بازگشت   پی سی سیتی > هنر > فیلم سينما تئاتر و تلویزیون Cinema and The Movie > سینمای ایران

سینمای ایران در این بخش به سینما تلویزیون و تئاتر ایران و اخبار مربوط به آن میپردازیم

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #11  
قدیمی 02-09-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
جدید متن تمام مصاحبه های بهمن قبادی در مورد« لاك‌پشت‌ها هم پرواز می‌كنند »

بچه‌های توفان



«لاك‌پشت‌ها هم پرواز می‌كنند» فیلم تازه‌ای است در مورد تأثیر جنگ بر كردهای عراق؛ فیلمی‌غم‌انگیز و در عین حال طنزآلود.
مارس 2003 ــ چند روز مانده به حمله نیروهای امریكایی به عراق، ساكنین یك اردوگاه آوارگان در كردستان عراق نگرانند كه نیروهای امریكایی كی از راه می‌رسند. آن‌ها همه رادیوهای‌شان را داده‌اند تا یك گیرنده ماهواره بخرند. از نوجوانی خبره به نام «ستلایت» می‌خواهند كه ماهواره را وصل كند تا بزرگ‌ترها بتوانند اخبار را ببینند. ستلایت، شبكه «فاكس نیوز» را می‌آورد. «رئيس جمهور بوش» روی صفحه تلویزیون است كه آغاز جنگ را اعلام می‌كند. اما واقعیت‌هایی وجود دارند كه حتی مدرن‌ترین تكنولوژی هم نمی‌تواند بر آن‌ها غلبه كند. یكی از شیوخ ده می‌پرسد: «چی داره می‌گه؟» و ستلایت كه دانش انگلیسی‌اش از «Hello» فراتر نمی‌رود، مصمم به صفحه تلویزیون خیره می‌شود. مثل این‌كه می‌خواهد كلمات صحیح را پیدا كند. پسر پاسخ می‌دهد: «می‌گه، می‌خواد بارون بیاد». چنین صحنه‌های كنایه‌آمیزی در نیمه اول فیلم زیاد تكرار می‌شوند.
«لاك‌پشت‌ها هم پرواز می‌كنند» سومین فیلم بلند كارگردان كُرد، بهمن قبادی است كه اكران اروپایی فیلم او هفته گذشته در انگلیس آغاز شد. این فیلم به نسبت كارهای قبلی او طنز بیش‌تری دارد چرا كه پر شده است از بچه‌هایی كه اعضای بدن خود را در میادین مین ــ كه كل منطقه را پوشانده ــ ازدست داده‌اند.
قبادی سی‌وشش‌ساله می‌گوید: «یك ضرب‌المثل ایرانی هست كه می‌گوید، شما می‌توانید سر كسی را با پنبه ببرید. بنابراین این صحنه‌های طنز پنبه ماست كه من تلاش كردم به كمك آن‌ها رنج و اندوه برگرفته از واقعیت را ملایم كنم. چرا كه اگر می‌خواستم همه آن چیزی را كه تلخ بود بیان كنم، هیچ‌كس تاب تماشای آن را نمی‌آورد». ابتدا، ستلایت (سوران ابراهیم كه به‌خوبی این نقش را ایفا كرده است) یك دوست نسبتا شاد، حامی ‌و رئیس گروهی از بچه‌های یتیم است كه مین‌ها را جمع می‌كنند تا به نیروهای امریكایی بفروشند. اما بعد، بچه دیگری نیز به آن‌ها می‌پیوندد. آن‌ها از دست نیروهای عراقی كه خانواده‌شان را كشته و خانه‌شان را به آتش كشیده‌اند، گریخته‌اند: هنگاو (هیرش فیصل)، پسری بدون دست كه قدرت پیش‌گویی آینده را دارد و خواهرش آگرین (آواز لطیف) كه می‌خواهد خودكشی كند و یك پسر كور كه یا برادر آن‌هاست و یا پسر آگرین. ستلایت عاشق آگرین می‌شود اما آگرین نمی‌تواند پاسخ عشق او را بدهد. سرد، ناامید و دل‌شكسته، او دختری است كه یادآور همیشگی بی‌رحمی‌های جنگ است. قبل از این‌كه نیروهای امریكایی به روستا حمله كنند، ‌خوش‌بینی لجام‌گسیخته ستلایت از بین می‌رود. قبادی می‌گوید: «‌ما ناگزیریم به آن‌هایی كه رنج می‌برند فكر كنیم و آن‌ها را جلوی صحنه بیاوریم. در این فیلم، مرگ بهتر از زندگی است، چرا كه ما ناگزیر به زندگی با تباهی دائمی ‌آن هستیم». قبادی در بانه كردستان ایران متولد شده و در حال حاضر در تهران زندگی می‌كند. او همیشه فیلم‌هایی ساخته است كه به عمق می‌پردازد. نخستین فیلمش در سال 2000 «زمانی برای مستی اسب‌ها» داستان پسری كرد است كه برای سیركردن خانواده خود در مرز ایران و عراق به قاچاق كالا می‌پردازد. او دو سال بعد با فیلم «آوازهای سرزمین مادری‌ام» به عراق بازمی‌گردد و داستان دو برادر را بیان می‌‌كند كه پدرشان را در سفری از ایران به عراق برای یافتن زنی كه در طول بیست‌وسه‌سال ندیده است، هم‌راهی می‌كنند. برای بسیاری از اروپایی‌ها، این فیلم‌ها مقدمه‌ای اندوهناك برای سینمای كُرد بوده است كه با حمایتی انتقادی جوایز بی‌شماری از جشنواره‌های مختلف دنیا از كن فرانسه تا شیكاگو را به خود اختصاص دادند. حالا، قبادی «لاك‌پشت‌ها هم پرواز می‌كنند» را ساخته است، نامی ‌كه به آزادی اسرارآمیزی اشاره دارد كه با مرگ هم‌راه است و پیش از این نیز در تاریخ سینما جای داشته است.
قبادی می‌گوید: «ما سی محافظ، كارشناس میدان مین و گروه‌های مخالف كُرد با عراق داشتیم كه از ما محافظت می‌كردند. این فیلم كه به‌عنوان محصول مشترك ایران و عراق ثبت شده، نماینده ایران در بخش فیلم‌های خارجی‌زبان جایزه اسكار است. با وجود تمركز فراوان او بر زندگی كُردها، ‌قبادی تأكید دارد كه یك فیلم‌ساز سیاسی نیست. او می‌گوید: «من نخواستم كه سیاسی باشم، اما سرزمین من سیاست‌زده است و جنگ بخشی از گفت‌وگوهای روزانه ماست. من فقط برای لذت‌بردن شما فیلم نمی‌سازم. من دوست دارم شرایط و رنگ‌های سرزمین‌ام را عوض كنم تا بتوانم فیلم‌های شاد بسازم».
این تغییر خیلی حتمی ‌به‌ نظر نمی‌رسد. قبادی كه آكنده از تعهد برای خلق اثر هنری‌ست، امیدوار است كه سرانجام بتواند سالی دو فیلم بسازد. این‌گونه بود كه او كارش را روی یك طنز اجتماعی به كارگردانی ایوب احمدی، بازیگر اصلی «زمانی برای مستی اسب‌ها» آغاز كرد. قبادی كه گام‌های استوارش حاصل اعتقاد وی به این است كه فیلم می‌تواند جهان را تغییر دهد، در آینده نیز فیلم می‌سازد؛ حتی اگر باعث مرگش شود.
قبادی می‌گوید: «در طول پنج‌سال گذشته، سختی‌هایی را تجربه كردم كه چند‌بار مرا به سمت خودكشی كشاند. اما از طرف دیگر من هیچ راهی جز ادامه این مسیر نداشتم. شاید یك روز نتیجه‌ای حاصل شود. ما مجبوریم امیدوار باشیم.»

مصاحبه‌كننده: جومانا فاروكي
منبع: مجله تايمز
ژانويه 2005

__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 02:17 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها