بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ

فرهنگ و تاریخ تاریخ و فرهنگ - مطالبی در زمینه فرهنگ و تاریخ ایران و جهان اخبار فرهنگی و ... در این تالار قرار میگیرد

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #11  
قدیمی 12-10-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

رسيدن خبر شهادت مسلم بن عقيل در ثعلبيه
رسيدن خبر شهادت مسلم بن عقيل در ثعلبيه



در شرايطى كه پس از مسلم بن عقيل ، هانى بن عروه ، و قيس بن مسهر نيز به شهادت رسيده بودند كاروان امام حسين (ع) به منزل (( ثعلبيه )) رسيد و براى استراحت و بررسى اوضاع و كسب اطلاع ، در آنجا توقف كرد. ابومخنف به نقل از عبدالله بن سليم و مذربن



المشمعل ، روايت كرده است كه اين دو اسدى گفته اند كه : ما چون حج خويش را به پايان برديم ، براى آنكه به سرعت به حسين بن على (ع) برسيم و از احوال و اخبار وى جويا شويم ، با شتاب تمام مكه را ترك كرديم و در منزل زرود به آن حضرت و يارانش رسيديم. در همين حال ، مردى كوفى را ديديم كه چون از نزديك كاروان امام حسين (ع) عبور كرد ، راه خويش را تغيير داد تا حسين بن على را ديدار نكند. چون چنان ديديم ، به سراغ او رفتيم و چون دريافت كه ما هم چون از بنى اسديم ، اخبار كوفه را بيان كرد و گفت من در حالى كوفه را ترك كردم كه مسلم و هانى را كشته بودند و اجساد ايشان را در بازار مى كشيدند. عبدالله و مذر افزوده اند كه چون اين اخبار را كسب كرديم ، به سوى كاروان امام حسين (ع ) بازگشتيم و با آنان روانه شديم ، اما تا زمان رسيدن به ثعلبيه و توقف امام در آنجا ، سخنى درباره آنچه شنيده بوديم به زبان نياورديم. در منزل ثعلبه چون امام فرود آمد نزد ايشان رفته و گفتيم كه اخبارى از كوفه داريم ؛ اگر مى خواهيد در حضور همه بيان كنيم ، اگر هم مايليد در خلوت بگوييم. امام پاسخ داد كه : من از همراهان خويش چيزى را نهان نمى سازم. پس آنچه را شنيده بوديم به زبان آورديم. امام چون اخبار شهادت مسلم و هانى را شنيد ، فرمود ، انالله و انااليه راجعون.

به روايت بعدى ابو مخنف ، امام پس از توقف كوتاهى در ثعلبيه ، حركت به سوى كوفه را ادامه داد ، تا به منزلى به نام (( زباله )) رسيد. در اين منزل ، مجددا خبر شهادت مسلم بن عقيل و هانى بن عروه و عبدالله بن بقطر ، يا قيس بن مسهر ، را توسط پيك محمد بن اشعث ، يا عمر بن سعد ، دريافت كرد. واضح است كه اگر برادران مسلم و شخص امام ، چه به انديشه انتقام و چه به اميد برخوردار شدن از يارى كوفيان به سوى اين شهر پيش مى رفتند ، رسيدن خبر شهادت قيس بايد به تمام آن انديشه ها و اميدها خاتمه مى داد. شهادت قيس در واقع صريح ترين و استوارترين بينه و حجت بود بر پايان هرگونه اميدى به بيدارى غيرت و وجدان كوفيان. پس به همين دليل بود كه چون امام بر آن بود تا از اين زمان به بعد ، هدف اصلى خويش در ادامه مسير به سوى كوفه ، يعنى استراتژى شهادت را به اجرا گذارد ، بنابراين بى درنگ تمامى كسانى را كه همراهش بودند ، فراهم ساخت و خطاب به آنان گفت :

بسم الله الرحمن الرحيم.
اما بعد: خبر دلخراش مسلم بن عقيل و هانى بن عروه و عبدالله بن بقطر به ما رسيده و معلوم شده است كه شيعيان ، ما را وانهاده اند. اكنون هر كدام از شما دوست داريد كه همراهى با من منصرف شود ، بر او حرج و سرزنشى نيست.
پيش از اين در تحليل و تعليل ريشه هاى عزيمت امام حسين (ع) به سوى كوفه ، گفتيم كه بى گمان امام حسين (ع) از ماهيت كوفه و كوفيان آگاهى افزون ترى از ناصحان خويش در مكه داشت. همان جا اشاره كرديم كه معرفت به ماهيت كوفيان ، گر چه عميق بود و ريشه دار ، اما رسيدن انبوه نامه ها از سوى مردم كوفه ، حجت را براى امام تمام مى كرد و مانع از آن مى شد تا آن حضرت به استناد آنچه مى دانست و واقعياتى كه از آن وقوف داشت ، عزيمت به سوى كوفه را وانهد و به اندرزهاى محمد بن حنفيه ، عبدالله بن مطيع ، عبدالرحمن بن حارث ، ابن عباس ، عبدالله بن جعفر و فرزدق شاعر تسليم گردد.


بديهى است كه اگر دعوت كوفيان و حجتى را نامه هاى ايشان در پيش روى امام قرار داده بود ، علت تامه عزيمت امام به سوى كوفه بشماريم ، طبعا با رسيدن اخبار كوفه در منزل ثعلبيه ديگر موجبى براى ادامه حركت به سوى كوفه باقى مى ماند و لازم بود كه امام پيش از رسيدن به حوزه حكومت عبدالله بن زياد و قرار گرفتن در محاصره قواى حربن رياحى ، مسير خويش را تغيير داده و عازم ديارى ديگر گردد. واقفيم كه امام چنين نكرد و كوتاه زمان پس از توقف در ثعلبيه مسير خويش را به سوى كوفه ادامه داد. در صورتى كه فرض كنيم تا زمان رسيدن خبر شهادت مسلم و هانى به امام ، آن حضرت به وفادارى كوفه و كوفيان نيز باور داشت. و چنين تصور مى كرد كسانى كه بر پدر و برادرش ستم كرده ، اكنون تحولى جدى يافته اند و مى توان به يارى آنان و وفاداريشان دل بست ، طبعا با دريافت اخبار كوفه ، همه آن گمان نيز از ميان رفته بود و از زاويه اين فرض نيز ادامه مسير به سوى كوفه معنايى نداشت. بنابراين باز هم جاى پرسشى ديگر است كه به راستى در شرايطى كه تمامى دلايل ظاهرى براى عزيمت امام به سوى كوفه از ميان رفته بود ، چرا امام همچنان راه خويش ‍ به سوى شهرى ادامه داد كه همه آگاهيهاى تاريخى وى ، تمام نصيحت ناصحان و سرانجام شهادت مسلم و هانى ، حكايت از آن داشت كه نه تنها ديگر به مردمش اميد و حمايتى براى مقابله با يزيد نمى رود ، بلكه ساكنانش شمشير آخته اموى اند براى از ميان برداشتن فرزند على (ع) و فاطمه ؟


اگر در پاسخ اين پرسش به گزارش ابو مخنف و سلسله راويان او اعتماد كنيم ، بايد بگوييم كه امام على رغم دريافت اخبار كوفه ، چون برادران مسلم بن عقيل را بر ادامه مسير براى گرفتن انتقام خون برادر خويش مصمم يافت.



لاجرم تن به خواسته آنان داد و روانه شهرى شد كه از پيش معلوم بود كه در آنجا نه امكان ستاندن انتقام مسلم وجود دارد و نه امكانى براى نجات از قتل عام كاروانيان همراهش.
بيگمان تبيين شالوده ادامه مسير امام به سوى كوفه بر بنياد خواسته برادران مسلم بن عقيل ، تبيينى است سست و عارى از توانايى براى عزمى به آن بزرگى و گامى به آن بلندى. با پذيرفتن اين تبيين لاجرم بايد گفت كه :


1. امام به جاى پيشوايى همه همراهان خويش و در شرايطى كه همه دلايل و شواهد ، حكم مى كرد كه از ادامه راه ، جز شهادت و اسارت نصيبى وجود نخواهد داشت ، خرد خويش ‍ را به احساسات برادران مسلم سپرد.
2. امام با تسليم به خواسته برادران مسلم و در حالى كه معلوم بود سرنوشت او و همراهانش به كجا منتهى خواهد شد ، زندگى و حيات تمامى ياران خويش را نيز با احساسات چند تن از ياران خود پيوند زد و به خويشتن اجازه داد تا مصلحت بقيه اعضاى كاروان را فداى احساسات برادران مسلم كند. حتى بر فرض اگر بتوان گفت كه امام پس از شنيدن خبر شهادت مسلم بن عقيل ، نمى بايد از موضع قصاص او به سهولت چشم پوشيد لازم بود تا درخواست برادران او را ناديده نگيرد ، اما با اين مبنا نيز آنچه بر عهده امام بود ، تصميم حركت خويش با برادران مسلم به سوى كوفه بود ، نه همراه كردن مردان و زنان و كودكانى كه از پيش معلوم بود كه در برابر سپاه كوفه ، هيچ گونه قدرت و دفاعى جدى از خويشتن را ندارند.


اگر توجه كنيم كه ياران امام چگونه در زمانى كوتاه و على رغم تمام مراتب شجاعت و ايثار به سرعت در مقابل سپاه كوفه شكست خوردند و قتل عام گشتند ، ترديدى نمى توان داشت كه از همان آغاز ، هم بر امام و هم بر برادران مسلم و هم بر تمام همراهان ديگر امام كه با انگيزه شهادت و فريادى تاريخى عليه ستم رهسپار كوفه مى شدند ، معلوم بود كه ستاندن انتقام خود برادران مسلم ناميسر و غير قابل دسترس است. آيا به راستى امام نمى دانست كه سپاه وى توان دوام در مقابل سپاه كوفه را دارد و نه قدرت تحقيق آروزى برادران مسلم را؟

پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 11:07 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها