خودآرايى و محيط آرايى در ايران باستان
آنها معتقد بودند كه لباس بلند، نقص بدن را مىپوشانَد و آدمى را زيبا و بلند نشان مىدهد. اين لباسها در هر طرف، چهار چين داشت و دامن آن...
وقتى سخن از آرايههاى زندگى به ميان مىآيد، بىاختيار به سرزمين كهنى مىانديشم كه ازديرباز، مهد كهنترين تمدّنهاى بشرى بوده و عظيمترين حوادث تاريخى در آن، شكل گرفتهاند. سرزمينى كه آن را به عنوان مهد قانون شناختهاند و آنقدر اين خصيصه شاخص بوده كه ملل دنياى كهن از آن، ضربالمثلى ساخته بودند و به هر چيز كه ثابت و استوار بود و تغيير و ديگرگونى در آن راه نداشت، به طعنه «قانون پارسى» مىگفتند.
قانونى كه نشان و اصل اوّل مدنيّت بهشمار مىرفت. مورّخان دنياى كهن، چه يونانيان، چه روميان و چه اعراب، از ايران و ايرانيان، چنين ياد كردهاند: مردمانى كه سخت پاىبند به اصول اخلاقاند و آراسته به بهترين و برترين صفات و خصايص انسانى. اين مردمان، جامههاى آراسته و زيبا بر تن مىكنند؛ در شكيبايى و پايدارى، شهره آفاقاند و وقتى سخن از كيانشان به ميان آيد، از بذل جان، دريغ نمىورزند. نسبت به اسيران و زخميان در ميدان كارزار، چونان پدرى با فرزند رفتار مىكنند؛ تو گويى خداوند در وجودشان هزاران كاريز از عشق و معنويت به وديعه نهاده است. مردمان ايران زمين، نيكوسرشتاند و بدخواهى در دل آنان راه ندارد. ايرانيان، مردمانى هنرمند و هنر دوستاند و بىشك خداوندان شعر و شعورند و هنر در زندگى روزمرّه آنها جاى ويژه دارد. چه در سفالينههايشان و چه در حجّارىهايى كه در دل كوهها نمودهاند، عظيمترين آثار و شگفتىهاى هنرى را پديد آوردهاند كه اعجاب و تحسين هر بينندهاى را برمىانگيزد. در اين مقاله سعى شده است آنچه از آداب و رسوم و هنر رفتار مردمان ايران پيش از اسلام به دست ما رسيده، مورد بررسى قرار گيرد.
ناگفته نگذارم كه آنچه سيّاحان و مورّخان عهد باستان (مانند: هِرودُت، هِكاته، گِزِنوفون، پلوتارْك، آريستوفانِس، آتِناثيوس، و...) را به اعجابْ وامىداشت، در مرتبه نخست، نه آرايههاى ظاهرى، بلكه آراستگىها و پيراستگىهاى اخلاقى ايرانيان بود. بدينترتيب، گرويدن اين مردم به اسلام و مكتب اهل بيت(ع) - به عنوان آيينى كه در آداب زيست و ارزشهاى والاى انسانى حرف آخر را مىزند - را بايد نتيجه همان پاك نهادى، آزادگى و نيك خويى آنها دانست كه بِدان شُهره بودهاند.
اينك، اين افتخار، ما را بس كه ايرانى هستيم و از نسل مردانِ مرد و وارث يكى از عظيمترين تمدّنهاى بشرى و دلْ سپرده بهترين دين حضرت دوست!
باشد كه قدر خود و كيان خود را نيك بدانيم و گوهر وجودى خود را پاس نهيم!
1. دوره ماد
اسباب منزل
در آثار مكشوف در تپه سِيَلْك و گنج زيوه لرستان، از هنر مادى براى تزيين ظروف، استفاده شده است. باستان شناسان، در كوههاى لرستان، آثار فلزّى و سفالى بسيارى كشف كردهاند كه نقشهاى آن نشانگر مهارت و چيرهدستى هنرمندان مادى است.
هنر معمارى و تزيين
از معمارىهاى مادها چيزى براى پژوهشگران، شناخته شده نيست. تنها تعدادى قبور صخرهاى متعلّق به آن دوره مىتوانند تصويرى از معمارى آن زمان را به دست دهند. اين قبور، داراى تصاوير و تزيينات زيادى هستند. بر سردرِ مقبرهها كندهكارىهايى بر روى سنگ، مشاهده مىشود كه به آنها زينت خاصى مىدهد. در اين مقابر و مقابر مشابه، ستونها و كندهكارىهاى روى سنگ به چشم مىخورد. از اين دست كندهكارىها، در جنوب روسيه تا ماوراى قفقاز به گونهاى چشمگير وجود دارد و مورد توجه خاصّ شرقشناسان است. مادها در سنگتراشى زبردست بودند و نقشهاى صخرهاى بر جا مانده از آنها، سختى كار و هنرمندى آنان را نشان مىدهد، مثل نقش خورشيدى كه در حال پرتوفشانى است. اين نقش بر بالاى سردرِ مقبرهاى بين كرمانشاه و همدان، كندهكارى شده است. يكى از زيباترين و شگفتانگيزترين اثر اين دوره، دِژ مركزى اِكباتانه (همدان) با هفت ديوار متّحدالمركز است كه هر يك بلندتر از قبلى و به رنگهاى سفيد و سياه و سرخ و آبى و زرد و قهوهاى و كنگرههاى آنها نيز نقره فام و زردْفام بودند و هر دژ داخلى بلندتر از دژ خارجى آن بوده است. درون آن از چوب سِدر و سَروْ ساخته شده بود و تيرهاى سقف و ستونهاى سردر و دالانها با صفحات طلا پوشيده شده بودند و پوشش سفالها از نقره خالص بود.
از نمونه آثار سنگى مىتوان به «شير سنگى» كه در همدان است، اشاره نمود. اين شير تا سال 1930 ميلادى سالم بود؛ ولى پس از اين تاريخ، صدماتى ديده است.
...