ریشه ایرانی نام "دریای سیاه"، "دانوب" و " دُ ن " (دکتر فره وشی)
منبع
http://aryaadib.blogfa.com/cat-16.aspx
دکتر بهرام فره وشی
ریشه ی ایرانی نام "دریای سیاه" و رودخانه های "دانوب" و "دُ ن"
نواحی اطراف دریای سیاه در دوران بسیار کهن مسکن اقوام و طوایف ایرانی بوده است.
در دوره های پیش از تاریخ، این نواحی گذرگاه اقوام ایرانی بوده است که از آسیای مرکزی به سوی اروپای شرقی در حرکت بوده اند و قبایلی از آن ها با نام های "سکایی" و "سرمتی" در نواحی شرقی و شمالی در یای سیاه جای گرفته بودند و هنوز بقایای این اقوام ایرانی به صورت قوم اوسِت Osset که همان "آس" های قدیمی و تاریخی هستند، در آن حوالی سکنا دارند و دسته ی بزرگی از آنان اکنون خود را "ایرونی" Ironi می خوانند و سرزمین شان را "ارستان" erestōn می نامند به معنی جای ایرانیان.
ناحیه ی " پونت" در اطراف دریای سیاه در دوره های تاریخی زیر نفوذ هخامنشیان درآمد و به هنگام پادشاهی داریوش اول، "ساتراپ" های هخامنشی بر آن جا فرمان روایی کردند و سپس "میتریدات" جانشین ساتراپ ها شد و در سال ٣۰١ پیش از میلاد یک سلسله ی پادشاهی در ناحیه ی پونت تشکیل داد و پادشاهی پونت تقریبن همه ی سواحل جنوبی دریای سیاه را فراگرفت و نوادگان میتریدات مدت های دراز در آن جا فرمان روایی کردند.
از این رو اقوام گوناگون ایرانی ساکن در اطراف دریای سیاه، به بسیاری از نواحی آن جا و از جمله به خود این دریا نام "دریای سیاه" دادند که ریشه ی ایرانی دارد.
نام این دریا به صورت " پونتوس آخینوس " Pontos Axeinos در نوشته های زیر آمده است:
- در نوشته ی " اوریپید " Euripide در سال ۴۸۰ پیش از میلاد
- در نوشته ی "پیندار " Pindar در سال ۴٣۸ پیش از میلاد
- در نوشته ی " استرابو "Strabon در سال ۶۲ پیش از میلاد
در نام این دریا واژه ی " پونتوس " یک واژه ی یونانی و به معنی دریا است ولی واژه ی دوم یعنی " آخینوس " به معنی "سیاه و تیره" یک واژه ی ایرانی است که یونانیان آن را از مردم ایرانی ساکن سواحل دریای سیاه گرفته اند. ایرانیان این ناجیه این واژه را به صورت اوستایی " آخشینه " axšaĕna می گفتند و یونانیان آن را به شکل euxeinos و سپس axeinos گفتند.
واژه ی اوستایی آخشینه axšaĕna مرکب است از پساوند نفی a و واژه ی "خشینه" یا خشینxšaĕna که گونه ی دیگری است از واژه ی xšaĕta به معنی روشن و درخشان که آن را می توان در :
نام خاص جمشید به صورت " ییم خشیت "Yima xšaĕta به معنی جم درخشان
و در نام خورشید به صورتhvarĕ xšaĕta به معنی هور درخشان
دید.
در عبارت یونانی – ایرانی Pontos Axeinos اصل واژه ی Axeinosکه صفتی به معنی تیره و سیاه است، ( بدونs که در یونانی تنها نشان فاعلی است)axeinبوده که سپس به صورت euxein و در تحول زبان های اروپایی یه شکل euxin در آمده است و خود این عبارت بعد ها در فرانسه mer noire و در انگلیسی Blackseaبه معنی دریای سیاه ترجمه شده است.
در یک قطعه ی پهلوی در بخش دهم بندهشن چون این آمده است:
« از دریاهای شور ٣ دریا اصلی هستند و ۲٣ دریا کوچک. آن ٣ دریا یکی پوتیک، یکی کمرود و یکی خشن است ».
شکل واژه ی پهلوی خشین یا خشینه xšaĕnaیاxšaĕnرا می توان xšĕn یا axšĕn نیز خواند. " وسترگارد" این واژه را xšĕn خوانده که شکل تحول یافته ی axšĕn به معنی تیره و سیاه است که حرف نخست آن افتاده است.
در جای دیگری از همان بندهشن ایرانی آمده است که خشین در هروم ( یعنی روم) واقع شده است و مراد از روم در کتاب های پهلوی همیشه آسیای صغیر و بیزانس بوده است.
واژه ی خشین در واژه های فارسی و از جمله در "برهان قاطع" به دو صورت آمده است :
- خشین : هر چیزی که به کبودی مایل و سیاه رنگ و تیره باشد.
- خشی : چیزی را گویند که سفیدی آن به نهایت رسیده باشد، یعنی سفید سفید و بعضی گویند به معنی خشینه است که سیاه و تیره رنگ و به کبودی مایل باشد.
این واژه در این جا همان گونه که دیده می شود هم به معنی سفید و درخشان آورده شده که همان xšaĕnaاست و هم به معنی نادرخشان و تیره که همان axšaĕnaاست.
بنابراین واژه ی اروپایی euxinاز واژه ی ایرانی axšĕn گرفته شده و سپس نام باستانی آن ترجمه شده و در زبان های گوناگون دریای سیاه نامیده شده است.
شمار زیادی از نام رودهای کوچک و بزرگ در اطراف دریای سیاه نیز ریشه ی ایرانی دارد.
بزرگ ترین این رودخانه ها رودخانه ی دانوب است. که از جنگل سیاه در کشور آلمان سرچشمه می گیرد و پس از گذر از آلمان ، اتریش، مجارستان، چکسلواکی، یوگوسلاوی سابق، بلغارستان و رومانی به دریای سیاه می ریزد. این رودخانه را در آلمان و اتریش Donau، در چکسلواکی Dunay، در بلغارستان و یوگوسلاوی Dunav و در مجارستانDuna می نامند. و همه ی این نام ها از ریشه ی اوستایی Dãnu به معنی رود است و Danuva در فارسی باستان به معنی جاری شدن است که در کتیبه ی فارسی باستان کانال سوئز که به فرمان داریوش بزرگ کنده شده است نیز به کار رفته است.
ریشه ی Dãn که به معنی جریان یا جریان آب است، هنوز در یک واژه ی فارسی امروز نیز باقی است و آن واژه ی "ناودان" است که مرکب است از "ناو" و "دان". واژه ی ناو در فرهنگ های فارسی به معنی جوی آب یا هز چیز دراز و میان تهی است و ناودان بر روی هم به معنی چیز دراز و میان تهی است که آب در آن جاری باشد و دانوب ( که در حقیقت داناب است) به معنی آب جاری است و شکل بلغاری و یوگوسلاوی این واژه که Dunav است، ترکیب آن را به تر نشان می دهد. دوست داران موسیقی نام این رودخانه ی زیبا را از سمفونی دانوب آبی اثر آهنگساز برجسته ی اتریشی " یوهان اشتراوس " به خوبی می شناسند.
همین واژه ی Dãn به معنی جریان آب، به صورت Don در نام رود بزرگ Donai که به دریای چین می ریزد، رودخانه های بزرگ شمال قفقاز مانند فیاگ دُن، گیزیل دُن، آردُن و نیز رودخانه ی Donetz در جنوب روسیه، همچنین در نام رودهای دیگری مانند Doniepr و Doniestr که به دریای سیاه می ریزند و سرانجام در نام مشهورترین رودخانه ی روسیه، یعنی رودخانه ی دُ ن Don به چشم می خورد که بسیاری از ایرانیان با رمان مشهور "دُن آرام " نوشته ی میخاییل شولوخوف با نام آن آشنا هستند.
از : ایرانویج، تهران ١٣۷۰