صدای تیر ( برادر کشی ) - دادا
.
از صدای تیرها
لال و کر، اندیشه و تدبیرها
جانِ هم افتاده فرزندانِ آدم (ع) باز هم
سُست و بی تأثیر پندِ پیرها
در پی ِ درگیرها
*
ای برادر این جهان
جای نفرت گشت بر ما طفلکان
بازیِ مـا تحتِ هـر عنوان و اسم و رسم ها
ناتـوانی کـاشت بـــر افتـادگان
حاصلش رنج و زیان
*
مرگ راه افتاده است
بــــــر یتیمانی مسلسل داده است
ای بــــــــرادر، جدّ مـــا تدبیرِ خونریـزی نداشت
مسلکش صاف و زلال و ساده است
مهدِ هر آزاده است
*
دست بردار از ستم
دیـده ام قدّ محبت از تــــــو خم
دست بــــردار از فتن ، از آتشِ کبر و غـرور
عمر کوتاه است و مهلت راست کم
عشق در حال عدم
.