بازگشت   پی سی سیتی > تالار علمی - آموزشی و دانشکده سایت > دانشگاه ها

دانشگاه ها در این بخش به معرفی دانشگاه ها و اخبار آنها پرداخته میشود

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #1  
قدیمی 04-08-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض نظام آموزشي مكزيك

ملاحظات تاريخي
مكزيك تاريخي كهن دارد كه اولين نشانه هاي آن به حدود 000، 5 سال پيش از ميلاد باز مي گردد. مهمترين تمدنهايي كه قرون متمادي در مكزيك وجود داشتند عبارتند از: مايا، آزتك، تولتك، و ناهواتل كه آثار مهمي از آنها تاكنون باقي مانده است.مردم بومي مكزيك، سرخپوستاني بودند كه در طول تاريخ خود امپراطوري مهمي را تشكيل دادند كه آخرين آن امپراطوري آزتك بود. اولين اروپائيان در قرن شانزدهم به مكزيك فعلي رسيدند و امپراطوري خود را در زماني نسبتاٌ كوتاه تأسيس نموده و تحكيم بخشيدند.در سال 1518 ميلادي، ارناندوكورتز (كورتس) پوينده اسپانيولي مسافرت خودر ا براي پويش مكزيك آغاز كرد و در سال 1519 پاي به سواحل اين كشور نهاد. او پس از پيشروي در طول سواحل شرقي مكزيك شهر وزاكروز را بنيان گذاشت. كورتز كه از تشتت داخلي امپراطوري آزتك آگاه بود شروع به رخنه كردن در آن امپراطوري كرد و در سال 1519 شهر تنوچتيتلان (مكزيكوي فعلي) پايتخت آزتك را گرفت. آزتكهاي خرافي، سفيدپوستان اسپانيولي را بعنوان اعقا كستالكو آتل خدا و فرمانرواي باستاني خود مي پنداشتند، و كورتز نيز از اين موقعيت استفاده كرد و مونتزوما امپراطور آزتك را گروگان نگاه داشت و بنام او فرمان راند ولي آزتكها شخص ديگري را بنام كوائوتموك به سلطنت برداشتند. بدنبال كشتار آزتكها در يك جشن مذهبي در تنوچتيتلان،‌توسط معاون كورتز،‌جنگ ميان بوميان و اسپانيوليها آغاز شد. بالاخره در طي يك جنگ بزرگ در ناحيه اوتومبا، كورتز پيروز شد و كوائوتموك اسيرو سپس كشته شد. كورتز مجدداٌ تنوچتيتلان را گرفت (1521) و امپراطوري آزتك را برانداخت و بدين صورت بتدريج تمام خاك مكزيك جزء امپراطوري اسپانيا شد. در واقع از راه مكزيك بود كه اسپانيا به قاره امريكا دست يافت. استعمار مكزيك تا سه قرن ادامه يافت و در طي اين مدت ميليونها اسپانيولي به اين كشور آمده و در آن مسكن گزيدند. امروزه مكزيك پرجمعيت ترين كشور اسپانيولي زبان جهان است.از نخستين سالهاي قرن نوزدهم، انقلاب براي استقلال مكزيك آغاز شد و اين بيشتر بخاطر وضع داخلي نابسامان اسپانيا بود. در شانزدهم سپتامبر 1810 يك كشيش مكزيكي بنام ميگل هيدالگو نخستين شورشها را بر ضد اسپانيوليها شروع كرد ولي قيام او توسط نيروهاي سلطنتي اسپانيا سركوب شد و خود وي نيز در سي ويكم ژوئيه 1811 اعدام گرديد.در ششم نوامبر سال 1813 مورالز يكي ديگر از رهبران استقلال طلبان، نمايندگان تمام ايالاتي را كه قيام كرده بودند در مجمعي گردآورد و همه با هم استقلال مكزيك را اعلام نمودند و مورالز را فرمانده كل قوا اعلام كردند.

مورالز نيز در سپتامبر 1815 بدست اسپانيائيها تيرباران گشت و تنها رهبر استقلال طلبان كه باقي مانده و به مبارزه علني ادامه مي داد، گررو نام داشت.اوگوستين ايتوربيده (سرهنگ ارتش اسپانيا در مكزيك) كه روابطي با گررو برقرار كرده بود، فوريه 1821 طرح ايگوالا را منتشر نمود و در ظرف مدت شش ماه تمام شهرهاي عمده مكزيك، بجز پايتخت، اين طرح را پذيرا شدند.سرانجام در بيست و چهارم اوت 1821 خوان اودنوخو نايب السلطنه اسپانيا در مكزيك، استقلال مكزيك را برسميت شناخت و يك شواري دولتي و يك شواري نيابت سلطنت برياست ايتوربيده تشكيل داد.ساير كشورهاي امريكاي مركزي نيز بدنبال استقلال از اسپانيا به امپراطوري ايتوربيده پيوستند. تشكيل امپراطوري با مخالفتهايي روبرو شد و سرانجام با خلع ايتوربيده از حكومت،‌در هجدهم ماه مه 1823 امپراطوري تجزيه شد و كشورهاي امريكاي مركزي بتدريج از مكزيك جدا شده و خود تشكيل فدراسيون مستقلي را دادند.بدنبال خلع ايتوربيده،‌در كشور اعلام جمهوري فدرال (مانند امريكا) شد و بدين ترتيب مكزيك به استقلال سياسي كاملي دست يافت. ولي پس از اين تحول نيز آرمانهاي انقلابي كه موجب خلعيد اسپانيا و سپس ايتوربيده شد، به ثمر نرسيد و و فقر و بدبختي همچنان بيداد مي كرد.

در آنزمان مكزيك قسمتهاي بسيار وسيعي را در شمال رود ريوگرانده (ازجمله تكزاس، نيومكزيكو، آريزونا و غيره) دارا بود كه در حال حاضر به عنوان ايالت يا ناحيه جزء امريكا هستند. در سال 1836 ايالت تكزاس سر به شورش برداشت و بهمين خاطر قواي مكزيك برهبري رئيس جمهور وقت سانتا آنا در طي نبردي دژ عظيم ال آلامو را در سان آنتونيو تصرف كردند. ولي بعداٌ رهبر استقلال طلبان تكزانس بنام هوستون با حمايت امريكا توانست قواي دولتي مكزيك را شكست داده و بدين ترتيب در تكزاس اعلام جمهوري برياست هوستون شد.

در سال 1845 جمهوري تكزاس موافقت نمود تا بصورت يكي از ايالتهاي امريكا به آن كشور منضم گردد و اين موجب خشم مكزيك گشت. مكزيك فوراٌ روابط سياسي خود با امريكا را قطع كرد و در پي آن جنگ مكزيك در گرفت. جنگ از سال 1846 آغاز شد و تا سال 1848 ادامه يافت. سرانجام با انعقاد پيمان صلح گوادالوپه هيدالگو در سال 1848،‌جنگ پايان گرفت و براساس آن امريكا مالك تكزاس شناخته شد و نواحي ديگري نيز در شمال غربي مكزيك به امريكا واگذار گرديد. امريكا نيز متعهد شد كه 15 ميليون دلار به مكزيك بپردازد و در ضمن دعاوي اتباع خويش در مقابل مكزيك را برعهده بگيرد.روي كارآمدن بنيتوخوارز موجب تحولات عمده اي در كشور گشت. قبل از روي كارآمدن وي، اموال و املاك كليسا دست كم معادل ثلث تمام ثروت كشور بود. در سال 1855 پيروزي حزب اصلاحات تهديدي براي كليسا شد و بدنبال اين پيروزي و روي كارآمدن خوارز در نوامبر 1855،‌بدستور وي دادگاههاي مذهبي منحل گرديد. قانون جديدي نيز در 1856 كشيشها را ناگزير ساخت كه قسمتي از املاك خود را بفروشند ولي كليسا به مقابله برخاست و به اتفاق تعدادي از نظاميان و فئودالها تصميم گرفتند تا به خوارز به جنگ برخيزند.در اين زمان دول مسيحي اروپا (فرانسه،‌انگلستان و اسپانيا) بظاهر براي كمك به آزادي خواهان و در اصل براي حاكم شدن بر شئونات مكزيك به حمايت از روحانيون و محافظه كاران در مكزيك مداخله كردند. پياده شدن لشكريان اروپايي دروراكروز در سالهاي 62 – 1861 به جبهه متحد محافظه كاران و روحانيون امكان داد تا به شدت به عمليات خود ادامه دهند و بسرعت بسوي پايتخت پيشوي كنند. سرانجام خوارز تا شهرهاي مرزي شمال مكزيك عقب نشست و حكومت بدست كليسا افتاد. يك شوراي مذهبي به تحريم سران اروپايي، پرنس ماكسيميليان اتريشي را به امپراطوري مكزيك برگزيد. خوارز در شمال با حمايت امريكا نيروهايي را گردآورد و بتدريج چند پيروزي بدست آورد. سرانجام با حمايت تعدادي از سران ارتش ماكسيميليان از وي، ماكسيميليان شكست خورد و پس از اسارت در نوزدهم ژوئن 1867 تيزباران شد. خوارز پس از پيروزي، در سال 1871 مجدداٌ به رياست جمهوري انتخاب شد و سال بعد در گذشت.در سال 1876 پورفيريو دياز بدنبال يك شورش مقام رياست جمهوري را بدست آورد. وي با وجود ممنوعيت انتخاب مجدد يك شخص برياست جمهوري (طبق قانون اساسي مكزيك)، چند بار ديگر برياست جمهوري انتخاب شد و بر روي هم تا سال 1911 كاملاٌ بر كشور حاكم بود. در دوره حكومت او اقتصاد مكزيك بسبب فعاليت سرمايه هاي خارجي رونق يافت ولي توده مردم در فشار و محروميت بسر مي بردند. وي يكي از ظالم ترين ديكتاتورهاي آنزمان امريكاي لاتين بود.در سال 1901 نخستين چه نفت مكزيك حفر شد. از سال 1910 شعله هاي انقلاب براي پايان دادن به ظلم و ستم دياز زبانه كشيد. رهبري اين قيام را فرانسيسكو (پانچو) ويلا، اوبرگون، اميليانوزاپاتا، كارانزا و فرانسيسكو مادرو برعهده داشتند. اين نهضت خيلي سريع به پيروزي دستي افت و دياز تبعيد شد.فرانسيسكو مادرو در سال 1911 برياست جمهوري انتخاب گرديد ولي وي پس از مدتي بدست رفقاي سابقش بقتل رسيد (1914) و نوستيانوكارانزا به رياست جمهوري برگزيده شد.

يكي از معروفترين رهبران انقلاب مكزيك، كه سرخپوستان وي را منجي خود ميدانستند، اميليانوزاپاتا بود. وي از اواخر سال 1910 كه مادرو بر ضد دياز قيام كرد با شعار زمين و آزادي اسلحه بدست گرفت و با لشكري از سرخپوستان ه تصرف اراضي دولتي پرداخت و تا زمانيكه مادرو را اصلاحگر مي دانست از او طرفداري كرد. وي سپس برنامه اصلاحات اراضي خود را اعلام نمود كه متضمن بازگرداندن زمين به سرخپوستان بود و در دفاع از برنامه خود بر ضد مادر و اقدام كرد و اراضي وسيعي را بتصرف درآورد. ولي سرانجام او را در سال 1919 با حيله و نيرنگ كشتند.قسمت اعظم برنامه اصلاحي كارانزا در قانون اساسي 1917 درج شد ولي اين قانون هيچگاه بمورد اجرا در نيامد. وي در سال 1920 هنگامي كه در حال فرار با يك چمدان پول بود بدست يكي از سركردگان محلي بقتل رسيد. با مرگ وي، آلوارو اوبرگون آخرين پيشواي بزرگ ملي انقلاب در نوامبر 1920 توسط كودتا به رياست جمهوري رسيد. در زمان او برگون وجانشين وي(پلوتاركوكايس) اقدامات اصلاحي زيادي درمورد مسائل فرهنگي‌كارگري، بانكها و امور كشاورزي انجام گرفت.

اوبرگون در سال 1928 مجدداٌ برياست جمهوري انتخاب شد ولي قبل از بدست گرفتن رسمي قدرت كشت شد.در اين دوران مكزيك از لحاظ اقتصادي توسعه پيدا مي كرذد و اين امر بيشتر در صنعت نفت نمايان بود. در بين سالهاي 38 – 1918 مكزيك دومين كشور توليدكننده نفت جهان (پس از امريكا) بود. در دسامبر 1934 لازارو كاردناس برياست جمهور انتخاب گرديد و تا سال 1940 حكومت كرد. اگرچه در دوره زمامداري، وي گرفتار كشمشكهاي دولت و كليساي كاتوليك بود ولي اصلاحاتي از قبيل تقسيم اراضي، بسط فرهنگ،‌ملي كردن صنعت نفت و نوسازي مكزيك را آغاز كرد.بدنبال ملي شدن صنعت نفت در سال 1938 از سوي دولت،‌استخراج طلاي سياه رو به كاهش نهاد. ملي شدن نفت و خلع يد از كمانيهاي خارجي مشكلاتي را براي مكزيك ايجاد نمود،‌زيرا كشور مجبور به پرداخت قروض كلاني شد و علاوه بر آن كمانيهاي نفتي امريكايي از ماه مارس 1938،‌مكزيك را تهديد به تحريم كردند . اما بزودي بر اثر خريد نفت بوسيله آلمان نازي‌محاصرهء اقتصادي شكسته شد و كمپانيهاي امريكايي نيز مجبور به مذاكره گشتند. پس از كاردناس، ژنرال آويلا كاماچو برياست جمهوري رسيد، كه او نيز كارهاي اصلاحي را دنبال كرد. از سال 1929 تاكنون تمام رؤساي جمهوري مكزيك از مهمترين حزب كشور يعني حزب شوراي انقلابي بوده اند. در مكزيك نيز مانند اكثر كشورهاي منطقه، كليساي كاتوليك نقش مهمي را در سياست ايفا نمي كند، زيرا قانون اساسي مكزيك فعاليت كليسا و اعمال آنرا محدود ساخته است.پس از كاماچو، ميگل آلمان به رياست جمهوري رسيد (1946). انقلاب در زمان وي كم كم به فساد كشيده شد، هرچند كه وي دست به اقدامات عام المنفعه و اصلاحات چشمگيري زد و كشور را نيز صنعتي نمود. پس از آلمان،‌روئيزكورتينز (58 – 1952)، لوپزماتئوس (64 – 1958) و دياز اورداز (70 – 1964) بقدرت رسيدند.قيام دانشجويان مكزيك در آستانه برگزاري مسابقات المپيك مكزيكو در ماه اكتبر 1968 به كشتار خونين 300 تن بدست نيروهاي انتظامي در پايتخت انجاميد. در پنجم ژوئيه سال 1970 لوئيس اچه وريا برياست جمهوري رسيد.در طي دهه 1970 منابع عظيمي از نفت گار در نواحي مختلف مكزيك كشف گرديد و موجب شد تا مكزيك بصورت سومين كشور توليد كننده نفت جهان (خارج از اوپك) درآيد.در طي سالهاي تحريم سياسي اقتصادي كوبا از سوي بيشتر كشورهاي امريكايي، مكزيك رابطه اش را با آن كشور حفظ كرد. در دوران حكومت اچه وريا، مكزيك به توسعه اقتصادي بالايي دست يافت. در سال 1976 خوزه لوپز پورتيلو بعنوان شصت و دومين رئيس جمهوري از آغاز استقلال و چهاردهمين رئيس جمهور از سال 1911 بقدرت رسيد. در زمان حكومت او روابط مكزيك با كشورهاي امريكا، ژاپن، شوروي، چين و اروپا توسعه ء فراوان يافت، شهرهاي عمده مكزيك در طي سالهاي 82 – 1978 گاه و بيگاه دچار خشونتهاي سياسي بوده است.

در سال 1979 پاپ ژان پل دوم رهبر كاتوليكهاي جهان از مكزيك ديدن كرد.

از آغاز سال 1981 وضع اقتصادي درونماي خوبي نداشت. در همان سال كنفرانس بين المللي شمال و جنوب با شركت تعدادي از سران كشورها در مكزيك برگزار شد.در آغاز سال 1982 رئيس جمهور مكزيك پيشنهاد صلح در امريكاي مركزي ميان كوبا و نيكاراگوئه با امريكا را داد كه مورد توجه قرار نگرفت. در ژوئيه سال 1982 در طي يك انتخابات آزاد كه بخاطر شركت هفت كانديدا، بي سابقه مي نمود، ميگل د لا مادريد برياست جمهوري رسيد. مكزيك به لحاظ اقتصادي دومين كشور امريكاي لاتين (پس از برزيل) است.
__________________
پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 04:24 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها