بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ > فرهنگ

فرهنگ تمام مباحث مربوط به فرهنگ در این بخش

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #1  
قدیمی 10-17-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض علل و موجباتی كه سبب ركود و توقف و انحطاط و تأخر مسلمين شد...

علل و موجباتی كه سبب ركود و توقف و انحطاط و تأخر مسلمين شد...

عنوان : علل و موجباتی كه سبب ركود و توقف و انحطاط و تأخر مسلمين شد...

علل و موجباتی كه سبب ركود و توقف و انحطاط و تأخر مسلمين شد ، چيست و ديگران چه گفته‏ اند ؟
اين قسمت با توجه به گفته‏ های ديگران ، اعم از مسلمان و غير مسلمان ، و توجه به موضوعات و مسائل و جرياناتی كه طبعا طرف اين احتمال هست ، در سه بخش كلی بايد بررسی شود :
-
بخش اسلام
-
بخش مسلمين
-
بخش عوامل بيگانه هر يك از اين بخشها مشتمل بر موضوعات و مسائل متعددی است . مثلا در بخش اسلام ممكن است كسی برخی از افكار و معتقدات اسلامی را مؤثر در انحطاط مسلمين معرفی كند ، و ممكن است كسانی
سيستم اخلاقی اسلام را ضعيف و انحطاط آور بدانند ، ممكن هم هست افرادی‏ قوانين اجتماعی اسلامی را عامل انحطاط مسلمين بخوانند .
اتفاقا ، هم پاره‏ای از افكار و معتقدات اسلامی و هم برخی از مبانی اخلاق‏ اسلامی و هم بعضی قوانين و مقررات اجتماعی اسلامی مورد اين اتهام واقع‏ شده‏اند .
همچنين در بخش مسلمين و بخش عوامل بيگانه ، فصلهای متعدد و گوناگونی‏ است كه همه بايد مورد بررسی قرار گيرد .
در ميان افكار و معتقدات اسلامی ، مسائل ذيل مورد اين اتهام واقع‏ شده‏اند :
. 1
اعتقاد به سرنوشت و قضا و قدر
. 2
اعتقاد به آخرت و تحقير زندگی دنيا
. 3
شفاعت
. 4
تقيه
. 5
انتظار فرج از پنج مسأله بالا سه مسأله اول مشترك ميان شيعه و سنی است و دو مسأله‏ آخر تقريبا از مختصات شيعه است .
گاهی گفته می‏شود سر انحطاط مسلمين اعتقاد عميقی است كه به سرنوشت و قضا و قدر دارند ، و گاهی گفته می‏شود اهتمام عظيم اسلام به امر آخرت و جهان ابدی و ناچيز شمردن زندگانی دنيا فكر مسلمين را از توجه جدی به‏ مسائل زندگی منصرف كرده است ، و گاهی گفته می‏شود اعتقاد به شفاعت - كه‏ در تمام ادوار تاريخ اسلامی ، اين اعتقاد وجود داشته است ( جز افراد معدودی و اخيرا دسته مخصوصی ) - مسلمانان را نسبت به گناهان كه فلسفه‏ گناه بودن آنها تأثير سوء آنهاست در سعادت ، لاقيد كرده است و مسلمان‏ با اتكای به شفاعت ، از هيچ رذيله و جرمی امتناع ندارد آنچه كه شيعه بالخصوص در افكارش متهم می‏شود ، يكی تقيه است و ديگر
انتظار فرج . در باب تقيه گفته می‏شود كه اولا درس دورويی و نفاق است ،
و ثانيا شيعه را ترسو و ضعيف و غير قادر بر مقابله با حوادث بار آورده‏
است . در باب انتظار فرج گفته می‏شود كه اين فكر و اين عقيده ، نيت هر
اصلاحی را از شيعه گرفته است و در حالی كه ساير ملل و اقوام در فكر اصلاح‏
كار خودند ، مردم شيعه منتظرند
" دستی از غيب برون آيد و كاری بكند " .
در اخلاق اسلامی عناصر زهد ، قناعت ، صبر ، رضا ، تسليم و توكل ، به‏
تأثير در انحطاط مسلمين متهم شده‏اند .
از مقررات اسلامی آنچه به نظر می‏رسد لازم است از اين نظر بررسی شود ،
در درجه اول مسأله حكومت و توابع آن است كه به گمان عده‏ای ، اسلام‏
تكليف و وظيفه مسلمين را در اين مسأله مهم به طور كامل معين نكرده است‏
.
قوانين جزايی اسلام سالهاست كه مورد بی‏مهری واقع شده و بسياری از
كشورهای اسلامی به همين جهت قوانين جزايی خود را از جای ديگر اقتباس‏
كرده‏اند و كم و بيش كيفر عمل خود را ديده و می‏بينند . به هر حال ،
قوانين جزايی اسلام يكی از حلقات اين سلسله مباحث است .
در قوانين مدنی اسلام چيزهايی كه در عصر حاضر موجی عليه آنها برخاسته‏
يكی حقوق زن و ديگری قوانين اقتصادی اسلام در زمينه مالكيت و ارث و غيره‏
است .
محدوديتهايی كه اسلام در روابط مسلمان با غير مسلمان قرار داده است‏
مانند آنچه در باب نكاح مسلمان و غير مسلمان يا ذبيحه غير مسلم يا
نجاست كافر قائل شده است ، و به عبارت ديگر حقوق و وظايف بين الملل‏
اسلامی ، از موضوعاتی است كه عده‏ای را ناراحت كرده و اينها را عامل عقب‏
ماندگی خود از قافله تمدن محسوب .
می‏دارند .
اينهاست مجموع مسائلی كه در بخش اسلام از اين سلسله مباحث بايد درباره آنها تحقيق كافی به عمل آيد .
خوشبختانه زمينه مساعدی برای اين گونه تحقيقات وجود دارد و با روشن‏ كردن اين مسائل است كه می‏توان نيروی ايمان طبقه جوان و تحصيلكرده را تقويت كرد و شبهات را از ذهن آنها زدود .
پس از اين بخش ، نوبت بخش مسلمين است . در اين بخش ، توجه ما از اسلام به سوی مسلمين برمی‏گردد ، يعنی اسلام عامل انحطاط مسلمين نيست ، بلكه مسلمانان در اثر كوتاهی و انحراف از تعليمات اسلامی دچار انحطاط شدند ، و اين مسلمانان‏اند كه مسؤول عقب‏ماندگی خود می‏باشند .
در اين بخش نيز قسمتهای متعددی پيش می‏آيد ، زيرا اولا بايد نقطه‏های‏ انحراف را مشخص كنيم ، آن چيزهايی كه از اسلام است و متروك شده و آن‏ چيزهايی كه از اسلام نيست ولی در ميان مسلمين معمول است ، چه چيزهايی‏ است ؟ و ثانيا بايد ببينيم عامه مسلمين مسؤول اين انحطاط اند يا خاصه‏ آنها ؟ اسلام در ميان اعراب ظهور كرد و سپس ملل ديگری از ايرانی و هندی و قبطی و بربر و غيره در زير لوای اسلام درآمدند . هر يك از اين اقوام ، مليت و خصايص قومی و نژادی و تاريخی خاصی داشتند . بايد بررسی شود آيا همه اين ملل يا بعضی از آنها به واسطه خصايص و مميزات خاص قومی و نژادی كه لازمه طبيعت آنها بود ، اسلام را از مسير اصلی خود منحرف كردند ، به طوری كه مثلا اگر اسلام در ميان ملل ديگری غير از اين ملل - مانند ملل‏ اروپايی - رفته بود ، امروز مسلمانی و مسلمانان سرنوشت ديگری داشتند ؟ يا عامه مسلمين در اين جهت تأثيری نداشته‏اند و آنچه بر سر اسلام و مسلمين‏ آمده است از طرف خاصه ، يعنی دو طبقه متنفذ در ميان مسلمين - حكمرانان‏ و علمای دين - آمده است ؟ در بخش عوامل بيگانه جريانات زيادی است كه لازم است مورد توجه قرار بگيرد . از صدر اسلام همواره اسلام دشمنان سرسختی در خارج يا داخل خود داشته است . يهوديان و مسيحيان و مجوسيان و مانويان و زنادقه‏ای كه در ميان مسلمين بوده‏اند ، غالبا بيكار نبوده ، و احيانا از پشت به اسلام‏ خنجر زده‏اند . بسياری از آنها در تحريف و قلب حقايق اسلامی به وسيله جعل‏ و وضع احاديث يا ايجاد فرقه‏ها و تفرقه‏ها و لااقل در دامن زدن به اختلافات‏ مسلمين تأثير زيادی داشته‏اند .
در تاريخ اسلام حركتها و نهضتهای سياسی و دينی زيادی ديده می‏شود كه از طرف غير مسلمانان به منظور تضعيف يا محو اسلام پيدا شده است .
احيانا جهان اسلام مورد حمله سخت دشمن واقع شده است . جنگهای صليبی و همچنين حمله مغول نمونه بارز اين حملات است و هر يك از آنها تأثير فراوانی در انحطاط مسلمين داشته‏اند . و از همه خطرناك‏تر ، استعمار غربی‏ در قرون اخير است كه خون مسلمانان را مكيده و كمر مسلمانان را در زير فشار مظالم خود خم نموده است .
با توجه به آنچه در بالا گفته شد ، مجموع موضوعاتی كه لازم است در اين‏ سلسله مباحث بحث شود ، به ترتيب ، موضوعات ذيل است :
. 1
عظمت و انحطاط مسلمين اين مبحث مقدمه‏ای است برای ساير مباحث .
. 2
اسلام و مقتضيات زمان اين مبحث شامل دو قسمت است : قسمت اول مربوط به فلسفه تاريخ است ، در قسمت دوم كيفيت انطباق قوانين اسلامی با عوامل متغير زمان بيان می‏شود
.
اين بحث نيز جنبه مقدمی و تمهيدی دارد .
. 3 سرنوشت و قضا و قدر رساله حاضر عهده‏دار اين مبحث است .
. 4
اعتقاد به معاد و اثر آن در ترقی يا انحطاط اجتماع
. 5
شفاعت
. 6
تقيه
. 7
انتظار فرج
. 8
سيستم اخلاقی اسلام
. 9
حكومت از نظر اسلام
. 10
اقتصاد اسلامی
. 11
قوانين جزايی اسلام
. 12
حقوق زن در اسلام
. 13
قوانين بين‏المللی اسلام
. 14
نقاط انحراف
. 15
جعل و تحريف و وضع حديث
. 16
اختلافات شيعه و سنی و اثر آن در انحطاط مسلمين
. 17
اشعريت و اعتزال
. 18
جمود و اجتهاد
. 19
فلسفه و تصوف
. 20
زمامداران جهان اسلام
. 21
روحانيت
. 22
فعاليتهای تخريبی اقليتها در جهان اسلام
. 23
شعوبيگری در جهان اسلام
. 24
جنگهای صليبی
. 25
سقوط اندلس
. 26
حمله مغول
. 27
استعمار
اينها مجموع موضوعاتی است كه از نظر اينجانب بايد جزء اين سلسله‏ مباحث قرار گيرند . نه مدعی استقصا هستم و نه مدعی حسن ترتيب . ممكن‏ است موضوعات ديگری باشد كه بايد در اين رديف قرار گيرد و از نظر من‏ پنهان مانده باشد . اينجانب نه خود را قادر به بحث در تمام اين‏ موضوعات می‏داند و نه به فرض قدرت ، چنين وقت و فرصتی را داراست .
برای بعضی از اين موضوعات كه از آن جمله است شماره‏های 1 و 2 يادداشتهايی دارد و اميدوار است موفق گردد آنها را تنظيم كرده و هر چه‏ زودتر در دسترس عموم بگذارد .
اگر فضلا و نويسندگان با ارزش ما بذل توجه بفرمايند و در هر يك از موضوعات نامبرده كه اطلاعات كافی دارند ، تحقيقی عالمانه به عمل آورند و آن را جزء اين سلسله مباحث قرار داده و مطلبی را كه اختيار فرموده‏اند به‏ اطلاع اين بنده برسانند ، موجب امتنان اينجانب خواهد بود .
نخستين روزی كه متوجه شدم غربيان اعتقاد به قضا و قدر را يكی از علل‏ بلكه علت اصلی انحطاط مسلمين می‏دانند ، در حدود بيست سال پيش ، ايام‏ طلبگی در حوزه علميه قم بود .
(ادامه این مطلب را می توانید در کتاب انسان و سرنوشت مطالعه نمایید)

منبع: صفحات 15 تا 21 کتاب انسان و سرنوشت
نویسنده : متفکر شهید استاد مرتضی مطهری

__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 05:56 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها