بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ

فرهنگ و تاریخ تاریخ و فرهنگ - مطالبی در زمینه فرهنگ و تاریخ ایران و جهان اخبار فرهنگی و ... در این تالار قرار میگیرد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 04-01-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض اسطوره سیزدهم فروردین

اسطوره سیزدهم فروردین








رسم بیرون رفتن از خانه در روز سیزدهم فروردین و آن روز را به شادی و تفریح گذراندن از رسوم دیرین ایرانی است و آخرین قسمت از جشن های نوروز است. در اساطیر ایرانی عمر جهان هستی 12 هزار سال است و عدد 12 از بروج دوازده گانه گرفته شده و پس از این دوازده هزار سال ، عمر جهان بسته می شود و انسان هایی كه در جهان هستی وظیفه آنها جنگ در برابر اهریمن است، پس از این دوازده هزار سال، بر اهریمن پیروزی نهایی می یابند. از آن پس دیگر جهان مادی وجود نخواهد داشت و آدمیان به جایگاه ابدی خویش به عالم مینو باز می گردند. با دانستن این موضوع می توان گفت كه اولین دوازده روز جشن زایش انسان گویا تمثیلی از این 12 هزار سال زندگی انسان هاست و روز سیزدهم می تواند تمثیلی از هزاره سیزدهم باشد كه آغاز رهایش از جهان مادی است و از این رو روز سیزدهم می تواند روز بازگشت ارواح به مینو و روز بزرگ رامش گیهانی باشد.






در متون كهن فارسی به بیرون شدن از خانه ها و به صحرا رفتن در روز سیزدهم فروردین اشاره ای نشده است. توجیه دیگری كه برای مراسم نوروز شده این است كه، روز سیزدهمِ سال نو گویا در دوران های كهن روز ویژه طلب باران بهاری برای كشتزار های نودمیده بوده است. روزهای ماه در ایران قدیم نامی ویژه داشت و هر یك متعلق به ایزدی بود و روز سیزدهم متعلق به ایزد تیر یا «تیشتری» بود، كه ایزد باران است. برای این كه این ایزد پیروز باشد، لازم بود كه همه مردمان در نماز از او نام برند و او را بستایند و از او طلب باران كنند. روز سیزدهم نوروز گویا روز رسمی همه مردم برای طلب باران، برای همه سرزمین های ایران بوده است و خوردن غذای روز در دشت و صحرا نشانه همان فدیه گوسفند بریان است كه در اوستا آمده و افكندن سبزه های تازه دمیده نوروزی به آب روان جویبارها تمثیلی است از دادن فدیه به ایزد آب در آناهیتا و ایزد باران و جویبارها «تیر». در این روز مردم همه به دشت و صحرا می روند و از بامداد تا شامگاه به شادی و سرور می پردازند.
ناخجستگی شماره سیزده و روز سیزده






حادثه های بزرگ گیهانی در روزگاران كهن، بارها فلاكت و بلاهای بسیار برای دنیای خاكی ما پدید آورده اند. از این حادثه ها و بلایا در متون كهن نام برده شده است. در بعضی كتب مذهبی مانند اوستا، ودا، تورات، انجیل و كتاب های پهلوی و. . . اشاره ای به این حادثه ها شده است. زمین لرزه و سیل و طوفان بسیار اتفاق افتاده ، اما همواره بدترین آنها در خاطر مردمان پایدار مانده است. یكی از حادثه های سهمگین گیهانی كه ذكر آن در تورات آمده ، در روز سیزدهم سال نو مصری كه مانند جشن فروردین ایرانی به هنگام تعادل بهاری خورشید گرفته می شد به وقوع پیوسته و موجب مرگ عده زیادی شده است. این روز مصادف با روز سیزدهم ماه ایرانی است. در آن روز سیزدهم سال نو، گویا ستاره ای دنباله دار در فضای زمین درخشیده است به طوری كه در افق ایران نیز آن را دیده اند. بر اثر برخورد این ستاره با زمین ، آتشفشان ها آغاز آتشفشانی كرده اند و زمین لرزه ای سهمگین روی داده است و كاخ ها ویران گشته اند . این حوادث، این اندیشه را در ذهن مردم پدیدار كرد كه هر چند هزار سال یك بار واقعه ای این چنینی رخ خواهد داد. از همین رو است كه مردم به طور سنتی در هر سال به هنگام روز سیزدهم فروردین منتظر واقعه ای سهمگین بوده اند، از این جهت خانمان خود را رها می كردند و در این روز زیر سقف و بام نمی ماندند، تا اگر زمین لرزه ای رخ دهد در امان بمانند. رفته رفته روز سیزدهم سال و در پی آن شماره سیزده، رنگ نحوست گرفت و مردم در همه جای دنیا از عدد سیزده پرهیز كردند اما امروز دیگر مدتهاست که پلاک خانه ها و مغازه ها را به صورت 1+12نمی نویسند و حتی برعکس دیده می شود که عدد سیزده برای بعضی ها به جای نحوست ، خوش شانسی می آورد!


منابع
برومند سعید ، جواد « نوروز جمشید » انتشارات توس
بلوکباشی ، علی ، « نوروز » دفتر پژوهش های فرهنگی فره وشی ، بهرام ، « جهان فروری» انتشارات کاریان
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 12:48 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها