بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #24  
قدیمی 12-11-2007
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Wink مجموعه اشعار کارو ... شاعر فقید

پرواز را به خاطر بسپار** پرنده مردني است
از وبلاگ پرنس پلوتون در بلاگفا
چند وقت پیش تو تابستون .. من دنبال مطالبی از کارو بودم.. توی نت متوجه ی فوت کارو شدم..... خیلی دپ شدم.... نشد .. یعنی با خودم کنار نیومدم... که در اون لحظه برای فوتش مطلبی بزنم... کارو همیشه برای من زنده ست.....
کارو بهترین شاعر و نویسنده یی بود که تونستم احساسات گم شده ام رو توی نوشته هاش پیدا کنم.....
مرگ و زندگی ...

ببار ای نم نم باران
زمین خشک را تر کن
سرود زندگی سر کن
دلم تنگه ...


کارو هم رفت .. چقدر بی سر و صدا ! ... حتی من که اینقدر دوستش دارم بعد این مدت متوجه شدم ! ... هر چی سرچ کردم.. نتونستم زمان دقیق مرگ کارو را پیدا کنم!!!!!.. فقط انگار اول تابستون(تیر ماه) امسال فوت کرده... اخه مثلا یه شاعر و نویسنده ی بزرگ از دنیا رفته .. اما حتی توی یکی از سایت ها هم از مراسم.. و زمان مرگش چیزی ننوشتن... فقط به تعداد انگشت شمار توی وب های دوستاران کارو از خبر فوتش نوشتن.. واقعا متاسفم.....((راستی شاید مهم نباشه ..اما کارو برادر ویگن -خواننده- بود))
سالها پیش .. سال ۳۳ اینجوری در مورد مرگش نوشت :
هنوز کاملا" در قبر زندگی خودم جابجا نشده بودم که یکباره احساس کردم
دستی آشنا ، مضطرب و عصبانی سنگ قبرم را می کوبد .. لحظه ای بعد ،
روح سرگردانم با دیدگان اشک آلود ، از لابلای خاک قبر به کنارم غلطید !
بدون هیچ گفتگو ، دستم را گرفت و از زیر خاک بیرونم کشید ، نگاهی به
سنگ قبر افکنده گفت : ببین ! این بشر دروغگو و جنایت کار ! حتی پس از
مرگ تو هم به حقیقت آنچه مربوط به توست پشت پا زده است ! ..
راست میگفت ! ..

بر روی سنگ قبرم نوشته بودند : « در ۱۳۰۶ متولد شد و ۱۳۳۳ مرد ..»
دروغ بود !.. سال ۱۳۰۶ ، سالی بود که من مردم ، و زندگیِ من ، پس از
سالها مرگ تحمیلی در ۱۳۳۳ شروع شد ! .. سنگ قبر را وارونه کردم تا
حقیقت را آنچنانکه بود بنویسم ، روحم با خنده گفت : « شاعر فراموش
کن این مسخره بازیها را .. به کسی چه مربوط است که تو کی آمدی و
و کی رفتی ! برو بخواب ! » .. من هم خنده کنان رفتم .. خوابیدم ، چه
خوابی ! .. چه خواب خوبی .. کاش همه می فهمیدند ! ...



__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 05:03 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها