بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > پارسی بگوییم

پارسی بگوییم در این تالار گفتگو بر آنیم تا در باره فارسی گویی به گفتمان بنشینیم و همگی واژگانی که به کار میبیندیم به زبان شیرین فارسی باشد

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #11  
قدیمی 02-02-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

معنای دوم عشق
روزي يكي از خانه هاي دهكده آتش گرفته بود. زن جواني همراه شوهر و دو فرزندش در آتش گرفتار شده بودند. شيوانا و بقيه اهالي براي كمك و خاموش كردن آتش به سوي خانه شتافتند. وقتي به كلبه در حال سوختن رسيدند و جمعيت براي خاموش كردن آتش به جستجوي آب و خاك برخاستند شيوانا متوجه جواني شد كه بي تفاوت مقابل كلبه نشسته است و با لبخند به شعله هاي آتش نگاه مي كند. شيوانا با تعجب به سمت جوان رفت و از او پرسيد:" چرا بيكار نشسته اي و به كمك ساكنين كلبه نرفته اي!؟"
جوان لبخندي زد و گفت:" من اولين خواستگار اين زني هستم كه در آتش گير افتاده است. او و خانواده اش مرا به خاطر اينكه فقير بودم نپذيرفتند و عشق پاك و صادقم را قبول نكردند. در تمام اين سالها آرزو مي كردم كه كائنات تقاص آتش دلم را از اين خانواده و از اين زن بگيرد. و اكنون آن زمان فرا رسيده است."
شيوانا پوزخندي زد و گفت:" عشق تو عشق پاك و صادق نبوده است. عشق پاك هميشه پاك مي ماند! حتي اگر معشوق چهره عاشق را به لجن بمالد و هزاران بي مهري در حق او روا سازد. عشق واقعي يعني همين تلاشي كه شاگردان مدرسه من براي خاموش كردن آتش منزل يك غريبه به خرج مي دهند. آنها ساكنين منزل را نمي شناسند اما با وجود اين در اثبات و پايمردي عشق نسبت به تو فرسنگها جلوترند. برخيز و يا به آنها كمك كن و يا دست از اين ادعاي عشق دروغين ات بردار و از اين منطقه دور شو!"
اشك از چشمان جوان سرازير شد. از جا برخاست. لباس هاي خود را خيس كرد و شجاعانه خود را به داخل كلبه سوزان انداخت. بدنبال او بقيه شاگردان شيوانا نيز جرات يافتند و خود را خيس كردند و به داخل آتش پريدند و ساكنين كلبه را نجات دادند. در جريان نجات بخشي از بازوي دست راست جوان سوخت و آسيب ديد. اما هيچكس از بين نرفت.
روز بعد جوان به درب مدرسه شيوانا آمد و از شيوانا خواست تا او را به شاگردي بپذيرد و به او بصيرت و معرفت درس دهد. شيوانا نگاهي به دست آسيب ديده جوان انداخت و تبسمي كرد و خطاب به بقيه شاگردان گفت:" نام اين شاگرد جديد "معناي دوم عشق" است. حرمت او را حفظ كنيد كه از اين به بعد بركت اين مدرسه اوست!"
پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 12:51 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها