بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > رمان - دانلود و خواندن

رمان - دانلود و خواندن در این بخش رمانهای با ارزش برای خواندن یا دانلود قرار میگیرند

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #11  
قدیمی 05-30-2012
گمشده.. آواتار ها
گمشده.. گمشده.. آنلاین نیست.
کاربر خوب
 
تاریخ عضویت: Aug 2010
محل سکونت: کرمانشاه_ تهران
نوشته ها: 457
سپاسها: : 266

481 سپاس در 138 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

فصل دوازدهم:
هفته بعد فرشته تعطیل میشد او سال آخر بود و براي آمدگی امتحانات معرف ی و پس از آن امتحانات پایان سال حدود ده
روز تعطیل ی داشت.
پدر چند روزي بود که به ماموریت رفته بود و قرار بود همان شب بازگردد.فرشته با ب ی صبري منتظر رسیدن پنجشنبه
بود تا به دیدار فرشاد بشتابد.همانگونه که کتاب درس یاش پیش رویش باز بود مشغول نوشتن نامه اي براي فرشاد
بود.قلم در دستانش میچرخید و کلمه هاي عاشقانه را روي کاغذ م یریخت.با صداي پدر که بلند او و مادرش را به نام
م یخواند به سرعت دفترش را بست و با خوشحالی به استقبال پدر شتافت.
دلش براي پدر حساب ی تنگ شده بود چنان او را در آغوش گرفت که مهدي با تعجب به او نگاه کرد .در نگاه فرشته
چیزي بود که تا بحال به آن دقت نکرده بود.حضور نرگس باعث شد که از فکر نگاه معن ی داره فرشته خارج شود.
ساعت ی بعد مهدي سر جاي همیشگ یاش نشسته بود و براي نرگس فرشته از مامریت خود به زاهدان تعریف
میکرد.فرشته نیز کنار او نشسته بود و به صحبت هایش گوش میداد.در پایان صحبت هایش گفت که سه شنبه هفته آینده
شش روز مرخصی گرفته است،زمان ی که فهمید فرشته هم تعطیل م یباشد با خوشحالی رو به نرگس کرد و گفت:"خیل ی
خوبه ،حالا که اینطور شد،بهتره که چند روز بریم تهران ،هم یک سریع به خواهرم م یزنیم و هم آزمایشاتی رو که دکتر
رحیمی برات نوشته انجام میده ی،چطوره؟"
نرگس با خوشحالی رضایتش را اعلام کرد اما فرشته نه تنها خوشحال نه شد بلکه خیل ی هم دلگیر شد.او م یدانست با
رفتن به تهران ممکن است سر حرف خواستگاري اش باز شود و این چیزي بود که او نمیخواست.اما م یدانست نمیتواند
مخالفتی با رفتن به تهران داشته باشد زیرا با رفتن به تهران مادرش ازمایشاتش را تحت نظر دکتر هاي مجرب انجام
میداد و این خواست خود فرشته هم بود.
فرشته م یبایست هر چه زود تر ترس را کنار م یگذشت و با پدرش صحبت میکرد.او نمیخواست موقعیتی پیش بیاید که
دیگر نتواند حرفش را بزند.او با خود فکر میکرد اگر پیش از اینکه عمه مهتاب براي محمد از من خواستگاري کند
مخالفتم را اعلام کنم بهتر از زمان ی است که دیگر کار از کار گذشته باشد و اینجوري هم براي من بهتر است هم براي
محمد،آنوقت عمه مهتاب م یتواند کس دیگري را براي محمد به زن ی بگیرد و اختلاف ی هم پیش نم یآید.
این افکار به فرشته قوت قلب میداد و او را براي صحبت کردن با پدر تشویق میکرد.اما نمیدانست چگونه باید با پدر
حرف بزند.اگر پدر از او م یپرسید دلیلش براي نپذیرفتن محمد چیست ،چه بگوید و چه عذري بتراشد .....عذري که
بتواند پدر را قانع کند.
فرشته هیچ وقت با مادرش در باره مسایل اینچنینی با مادرش صحبت نکرده بود چه برسد به اینکه بخواهد براي او از
عشق به جوان غریب هاي صحبت کند.
آن شب سر سفره شا م،مهدي متوجه تغییر حالت فرشته شد،ب ی اشتهایی و آه هاي پ ی در پ ی او مهدي را به یاد نگاه هاي
معن ی داره فرشته هنگام ووردش انداخت و با دقت بیشتري او را زیر نظر گرفت.
چهره غمگین و رنگ پریده او این فکر را در مهدي تقویت میکرد که فرشته دردي دارد که نمیتواند آن را بیان کند.
نگاه هاي فرشته که با مظلومیت به او دوخته میشد حالت التماس آهوي ب ی زبان را داشت و این دل مهدي را به درد
م یآورد.
مهدي به فرشته که به ظرف غذایش چشم دوخته بود نگاه کرد و با تاثر آهی کشید.زیر چشمی به همسرش نگاه ی
انداخت.او م یدانست نرگس با ناراحتی جسم ی و روح ی اش که در تمام زندگ ی با او بوده نتوانسته سنگ صبور خوب ی براي
فرشته باشد.
نرگس از زمان ی که دو پسر دوقولیش را هنگام زایمان از دست داده بود و دکتر ها مجبور شده بودند به دلیل ناراحتی پس
از زایمان که نزدیک بود منجر به مرگ نرگس شود رحم اش را خارج کنند،دچار ناراحتی روح ی شده بود.
نرگس همیشه در آرزوي داشتن فرزند پسري بود.وقت ی پس از آن حادثه فهمید که براي همیشه از به دنیا آوردن فرزند
دیگري محروم شده ضربه سخت ی خورد بطوري که تا مدت ها در بیمارستان تحت دارمان روانپزشک بود.
پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 05:06 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها