بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #1  
قدیمی 03-15-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض روان شناسی تحلیلی و ادبیات

پسیکانالیز را به کار بندید!

( روان شناسی تحلیلی و ادبیات )



بخش دوم :




از مسائل دیگری که بوسیله پسیکانالیز در آثار ادبی مشهور می گردد آنست که بعضی از نوشته ها حاوی احساسات و تمایلات وحشیانه و بدوی زندگانی بشر است و نشان می دهد که تمدن فعلی آن احساسات و تمایلات را کاملا از بین نبرده و در شعور نهان و ضمیر آدمی مکنون می باشد که گاهی در بعضی آثار ادبی بروز می کند. مطالبی که بنظر بعضی از اشخاص خلاف اخلاق و غیرعادی جلوه می کند از این گونه کیفیات سرچشمه می گیرد.
ادگارآلن پو نویسنده امریکائی گفته است که هیچ نویسنده جرأت آنرا ندارد که افکار و


احساسات درونی خود را بر صفحه کاغذ بیاورد. مقصود آن ست که شجاعترین نویسندگان هم حاضر نیست امیال نهانی خود را که از نظر تمدن امروز برخلاف اخلاق می باشد آشکار سازد. با این حال هر چند نویسنده بقایای انعکاسها و خاطرات زندگانی وحشیانه گذشته بشر را که در نتیجه تمدن از میان نرفته بلکه فقط تخفیف یافته و مقید گردیده است یادآوری نمی کند معهذا در نوشته های نویسندگان آثار آنرا می توان یافت. فقط کمی راهنمائی لازم دارد و مفتاح آنرا باید بدست آورد.
تمایلات جنسی و شهوانی در ادبیات با رموز و علائمی ظاهر می گردد که مانند همان رموز و علائمی است که فروید در مورد تعبیر خواب کشف کرده است. بسیاری از اشعار را می توان از این حیث مورد تدقیق قرار داد. میل آدمخواری بشر ماقبل تاریخ نیز در ادبیات دیده می شود.

بعضی از نویسندگان بدون احساس شرم خواهشهای ابتدائی بشری را که در نظر مردم خلاف اخلاق است در نوشته های خود ظاهر می سازند. این آثار را جامعه بطور کلی رد می کند و شاید از فروش آنها جلوگیری شود ولی افراد و حتی همان کسانی که دستور طرد این آثار را می دهند در خفا آنها را می خوانند و لذت می برند.این گونه نوشته ها از نظر تحلیل روحی بسیار مفید است.
این مطالب در نظر کسانیکه با فروید و نظریه او آشنائی ندارند یا آنکه عقاید او را با نظر بدبینی می نگرند عجیب جلوه می کند و به خود اجازه نمی دهند که به وجود کیفیات مسلم نفس و حقیقتی که از اظهار آن شرم دارند اذعان کنند ولی باید دانست که در مطالعه شعور نهان ناچار باید بسیاری از طبایع زشت بشری را در نظر گرفت ولی شعور نهان تنها منبع جنایات و افکار خلاف اخلاق و طبیعت زشت نیست بلکه تمایلات عالی و شریف نسبت به زیبائی و نیکی و راستی و درستی نیز از همین کیفیت سرچشمه می گیرد.
پسیکانالیز انتقاد ادبی را در مرحله جدیدی وارد کرده و باب جدیدی در تحقیق ادبی گشوده است. شاید بعضی از اهل ادب و نویسندگان با این نظریه و این طرز سخن سنجی موافق نبوده به روشی که شخصیت نهانی و افکار درونی آنها را آشکار می سازد معترض باشند.




قبل از آنکه فروید نظریه خود را انتشار دهد در انتقاد ادبی تا حدی روش پسیکانالیز بکار می رفت. مثلا وقتی در شرح حال نویسندگان اثر حوادث زندگی نویسنده در نظر گرفته می شد وقتی در کتب نویسندگان دقیق می شدند و منبع شخصیتها و قهرمانهای داستان او را کشف می کردند روش پسیکانالیز را بکار می بردند. فروید اولین کسی بود که اصول علمی

پسیکانالیز را به وجود آورد و طرز به کار بردن آنرا نشان داد. وی اولین بار در کتاب معروف خود موسوم به «خواب گزاری» یا تعبیر خواب که در سال 1900 منتشر شد باین موضوع اشاره کرد. (شایان توجه است که ویلیام هزلیت سخن سنج معروف انگلیسی مدتها قبل از فروید در یکی از مقاله های خود درباره خواب بحث کرده و اصول عقایدی که فروید بعداً مورد بحث قرار داده ذکر کرده است) فروید در سال 1907 یکی از داستانهای یانُن را که به «گرادیوا» موسوم است با اصول پسیکانالیز تجزیه کرد و نمونه خوبی بدست شاگردان خود داد. آثار لئونارد دوونسی را نیز از نظر پسیکانالیز مورد دقت قرار داده است. این متد را در مورد موسیقی و فلسفه و دین و علوم دیگر نیز می توان بکار برد.

پسیکانالیز انتقاد ادبی را در مرحله جدیدی وارد کرده و باب جدیدی در تحقیق ادبی گشوده است. شاید بعضی از اهل ادب و نویسندگان با این نظریه و این طرز سخن سنجی موافق نبوده به روشی که شخصیت نهانی و افکار درونی آنها را آشکار می سازد معترض باشند. بعضی ممکن است ایراد کنند که چه نتیجه حاصل است از اینکه خواننده بداند شاعر یا نویسنده در موقع نوشتن چه مقصود اصلی داشته و چه اندیشه ی نهانی او را مشغول می کرده است. همین قدر کافی است که شعر شاعر را بخوانیم و از آن لذت بریم. ولی باید دانست که پس از معرفت به حال نویسنده بهتر می توان از یک اثر ادبی استفاده کرد و بیشتر او را مورد ستایش قرار داد.
معمولا این اطلاع و معرف به حال نویسنده سالها بعد از مرگ او حاصل می شود. از عواملی که موجب مجهول ماندن و شناخته نشدن شاهکارهای ادبی نویسند در زمان حیات او می شود آن ست که از زندگانی و طرز فکر و روحیه نویسنده اطلاع صحیح در دست خوانندگان نمی آید. کسانی که شلی یا کیتز شعرای انگلیسی را در زمان حیاتشان مورد انتقاد قرار می دادند از زندگانی آنها اطلاعی نداشتند و حتی در موقعی که نامه های عاشقانه کیتز به معشوقه اش چاپ شد بسیاری اعتراض کردند که نمی بایست در زندگانی خصوصی اشخاص داخل شد ولی انتشار همان نامه ها پی بردن به مبانی اشعار کیتز را آسان کرد و بر قدر و قیمت آنها افزود.

سابقاً وقتی یک اثر ادبی مورد انتقاد قرار می گرفت چنان که هنوز هم در ایران معمول است فقط به مسائل ادبی فنی و صنایع لفظی و طرز بکار بردن کلمات و عبارات توجه می شد و یک اثر ادبی را با آثار قدما مقایسه و درباره آن داوری می کردند ولی امروز نه تنها از لحاظ قواعد ادب یک نوشته را مورد انتقاد قرار می دهند بلکه زندگانی نویسنده و رابطه ی او را با سایر مردم و افکار و امیال و خواهشهای مختلف نفسانی او را مورد نظر قرار می دهند و در انتقاد کار او بکار می برند. البته در مورد نویسندگان معاصر معمولا از این موشکافی خودداری می شود زیرا زندگانی آنها با زندگانی سایر افراد جامعه ارتباط دارد و نقاد سخن از افشای بعضی رازها که مکن است باعث رنجش و تکدر شود خودداری می کند.
تا اینجا از نقادی ادبی صحبت شد ولی خوانندگان باید متوجه باشند که پسیکانالیز نه تنها در مبحث نقد ادبی مورد استفاده واقع شده بلکه عده زیادی از داستان نویسان معاصرمانند اشتفلن سوایک و اشنیتلرو و کارل چاپک و غیره با استفاده از اصول پسیکانالیز در ضمن داستانهای خود به شرح عقده ها و آشفتگی های روحی پهلوان داستانهای خود پرداخته اند.
چه خوبست که روش پسیکانالیز در مورد آثار ادبی فارسی نیز مورد استفاده قرار گیرد و در تحقیق و تتبع در حال گویندگان و شعرای فارسی تنها به جمع آوری مطالبی که در تذکره ها نوشته شده اکتفا نشود.

عبدالله فریار
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 05:33 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها