بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #1  
قدیمی 03-20-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض نوروز سامانه‌اي از باورها و اسطوره‌ها

نوروز سامانه‌اي از باورها و اسطوره‌ها

گفتگوي حسين کرماني با مير جلال الدين کزازي




استاد دکتر کزازي به پارسي روان سخن مي‌گويد. اين‌گونه شيرين بياني در هم‌سخن او نيز تاثير مي‌گذارد و بعد از چند لحظه مي‌بيني که تو هم مي‌ خواهي مانند او سخن بگويي.دکتر کزازي تازه از کلا‌س بيرون آمده‌بود و هنوز دانشجويان دوره دکتري زبان و ادبيات پارسي رهايش نمي‌کردند. از سوي ديگر بايد پس از اين گفت‌وگو به جايي ديگر مي‌رفت.

هرچند گفت‌وگو کوتاه بود، اما او روان و ساده درباره خاستگاه و نمادهاي نوروز سخن گفت.

نخستين پرسش؛ خاستگاه نوروز کجاست و چيست؟

نوروز يکي از کهن‌ترين جشن‌هاي ايراني است. به‌درستي و بي‌چندوچون، نمي‌توان خاستگاه نوروز را نشان‌داد. در ديگر فرهنگ‌ها و کشور‌ها، ما به جشن‌ها و آيين‌هايي باز مي‌خوريم که با نوروز، سنجيدني‌اند و همانندي‌هايي دارند. براي نمونه، جشن آغاز سال نزد بابليان و آشوريان کهن ، پيوند‌هايي با نوروز ما مي‌تواند داشت. اما آن‌چه هيچ گماني در آن نيست، اين‌است که نوروز از روزگاران باستان در ايران جشن گرفته مي‌شده است. حتي اين‌انگاره هست که شهرياران هخامنشي، شهر شگفت و رازآلود تخت جمشيد را از آن‌روي ساخته و برافراخته بوده‌اند؛ که جشن و آيين نوروزي در آن برگزار بشود اما از سويي ديگر، آن‌چه ما امروز چونان جشن و آيين‌نوروزي مي‌شناسيم و بزرگ مي‌داريم، آميزه‌اي از چند سامانه‌ي گونه‌گون باورشناختي است، به سخن ديگر،چندين جشن و آيين با‌هم در‌آميخته‌اند و از آن‌ميان جشن و آيين نوروز پديد آمده است. پاره‌اي از اين جشن‌ها، جشن‌هاي اسطوره‌اي بوده‌است؛ رخدادي که از جهان اسطوره‌ها باز مي‌گردد؛ پاره‌اي از آن جشن‌ها آييني و باورشناختي بوده‌است، پاره‌اي ديگر جشن‌هاي کيهاني و گاه‌شمارانه است. هرکدام از اين جشن‌ها، نمودي و نشاني در جشن و آيين نوروز برجاي نهاده است. ‌ ‌
نوروز يکي از کهن‌ترين جشن‌هاي ايراني است. به‌درستي و بي‌چندوچون،نمي‌توان خاستگاه نوروز را نشان‌داد.


به چند جشن باستاني که از هم‌پيوندي آن‌ها نوروز پديد آمده‌است اشاره مي‌کنيد؟

براي نمونه، شش جشن بزرگ آييني در ايران باستان برپاي داشته مي‌شده‌است که آن‌ها را "گاهان‌بار" مي‌گفته‌اند. جشن‌هايي که در پيوند بوده‌است با دگرگوني‌هاي گيتي و رفتارهايي که در پيوند است با اين دگرگوني‌ها. سرشت اين جشن‌ها به‌گونه‌اي است که بيش‌تر گوياي شيوه‌ي کشاورزانه و دام‌پرورانه است در زيست. يکي از اين گاهان‌بارها که ششمين و فرجامين آن‌ها هم هست "هَمَسپَتمَدَم " نام داشته‌است . پاره‌اي از ويژگي‌ها و رسم و راه‌هاي نوروزي باز مي‌گردد به اين گاهان‌بار و جشن باستاني. يا اگر بخواهيم نمونه‌اي از جشن‌هاي اسطوره‌اي به‌دست بدهيم که براي بسياري از ايرانيان نيز آشنا است، مي‌توانيم از رخدادي نمادين و اسطوره‌اي ياد‌کنيم که در روزگار جمشيد روي‌داده است، آن رخداد اين است که تختي شگفت براي اين شهريار نمادين پيشدادي مي‌سازند، جمشيد بر اين تخت مي‌نشيند و ديوان آن‌را بر مي‌گيرند و به آسمان مي‌برند. اين رخداد در چشم ايرانيان، آن‌چنان گرامي و گران‌مايه بوده است که آن‌روز را جشن مي‌گيرند. ‌ ‌
" مر آن روز را روز نو خوانده‌اند به جمشيد بر، گوهر افشاندند"



نمونه‌اي ديگر از جشن‌هاي اثرگذار در نوروز که سرشتي کيهاني دارد، جشن بهار است؛ يعني جشن آغاز سال نو، خورشيد همواره نزد ايرانيان گرامي و ستوده بوده‌است. از اين‌روي چون نخستين روز بهار همراه است با ترازمندي بهاري، بدين معنا که: ‌ ‌
در نخستين‌روز از فروردين‌ماه، روز و شب يک‌سان و هم‌تراز مي‌شوند تا آن‌زمان چيرگي و

افزوني با شب بوده است. شب در نمادشناسي ايراني پديده‌اي است گجسته و اهريمني. ايرانيان از تاريکي همواره گريزان بوده‌اند و هستند و پيوسته روشنايي را گرامي مي‌داشته‌اند و بدان درود مي‌گفته‌اند. از اين‌روي هم‌ترازي روز و شب يا روشنايي و تيرگي، در چشم ايرانيان رخدادي کيهاني اما بسيار خجسته بوده است. چون از آن‌پس، روز چيرگي و فزوني مي‌گيرد و شب فرو مي‌شکند وفرو مي‌کاهد تا مي‌رسيم به ترازمندي خزاني. از آن‌زمان، ديگربار روز و شب يک‌سان مي‌شوند، اما کار به‌زيان روز و به‌سود شب پي‌گرفته مي‌شود؛ روزگار اهريمني، بي‌شگون، زيان‌بار و روزگار تاريکي و سرما آغاز مي‌گردد. جشن نوروز آميزه‌اي از اين جشن‌هاي گونه‌گون است. يا جشني ديگر، آييني، که در نوروز اثر نهاده‌است جشن فروردين‌گان يا جشن بزرگداشت فروهر درگذشتگان، از مينو به‌گيتي و به‌ديدار آنان مي‌آيد. از اين‌روي خواني مي‌گسترده‌اند براي ميهمانان شگرف مينوي به همان‌سان که همه‌ي ما ايرانيان هنگامي که ميهماني را گرامي داريم، او را پذيرا مي‌شويم. هنجارها و رسم و راه‌هايي هست که آن‌ها را مي‌ورزيم، به کار مي‌گيريم، ايرانيان در پذيرايي از اين ميهمانان هم آن رفتارها و آن هنجارها را به‌کار مي‌گرفته‌اند. براي نمونه، خانه‌ها را مي‌رُفته‌اند، جامه‌ي نو در بر مي‌کرده‌اند و اين رسم و راه‌ها هنوز در جشن و آيين نوروزي برجاي مانده است.
نمونه‌اي ديگر از جشن‌هاي اثرگذار در نوروز که سرشتي کيهاني دارد، جشن بهار است؛ يعني جشن آغاز سال نو، خورشيد همواره نزد ايرانيان گرامي و ستوده بوده‌است.


اما درباره‌ي نمادهاي نوروز؟

در اين‌باره هم من به فراخي سخن‌گفته‌ام، اين‌که هرکدام از آن سين‌ها چه کارکرد و گزارش نمادشناختي و باورشناختي دارد، اما براي اين‌که پاسخي به پرسش شما داده‌باشم، هرچند کوتاه، مي‌گويم که اين نمادها، هفت‌سين، همراه با پارهاي ديگر از بايسته‌ها و نشان‌هاي خوان نوروزي همه در پيوند با ستايش روشنايي و خورشيد و به سخني ديگر، نمادها و نشان‌هايي مهري هستند.


نخستين نوشته‌ها درباره‌ي نوروز، در کدام زمان بوده است؟



آن‌چنان که پيش از اين گفتم، نوروز بسيار کهن است؛ اما واژه‌ي نوروز در نوشته‌هاي پهلوي به‌کارگرفته شده‌است و از آن نوشته‌ها به پارسي دري رسيده‌است. نوروز در زبان پهلوي "نوک‌رَوچ"?‌ ‌گفته مي‌شده‌است که با همين ريخت رفته‌است به زبان تازي و "نوک‌روز" شده‌است، اين نام هنگامي که به پارسي رسيده‌است، در ريخت، " نوروز " که به‌معناي روز

نو است به‌کار رفته‌است آن‌چنان که در آن بيت شاهنامه نيز چنين ناميده شده‌است. اما در زبان و ادب پارسي، کاربرد نوروز، بازمي‌گردد به نخستين سروده‌هايي که از اين زبان بر‌جاي مانده است. سروده‌هاي سخنوران روزگار ساماني و غزنوي و ادب پارسي، آکنده از ستايش نوروز است. هرچند اين نام شايد فراوان به‌کار برده نشده باشد، اما ديگر ويژگي‌ها و زيبايي‌هاي نوروز به فراواني در سخن پارسي بازتاب يافته‌است. نوروز همراه است با بهار. يکي از بنيادين‌ترين زمينه‌هاي آفرينش هنري در سخن پارسي، بهار است. از اين‌روي به اين شيوه‌ي کنارين، نوروز همواره زمينه‌اي بوده است که سخنوران ايراني در هر روزگار بدان انديشيده‌اند و پرداخته‌اند و در ستايش آن چامه‌ها و سروده‌هاي بسيار دل‌آويز و شاه‌وار و جاودانه سروده‌اند.

نوشته‌هاي زيادي درباره‌ي آيين نوروز به چاپ رسيده‌است. آيا اين نوشته‌ها آن‌چنان که بايد، از بهره‌ي لازم برخوردارند؟

هر کتابي که درباره‌ي نوروز نوشته بشود، در هر پايه و مايه‌اي که باشد از ديد من کاري شايسته و فرخنده است، آن‌هم براي اين‌که به‌گونه‌اي مي‌توان گفت که نوروز برترين نماد و نشانه‌ي فرهنگ ايراني شده‌است، نوروز درفش اين فرهنگ است. اگر بخواهيم در ميانه‌ي نشانه‌ها و هنجار‌هاي گونه‌گون فرهنگ ايران که در شمار نمي‌گنجند يکي را برگزينيم که اين فرهنگ را به‌ياري آن بيش‌تر و بهتر بتوانيم شناخت، آن نشانه از ديد من نوروز است. شما مي‌توانيد بي‌چندوچون بر اين باور باشيد؛ در هر سرزميني که جشن و آيين نوروز برگزار مي‌شود، فرهنگ ايراني تا بدان سرزمين راه برده‌است. ما کشورهايي را مي‌شناسيم که در جغرافياي ايران نبوده‌اند، پارسي‌زبان هم نيستند، اما جشن نوروز به‌گونه‌اي در اين کشورها نمود و بازتاب دارد. از آن‌جا است که مي‌گويم درفش فرهنگ ايران، جشن و آيين نوروزي است. جشن‌هاي ديگر يا ديگر هنجار‌ها و مايه‌ها و ارزش‌هاي فرهنگي ايران نتوانسته‌اند چنين کارکرد گسترده و فرهنگ‌شناختي بيابند. از اين‌روي، هنگامي که ما به نوروز، آيين‌ها، رسم و راه‌ها و رازهاي آن مي‌انديشيم و مي‌پردازيم و درباره‌ي آن‌ها جُستار و کتاب مي‌نويسيم، دست‌کم به شيوه‌اي نماد‌شناختي به فرهنگ ايران پرداخته‌ايم. در اين روزگار که ما بيش از هر زمان ديگر، نياز داريم که فرهنگ ايراني و پيشينه‌ي نياکاني خود را بشناسيم و بشناسانيم، پرداختن به نوروز ارج و ارزشي ديگرسان مي‌تواند داشت. به‌ديگرسخن، فرهنگ و سرزمين ايران را در بسياري از کشورها و فرهنگ‌ها با نوروز مي‌شناسند.

ادامه دارد ...
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 08:27 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها