با تشکر از
Zimanzan عزیز بابت این همه توضیح مفید و وقتی که گذاشتند
پست شما رو ویرایش کردم تا کمی خوانا تر بشه رنگ و طول خطوط و پاراگراف ها و البته حذف چند خط به طور موقتی ....
خب خدا رو شکر شما خیلی بیشتر از مای زیر آماتور میدونین و میتونین در این تاپیک هر آنچه را که خوب است در اختیار بقیه دوستان هم قرار بدین
تشکر که وقت گذاشتین وامیدوارم بازهم شما رو در این تالار فعالتر از پیش ببینیم و از نوشته هاتون استفاده کنیم
همونطوری که شمام گفتین واژ]ه ها همیشه جالبن
منم از خوندن واژه ها یی که گذاشتین لذت بردم و البته چیزهایی هم یاد گرفتم خیلی برام جالب بود که یادگرفتم که پشی فقط به گربه ماده میگن در حالی که ما به همه جور گربه ای به طور معمول پشی میگیم
راستی کتک و متک رو حتما شنیدین :D
موش و گربه...
بذارید یه نگاه دوباره به نوشته تون بندازم و چیزی اگه برام جالب بود یادآوری کنم:
زمانزان جان در مورد شاخه ها و دسته بندی زبان کردی گفتی...
متاسفانه من هیچ وقت نخواهم توانست که دسته بندی درست رو دراین باره یاد بگیرم
همیشه در این باره در مقالات و کتابها و روزنامه ها بین این زبان شناس و اون تاریخدان و... همیشه بحث بوده و هست یکی فلان گونه رو اصلا یه زبان جدا میدونه اویکی لهجه میدونش و ... اینا مستلزم اینه که تعریف دقیق واژگان رو بدونیم و بعدش هم مطلاعات خیلی زیادی داشته باشیم تا بتونیم حداقل اونچیزی رو که به حقیقت نزیدکتره کنارهم قرار بدیم
من که اطلاعی ندارم و نمیدونم هم کدومیک از این همه دسته بندی که میکنن درسته و اونرو بپذریم ....
در مورد خواردن (خودرن) اگر اشتباه نکرده باشم
در هورامی و حتی در لکی واردن هم میگن که اول شخصش در مضارع میشه مه-وه-رم
حالا اگه بخوای وارد جزئیات بیشتر بشی انواع خوردن رو داریم :D مثل هه-لمه-قوت کردن یا
هه-ل-گلماندن
یا حتی قه-پو-رووت کردن ....
من خیلی دوست دارم این انواع رو همیشه لیست بکنم و فرقاشو بگم...
اولیش بیشتر وقتی به کار میره که به سرعت چیزی رو به مصرف برسونی کانه از اول هیچی نبوده و هیچ آثاری ازش باقی نمونه...
دومی به سرعت چیزی رو خوردن و سومی اتفاقا باید یه بقایی از اون چیزی که خورده شده باقی بمونه تا شدت خوردن و قه-پو روت شدن اون از روی بقایا معلوم بشه..
راستش اینا چیزایی نیست که رسمی باشه و جایی نوشته یا تایید کرده باشه
اما وقتی هر کدوم از اون حالات پیش میاد سیاق زبانه که خودش تشخیص میده که ما از کدوم اصطلاح و فعل استفاده کنیم....
در مورد خندیدن ..... نمیدونم در فارسی فکر نکنم چیزی که ما بهش زرده خنده میگیم مشابهش وجود داشته باشه مگر نیشخند....
زرده خنه بیشتر در کردی جنوب استفاده میشه شاید شمالی تر ها زرده که-نین بگن
که همون لبخند تلخ و معنا داره ظاهرا زرد که رنگ تنفر و انزجاره اینجا هم معنی خودشو حفظ کرده...
به صدای خنده که در فارسی قهقه گفته میشه در کردی
هریک هاک گفته میشه :D
در مورد اتاق بد نیست اشاره ای بکنم به کله سوچ (کوله سوچ
)
که به یه جای دنج در گوشه اتاق گفته میشه
معمولا در تنهایی و غصه مردم میرن کله سوچ !
روله برای چه رفتی کله سوچ ؟
برای گردن "مل" هم هست که ظاهرا مل شکیای و گردن خورد جدا در هیچ کجای دیگه اونطوری که من خبر دارم استفاده نداره و من موندم اگه بخوان بگن بچو مل بشکن چی میگن عزیزان فارس زبان ما :D
در مورد قرووو (حلق) یه ترکیب جالب داریم :D قرروو ئه-دوخینی وقتی یه چیز شیرین مثلا خربزه میخوری حالتی به گلو انسان دست میده که ما بهش میگیم قرو ادوخینه...
برای طایفه و خاندان بنه ماله و گه-ل هم هست
برای آفتاب که قطعا "خور" یا "خوه ر " هم به کار میبریم
....
همین طوری یکی دوتا واژه هم من بگم >:؟
آیینه = جامک
پول=پاره
واژه= وشه
گردو = گویز
کبریت = شقارته
دولمه = یابراخ
عروسک = ویلکانه - وویلکه...
دانشمند یا عالم = زانا
لاغر= لر و لاواز
زشت و بد ترکیب بی فر (رفیق بد تشک رو چطور باید نوشت ؟ )
هندوانه = شامی یا هه-نی (هنی)
ساعت = کات ژمیر (شمار=ژمیر) (کات = وقت)
شنیده ام عراقی ها به وزارت دفاع میگن وزارت برگیری و وزارت کشاورزی رو میگن وزارت کشت و کال :D
فعلا