بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > پارسی بگوییم

پارسی بگوییم در این تالار گفتگو بر آنیم تا در باره فارسی گویی به گفتمان بنشینیم و همگی واژگانی که به کار میبیندیم به زبان شیرین فارسی باشد

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #1  
قدیمی 08-17-2008
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض در کلاس "ساده نویسی" برای کودکان و نوجوانان

در کلاس "ساده نویسی" برای کودکان و نوجوانان
ایرج جهانشاهی قاجار
زبان و ادبيات فارسي (آريا اديب)
aryaadib.blogfa.com

در کلاس "ساده نویسی" برای کودکان و نوجوانان
آنانی كه مايه و شوق نويسندگی دارند، كودك و نوجوان را می ‌شناسند، به او عشقمی ‌ورزند، خود در كودكی فراوان كتاب خوانده‌اند و از دشواری ‌ها و لذت‌های خواندن وبهره‌گيری از كتاب در دوران خردسالی آگاهند و فرزندی دارند يا سر و كارشان بيشتر باكودك و نوجوان است، می ‌توانند نويسنده ی موفقی براي خردسالان باشند. نوشتن برای كودكو نوجوان به مهر و فداکاری مادرانه نياز دارد. به همين سبب، بيشتر نويسندگان بنام وموفق ادبيات كودكان و نوجوانان در سراسر جهان از ميان بهترين مادران و بهترينآموزگاران برخاسته‌اند. آنان كه كودكان را «هيولاهای كوچك» و نوجوانان را «خردسالانبزهكار» می ‌دانند، به تر است هرگز براي كودك يا نوجوان ننويسند.
نويسنده‌ای كه برای كودكان و نوجوانان می ‌نويسد، بايد بپذيرد كه كار و وظيفه‌ایبسيار پرارج و دقيق و دشوار را بر عهده گرفته است. بايد چشم‌هايی آن ‌قدر بيناداشته باشد كه هر چه را که كودك يا نوجوان در دنيای درون و پيرامون خودش می ‌بيند، ببيند. گوش‌هايی آن قدر شنوا داشته باشد كه صداهايی را كه كودك يا نوجوان دردنياي خويش می ‌شنود، بشنود. آن‌قدر خود را دولا كند تا چشمش در ديدگاه، يعنی درهمان سطح ديد خواننده ی خردسالش، قرار بگيرد. دولا بشود، زانو بزند، بنشيند، روی زميندراز بكشد، طاقباز و روی شكم بخوابد تا آن چه را که كودك می ‌بيند بتواند ببيند ـاسباب‌بازی ‌ها، علف‌ها، سوسك‌ها و همه چيز را. به ياد بياورد كه در كودكی سقف‌هاچه قدر بلند بودند، سايه‌ها چه قدر عمق داشتند، درخت‌ها چه قدر دراز بودند، و غم‌ها،لبخندها، خنده‌ها، خشم‌ها، نفرت‌ها، كينه‌ها چه زود می ‌آمدند و چه زود می ‌رفتند!
نويسنده‌ای كه برای كودكان و نوجوانان می ‌نويسد، بايد از بُرد و تاثیر نوشته‌اشآگاه باشد. بايد همپای نوشته‌اش به ميان خوانندگان برود. از آنان، حتا اگر دردورترين روستاها زندگی می ‌كنند، بياموزد كه چه بنويسد و چه گونه بنويسد تا بداند چهپيامی را چه گونه به خواننده‌اش برساند. به چند كودكی كه در خانه يا در ميان آشنايان وخويشان و همسايگان و مدرسه‌ای می ‌يابد، بسنده نكند. اين نمونه‌ها كم تر می ‌توانندبيانگر ويژگی ‌هاي بيش تر آن خوانندگانی باشند كه در دورترين شهرك‌ها و روستاهای اينسرزمين پهناور زندگی می ‌كنند. اگر بدانيم خواننده ی ما كيست، در كدام خانواده، در كجاو در چه وضعیتی زندگی می ‌كند و چه می ‌داند و چه نمی ‌داند، چه مي‌خواند و چه گونهمی ‌خواند و چه برداشتی از نوشته‌ها دارد، آگاهانه برايش خواهيم نوشت.
سادهنويسی
كودك يا نوجوان هنگامی می ‌تواند آنچه را که می ‌شنود يا می ‌خواند بفهمد كه از پيشمعنی و مفهوم جزءجزء آن‌ها را بداند و با شنيدن و خواندن آن‌ها به انديشه‌ای كهدر گفته يا نوشته پنهان است پي ببرد. به بيان ديگر، چون بُنمايهی فهمیدن و فهماندن او که مجموعه ی واژه‌هايی است كه در زبان گفتار و نوشتار به كار می ‌برد و دانش پايه‌ای كه در زمينه یموضوع آن چه که می ‌شنود و می ‌خواند دارد، هر دو محدود است و كودك يا نوجوان بهتدريج زبان می ‌آموزد و دانش و بينشی گسترده‌تر می ‌يابد، نوشتن برای او نیز جز از راه «ساده‌نويسی» بی هوده است. البته اين نكته را نيز نبايد ناگفته گذاشت كه ساده‌نويسی بيش ازحد و نابجا هم در پرورش ذوق ادبی و هنری كودكان و نوجوانان اثری منفی دارد و گاه برایآنان، به ویژه در دوران نوجوانی، اهانت‌آميز است.
در ساده‌نويسی توجه به چند نكته، اساس و پايه‌ی نويسندگی است كه هر يك می ‌تواندموضوع بحث كتابی جداگانه باشد. در اين جا ما فقط به برخی از آن‌ها ـ واژگانپايه، دانش پايه، زبان و بيان، طول نوشته، شيوه‌ی خط، شيوه‌ی نقطه‌گذاری و ارزيابیو ويراستاری نوشته - كه می ‌تواند راهنمايی براي نويسنده و ويراستار كودكان و نوجوانانباشد، ‌اشاره مي کنیم:
١- واژگان پايه
هنوز در كشور ما درباره‌ی زبان پايه‌ی ِ گفتاری و نوشتاری ِ گروه‌های سنیكودكان و نوجوانان ـ و گروه‌های ديگر ـ پژوهشی علمی نشده است تا نشان دهد كهخردسالان، در هر گروه سنی، به چند واژه و چه واژه‌هايی نياز دارند تا در گفت ‌و شنوديا خواندن و نوشتن، با استفاده از آن‌ها منظورها را بفهمند و بفهمانند. اگر چنين پژوهشی ـ كهكاری است بس دقيق و فنی ـ انجام شده بود، هم پدر و مادر و مربی و معلم درمی ‌يافتندكه در گفت ‌و شنود خود با خردسالان و در زبان‌آموزی، در هر گروه سنی، چه واژه‌هايی بايدبه كار ببرند و چه گونه آن‌ها را به كار ببرند تا به تدريج بر دامنه ی واژه های موردنياز آنان بيافزايند، و هم راهنمايی می ‌شد براي نويسندگان كتاب‌های درسی و كتاب‌ها ومجله‌های گوناگون، تا پيام خود را در قالب واژه‌هايی به كودك يا نوجوان برسانند كهفهم و درك آن متناسب با هر گروه سنی باشد.
كودك، هنگامی كه وارد دبستان می ‌شود، بيش تر قواعد دستوری زبان را به تجربهمی ‌داند و با تلفظ و معنی شماره‌ای از واژه‌ها آشناست و آن‌ها را در زبان شفاهی خودبه كار می ‌برد. آن چه مدرسه و آموزش و تربيت رسمی و غير رسمی به كودك می ‌آموزند،بيش تر گسترش واژگان و كاربرد زبان است تا فهمیدن و فهماندن از راه شنيدن و گفتن وخواندن و نوشتن براي كودك آسان‌تر شود. اين كار بايد با آگاهی و روشنی درست و برمبنای واژگان پايه‌ی هر كودك انجام پذيرد.
پژوهشی درباره ی واژگان پايه ی كودكان و نوجوانان درفرانسه نشان داده است كهفرزندان خانواده‌های متوسط و مرفه و با فرهنگ، در دو سالگی هزار، در چهار سالگی دوهزار، در هفت سالگی پنج هزار و در چهارده سالگی بيست هزار واژه می ‌دانند. در همينكشور شماره ی واژگان پايه‌ی بزرگسالان را بيست و پنج هزار دانسته‌اند. اين گونهبرآوردها فقط معياری به دست مي دهند كه هر كس در هر سن و ميزانی از سواد به چندواژه برای فهمیدن و فهماندن نياز دارد. به درستی كسی نمی ‌داند كه هر كس در هر مرحله ازعمر خود چند واژه می ‌داند، ولی اين نكته روشن است كه هر چه شماره ی اين واژگان بيش ترباشد، فهمیدن و فهماندن و يادگيری و مطالعه آسان تر و عميق تر است.
به طور كلي واژگانی را كه هر كس می ‌داند، می ‌توان در دو گروه اصلی فهرست كرد:
١- واژگانی كه آن ها را هميشه در گفتن و نوشتن به كار می ‌بريم.
٢- واژگانی كه آن‌ها را درگفتن و نوشتن به كار نمی ‌بريم، ولی اگر آن‌ها را بشنويم يا بخوانيم، معنی و مفهومآن‌ها را درمی‌يابيم. براي مثال ما به طور طبيعی می ‌گوييم يا می ‌نويسيم: «اشكش سرازيرشد» . ولی اگر بشنويم يا بخوانيم: «سرشكش سرازير شد» ، می ‌دانيم كه معنی و مفهوم«اشك» و «سرشك» يكی است.
اگر بخواهيم اين واژگان را دقيق تر بررسی كنيم، از نظركاربرد در چهار گروه قرار می ‌گيرند:
١- آن چه در گفتن به كار می‌بريم.
٢- آن چه درشنيدن درمی ‌يابيم ولی خود در گفتن به كار نمی ‌بريم.
۳- آن چه در نوشتنبه كار می ‌بريم.
٤- آن چه در نوشته‌های ديگران می ‌خوانيم و درمی ‌يابيم، ولی خودنمی نويسيم .
هنر ساده‌نويس در اين است كه نخست بداند واژگان پايه ی خواننده‌اش چيست و بيش ترآن‌هایی را به كار ببرد كه او در گفتن و نوشتن خود به كار می برد، سپس از واژگانیاستفاده كند كه او معنی و مفهوم آن‌ها را درمي‌يابد، گر چه در شمار واژگانگفتاری و نوشتاری او نيست. اين بدان معنا نيست كه ما از به كار بردن واژه‌ای كه دراين گروه نيست پرهيز كنيم، چون قصد و هدف اين است كه بر شماره ی واژگان آشنای خواننده یخردسال بيافزاييم. اگر دو گروه اصلی واژگان پايه را که در بالا نام بردیم بشناسيم، به ياری آن‌ها می ‌توانيمواژه‌های ديگر را نيز در نوشته به كار ببريم و معنی و مفهوم آن‌ها را در جمله برایخواننده ی جوان روشن كنيم. نكته ی ديگر در به كار گرفتن واژه‌های تازه و ناآشنای خواننده،تكرار آن‌ها در سراسر متن است تا رفته رفته در شمار واژگان پايه و آشنای خواننده درآيند.
با توجه به اين‌كه زبان رسمی و زبان آموزش و رسانه‌های همگانی، از جمله كتاب ومجله و روزنامه، در كشور ما زبان فارسی است و هنوز نمی ‌دانيم كه يك كودك يا نوجوانكرد، بلوچ، تركمن، گيلك، ترك زبان، عرب زبان، لر و … چه ميزان و كدام واژه‌هایفارسي را در گفتار و نوشتار می ‌داند، نوشتن براي اين گروه‌ها (همچون گفتن) دشوار وهمانند گام برداشتن در تاريكي است. به همين سبب، به ندرت می ‌توان نوشته‌ای را يافتكه همه ی كودكان ونوجوانان در سراسر كشور، يكسان بتوانند آن را بخوانند و به معنی ومفهوم آن پی ببرند. شايد تنها راه چاره اين باشد كه فهرست واژگان كتاب‌های درسی هرسال تحصيلی و پيش از آن را واژگان پايه ی آن گروه از كودكان و نوجوانان بدانيم وآن‌ها را اساس و پايه ی نوشتن قرار دهيم. اين چاره‌انديشي درست می ‌نمايد، زيرا بيش وكم می ‌توانيم اطمينان داشته باشيم كه كودكان و نوجوانان كشور ما در هر كلاس، خواهناخواه، كتاب‌‌های درسی را می ‌خوانند و معنی واژه‌های به كار رفته در آن كتاب‌هارا يكسان در سراسر كشور می ‌دانند. بر اين اساس، كودكی که به مدرسه ی راهنمايی راهمی ‌يابد در حدود هشت هزار واژه كه در كتاب‌های درسی دبستان آمده است می ‌داند، كهنزديك به دو هزار واژه ی آن علمی و فنی است. به ياری اين واژه‌ها می‌توان در بسياری اززمينه‌ها برای كودكان و نوجوانان نوشت و اطمينان داشت كه فهم و درك نوشته برايشاندشوار نخواهد بود.
٢- دانش پايه
هر نوشته از موضوعی سخن می ‌گويد و پيامی دارد كه درك و فهم آن نياز به ميزانیازدانش پايه در آن زمينه دارد. بی ‌گمان آن كودكان و نوجوانانی كه با مادر و پدر ونزديكانی با سواد و علاقه‌مند به مطالعه دمخورند، بيش تر با آن‌ها گفت و گو می ‌شود، بهكنجاوی ‌هايشان پاسخ درست تر و كافی داده می ‌شود، زبان گفت و شنودشان فارسی است،برايشان قصه و داستان می ‌گويند و كتاب می ‌خوانند، از كتاب‌های تصويری و كتاب‌ها ونوشته‌های خاص سن خود و راديو و تلويزيون بهره می ‌گيرند، و به مهدكودك و كودكستان ومدرسه راه می ‌يابند، دانش پايه ی گسترده‌تری دارند. ولی با اين همه نابرابری ‌هاي اقتصادی،اجتماعی، فرهنگی و آموزشی، كودكان و نوجوانان ما چه گونه خواهند توانست به دانش پايه‌یبرابری دست بيابند؟
آگاهی از كم و كيف دانش ِ پايه‌ی هر كودك يا نوجوان در زمينه‌ای كه نويسندهمی ‌خواهد در آن‌باره بنويسد، اساس و پايه‌ی نوشتن برای خردسالان است. چنين پژوهشینيز در كشور ما تاكنون به عمل نيامده است تا بدانيم كودكان و نوجوانان در هر سنی درهر زمينه‌ای چه ميزانی از دانش پايه را دارند. به همين سبب، باز به ناگزیر می ‌توان كتاب‌های درسی هرگروه سنی را اساس كار دانست و در آن‌ها به جست و جو پرداخت تا به معياری مشخص و يكساندر سراسر كشور رسيد.
نكته ی مهم اين است كه بدانيم بيش تر كودكان و نوجوانان كشور ما به تنهايی كتابمی ‌خوانند و برايشان ميسر نيست كه پاسخ درست كنجکاوی ‌ها و دشواری ‌هایشان را در فهممطالب نوشته از مادر و پدر و كسان خويش دریافت کنند. از اين گذشته، چون واژه‌نامه وفرهنگ نامه‌های خاص مراحل گوناگون رشد فكری کودکان و نوجوانان در دسترس نداشته‌اند و ندارند،نمی ‌توانند خود يابنده ی پاسخ پرسش‌هايشان باشند. به همين سبب، اگر قرار استفرهنگ نامه‌ای برای آنان نوشته شود، ضمن آن که بايد خواننده را به كنجکاوی و مراجعه به منابع آن نوشته برانگيزد، به تر است خودكفا و پاسخ گوی بسياریاز پرسش‌های جوانان باشد.
۳- زبان و بيان
نوشته‌ی مهرآميز، ساده و بی ‌پيرايه، آسان و روان، گيرا و زيبا و دور از هرگونه دشواری را هر خواننده‌ای می ‌پسندد. كودك و نوجوان تشنه‌ی خواندن، چنيننوشته‌ای را تا به پايان می ‌خواند و از آن لذت می ‌برد و نكته‌ها می ‌آموزد. اگر جزاين باشد، عجيب نيست كه نوشته ناخوانده يا درك نشده بماند. توجه به نكته‌هایزير می ‌تواند راهنمايی برای نوشتن بر اين پایه باشد:
الف- گفته‌اند كه كوتاه ترين فاصله ميان دو نقطه يك خط راست است. كوتاه ترينفاصله ميان دو مغز نيز يك جمله ی كوتاه و درست و زيباست. هر چه جمله‌ها كوتاه تر باشد،خواندن و فهم و درك نوشته برای كودك يا نوجوان آسان‌تر است. برای كودكان نوخوانجمله‌های بيش از چهار تا پنج كلمه دشوار می ‌نمايد. برای خوانندگان ِ فرهنگ نامه به تراست از نوشتن جمله‌های بيش از ده تا دوازده كلمه، پرهيز كنيم. جمله‌ها بايد گيرا ورسا، مربوط به هم و كامل كننده‌ی یکدیگر باشند تا خواننده آن‌ها را باعلاقه بخواند ودنبال كند. ساخت و بافت نوشته بايد طوری باشد كه اگر خواننده جمله‌ای از آن را ازنظر بياندازد، نوشته معنا و گيرايی اش را از دست بدهد.
ب- باید برای بيان مفاهيم، واژه‌های ساده و آسان كه بيش از سه چهار بخش و تلفظدشوار نداشته باشند، به كار ببريم. اين واژه‌ها از لحاظ خواندن و درك معنا بايد براساس واژگان پايه‌ی خواننده يا واژه‌هايی باشند كه يقين داريم كودكان و نوجوانانتلفظ و معنی آن‌ها را به درستی مي‌دانند. اين نكته را نيز نبايد فراموش كرد كه گاهيچند واژه‌ی آشنا با هم تركيب می ‌شوند و عبارت يا جمله‌ای دشوار و دور از ذهن كودك ونوجوان پديد می ‌آورند. پس، در تركيب آن‌ها نيز بايد به سادگی معنا توجه داشته باشيم.
پ- روی واژه‌های تازه و ناآشنای كودك و نوجوان بايد اِعراب بگذاريم. گاه تلفظدرست واژه‌ای كه كودك و نوجوان برای نخستين بار شكل نوشته شده ی آن را مي‌بيند به او كمكمی ‌كند كه به معنی آن پی ببرد، يا به او فرصت می ‌دهد كه با تلفظ درست از ديگریبپرسد و معنی آن را دريابد. گذاشتن اِعراب بر روی واژه‌هايی كه در تركيب، خواندن رادشوار می ‌كنند، خاصه در شعر، نيز ضرورت دارد.
ت- تا آن جا كه ممكن است بايد نوشته را به زبان گفتاری درست نزديك كنيم. اينبدان معنا نيست كه واژه‌ها و عبارت‌ها را به زبان مردم عوام و شكسته بنويسيم. كودكدر كتاب‌های درسی خود شكل درست اين واژه‌ها را ديده است و با آن‌ها آشناست. از اينگذشته، واژه‌ها و عبارت‌ها را مردم سراسر كشورمان يكسان نمی ‌شكنند و كودك و نوجوانیكه فارسی را به صورت زبان دوم از راه خواندن و در كلاس درس ياد گرفته است فقط شكلنوشته شده ی آن‌ها را می ‌شناسد. اگر در متنی، چون نمايش نامه يا گفت ‌و شنود، برای نشاندادن طبقه‌ي گوينده و معرفي او نياز به شكستن واژه يا عبارتی باشد، می ‌توان براینوجوانان آن‌ها را شكسته نوشت و روی آن‌ها اِعراب گذاشت، يا شكل درست آن‌ها را هم درپانويس صفحه يا در پرانتز آورد.
توجه به نكته‌های زير به نزديك كردن زبان نوشته به زبان گفتاری و آسان كردن خواندنو درك آن كمك می ‌كند
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 03:20 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها