بازگشت   پی سی سیتی > سایر گفتگوها > اخبار گوناگون

اخبار گوناگون در این تالار اخبار گوناگون از ایران و سایر نقاط جهان با رعایت قوانین و در نظر گفتن عرف قرار خواهد گرفت بدیهیست که کنترل زیادی روی این بخش میشود و نوشته ها و تاپیکهای کاربران قبل از نمایش باید توسط مدیر بخش بررسی شوند

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #1  
قدیمی 12-12-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض یک کلکسیونر موفق ایرانی/ پادشاه قوطی کبریت ها

یک کلکسیونر موفق ایرانی/ پادشاه قوطی کبریت ها



آخرین نیوز: کلکسیون ها از هر نوعی که باشند، دارای جذابیت های کم نظیر است.





مجموعه‌دار ایرانی با گرد‌آوری 25هزار کبریت، یک کلکسیون نفیس فراهم کرده است.

نشریه دانستنیها نوشت: ساعت 3:30 نیمه شب به وقت کاناداست. تقریبا همه خوابند. در تاریکی این موقع شب ونکوور چراغ یک اتاق روشن است. پیرمرد 70 ساله‌ای که به همراه نوه‌اش مشغول تماشای بازی پرسپولیس- استقلال هستند؛ دربی شصت‌و نهم. پیرمرد از بچگی هوادار متعصب پرسپولیس بوده است و همین الان هم با شور و شوق برای استقلالی‌ها کری می‌خواند. حتما باید چنین شور و شوقی در وجودت باشد تا بتوانی بزرگ‌ترین مجموعه قوطی کبریت‌های ایران را جمع‌آوری کنی. کلکسیون‌های تمبر، سکه و پول برای ما اسم‌های آشنایی دارند ولی آیا تا به حال از کلکسیون قوطی کبریت چیزی شنیده‌اید؟

حسین روان‌پور متولد 1320 در تهران صاحب یکی از کم‌نظیرترین مجموعه‌ها در کشور است. می‌گویند از هر درخت بزرگ تا یک میلیون چوب کبریت ساخته می‌شود اما با یک چوب‌کبریت می‌توان چند میلیون درخت را آتش زد. اما شاید هم بشود آن کبریت‌ها را جمع‌آوری کرد و صاحب بزرگ‌ترین کلکسیون چوب کبریت در ایران و یکی از بزرگ‌ترین‌ها در جهان شد. البته باید حوصله و تحمل زیادی داشته باشی تا بتوانی 25000 قوطی کبریت را با حوصله و طی تقریبا 40، 50 سال جمع‌آوری کنی. برای مصاحبه با صاحب این مجموعه دیدنی به کافی‌شاپی در کرج رفتیم. آقای روان‌پور، صاحب اصلی مجموعه، برای دیدن فرزندش چند ماهی است که در کانادا به‌سر می‌برد و مجموعه او در کافی‌شاپ خواهرزاده‌هایش در معرض دید قرار گرفته است. محسن و مجتبی محمدیان که از دایی خودشان به‌عنوان یک رفیق یاد می‌کنند؛ درباره بزرگ‌ترین مجموعه چوب‌کبریت نکته‌های جالبی می‌گویند.

اولین تبلیغ بانک ملی، طولانی‌ترین و کوچک‌ترین کبریت جهان، اولین کبریت ایران، کبریت‌های بازی‌های المپیک 1972 مونیخ، هفتمین دوره بازی‌های آسیایی، مشاهیر ایران، علائم راهنمایی و رانندگی، مکان‌های دیدنی ایران، بازیکنان تیم فوتبال آلمان غربی، تبلیغ سرشماری سال 1355 و نمونه‌های دیگری از این دست، تنها بخشی از مجموعه دیدنی برچسب‌های قوطی کبریت است. بزرگترین قوطی کبریت کبریتی است سوئدی به قطع 22×5/6 سانتی‌متر با نقش و نگار شکارچیان و سگ‌های شکاری که در این مجموعه خودنمایی می‌کند. در کنار آن کوچک‌ترین قوطی کبریت جهان با اندازه 2×3 سانتی‌متر وجود دارد. به گفته محسن محمدیان کوچک‌ترین کبریت جهان اولین بار در ایران تولید شده است و بعد به کشورهای دیگر هم راه یافته است.

خاطرات کبریتی

«سال 1367 در برنامه دیدنی‌ها که یکشنبه شب‌ها پخش می‌شد؛ مجموعه من نشان داده شد. فردای آن روز وقتی در تاکسی نشسته بودم، دو نفر پشت سرم نشسته بودند. یکی از آن دو به دیگری گفت: «دیشب اون دیوونه هه‌رو دیدی کبریت جمع می‌کرد؟» من هم رویم را برگرداندم و گفتم: «اون دیوونه منم.»


«حدود 40 سال پیش در یکی از روستاهای اراک تدریس می‌کردم. روزی برای خرید به بازار رفتم. پشت ویترین یک مغازه یک قوطی کبریت کهنه دیدم که جایش در مجموعه‌ام واقعا خالی بود. وقتی از مغازه‌دار، آن کبریت را خواستم به من گفت این کبریت گوگردهایش نم کشیده و خراب شده است. به دردت نمی‌خورد و یک قوطی کبریت نو به جای آن به من داد. از من هم اصرار که من دقیقا همان کبریت را می‌خواهم، از او هم انکار که این کبریت کهنه است آن را به تو نمی‌دهم. بالاخره پیرمرد فروشنده از کوره دررفت و قوطی کبریت را بیرون مغازه پرتاب کرد و گفت برو برش‌دار. من هم وقتی قوطی کبریت را برداشتم. برگشتم پول آن را روی میز گذاشتم و گفتم هر چقدر که می‌شود، بردار. او هم گفت پسرم پولت را بردار و برو این کبریت به درد من نمی‌خورد.» این قوطی کبریت که کبریت ژاله ساخت 1325 همدان بود؛ به‌زعم روان‌پور از باارزش‌ترین اعضای مجموعه‌اش است.

«این‌قدر به جمع کردن قوطی کبریت علاقه پیدا کرده بودم که همیشه در جیبم چند قوطی کبریت پر می‌گذاشتم. وقتی در خیابان یک نفر را می‌دیدم که قوطی کبریتی دارد که من ندارم یکی از کبریت‌های نوام را با او عوض می‌کردم.»

روزی روزگاری کبریت

«بشر اولیه آتش را به وسیله اصطکاک بین دو جسم به وجود می‌آورد. جان والکر انگلیسی برای اولین بار کبریت اصطکاکی را در سال 1827 تولید کرد. از همان کبریت‌هایی که کابوی‌ها در فیلم های وسترن با کشیدن آن به کف کفش‌شان روشنش می‌کردند. در سال 1831 شارل سوریای فرانسوی از فسفر سفیدی که از تبخیر ادرار انسان به دست آمده بود؛ کبریت فسفری را تولید کرد که البته به‌راحتی مشتعل می‌شد و بسیار خطرناک به نظر می‌رسید. اما کبریت‌های بی‌خطر امروزی را اولین بار یک سوئدی به نام لوند اشترام اختراع کرد که از گوگرد درست می‌شدند. سر اینکه اولین بار دقیقا قوطی کبریت‌های مرسوم در چه کشوری ساخته شد دعوای حسابی‌ای برپاست ولی طبق شواهد موجود این اتفاق اولین بار در انگلستان و توسط شخصی به‌نام جان والکر انگلیسی افتاد.» این بخشی از تاریخ کبریت از زبان مجموعه‌دار بزرگ است.


مظنه چنده؟!...

«روی مجموعه‌ای این‌چنینی هم مانند یک مدال المپیک معمولا قیمتی نمی‌شود گذاشت ولی قبل از انقلاب یک نفر حاضر شده بود آن را که البته هنوز به کاملی امروزش هم نبود 500 هزار تومان آن موقع، از دایی‌ام بخرد.» این را مجتبی محمدیان خواهرزاده کوچک‌تر حسین روان‌پور می‌گوید. خود جناب روان‌پور هم طی تماس تلفنی‌ای که با ایشان داشتیم گفت: «چند بار از کشور انگلیس با من تماس گرفتند تا مجموعه‌ام را در فهرست کلکسیون‌داران جهان ثبت کنم اما به علت مشغله زیاد هنوز فرصت این کار را پیدا نکرده‌ام.» اولین تمبر جهان مربوط به تمبر موری تیوس می‌شود. 12 سال قبل از آن برچسب موری تیوس توسط جان والکر انگلیسی روی برچسب قوطی کبریت چسبانده شده بود و شهرت جهانی آن را باعث شد. «برای محافظت از این کبریت‌های باارزش، این کافی‌شاپ را به سیستم‌های امنیتی مجهز کردیم.» این جوابی بود که در مقابل سوال «برای امنیت این قوطی کبریت‌ها چه کار کرده‌اید؟» یکی از صاحبان کافی‌شاپ داد.


شیش تایی‌ها!

اگرچه تیم حسین روان‌پور در دقایق آخر شهرآورد بازی را واگذار کرد اما پیرمرد خودش را از تک و تا نمی‌اندازد و شعار شیش تایی‌ها را سر می‌دهد.بالاخره معلوم‌است که برای جمع‌کردن چنین مجموعه‌ای آدم باید خیلی هیجان و انرژی داشته باشد و آقای روان‌پور به عنوان یک پرسپولیسی 70 ساله این ذوق و انرژی را دارد.

__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 12:05 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها