بازگشايي يك پرونده قتل *اصغر قاتل*

[GolBarg]

صبح يكشنبه دهم دي ماه سال 1312 بيابان هاي شترخان تهران نزديك محله نجف آباد:
چوپان گله را نگه ميدارد.پسرك از جوي اب زلالي كه ازكنار خرابه ميگذرد مي پرد و داخل خرابه ميشود.
فريادي مي كشد وبيرون مي پرد.آن گوشه سر بريده يك بچه است.
ساعت 10 مامورا تامينات قلعه خرابه را محاصره مي كنند.سر بريده مربوط به يك پسر بچه اي است كه
چشم هايش را به طرز فجيعي بيرون اورده اند.مفتش (كارگاه ان زمان) به اسپيران ها دستور ميدهد اطراف را خوب جستجو كنندتا جسد پسر بچه هم پيدا شود.جسد پسر بچه در دو متري سر بريده به طور سطحي دفن شده است كه عريان بصورت دمرو چال شده.جستجو براي بدست اوردن لباس هاي مقتول اغاز شده و يك باره مامورين تامينات به جنازه طفل ديگري برمي خورند كه سرش از پشت بريده شده ولباس كثيف و پاره اي به تن دارد.جستجو بيشتر ميشود موجب پيدا شدن سر پسر بچه سوم جسد عريان او نيز توسط مامورين كشف ميگردد.در طبيب قانوني سن اين پسر بچه ها 13 و15و 18اعلام ميشود.
50 روز بعد در حوالي ميدان جلاليه(پارك لاله فعلي) كله جواني پيدا ميشودكه حيوانات گوشت آن را خورده.
و در 28 بهمن جنازه نوجواني در قنات امين اباد.
وحشت عجيبي در تهران ايجاد ميشود. ماموران تامينات با اجير كردن مفتي در قنات هاي مجاور و10 اسفند ماه كه با چند مفتي در چند قنات به جستجوي سر مشغولند دو ساعت قبل از ظهريك نفر را ميبينند كه در يك دست يك سيني پر از باميه ويك پيت حلبي جاي بنزين از بيراهه هاي قنات امين ابد در حال عبور است ويك پشته حمالي نيز در كول خود دارد.دو مفتش به وضعيت او مظنون ميشوند در بازرسي از داخل پيت بنزين يك جفت كفش يك كلاه و... ودر درز كوله پشتي او يك سوزن جوال دروز ويك قبضه كارد بدست مي ايد.
علي اصغر بروجردي در 9 اسفند ماه 1312 پسر بچه 15 ساله را به اتاق خود در كاروانسرا برده و برادر خود معرفي كرده اين پسر بچه را علي اصغر برايش يك سيني باميه خريده تا بفروشد شب او را به منزل برده و پس تجاوز اورا كشته است.در اعترافاتش به 8 فقره قتل در تهران به تنهايي و25قتل در بغداد با همدستي افراد ديگر اعتراف كرد.
علي اصغر بروجرودي كه بود:
علي اصغر در سال 1272در بروجرد بدنيا امد.انطور كه شايع بود پدرش علي ميزا هم دزد وراهزن گردنه گير وقاتل بوده كه مجبور ميشود در سال 1286 به بغداد عزيمت كند وزن فرزندان خود را نيز به همراه خود ببرد.بردار بزرگش در بغداد قهوه خانه اي داير مي كند كه علي اصغر در آن قهوه خانه مشغول به كار ميگردد.اما نوجواني نا آرام و شرور بوده كه بعلت تجاوز به كودكان دستگير وبعلت كمي سن وگذشت شاكي ها آزاد ميگردد.بالخره در اوايل سال 1312 به اتهام كشتن 25 كودك تحت تعقيب پليس عراق گرفته و به ايران مي گريزد. علي اصغر در اعترافاتش به قتل هشت پسر بچه اقرار ميكند كه به طرز فجيعي انها را به قتل رسانده بطور كه نوشتن انرا جايز نمي دانيم.گر چه مي گويند اصغر قاتل كودكان بيشتري به قتل رسانده كه به ان قت ها اعتراف نكرده در عراق در قهوه خانه برادرش هر چه پول ميگرفته است خرج اطفال ميكرده با اطفال رابطه برقرار ميكرده تا اينكه بعلت فريب دادن 5 تا از فرزندان متمولين نه سال حبس كشيد. پس از ازادي از برادرش خواست كه برادرش برايش زن بگيرد ولي قبول نكرد.
ديگر هميشه با اطفال بود تا اينكه يك شب يك شاگرد نجار به نام حسن را فريب داد با پنج نفر به او تجاوز كردن بخاطر همين دو سال حبس كشيد واز طرف محكمه تحت نظر پليس بود.هر شب پليس در خانه اش بود و او را كنترل ميكردن تصميم گرفت به هر پسر كه تجاوز ميكرد او را به قتل برساند در بغداد 25 سر بريد واغلب جنازه را در شط غرق ميكرد.اخرين بچه اي كه ميكشت كودك ديگري او را ديد و بطرف شط دويد كه او از همنج به ايران فرار كرد.
محاكمه اصغر قاتل:دادگاه تصميم ميگيرد در روز چهارشنبه 6 تير ماه 1313 علي اصغر بروجردي در ميدان سپه جلوي اداره كل نظميه يك ساعت قبل از طلوع افتاب به دار مجازات اويخته شود.اصغر تا در اداره تشكيلات همچنان با جسارت است و مثل جلسات استنطاق به قهقه مي خنديد و باشوخي ومزاح از قتل ها ياد مي كند. ولي همين كه از در بيرون مي ايد شاهد جمعيت وطناب دار ميشود شروع به لرزيدن مي كند او را به نزديك چهار پايه اورده . او مي گويد : من چند ولگرد و مجهول الهويه را كشتم شما بخاطر انها مرا مي كشيد؟
بعد او را روي چهار پايه برده طناب دار به گردن انداخته او را به دار مي كشند.در بالاي دار چند دقيقه دست و پا ميزند سپس معلق و بي حركت بالاي دار تكان ميخورد تا درس عبرتي باشد براي جنايتكاران تومار علي اصغر بروجردي معروف به اصغر قاتل 41 ساله در اينجا بسته ميشود.