بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ

فرهنگ و تاریخ تاریخ و فرهنگ - مطالبی در زمینه فرهنگ و تاریخ ایران و جهان اخبار فرهنگی و ... در این تالار قرار میگیرد

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #25  
قدیمی 01-28-2011
فرانک آواتار ها
فرانک فرانک آنلاین نیست.
مدیر تالار مطالب آزاد

 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 3,544
سپاسها: : 1,306

3,419 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

شب شد. شاپور خود را برای خواب آماده می کرد
کرد که ناگهان در اتاق به صدا درآمد.
_ چه مسئله ی مهمی پيش آمده است که تا صبح نمی توانستی صبر کنی؟
قباد در حالی که با نگاهی سرزنش آميز به شاپور می نگريست، پاسخ داد:

_ بخشيد سرورم، به من اطلاع داده اند که شما برادر کوچک ترتان... بهرام را به حکومت مناطق شمال شرقی منصوب کرده و به او اجازه داده اید تا برای مبارزه با دشمن از پايتخت خارج شود. آيا اين امر درست است؟
_ بله کاملاً درست است.
_ مرا ببخشيد که این گونه سخن بر زبان می رانم... ولی مگر شما نمی دانید که هر يک از شاهزادگان مدعی ای در مقام سلطنت شما هستند. برادرتان اردشير همینک در زندان است. يزدگرد آدم بی ضرريست زیرا حس جاه طلبی در او وجود ندارد. خسرو هم که کودکی بيش نيست. اما بهرام بر خلاف بقيه سر پرشوری دارد. او اينجا کاملاً در اختيار شما قرار داشت، ولی حالا درست مثل شيری می ماند که از قفس آزاد و در ميدان رها شده باشد. بهتر است تا دير نشده جلوی او را بگيريد.
شاپور گفت:
_ مگر چه کاری از او بر می آید؟ او فقط سه هزار مرد در اختیار دارد. احتمالاً يا در جنگ کشته می شود... يا شکست خورده و با سرافکندگی بر می گردد. در هر دو حالت... من از دست اين به اصطلاح مدعيه سلطنت تو خلاص می شوم. پس بهتر است بروی و بخوابی و شب خوب ما را هم اینگونه خراب ننمایی.
شاپور از قباد جدا شد و سالن را ترک نمود. بجای تفکر در مورد اوضاع مملکت بيشتر عجله داشت تا به همبستر زيبايش برسد. قباد که از بی خردی شاپور تعجب کرده بود، زير لب گفت:
_ ولی من اين طور فکر نمی کنم. مطمئن باش... يک روز از اينکه حرف مرا گوش نکردی و پند مرا به کار نبردی، پشيمان خواهی شد.
بدين ترتيب شيری درنده در ميدان رها شد.
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان آرام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 07:19 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها