بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ > فرهنگ

فرهنگ تمام مباحث مربوط به فرهنگ در این بخش

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #1  
قدیمی 02-27-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض چگونه خود را اصلاح کنیم؟

چگونه خود را اصلاح کنیم؟




تنها شما به دنبال جواب این سوال نیستید، همه دنبال خوب شدن هستند اما خیلی‌ها نمی‌دانند از کجا شروع کنند و چگونه به کجا بروند!!
پیر طریق، حضرت آیت الله جوادی آملی، به شما می‌گوید که چگونه خودتان را اصلاح کنید.



بسم الله الرحمن الرحیم
در پاسخ به پرسش فوق، لازم است به چند مطلب توجه شود:

یکم: همه علوم مطرح در حوزه یا دانشگاه- مستقیم یا غیرمستقیم- به انسان شناسی نیازمند است. علومی که در دانشگاه‌ها مطرح است، یا انسانی است یا تجربی. علوم انسانی، بدون انسان‌شناسی به نتیجه نمی‌رسد، زیرا عنصر محوری علوم انسانی «هویت انسان» است. علوم تجربی هم با انسان شناسی ارتباط مستقیم ندارد؛ ولی برای انسان لازم است.
مهندسی که خانه، شهر، خیابان و... می‌سازد، به دنبال زندگی بهتر برای انسان است و اخترشناس، زمین‌شناس، گیاه‌شناس، جانورشناس یا معدن‌شناس، همه برای بهره‌برداری بهتر انسان از این منابع تلاش می‌کنند.
بر این اساس، علوم مطرح در حوزه یا دانشگاه، بدون انسان‌شناسی، یا ناقص هستند یا کارایی و کارآمدی آنها دچار نقص است. از این‌رو بخش وسیعی از آیات قرآن در پی معرفی هویت انسان و عوامل اصلی سازنده انسانیت اوست، پس اگر ما خود را نشناسیم، از علومی که فرا می‌گیریم، بهره‌ای نمی‌بریم.

دوم. در فرهنگ قرآن، انسان فقط در تالار تشریح خلاصه نمی‌شود. کارایی بدن و جسم، فقط در محدود طب است؛ اما آنچه این بدن یا جسم را تدبیر، هدایت و راهنمایی می‌کند، جان آدمی است و این حقیقت در علوم انسانی مشخص می‌شود؛ نه در علوم تجربی.
اگر دیگری ترقی کرد و ما خوشحال شدیم و «لَکَ الحَمد» گفتیم، معلوم می‌شود که قلب ما شفاف است و این استخر زلال را نه آلوده کرده‌ایم و نه شورانده‌ایم



سوم. همان‌طور که اجرام، گاه از درون و گاه از بیرون دچار آفت می‌شوند، یا گاه از درون مشتعل می‌شوند گاه از بیرون، ارواح نیز چنین‌اند؛ به هر حال شناخت، درمان و مهار آتش درونی بسیار دشوار است.
در امور معنوی نیز وضع همین‌گونه است؛ گاهی انسان از بیرون آسیب می‌بیند و گاه از درون. آتش بیرون بر جسم اثر می‌کند و همه ما به خوبی این آتش و راه فرار از آن را می‌شناسیم؛ اما آتش درون جان و روح ما را به آتش می‌کشد. جان ما در درون خود، یا آفت‌زاست یا- ان‌شاء‌الله- نور به همراه دارد.
خدای سبحان نیز در قرآن مجید درباره سوختن جسم و جان سخن گفته است، چنان‌که درباره پر فروغ بودن جسم و جان هم سخن به میان آورده است. درباره سوختن جسم فرمود: عده‌ای هیزم جهنم هستند: «وَ اَما القاسِطونَ فَکانوا لِجهنّم حَطَبا»1 "قاسط" یعنی کسی که اهل قسط است و قسط، به معنی ظلم و جور است. این کلمه در مقابل کلمه قسط، به معنای عدل و میانه‌روی است. در قرآن کریم آمده است: "ظالمان هیزم جهنم هستند و خود اینها آتش جهنم را تامین می‌کنند و مواد خام آتش جهنم هستند".
عده‌ای هم از درون خود آتش تولید می‌کنند که قرآن از آنها به «وَقود» یاد می‌کند. آنها رهبران و امامان کفر هستند که خدای سبحان در مورد آنها فرموده است: «وَقودُها الناسُ وَ الحِجارَة».2 اینها آتش زنه و آتش گیره‌اند و از خود آتش دارند.


در باره روح و جان هم فرمود: عده‌ای دل‌هایشان چنین است: «نارُ اللهِ المُوقَدَة * الّتی تَطّلِع عَلی الاَفئِدَة»‌‌3 ؛ آتش خدا از دل آنها شعله می‌کشد.


چهارم. خدای سبحان هیچ‌کس را به صورت هیزم یا نظیر سنگ چخماق- که از درون آتش داشته باشد- نیافریده است. او همه را پاک و شفاف خلق کرده است. عدم مواظبت و مراقبت – خوردن هر غذا، نگاه کردن به هر چیز، رفتن به هر جا، گفتن هر حرف یا شنیدن آن- کم کم به مشوش شدن درون انسان می‌انجامد. جان انسان دریای زلالی است که اگر با اعمال و افکار ناشایست آلوده نشود، بسیاری اسرار عالم هستی در آن منعکس و متجلی می‌شود.
خدای سبحان به ما فرمود: "من به شما سرمایه‌ای داده‌ام که مانند آب پاک، شفاف و زلال است. اگر تدبّر کنید، مسئله برای شما روشن می‌شود". تعبیراتی چون «یعقلون»، «یتفکّرون»، «یتذکّرون» و «یتدبّرون» نیز به همین دلیل آمده است؛ اما اگر آن را آلوده یا مشوش کردید، یا هم آلوده و هم مشورش کردید، چیزی نمی‌بینید: «صُمّ بُکمٌ عُمیٌ فَهُم لا یَرجِعون»4
اگر کسی بتواند این کوثر را حفظ کند؛ نه بدِ کسی را بخواهد و نه به فکر تباه کردن خود باشد، زلال باقی می‌ماند و از بسیاری اسرار آگاه می‌شود. غذای حرام، فکر باطل، چاه کندن برای دیگران، زشت گفتن به دیگران و هتک حیثیت دیگران، هم آتش درون است و هم آلوده کننده کوثر جان.
به هر حال، اگر ما از چنین سرمایه‌ای محافظت کنیم، در همه علوم (انسانی و تجربی) کامیاب می‌شویم. از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه واله وسلم نقل شده است: "در شبانه روز، انسان باید زمان کوتاهی با خود خلوت کند و به حساب خود رسیدگی کند"5.
جان انسان دریای زلالی است که اگر با اعمال و افکار ناشایست آلوده نشود، بسیاری اسرار عالم هستی در آن منعکس و متجلی می‌شود


برای مثال کشاورزی را در نظر بگیرید که پس از 40 سال تلاش و کوشش، روز در انبار را باز کند، چیزی در آن نبیند. آن روز فهمید موشی در انبار بود و همه محصول را برد. وقتی در انبار قفل است و کسی نمی‌تواند از بیرون بدان دستبرد بزند، معلوم می‌شود که در درون مشکلی وجود دارد. سخن جناب مولوی رحمه‌الله این است:

گرنه موشی دزد در انبار ماست گندم اعمال چل ساله کجاست 6

انسان باید به گونه‌ای زحمت بکشد که وقتی از او می‌پرسند «چه داری؟»، بتواند پاسخ بدهد: خدایا! من این کارها را برای تو انجام داده‌ام؟! اما متأسفانه بعضی از ما فلان کار را برای اینکه نامی پیدا کنیم، انجام دادیم و وقتی چند نفر از ما تعریف کردند، خوشحال شدیم یا وقتی به ما اعتراض کردند، از صحنه خارج شدیم. همه اینها برای خودمان بود. حال آیا عمل نقدی در دست داریم تا بگوییم: خدایا! این کار را برای رضای تو انجام داده‌ایم؟
ما موظفیم هر روز حسابرسی داشته باشیم، زیرا در زوایای درون ما موش‌ها بسیارند؛ رشوه، عشوه، غیبت، تهمت، کبر یا دیگر بیماریها.
البته همه اینها اصلاح شدنی است، به خصوص در دوران جوانی؛ برای مثال، اگر یکی از دوستان ما در المپیاد موفق شد و گفتیم خدایا تو را شکر؛ خدایا! بر توفیقات او بیفزای و به ما هم توفیق بده که بهتر از او یا مثل او باشیم و سجده شکر به جای بیاوریم، باید بدانیم که در انبار وجود ما موش راه نیافته است؛ اما اگر بدگویی کردیم یا تهمت زدیم، باید بدانیم که موش به انبار درون ما راه یافته است. این موش اعمال را از درون می‌‌پوساند و از بین می‌برد. اگر دیگری ترقی کرد و ما خوشحال شدیم و «لَکَ الحَمد» گفتیم، معلوم می‌شود که قلب ما شفاف است و این استخر زلال را نه آلوده کرده‌ایم و نه شورانده‌ایم.




1- سوره جن، آیه 15.
2- سوره بقره، آیه 24.
3- سوره همزه، آیات 6-7.
4- سورهه بقره، آیه 18.
5- وسائل الشیعه، ج 16، ص 96- 97، باب وجوب محاسبه النفس کل یوم.
6- مثنوی معنوی، دفتر یکم، بیت 382.


منبع: نسیم اندیشه ، ص 131
گروه دین و اندیشه - عسگری

__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 01:30 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها