بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 03-05-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض مظلوم‌ترين پيامبر

مظلوم‌ترين پيامبر




مدح و منقبت رسول خدا (ص) به ادبيات فارسي جان تازه‌اي بخشيد و موجب شد تا شاعران ايراني با الهام از آيات قرآن کريم، احاديث نبوي و روايات عترت پاک آن حضرت، به آفرينش آثاري بپردازند که برخي از اين آثار، در شمار شاه‌کارهاي ادبيات فارسي است.
اين رويکرد موجب شد تا ادبيات فارسي، در شمار يکي از مقدس‌ترين جلوه‌هاي ادبيات

جهان قرار گيرد.
در ادبيات معاصر ايران به ويژه در آثار ربع قرن اخير نيز، اشعار بسيار زيبا و ارزنده‌اي درباره شخصيت بزرگ و وجود مقدس رسول اکرم (ص) خلق شده است که اين آثار به لحاظ طراوت زباني و نزديکي به زبان روزگار ما و نيز تمايز زاويه ديد و ديگر نوآوري‌ها، از جايگاه ويژه والايي برخوردار هستند.
از محضر استاد سيدمهدي شجاعي ، نويسنده و صاحب اثر گرانسنگ «کشتي پهلو گرفته» بهره جستيم.

جناب آقاي شجاعي! جايگاه پيامبر (ص) را در شعر و ادب فارسي، چگونه ترسيم مي‌کنيد؟
اول حمد خدا و بعد رسول اکرم (ص). اين آغاز کلام همه شاعران و اديبان و خطيبان مسلمان بوده است. يعني سلام و صلوات بر پيامبر (ص) و توصيف و تمجيد و تعظيم شخصيت حضرت، جايگاهش هميشه بعد از توحيد و حمد و ثنا و ستايش خداوند بوده است و اين غير از موارد و قصايدي است که شاعران، مستقيماً در مدح و توصيف شخصيت حضرت مي‌سروده‌اند.





در عرصه شعر و ادب فارسي، کمتر شاعري پيدا مي‌شود که در وصف پيامبر (ص) شعر نسروده باشد، اما در بين شاعران معاصر، اين همّت کمتر به چشم مي‌خورد، حضرت‌عالي علت اين امر را چه مي‌دانيد؟
غفلت، مهمترين دليل اين محروميت براي


شاعران و اديبان معاصر است و اين غفلت هم متأسفانه منحصر به اهالي شعر و ادب نيست. بدون اغراق مي‌توان گفت، مظلوم‌ترين شخصيت در ميان مسلمانان، شخص پيامبر (ص) است. بزرگترين مظلوميت براي خورشيد اين است که ناديده و ناشناخته بماند.

اين اگرچه براي جمال و جميل مظلوميت است، اما محروميت نيست. محروميت، از آن کساني است که در ظلمت زندگي مي‌کنند و از اين نور و جمال و زيبايي بهره نمي‌گيرند. کسي که به ستايش زيبايي مي‌ايستد، در حقيقت پيش از آن در بينايي و بصيرت و معرفت خود استوار بوده و آن را اثبات کرده است.
به قول مولوي ، مدح کننده خورشيد، مداح خود است. خورشيد، نورافشاني و گرمابخشي را وظيفه ذاتي خود مي‌داند. هرکس دل و ديده و تن و جان به خورشيد نسپارد، خود زيان کرده و خسارت ديده است، نه خورشيد.




پس اين بي‌عنايتي و بي‌معرفتي منحصر به شاعران و اديبان معاصر نيست، محروميتي است شامل و فراگير که خود را در آثار هنرمندان نشان داده و آشکار کرده است. زيرا شاعران و اديبان و هنرمندان پرچمداران معرفت خلاقند و ضعف و سستي و اضمحلال در پرچم، زودتر و بيشتر خودنمايي مي‌کند تا در آحاد لشکر و سپاه.

گسترش معارف ديني، طبيعي و تقديري وصف پيامبر اکرم (ص) است. در تاريخ، مکرر ديده‌ايم اين تعبير را که: «هرکس پيامبر اکرم (ص) را مي‌ديد، مجذوب و واله و شيداي ايشان مي‌شد». يا «رفتار و سيره و سلوک پيامبر (ص) به طور معمول و طبيعي، احترام و تحسين و تعظيم مخاطب را برمي‌انگيخت.»
بر اين اساس، اگر انسان‌ها –عموم انسان‌ها- که فطرتاً به خوبي و زيبايي و پاکي و راستي،‌گرايش دارند، اين شخصيت را بشناسند، آيا تابع او نمي‌شوند؟ و رفتار و سيره او را سرمشق قرار نمي‌دهند؟! و گسترش معارف ديني يعني همين.

به نظر شما کدام وجه از منشور زندگي حضرت، قابليت بيشتري براي پرداختن دارد؟
بهتر است بپرسيم کدام وجه از منشور زندگي حضرت، قابليت پرداخت ندارد؟ و اصلاً اين سؤال را زماني مي‌توان مطرح کرد که تمام ابعاد و وجوه زندگي حضرت، مورد تحقيق و بررسي و مداقه قرار گرفته باشد نه زماني که به هيچ‌کدام از ابعاد و وجوه، حتي کمترين توجه هم نشده باشد.
تمام لحظات زندگي پيامبر اکرم (ص) –بي‌مبالغه و اغراق- ديدني، شنيدني، پرداختني، آموختني و درس گرفتني است.





پيامبر اکرم (ص)، نماد و نمونه تمام فضايل اخلاقي و سجاياي انساني و ارزش‌هاي الهي است: «انّک لعلي خلق العظيم». اگر کسي او را بشناسد، نمي‌تواند دوستش نداشته باشد، اگر کسي با او آشنا شود، نمي‌تواند به او عشق نورزد. خداوند متعال به واسطه پيامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) براي تمام آنات و


لحظات و اوضاع و شرايط و مقاطع و موقعيت‌هاي مختلف بشر، سرمشق عيني و عملي پديد آورده است. چنان‌که هيچ بشري در هيچ زماني دستش از محبت و سرمشق و تنبيه خالي نمي‌ماند و ما هم‌اکنون چنان در همه زمينه‌ها دچار فقر و کاستي و نقصانيم که موقعيت و شأن انتخاب نداريم. بايد با همه وجوه به همه وجود، پناه ببريم و رجوع کنيم و از اين کتاب بي‌کران براي هر دردمان نسخه‌اي بيابيم و به کار ببنديم.

آيا پرداختن به مدح پيامبر (ص) به تنهايي کافي است يا در قالب شعر و مفاهيم ادبي بايد انديشه‌هاي ايشان را مد نظر قرار داد؟
قطعاً کافي نيست. ولي در اين برهوت، همين هم مغتنم است. چرا؟ به اين دليل که بين شاعر و اديب اگر شخصيتي را نشناسيم، نمي‌توانيم مدح کنيم. پس اولين قدم که بسيار هم ارزشمند است، اين است که خود در جهت شناخت ابعاد وجودي حضرتش گام بردارم و طبيعتاً اين شناخت و معرفت در آثار هم متجلي و متبلور مي‌شود و خير و برکاتش هم به ديگران مي‌رسد. پيامبر (ص) مگر فقط قد و قامت و چشم و ابروست که مدحش ما را از ابعاد تفکر و انديشه‌اش غافل کند؟!




پيامبر يعني انسان کامل و عقل کل و رحمت تمام و عبوديت مجسم و مظهر تمامي ارزش‌هاي متعالي و گفتار و رفتار و کردار سنجيده و پسنديده.
و کسي که مي‌خواهد به مدح اين شخصيت بپردازد، بايد ابتدا او را بشناسد و عاشقانه و سالکانه از او تبعيت کند.



درباره حضور پيامبر (ص) در ادبيات جهان و معرفي ايشان چه بايد کرد؟
در يک مقايسه‌ي ابتدايي و سرانگشتي ميان کارنامه‌ي ادبي و هنري مسلمانان در معرفي پيامبر(ص) با تلاش پيروان اديان ديگر به خصوص مسيحيت در معرفي پيامبرانشان، مي‌توان نتيجه گرفت که ما مسلمانان در اين زمينه دچار تنبلي و کم‌کاري و سهل‌انگاري وحشتناکي بوده‌ايم. مطمئن باشيد اگر معرفي درستي از پيامبرمان به مردم جهان ارائه داده بوديم، دشمنان جرأت اهانت و هتک حرمت به محضر ايشان را نداشتند. ما براي وصول به اين جايگاه، نيازمند دو تلاش موازي و همزمانيم:
اول:‌خلق آثار غني، هنرمندانه و تأثيرگذار در اين زمينه
دوم: تلاش گسترده و مستمر و خستگي‌ناپذير از جهت ترجمه و انتقال آنها به زبان‌ها و فرهنگ‌هاي مختلف در بهترين و جذاب‌ترين شکل و قالب ممکن.

در اين صورت پديد آمدن ارادت و تبعيت از آن حضرت توسط ديگران، قطعي و ترديدناپذير خواهد بود. که خودشان فرمودند: «لَو عَلِمَ النّاسُ مَحاسِنَ کَلامَنا لَاتّبعونا».

انديشه نو



__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 05:13 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها