بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > زبان ادب و فرهنگ کردی

زبان ادب و فرهنگ کردی مسائل مربوط به زبان و ادبیات و فرهنگ کردی از قبیل شعر داستان نوشته نقد بیوگرافی و .... kurdish culture

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #1  
قدیمی 07-02-2013
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض فرهنگ مهمتر از نژاد


فرهنگ مهمتر از نژاد

انسانیّت گرانمایه تر از فرهنگ


ساکار صوفی زاده (محب مهابادی)

از اواسط دهه هشتاد(خورشیدی) تحقیق بر روی ریشه و تبار ملل مختلف و تاثیر آداب و رسوم برآنان را شروع نموده و بنا به علاقه ای که بدین مبحث داشتم و رشته ای که انتخاب کردم یعنی روانشناسی ، مطالعات وسیعی را آغاز نمودم، از اسناد تاریخی بسیاری استفاده کردم ،از زمان حضرت آدم،انشعاب فرزندان و نوادگان ایشان و بطور کلی مردم تمام اعصار، بخصوص بعد از آن طوفان بزرگ که به غیر از نوادگان داماد های حضرت نوح ، باقی مانده نسل بشر به سه پسر ایشان یعنی سام و یافث و حام میرسند برایم بسیار قابل توجه می باشد، پس مطالعاتم را ادامه دادم، تا نسب نامه های مردمان امروزی پشت به پشت ازشواهد و شجرنامه های معتبر بهره بسیار گرفتم، (واقعاً که داستان های شگفتی در گردش ایام و گذر نسل ها نهفته و عبرت های فراوانی می توان از آنها گرفت، دقیقاً آدم به معنی گهی پشت به زین وگهی زین به پشت پی می برد، چه خاندانهایی که از فقر به سلطانی رسیده و برعکس، و تا آخر هم همین طور خواهد بود گویا خدا خواسته همه نژادها به ترتیب در مسکینی و شاهی سهمی برده باشند، و براستی که فرق انسانها بنا به فرمودة یزدان دادار ، خالق متعال فقط در میزان تقوای آنان است و بس !) برای نمونه: از شهر خویش و مناطق اطراف آن یعنی مکریان شجره نامه های مختلفی را بدست آوردم و به اصل و نسب اجداد ایشان رسیدم ( نتایج این تحقیقات را سال 90 تحت عنوان دومقاله بنام نسب نامه خاندان های مهاباد و مکریان در مجله وزین مهاباد شماره های 122 و 125 چاپ نموده ام) ، با کمال تعجّب به چیزهای جالبی برخوردم!


شهر من یعنی مهاباد بنا به گواهی تاریخ و اتّفاقات مهمّی که در آن روی داده است، یکی از مهمترین مراکز کردنشین می باشد که مردم اصیل آن خود را از کردهای خالص می دانند، بعد از پنج سال که کار ریشه یابی بیشتر خانواده های قدیمی را به پایان رساندم، متوجّه شدم که نه تنها در مهاباد بلکه در شهر ها و حتّی کشورهای دیگر جهان آنچه امروزه ما منطقه ای را به نام نژادی خاص و متفاوت می شناسیم اصلاً به این معنی نیست که مردم آنجا حتماً از همان قوم می باشند بلکه تنها فرهنگ و آداب و رسوم و سنن آنجا را به مرور زمان گرفته اند، پس لازمست بدانید بیشتر مردم هر منطقه جغرافیایی در اصل نژاد و ریشه ای غیر از قوم قدیمی آن دیار دارند، به عنوان نمونه در تحقیقات خاندانهای مهاباد مشاهده نمودم که اکثریت طایفه های تراز اوّل آن اصلیتی غیر کرد دارند و بعدها بعضی در میان ایشان به تدریج از قضا به مشهورترین و نام آورترین کردها هم تبدیل شده و توانسته اند خدمات بسیاری به اکراد کرده و در زمان خویش بی اندازه مسمر ثمر باشند، حتی وقتی از اکراد صحبت می شود اوّلین چیزی که به ذهن انسان خطور می کند شاید اسم برجستگانی از آنان باشد، چه بسا به نمادهایی برای این ملّت هم امروزه تبدیل شده اند با آنکه در اصل ازین قوم نبوده اند!
به عنوان مثال در مهاباد خانواده قاضی ها اهل قفقاز و آن سرحدات بوده اند (که از آنان می توان به پیشوا قاضی محمد و سیف القضات و دکتر مصطفی شوقی اشاره کرد) ، داودی ها از نوادگان یک مسیحی ارمنی متدیّن(که از میانشان می توان حاج عبدالله داودی از پایه گذاران ژ.ک را نام برد) و ایوّبیان و ایوّبی ها هم که از سادات اند و نوادگان امام علی(ع) هستند پس به اعراب برمیگردند، جدا از اینان ما در مهاباد خانواده هایی اصیل و قدیمی زیاد دیگری داریم که همگی از سادات می باشند که این خود بیانگر صحّت این موضوع می باشد که ذکر کردیم.( یا به عنوان مثال در کردستان عراق به ملک محمود برزنجی از سادات حسینی برزنجه و در کردستان ترکیه به شیخ عبیدالله شمزینان از نسل شیخ عبدالقادر گیلانی و سادات حسنی می توان اشاره کرد) البته طایفهء امامان و پیامبر گرامی اسلام (ص) وبطور کلّی بنی قریش همگی در اصل به حضرت اسماعیل (ع) می رسند و اگر ما پدر ایشان یعنی حضرت ابراهیم خلیل الله (ع) را بنا به شواهد زیاد تاریخی که در دسترس داریم از اکراد یا از مردمان همین منطقه بدانیم ، پس می توان گفت که سادات امروزی در مناطق کردستان بخصوص، بر حسب تصادف یا حکمتی پنهان، رجعتی دوباره بسوی فرهنگ باستانی و قدیمی خویش داشته اند.
به شواهد خود بسط بیشتری میدهم و به خاندان های معروف و قدیمی سنندج اشاره می کنم، که در آنجا هم بیشترشان اصلیتی غیر کرد دارند بطوریکه مرحوم آیت الله شیخ محمّد مردوخ کردستانی از ایشان نام برده که به ترتیب ذیل می باشند:


1- اردلان ها: از نوادگان شخصی بنام قباد اردل می باشند که گویا نوه یک آسیابان اهل مرو خراسان به اسم خسرو بوده است، این خسرو همان کسی است که یزدگرد آخرین شهریار ساسانی را هنگامی که در سال 31 هجری از لشکر اسلام شکست خورده و به جانب مرو متواری شده،خسرو او را در آسیابان خویش کشته و با نقدینه و جواهری که از شاه مقتول بدست می آورد اقتداری بهم رسانیده و بهرام پسرش را به کار بازرگانی وا داشته است و همین طور کم کم قدرت گرفته و قباد اردل در دورهء ابومسلم خراسانی از مرو به موصل عراق کوچ کرده و بنا به وقایعی که شرح آن درین مقاله نمی گنجد به حکومت نواحی استان کردستان و اورامانات می رسد و بعد از ایشان تا 24 پشت به مدت چندین قرن متوالی امارت داشته و حکومت کرده اند.

2- مشایخ و قضات سلسلهء مردوخی ها: از نوادگان شخصی متدیّن بنام درویش امیر محمد مشهور به بابا مردوخه می باشند که اهل قریه ای از توابع شام بوده و در سال 737 هجری هنگام استیلای امیر شیخ حسن جلایری بر آذربایجان و بغداد که دولت آلیخانی را در عراق تشکیل داده بوده به خاک اورامانات کردستان مهاجرت نموده اند و خانواده ای اهل زهد و علم و عرفان بوده اند، امیر بابامردوخه جد بزرگ تمامی مردوخی های امروزی سنندج و اطراف آن خود با 22 پشت به امام حسن مجتبی(ع) می رسند، پس مردوخی ها هم جزء سادات می باشند.
3- سلسلهء قضات اورامان: که ایشان هم از نسل مولانا گشایش و از پشت بابامردوخه می باشند.

4- سلسله موالی منطقه اردلان یعنی خاندانهای شیخ الاسلام و قضات: از نوادگان عالمی بنام ملا یعقوب می باشند که اهل حسن آباد سنندج بوده اند.

5- سلسلهء مشایخ کانی مشکان: جد بزرگ ایشان حاج شیخ محمد قصیرانی بوده که از قصیران شام به قریهء کانی مشکان آمده اند و با 42 پشت به عدنان یعنی جد بزرگ رسول گرامی اسلام (ص) می رسند.

6- سلسله های سادات( که همگی حسنی یا حسینی اند و به امام علی (ع) می رسند) و خود به انشعابات زیادی امروزه تبذیل شده و هریک از خانواده های مشهوری در سنندج و اطراف آن تبدیل شده اند به عنوان مثال می توان از شاخه های زیر نام برد:

{الف: سادات شیخ الاسلامی که حسینی اند و جد بزرگ ایشان سید زکی الاسلام با 29 پشت به سید همزه پسر امام موسی کاظم(ع) منتهی می شوند.
ب: سادات صلوات آباد که به سادات نمان معروف اند، و اعلا جدشان ملا ابراهیم نام داشته که او نیز به نوبه خود از نسل بابا علی همدانی از نوادگان سید اسماعیل که پسر امام موسی کاظم(ع) بوده است، می رسند، ناگفته نماند که سادات نمان و چور با سادات برزنجه اتحاد نسب دارند چون هر چهار از اولاد باباعلی می باشند و سادات پنجه هم که از اولاد شاه زرین کمر می باشند از رشته سادات برزنجه می باشند و همگی حسینی اند، (ناگفته نماند که بیشتر سادات عالم موسوی هستند یعنی به امام موسی کاظم می رسند چون ایشان بنا به شجره نامه هایی که بدست آورده ام دارای 36 پسر بوده اند و یکی از آنان که امام رضا(ع) بوده است هنگامی که به دعوت مامون عباسی بسوی خراسان هجرت کرده اند، ، کم کم بیشتر برادانشان هم بسوی ایشان وارد ایران بخصوص شهرهای خراسان از جمله سبزوار شده و نسل های ایشان در مناطق مختلف عراق وایران و پاکستان و افغانستان وغیره، سکنی گزیده اند) ، از تیره سادات نمان می توان به هنرمند پرآوازه کرد یعنی استاد سید علی اضغر کردستانی اشاره کرد.
ج: سادات کلجی که سلسله نسب ایشان به امام سجاد زین العابدین می رسد.
د: سادات پیر خضران از نسل سید محمد ظهیرالدین معروف به پیر خضر شاهو می باشند که با 14 پشت به امام علی النقی هادی می رسند، و سادات چور و پاوه و دشه و شمشیر و باینچوب و صفاخانه و شالی شل و پارسانیان همگی به ایشان می رسند و از شخصیت های مهم این سلسله می توان به مولانا ابوبکر مصنف و استاد سید عبدالرحیم مولوی(معدومی) شاعر مشهور کرد و غیره اشاره کرد.
ز: سادات تودار که ایشان هم به سلطان جعفر پسر امام علی النقی هادی(ع) می رسند.
س:سلسله مشایخ و نوادگان شیخ شهاب الدین کاکو زکریا که همگی حسنی اند.
و غیره...‍‍}

7- خانواده وزیری ها : این خانواده نزدیک به سیصد سال قبل به دعوت هه لو خان اردلان از اصفهان به حسن آباد سنندج آمده اند و تشکیل سلسله داده اند، جد بزرگ ایشان خواجه ابراهیم نام داشته و همانطور که گفته شد اصلیتی اصفهانی داشته اند.

8- خانواده وکیلی ها : از چهرصد سال قبل در سنندج بوده و به شغل وکالت مشغول بوده اند و جد بزرگشان خالد بیگ معروف به خوشناو بوده است.

9- طوایف بابان در سنندج : که به سه تیره پاشایان و بیگان و آقایان(خانواده کارگزاران هم از آقایان منشعب شده اند) تقسیم می شوند و سرسلسلهء ایشان سلیمان پاشای ببه می باشد.

10- طایفهء شاهویسیان(شاهویی): این خاندان را ابراهیم بیگی نیز می گویند،که در اوایل قرن هشتم هجری اعلا جد ایشان ابراهیم بیگ وزیر در دربار امیر حسن اردلان بانی قلعه حسن آباد مقام وزارت را دارا بوده است و در اصل از اهالی شارباژیر(سلیمانیه کنونی) بوده اند، در این خاندان اسماعیل بیگ وزیر هم در دربار خان احمد خان اردلان منسب وزارت داشته است.

11- خانواده کلب علی بیگ : ایشان یکی از شعبات اردلانی ها هستند و به سلیمان خان والی اردلان میرسند، که شهر سنه دژ(سنندج) را او بنا کرده می رسند.

12- طایفهء کمانگر ها : از اولاد پیر مکائیل می باشند و گویا اصلیتی شهرزوری دارند.

13- طایفه براز ها: که به کهیا صالح منتهی میشوند و ایشان را با دوهزار خانواده اتباع امیر تیمور گورکانی از خاک عثمانی کوچانیده و به نواحی استان کردستان آورده است و در بلوک هوباتو و قره تو و مریوان آن ها را جا داده است. محمد باقر معروف ازین طایفه است ، که در معیّت حسن علی خان اردلان حکمران آنزمان کردستان با کریم خان زند در افتاده است.

14- خاندان قادری ها: به قادر خان درگزینی می رسند که از اهالی همدان بوده و در سال 1120 هجری به سنندج مهاجرت کرده اند، ماه شرف خانم مشهور به مستوره کردستانی هم ازین طایفه هستند.

15- خانواده میرزا شفیع: سرسلسله ایشان میرزا محمد شفیع نام داشته که نوه میرزا محمد حسین لشکر نویس باشی دیوان نادر شاه افشار و در اصل اهل نور مازندران بوده اند.

16- طایفهء رستم آقا: جد بزرگ ای طایفه حاج محمد آقای امیر آخور خسرو خان بزرگ می باشند که امروزه با شهرت های فرکیش، میرآخوری، مشرفی ، مستوفی، مشکین، رستمی و غیره در سنندج زندگی می کنند، که معلوم نیست در اصل از کجا به سنندج آمده اند ولی به احتمال زیاد از اکراد بوده اند.

17: طایفهء تیموری ها: که به تیمور بیگ افغان منتهی می شوند و از افغانستان به کردستان و شهرزور مهاجرت کرده اند و طایفهء بزرگی هستند، ایشان هنوز هم در افغان ها فامیل دارند.

18- طایفهء زرّین کفش ها: نسب ایشان به توس نوذر منتهی می شود و می توان گفت که از باسابقه ترین طوایف سنندج هستند بطوریکه قبل از اردلان ها هم درین نواحی حضور داشته اند.

19- طایفهء کهزادی: کهزاد کرباس فروش سرسلسلهء ایشان است و در اصل کرباس فروش بوده و اقتدار زیادی پیدا کرده اند و جزو اعاظم کسبه به شمار آمده اند،و در اصل اهل دهکده کیلانه هستند.
بطوریکه خواندید از 18 طایفه اصیل و قدیمی سنندج و اطراف آن که مستقیما از آیت الله مردوخ نقل و در کتاب ایشان نوشته شده است، 11 خاندان ریشه کرد نداشته و دارای اصلیت هایی از نژادهای دیگر می باشند! ( اگر بخواهیم به صاحبنامان کُرد سنندجی اشاره کنیم حتماً ذهن ما اوّل بسوی حْکام اردلانی ، آیت الله مردوخ ، بابامردوخ روحانی ، مستوره ادیبهء مشهور و استاد سید علی اصغر کردستانی و سید عبدالرحیم مولوی متخلص به معدومی خواهد رفت، که می بینیم در اصل هیچکدام تبار کردی ندارند و این مسئله نیز به نوبه خود قابل تامل می باشد!).
البته من خدای نکرده قصد تحریف یا اهانت به هیچ قوم و ملّتی را خدای نکرده هرگزنداشته و ندارم در این مقاله نیز مانند نوشته های گذشته ام چون متاسفانه مطمئنم کسانی پیدا خواهند شد که بجای اینکه اصل مطلب و معنای ومفهوم خالص آنرا بگیرند و سرمشق خویش قرار دهند باز به جنبه های منفی قضیه فکر می کنند تنها دلیلی که در اینجانب از میان اکراد مثال آوردم اینست که خود از ایشان هستم و بنابراین اطلاعاتم نیز در مورد قوم خویش بیشتر است تا نژادی دیگر و گر نه اگر بخواهم نمونه های بسیار زیادی را می توانم ذکر نمایم ، مثلا ادبیات معاصر ترک و آذری های عزیز با منظومهء ناب حیدر بابا دوباره زنده شده است در حالی که سرایندهء آن یعنی سید محمد حسین شهریار یا نویسنده کتابهایی ارزشمند در مورد تاریخ آذربایجان یعنی سید احمد کسروی نیز از سادات بوده اند و تبار ترکی ندارند، همچنین احیا کنندهء تلاوت قرآن در میان اعراب و مسلمین استاد عبدالباسط می باشند که اصلیت کرد دارند که به این در کتاب خاطرات خویش اشاره نموده اند، یا سلطان آواز ترکیه که ابراهیم تاتلس است و نژادی مشترک از کرد و عرب دارد و استاد شهرام ناظری که کرد می باشند و سرآمد و صاحب سبک در موسیقی عرفانی ایران هستند و غیره...

به همین ترتیب مشاهده نمودم که در هر شهر و کشوری گر چه آنان به نژادی معروف باشند ولی در اصل خودشان بطور اکثریت از آن نژاد و تبارمخصوص نیستند ، با توجه به مثالهایی که در بالا ذکر کرده و باز هم نمونه های زیاد دیگری از دیگر کشورهای جهان دارم که به دلیل طولانی نشدن مطلب از آوردن آنها خود داری کرده ام، پس بطور کلی می توان گفت در گذر تاریخ نژادهای اولیه همواره کوچ کرده اند و تنها از ایشان نامی باقی مانده است و از آن مهمتر فرهنگ و آداب و رسوم ایشان است که برای آیندگان سرزمینشان مانده که بعدها بنام آن قوم زندگی کرده و معروف شده اند.
در میان کردها خدمتی را که مثلا تیرهء سادات به زبان و فرهنک و تاریخ و ادبیات و زمینه های دیگر کرده اند هرگز خود اکراد به این شکل نتوانسته اند آنرا به انجام برسانند، به عنوان مثال در کردستان عراق برزنجی ها، در کردستان ترکیه شمزینی ها و در کردستان ایران مردوخی ها یا پیرشاهویی ها را می توان نام برد، دانشمندان بزرگ و نام آوران بسیاری از آنان برخاسته اند.

در مهاباد نیز می توان به افراد زیر به عنوان نمونه اشاره کرد: ملا جامی مشهور( از نوادگان ملا ابوبکر مصنف و به پیر خضر شاهو می رسند)، شیخ بابا سعید برزنجی( از نوادگان شیخ عیسی برزنجه می باشند)و سیدبابا اسماعیل متخلص به ذبیحی برادرزادهء ایشان، حاج میرزا عبدالرحیم وفایی (ایشان از نوادگان ملاجامی بوده است)، حاج سید عبدالله گیلانی زاده، سید حسین حزنی داماو مکریانی، سید عبیدالله ایوبیان مرکزی ، قاضی شیخ محسن (جد قاضی مکری ها و از سادات حسینی برزنجی)، سید عبدالله اسحاقی ( از سادات پارسانیان)، حاج باباشیخ سیادت، سید رشید خانقاه(متخلص به چاووش) ، بابا خلیفه سید عبدالقادر اطهری ، سید محمد امین شیخ الاسلامی مکری (استاد هیمن) ،،سید کامل امامی(آوات)، سید نجم ا لدین انیسی(بهار مهابادی)، دکتر سید کریم ایوبی، سید محمد، سید عبدالله و سید عبدالقادر صمدی، سید محمد امین برزنجی (خاله مین) ، سید حسن باباطاهری، سید عبدالقادر سیادت(متخلص به سید)، سید رحیم قریشی، سید خضر نظامی(سیده پیره)، سید جمیل هاشمی و غیره...



نتیجه: مهاباد( یا تمام شهرهای تازه تأسیس دیگر جهان) را می توان در مقیاسی کوچکتر مانند قارّه ای جدید فرض کرد چون دقیقاً از هر سو مردمانی به آن مهاجرت کرده اند و پایه گذار طوایفی مشهور و نوظهور بوده اند، مردمانی که هر یک دارای اصلیتی متفاوت و حتّی گاهی بسیار دور از همدیگر بوده ولی تحت یک فرهنگ و سنت به زندگی خویش ادامه داده اند، از کل این مقاله می توانیم به این نتیجه برسیم که تبدیل جهان به دهکده جهانی که روز به روز در حال رشد و توسعه می باشد کاری بسیار زیبا و قابل تامل است، امروزه تمام نژادها با هم در حال ارتباط هستند و با هم روز به روز بیشتر ترکیب می شوند، پس می توانیم به این نتیجه برسیم که فرهنگ از نژاد مهمتر است و صد البتّه که انسانیّت هم از فرهنگ بسیار گرانمایه ترست، به امید روزی که به دور از تعصبات بی جا( که همواره مانع پیشرفت وسعادت انسانها بوده) بسوی آینده ای پر از صلح و صفا برای تمامی بشریّت قدم های جاودانه ای برداریم.

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )

ویرایش توسط behnam5555 : 07-02-2013 در ساعت 08:17 PM
پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 09:05 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها