ضربالمثلهای کردی
خلا و خروش آوشی در چو و تازی آوشی به گهری
خدا به خرگوش میگوید در رو. به تازی میگوید بگیرش
یعنی کار خدا حساب دارد
گلیج پمه قاین سر عروس اَشکند.
گل پنبه مادرشوهر سر عروس را میشکند.
یعنی کوچکترین حرف مادرشوهر باعث ناراحتی عروس میشود
پشی مازرضایخلا موش ناگری
گربه محض رضای خدا موش نمیگیرد
یعنی کسی برای کسی کارمفت انجام نمیدهد.
خذمت و ناکس چودار بیده, باخه وان بیدهی ناامیده
خدمت به ناکس کردن مثل خدمت به درخت بید است, باغبان بید همیشه ناامید است
بلا چه کاریگ و موروژنیرد
صاعقه به مورچه کاری نمیکند.
دو کلی ما مِرله خوشاقبالی کله شیره
دم کوتاهی مرغ از خوش شانسی خروسه
گاله یی لا ولاخله دویا
گاو از پهلو جفتک می زند, الاغ از عقب
منظور: هر کس عادت خود را دارد
له کار کردن چونی؟ یسه که دونی
له خواردن چونی؟ اکه نوینی
در کارکردن چطور هستی؟ اینست که می بینی
درخوردن چطور؟ خدا کند نبینی
در مورد افراد پرخور و کم کار بکار می رود
تنگله قل قل اَ کیدو پر آوِد
کوزه قل قل می کند اما از آب پر می شود.
به حرف نامربوط گوش نکن
ما مر خوی خل وسر خوی آکد
مرغ خودش خاک به سر خودش می کند.
هر چه کنی به خود کنی
جاو دزد و جاو کال کاری نیه کد
جو دزد به جو کار کاری نمی کند
حریف حریف خودش رامی شناسد
بی پیازی کنده تربی هشته جاش
یک پیازی کنده و یک ترب گذاشتهجایش
کار بیهوده کرده است
یک شعر عاشقانهی کردی
کاشکا خوم بیا تام وجی کلاگت
بِقپیام و با ن زلفه خاوگت
آونه غصه م خوارد بیمه و پی وار
بیمه ک’چ که گی بِن چینه دیوار
آونه غصه م خوارد تلاوم دایه
چوَ بیآمانت آدم چنیا یه
کاش من به جای کلاهت بودم
روی زلف تابدارت میخوابیدم
آنقدر غصه خوردم که مثل علف خشک شدم
مثل سنگ لای چینه دیوار شدم
آنقدر غصه خوردم شدم مثل قلاب
مثل به امانتی آبم چیده شده