03-03-2010
|
|
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
به خودت تکیه کن
به خودت تکیه کن
در شماره پیش با نقش تعیین كننده اعتماد به نفس و آثار و فواید آن آشنا شدیم. از آن جا كه اعتماد به نفس در انسان به صورت یك نظام و یا سیستم عمل مى كند, مطلب را با نشانه های افراد فاقد اعتماد به نفس ادامه می دهیم.
به طور كلى كسانى كه فاقد اعتماد به نفس اند, علائم و نشانه هایى دارند كه عبارت اند از:
1ـ تردید و دو دلى: كسانى كه فاقد اعتماد به نفس اند, با وجود استعدادهاى ذاتى و قابلیت هاى فردى, قدرت بالا رفتن از نردبان ترقى را ندارند و همواره منتظرند دیگران براى آنها تصمیم بگیرند. از این رو زود تحت تأثیر قضاوت دیگران قرار مى گیرند تردید و ضعف آنان در تصمیم گیرى باعث مى شود هیچ كارى را تا اخذ نتیجه نهایى دنبال نكنند و در میانه راه تغییر جهت دهند.
2ـ منفى بافى: از خصوصیات روشن افراد فاقد اعتماد به نفس, منفى بافى و منفى نگرى است. این افراد تحت تأثیر افكار منفى بافان قرار دارند و همواره در جست وجوى عیوب و نقایص دیگران اند و از هیچ برنامه اى راضى نیستند. در حقیقت، این افراد, براى جبران ضعف درونى خود, عیوب دیگران را منتشر مى كنند.
امام على(ع) مى فرماید: ذو العیوب یحبون اشاعة معایب الناس لیتّسع لهم العذر فى معایبهم; كسانى كه داراى عیوب و نقایص اند, دوست دارند عیوب مردم را منتشر كنند تا راه عذرشان توسعه یابد (1).
3ـ خیال بافى: كسانى كه اعتماد به نفس دارند رؤیایى فكر نمى كنند و به عمل و فعالیت خود اتكا دارند. تكیه كردن به آرزوهاى ناممكن و تخیلات فریبنده و روى آوردن به دنیاى رؤیا, از نشانه ها و ویژگى هاى كسانى است كه از واقعیات مى گریزند و از مواجهه با مشكلات هراس دارند.
4ـ ترس و عدم اطمینان: یكى دیگر از نشانه هاى بى اعتمادى به خود, ترس از خود است. ترس از خود, نوعى طرد شخصیت خویش مى باشد; و منشأ ترس هاى دیگر مانند ترس از قضاوت دیگران و ترس از معاشرت با مردم نیز مى شود. عبارت متداول این دسته آن است كه (من استعداد انجام فلان كار را دارم اما از ترس شكست احتمالى, جرأت نمى كنم دست به آن بزنم). كسى كه فاقد اعتماد به نفس است نمى تواند با قدرت حرف بزند و از حق خویش دفاع كند در مقابل, انسان با اعتماد به نفس, از گذشته تجربه مى اندوزد و از آینده, امید و آرمان و برنامه مى گیرد و در زمان حال به فعالیت و انجام وظایف و مسئولیت هایش مى پردازد.
5 ـ آسیب پذیرى: كسى كه اعتماد به نفس دارد ، مشكلات و سختى ها را درك مى كند و براى حل آن قدم برمى دارد, در حالى كه انسان فاقد اعتماد به نفس, آسیب پذیر, حساس و شكننده است. این افراد به جاى این كه عوامل شكست خود را بررسى كنند و در پى جبران آن باشند, براى جبران شكست خود دیگران را متهم مى كنند .
6 ـ خودفریبى: بهانه تراشى و خودفریبى, حربه كسانى است كه فاقد اعتماد به نفس اند. این افراد در مواردى براى تسكین وجدان خود به عوامل موهوم مانند: بخت و اقبال معتقد مى شوند وهمه نارسایى ها و خطاها را به گردن كوكب و طالع مى افكند و به این شعر استناد مى كند كه:
كوكب بخت مرا هیچ منجم نشناخت یارب از مادر گیتى به چه طالع زادم
7ـ ظاهرسازى:
افرادى كه از اعتماد به نفس برخوردارند بر عمل خویش تكیه دارند و نیازى به خودنمایى و تظاهر در خود احساس نخواهند كرد. خودنمایى, روش كسانى است كه فاقد عمل و اعتمادند. بدون تردید خودنمایى و تظاهر به منظور پرده پوشى بر ضعف ها صورت مى گیرد.
8 ـ خود كم بینى: یكى دیگر از نشانه هاى فقدان اعتماد به نفس, خود كم بینى یا عقده حقارت است. برمبنای موازین روان شناسى, هر واقعه و خاطره اى كه عزت نفس و غرور ذاتى شخص را ضعیف و معدوم مى كند, عاملى است براى توسعه و تقویت عقده حقارت (2). این افراد معمولاً خود را كوچك تر از آن چه كه هستند مى دانند و و یا خیال مى كنند دیگران از آن ها نفرت دارند و او نمى تواند با آن ها كنار بیاید.چنین كسى از ابتكار و خلاقیت و نوآورى به دور است و براى جبران حقارت درونى, خود را به شكل دیگران درمى آورند. ذكر این نكته ضرورى است كه اسلام, تقلید آگاهانه را كه به معناى استفاده از تجربه دیگران است, تأیید مى كند چرا که این کاربراساس نیاز فطرى و تعامل اجتماعى است.
پی نوشت ها:
2 ـ غررالحكم و دررالكلم, ج4, ص38.
3 ـ على قائمى, خانواده و مسائل نوجوان و جوان, ص161.
منبع : طوبی: پژوهشکده تحقیقات اسلامی، نوشته محمد سبحانی نیا
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|