بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ > تاریخ

تاریخ تمامی مباحث مربوط به تاریخ ایران و جهان در این تالار

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #1  
قدیمی 09-18-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Thumbs down تهران قدیم ، تهران جدید

گذشتگان: چاله ميدان
اغلب ما حتما تاكنون صدها بار نام چاله‌ميدان را شنيده‌ايم اما نمي‌دانيم كه اين مكان به چه خاطر اين عنوان را به خود گرفت.

چاله ميدان، داراي ارج و قرب خاصي در ميان مردم تهران است و معمولا در بسياري از كنايه‌هاي كلامي با مقاصد خاص، از اين ميدان معروف ياد مي‌شود.
درباره نام چاله ميدان بايد گفت كه اين قضيه به دوران صفويه برمي‌گردد. سلاطين صفوي كه نقش زيادي در ايجاد شهري به نام تهران داشته‌اند، خاك مرغوب بخشي از زمين‌هاي اطراف را براي استفاده در حصاركشي اين شهر برداشت كرده‌اند تا اينكه آن قسمت، تبديل به چاله‌اي بزرگ شده است.
گرچه ايجاد اين چاله باعث به وجود آمدن دردسرهايي براي حكومت بوده اما ظاهرا هيچ‌كس به فكر مهار خلاف‌هايي كه به دليل دور بودن اين چاله از شهر صورت مي‌گرفته، نبوده است.
به هر حال اين چاله معروف تا مدت زيادي جايگاهي امن براي خلافكاران محسوب مي‌شد و بزن‌بهادرها به‌تدريج در آن جمع مي‌شده‌اند و مردم هم آرام‌آرام آنجا را به يك زباله‌داني بزرگ تبديل كرده‌ بودند. اطراف چاله ميدان، سال‌ها بعد به دليل رشد بي‌رويه شهر تهران در محاصره ساختمان‌ها قرار گرفت و ميداني در آن ايجاد شد كه همان چاله‌ميدان معروف است.
اين ميدان كه امروزه چندان نام و نشاني از آن نيست، درست در ميان مكان‌هايي چون جنوب بازار چهل‌تن و امامزاده سيد، ميدان امين‌السطان، گمرك، خاني‌آباد و دروازه پاقاپوق(اعدام) قرار داشته و قديمي‌ها هنوز بخشي از اين مناطق را به عنوان چاله‌ميدان مي‌شناسند.
چاله ميدان هم مثل اكثر نقاط تهران ديگر داراي آن حال و هوا نيست و در ميان دود و سروصدا گم شده است.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 09:54 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها