بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ > فرهنگ

فرهنگ تمام مباحث مربوط به فرهنگ در این بخش

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #1  
قدیمی 02-09-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض خلافت الهی مخصوص مردان؟

خلافت الهی مخصوص مردان؟




بالاترین مقام انسانى مقام خلافت، ‏یعنى خلیفة الله بودن است.
اگر انسان در خلافت‏به مقام والا رسید، در كنار آن مساله ولایت، رسالت، نبوت و... نیز هست واگر به مراحل وسطى یا نازله راه یافت، مقام و مرتبه متناسب با مرتبه خلافت را خواهد یافت، گرچه ممكن است رسالت ‏یا نبوت را به همراه نداشته باشد. سؤالى كه مطرح است این است كه: آیا خلافت الهى مخصوص مرد است و مرد بودن شرط و زن بودن مانع است؟ یا این كه خلافت مخصوص مرد نیست ولى مردها توانسته‏اند موفق به تحصیل خلافت ‏بشوند و زنان موفق نشده‏اند؟ ویا این كه نه خلافت مشروط به مرد بودن است ونه ممنوع به زن بودن، آنهایى هم كه موفق شده‏اند خلیفة‏الله بشوند، انسانیت آنها زمینه خلافت را ایجاد كرده است نه مرد بودن آنها. مرد خلیفه نشده، بلكه آن كه خلیفه خدا شده، بدنى دارد كه بدن مرد است.

نکته اول: این نكته در بحثهاى خلافت‏ بیان شده است كه آدم به عنوان شخص معین، خلیفة‏الله نیست، بلكه مقام آدمیت‏خلیفة‏الله است. لذا همه انبیاء مخصوصا خاتم الانبیا‏ -علیه الاف التحیة والثناء - خلیفة الله هستند. این‏چنین نیست كه تنها حضرت آدم خلیفة الله باشد با این كه از انبیاى اولواالعزم نیست وانبیاى دیگر مخصوصا اولواالعزم و به طور مشخص، خاتم‏ الانبیا خلیفة الله نباشند، پس غرض شخص آدم نیست، بلكه شخصیت انسانى اوست.

نكته دوم: آن كه خلیفة‏الله، مقام انسانیت است نه مرد بودن، واین مطلب شاهد دیگرى بر این معنا است كه احراز مقام خلافت ‏به خاطر تعلیم اسماءالهی است.

محور تعلیم و تعلم جان آدمى است، نه بدن و نه مجموع جان و بدن، آن كه عالم و دانا مى‏شود روح است، و روح نه مذكر است ونه مؤنث. بنابراین آن كه دانا به «اسماء الهى» است جان است نه تن، ودر نتیجه آن كه معلّم فرشته‏هاست، جان آدمى است نه تن، وثمره بحث این است كه خلیفة‏الله، جان آدمى است نه تن، و مسجود ملائكه نیز جان انسان است نه جسم او و نه مجموع جسم و جان.
فرشتگان، در برابر جان آدمى خاضع هستند و شیاطین هم دشمن جان آدمى هستند. این چنین نیست كه شیطان چون با آدم بد بود، با مردها بد باشد، او با آدمیت ‏بد بود و با «مردم‏» دشمن است نه با «مردان‏» به همین جهت خداوند متعال به جامعه بشرى خطاب مى‏كند كه دشمن آشكار شما شیطان است. بنابراین، مسجود ملائكه ومعلم فرشتگان، عالم به اسماء، مقام انسانیت است، ومقام انسانیت، منزه از مرد بودن و زن بودن است. پس عالى‏ترین مقام كه مقام خلافت است، از آن انسانیت انسان است و اختصاصى به زن یا مرد ندارد.

در هر انسانى از عصاره آدمیت‏سهم بیشترى باشد، حظّ وافرى از خلافت و نصیب بیشترى از تعلیم وسهم مهم‏ترى از مسجود بودن دارد. و شیاطین نیز بیشتر به سراغ او مى‏روند مگر این كه نا امید بشوند.


مؤید بیان فوق آیه مباركه سوره اعراف است كه مى‏فرماید:

وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلآئِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ(1) در حقیقت‏شما را خلق كردیم، سپس به صورتگرى شما پرداختیم، آنگاه به فرشتگان گفتیم: براى آدم سجده كنید.

به همه انسانها از صدر تا ساقه خطاب مى‏كند كه: ما شما را آفریدیم، بعد به فرشته‏ها گفتیم در برابر آدم سجده كنند. یعنى، عصاره شما انسانها كه مقام انسانیت است، آن را به عنوان آدم یاد كردیم و به فرشته‏ها گفتیم در برابر مقام معلّم خاضع باشید. گرچه برخى‏ها بر این باورند كه از این آیه مى‏توان استفاده كرد كه قبل از آدم انسان‏هایى بوده‏اند وآدم از نسل آنهاست، ولى آیات سوره آل عمران ومانند آن به خوبى روشن مى‏كند كه انسانها از نسل آدم -‏سلام الله‏علیه- هستند وآدم از «تراب‏» است واگرچه طبق برخى از نقل ها، قبل از آدم انسان‏هاى فراوانى آمده‏اند، ولى رخت‏بر بستند ونسل فعلى بشر به آدم منتهى مى‏شود كه فرمود:

إِنَّ مَثَلَ عِیسَى عِندَ اللّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثِمَّ قَالَ لَهُ كُن فَیَكُونُ (2)
در واقع مثل عیسى نزد خدا مثل خلقت آدم است، كه او را از خاك آفرید، سپس به او گفت: باش، پس مى‏باشد.

اگر آدم همچنان كه برخى مى‏پندارند، پدر و مادر مى‏داشت دیگر داستان حضرت عیسى مثال او قرار نمى‏گرفت و پاسخ «ترسایانى» كه قائل به تثلیث ‏شده‏اند، داده نمى‏شد، خدا مى‏فرماید: چرا درباره عیسى غلو مى‏كنید او را «ابن الله‏» مى‏دانید و «ثالث ثلاثه‏» درباره خدا قائلید؟ داستان عیسى مثل داستان آدم است.
خلاصه آن كه، عصاره انسانیت ‏به صورت آدم ابوالبشر درآمده واین عصاره خلیفة‏الله و مسجود و معلم ملائكه شده است. در هر انسانى از عصاره آدمیت‏ سهم بیشترى باشد، حظّ وافرى از خلافت و نصیب بیشترى از تعلیم وسهم مهم‏ترى از مسجود بودن دارد. و شیاطین نیز بیشتر به سراغ او مى‏روند مگر این كه نا امید بشوند.

تنظیم و ویرایش: گروه دین و اندیشه - مهدی سیف جمالی
منبع: جوادى آملى،عبدالله،زن در آینه جلال و جمال، ص 113

__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 03:30 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها