ورزش در شاهنامه (11)
بخش دوم
ورزشهای شاهنامه ای
فصل سوم: کشتی
اشاره
در ادامه بحث ورزش های شاهنامه ای، در این شماره به کشتی در شاهنامه می پردازیم. و به داستانی و ابیاتی که در آن ها نامی و یا ذکری از این رشته باستانی شده و درباره فنون و کیفیت و چگونگی و زمان و مکان و ... انجام آن اطلاعاتی ارائه شده به اختصار اشاره می کرده و نشان می دهیم. لازم به یاد آوری است که در پانویس ها و توضیحات منظور از "شاهنامه" شاهنامه فردوسی، چاپ انتشارات جاویدان با تصحیح محمدعلی فروغی است.
اولین بار که واژه کشتی در کتاب شاهنامه به چشم می آید در داستان رستم و سهراب است و در صحبت بین رستم و کاوس.
بدان تا بگردیم فردا یکی
به کشتی گرائیم، اندکی
چو فردا بیاید به دشت نبرد
به کشتی همی بایدم چاره کرد (ص94 شاهنامه)
البته پیش از این، رستم با سهراب یک بار برخورد داشته که در آنجا کشتی گرفته اند اما کلمه کشتی به کار برده نشده است.
گرفتند هر دو دوال کمر (ص93 شاهنامه)
کشتی در حالت پیاده انجام می شده است و کشتی سواره و روی اسب نداریم.
- در زمان جنگ در پایان کشتی خنجر و دیگر سلاح های کشنده هم به میدان می آمده ولی در زمان صلح و ورزش نه ... کشتی به صورت دست خالی انجام می شده و ابزار دیگری جز زور و بازو حریفان برای انجام آن نیازی نبوده است.
- کشتی کار پهلوانان و جنگجویان بوده است.
- چون پیاده انجام می شده، شهریاران کشتی نمی گرفتند: (فقط یک مورد کیخسرو با شیده) (ص 237 - شاهنامه)
- شهریاران فقط با شهریاران کشتی می گرفتند (کیخسرو با شیده)
- در یک قسمت به لباس مخصوص کشتی در هنگام مراسم رسمی اشاره می کند. (تنبان و جامه زیرین) (ص 398 شاهنامه) از نظر خاستگاه کشتی در شاهنامه مشخص نیست. چون همه ملیت های شاهنامه اعم از ایرانی، تورانی، رومی، چینی، تازی (عرب) و ... به کشتی و فنون آن آشنا بوده و در جنگ ها از فنون آن علیه یکدیگر استفاده می کردند. البته باید دانست کشتی هم مثل سایر ورزش های شاهنامه ای فقط یک کارکرد و وظیقه بر عهده نداشته و دارای کارکردهای مختلف آشکار و پنهان بوده است که در این باره توضیح خواهیم داد.
چگونگی انجام
(انفرادی. جمعی و ...)
نفر به نفر: رستم و سهراب.
در جنگ معمولاً حریف برنده حریف زمین خورده را می کشت. مگر آن که طرف مغلوب تقاضای عفو کند و حریف پیروز بپذیرد. (کشتی اول رستم و سهراب که سهراب، رستم را می بخشد و کشتی دوم که با مرگ سهراب تمام می شود).
کشتی اول:
نشست از بر سینه پیلتن
پر از خاک چنگال و روی و دهن
یکی خنجر آبگون بر کشید
همی خواست از تن سرش را برید (که نمی برد و می بخشد)
کشتی دوم:
زدش بر زمین بر کردار شیر
بدانست کو هم نماید به زیر
سبک تیغ تیز از میان بر کشید
بر پور بیدار دل بردرید (ص 95 شاهنامه)
دو نفر به یک نفر: کشتی سیاوش با گروی و دمور(ص117 شاهنامه)
یک نفر به یک نفر: رستم و پولادوند:
بدو گفت پولاد جنگی نبرد
به کشتی پدید آید از مرد مرد
گرت رای بیند چو شیر ژیان
به کشتی ببندیم هر دو میان
به کشتی بگردیم با یکدگر
بگیریم هر دو دوال کمر
به کشتی گرفتن نهادند روی
دو گرد سرفراز و دو جنگجوی (ص190 شاهنامه)
نفر به نفر – گرازه – سیامک:
پیاده شدند و برآویختند
همی گرد کینه بر آویختند (ص 225 شاهنامه)
نفر به نفر- کیخسرو- شیده (ص 237 شاهنامه)
زمان
صبح: چو خورشید رخشان بگسترد پر
سیه زاغ پران فرو برد سر (ص 94 شاهنامه)
صبح: چو خورشید تا بنده بگشاد راز
به هر جا بنمود چهر از فراز (ص 117 شاهنامه)
صبح: چو روشن شد آن چادر لاجورد
جهان شد به کردار یاقوت زرد (ص 237 شاهنامه)
شب:
کشتی ورزشی بوده که هم در مکان های سرباز و هم در مکان های سربسته مثل کاخ و ایوان و ... انجام می شده است. به همین علت هم در شب و در مکان های سربسته قابل انجام بوده است. چنان که در بزم شنگل پادشاه هند و هنگام کشتی بهرام با پهلوان هندی می بینیم.
چو گردون پوشید مشگین حریر
ز خوردن بر آسود برنا و پیر (ص 398 شاهنامه)
مکان
دشت آوردگاه:
بپوشید سهراب خفتان رزم
سرش پر ز رزم و دمش پر زبزم
بیامد خروشان بدان دشت جنگ
وز آن سوی رستم چو شیر ژیان
بیامد خرامان به آورد گاه (ص 95 شاهنامه)
توران: کشتی سیاوش با دو تورانی (ص 117 شاهنامه)
دشت نبرد: جنگ ایرانیان با تورانیان (ص 190 شاهنامه)
آوردگاه:
سه دیگر سیامک ز توران سپاه بشد با گرازه به آوردگاه (ص 235 شاهنامه)
آوردگاه: جنگ ایرانیان با تورانیان (ص 237 شاهنامه)
کوی:
به کشتی شدی با همالای به کوی نبودی کسی را تن و زور اوی (ص 322 شاهنامه)
هند- کاخ شاه هند:
بزرگان چو از باده خرم شدند ز تیمار نابوده بی غم شدند.
دو تن را بفرمرد زور آزمای
به کشتی که دارند با دیوپای (ص 398 شاهنامه)
کار کرد
استفاده علیه دشمنان در (یکی از مراحل) – جنگ رستم و سهراب (ص 95 شاهنامه)
کارکرد پنهان: اثبات برتری
کارکرد آشکار: بازی و تفریح
در کشتی سیاوش با دو قهرمان تورانی که بنا به درخواست گرسیوز انجام می شود، ظاهراً این عده برای تفریح به میدان رفته اند و این کارکرد آشکار کشتی است که گرسیوز هم در برابر مخالفت سیاوش آن را ابراز می دارد:
بدو گفت گر سیوز ای نامجوی
ز بازی زمانی نیاید به روی کارکرد پنهان قضیه در سخن سیاوش کاملاً هویداست:
سیاوش بدو گفت کاین رای نیست
نبرد تو تن جنگ میدان بود
پر از خشم اگر چهر خندان بود (ص 117 شاهنامه) گرسیوز که از محبوبیت و لیاقت های سیاوش ناراحت و دلخور است می خواهد به هر وسیله ای احساس کینه و نفرات خود ار ارضاء کند و چون سیاوش با افراسیاب در صلح است، می خواهد به وسیله ورزش چوگان، تیر و کمان و کشتی ... بر سیاوش شکست وارد کند که چون در اینجا هم شکست می خورد، به توطئه و دسیسه مشغول می شود و نقشه قتل سیاوش از همین بازی و شکست در ورزش توسط گرسیوز چیده می شود.
- استفاده در جنگ و مصاف با دشمنان: رستم و پولادوند (ص 190 شاهنامه)
- استفاده در جنگ و مصاف با دشمنان: گرازه و سیامک (ص 226 شاهنامه)
- استفاده در جنگ و مصاف با دشمنان: کیخسرو ایرانی - شیده تورانی (ص 237 شاهنامه)
بیا تا به کشتی پیاده شویم
زخون و خوی آهار داده شویم (ص 237 شاهنامه)
- بازیهای کودکانه:
چو بگذشت چرخ از برش چند سال
یکی کودکی گشت با فرو یال
به کشتی شدی با همالان به کوی
(ص 322 شاهنامه)
طبقات
- پهلوانان: رستم و سهراب (ص 95 شاهنامه)
- پهلوانان: سیاوش با دمور و گروی (ص 117 شاهنامه)
- پهلوانان:
به کشتی گرفتن نهادند روی
دو گرد سرفراز و دو جنگجوی (ص 190 شاهنامه)
- پهلوانان: سیامک تورانی- گرازه ایرانی (ص 226 شاهنامه)
- شهریاران: کیخسرو شهریار ایرانی با شیده شاهزاده تورانی (ص 237 شاهنامه)
- کودکان و طبقات عادی: داراب شاهزاده ایرانی در زمان کودکی در یک خانواده فقیر رومی بزرگ می شود و با بچه های کوچه و خیابان کشتی می گیرد. (ص 322 شاهنامه)
- پهلوانان: پهلوانان هندی با یکدیگر و بهرام گور که در نقش و هیبت پهلوانی به هند رفته بود با پهلوان هندی (ص 398 شاهنامه)
خاستگاه
- رستم ایرانی – سهراب تورانی (ص 95 شاهنامه) – سیاوش ایرانی – دمور و گروی تورانی (ص 117 شاهنامه) – رستم ایرانی – پولادوند چینی: در آن کوه چین اندرون جای او نبود اندر آن بوم همتای اوی (ص 190شاهنامه) – سیامک تورانی – گرازه ایرانی – شیده تورانی (ص 237 شاهنامه) – داراب ایرانی با کودکان رومی (ص 322 شاهنامه) – پهلوان هندی (ص 398 شاهنامه) – بهرام ایرانی و پهلوان هندی (ص 398 شاهنامه)