بازگشت   پی سی سیتی > مقالات و مباحث علمی > مقالات و موضوعات علمی

مقالات و موضوعات علمی در این تالار مقالات و مطالب علمی قرار داده خواهد شد توجه شود که مقالات علمی و دانشگاهی با اخبار علمی تفاوت دارد و بخش مربوطه ی اخبار علمی به صورت جداگانه ایجاد شده است

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #1  
قدیمی 09-18-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض مدیریت زمان در مدیریت بازار

چكيده
در اين مقاله مديريت زمان را از ابعاد مختلف شامل نسل هاي مديريت زمان، ابعاد مديريت زمان در بازار، انجام كارهاي فوري، غير فوري، ضروري و غير ضروري، زمان و وظايف مديريت بازار مورد بررسي قرار مي دهد.
1- مقدمه

با اين كه زمان نادرترين منبع ارزشمند در اختيار بشر مي باشد، شروع اهميت يافتن مديريت آن از انقلاب صنعتي بوده است. در اين هنگام رقابت مفهومي جدي و جديد يافت و مديران و تجار متوجه شدند كه زمان منبعي بي مانند است و اگر از دست برود جايگزين نخواهد داشت. بعدها در اوايل قرن بيستم كه نخستين توجهات جدي به مديريت علمي صورت گرفت موضوع زمان سنجي مطرح شد تا براي هر كاري و توليد هر قطعه اي زمان لازم معين شود و از آن به بعد بحث مديريت زمان هر روزه اهميت بيشتري يافته است طوري كه حالا زمان سنجي از ابزارهاي مهم و رايج در صنعت و تجارت مي باشد و در ابعادي بزرگتر و وسيع تر مديران در پي استفاده مناسب از زمان در راستاي بكارگيري بهينه و به موقع از نيروي انساني و تجهيزات و منابع مالي در راه رسيدن به اهداف فردي و سازماني مي باشند.
2- نسل هاي مديريت زمان
در عالم واقعيت تمام اعمال انسان بعد زماني و مكاني دارند. ارتباط اين ابعاد نيز ارتباطي تعاملي مي باشد. زمان داراي دو جنبه اصلي مادي و رواني است. زمان مادي زماني است كه براي انجام كار صرف مي نماييم اما زمان رواني احساس طول مدت ذهني و عاطفي است كه در هنگام انجام يك كار داريم. ما در هر صورت به گذشت زمان واقفيم و حتي اگر در تاريكي و سكوت و بدون هيچ احساس جسمي نيز قرار بگيريم باز نسبت به گذشت زمان واقفيم و طول مدت را حس مي كنيم. شايد دليل فهميدن گذشت زمان وقوف ناخودآگاه ما نسبت به ريتم هاي جسمي مان مثل ضربان و تپش قلب و تنفس باشد. اما رشد توجه به زمان از سوي بشر مراحلي داشته است.
الوين تافلر مي گويد تحولات اجتماعي مسلسل وار يكديگر را تعقيب مي كنند و هر كدام بعد و حياتي تازه به تاريخ بشر مي دهند. مثلاً در رشد و پرورش اجتماعي انقلاب صنعتي بعد از انقلاب كشاورزي ظهور كرد و آنگاه نوبت به انقلاب اطلاعاتي رسيد كه هر كدام از اين امواج متوالي غلياني از پيشرفت هاي اجتماعي و فردي را در پي داشته است. مديريت زمان هم از اين امر مستثني نيست. هر نسلي نقطه نظراتش را بر اساس نقطه نظرهاي نسل پيشين بنا كرده و آدمي را به سوي كنترل دقيق تر زندگي رهنمون كرده است.
اولين نسل مديريت زمان را مي توان با نوشته ها و صورت موجودي ها توصيف كرد. تلاشي كه به صورتي ابتدايي بر اهميت مديريت زمان تأكيد مي كرد و براي تقاضاهايي كه وقت و نيروي ما را طلب مي كرد حدود زماني تعيين مي نمود.
تقويم ها و دفترچه هاي قرار ملاقات معرف دومين نسل مديريت زمان است. اين موج بازتابي از كوشش بي وقفه اي بود كه سعي مي نمود فعاليت هاي آينده را پيش بيني و برنامه ريزي نمايد.
سومين نسل مديريت زمان كه ما با آن روبه روييم نقطه نظرهاي مهمي از قبيل اولويت بندي توصيف ارزش ها و مقايسه ارزشمندي نسبي فعاليت هاي مبتني بر روابط به آن ارزش ها را به نقطه نظرهاي نسل پيشين افزود. هدف گذاري اهداف كوتاه مدت و ميان مدت و بلندمدت را مركز توجه خود قرار داد تا وقت و نيروي صرف شده در آن با ارزش ها جور و هماهنگ باشد. اين نسل شامل برنامه ريزي به شيوه اي است كه اهداف و فعاليت هايي كه از بيشترين ارزشمندي برخوردار است مطرح شود و به منصه عمل درآيد.
اما نسل چهارم مديريت زمان كه با شيوه هاي قبلي كاملاً متفاوت است و بر حفظ و حراست و خودجوشي و كيفيت زندگي تأكيد دارد و محدوديت و احساس دشواري نسل سوم را نيز ندارد هم وجود دارد. اين نسل بر اين ادعا پا مي فشرد كه مشكل مديريت زمان كيفيتي بيروني نمي باشد بلكه اداره اوضاع و شرايط خويش و توجه به خود است. خوشنودي و رضامندي تابع انتظارات و شناخت ماست و هر دو عامل فوق در حلقه نفوذ ما ساكن مي باشند. نسل چهارم به جاي اين كه اشيا و زمان را كانون توجه خود قرار دهد به حفظ و گسترش روابط و تحقق نتايج مي انديشد. در واقع اين نسل مي كوشد توازني بين بازار و قابليت توليد برقرار كند.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 02:27 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها