بازگشت   پی سی سیتی > هنر > فیلم سينما تئاتر و تلویزیون Cinema and The Movie

فیلم سينما تئاتر و تلویزیون Cinema and The Movie مباحث مربوط به فیلم سینما تلویزیون و تئاتر در این بخش

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
جدید معرفی فیلم

سلام به همه ی دوستان.
به ظاهر تاپیکی برای معرفی فیلمها نداریم.(البته من ندیدم)
خوب بهتره یه تاپیک با این نام داشته باشیم که به معرفی فیلمها بپردازه.

__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از زکریا فتاحی به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #2  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض شکوفه خاک - Blossom Of Dust

شکوفه خاک - Blossom Of Dust





سال تولید : ۱۹۵۹
کشور تولیدکننده : هند
محصول : ب. ر. فیلمز
کارگردان : یاش چوپرا
فیلمنامه‌نویس : مکرم شارما
فیلمبردار : دهارام چوپرا.
آهنگساز(موسیقی متن) : ن. دوتا.
هنرپیشگان : مالا سینها، راجندرا کمار، آشکوک کمار، ناندا، سوشیل کمار، مان‌موهان کریشنا و لیلا چیتنیس.
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۱۵۳ دقیقه.


"ماهش" (راجندراکمار) و "مینا" (سینها)، دو دانشجو با یکدیگر رابطه‌ای صمیمی دارند. اما "ماهش" زیر بار فشارهای پدر مجبور می‌شود با دختری ثروتمند (ناندا) ازدواج کند. "مینا" که باردار است، نوزاد را پنهانی به دنیا می‌آورد و به خاطر ترس از بدنامی در جنگل رهایش می‌کند. مرد مسلمانی به‌نام "عبدالرشید" (کریشنا) نوزاد را می‌یابد و او را بزرگ می‌کند. اما پسر حرام‌زاده (سوشیل کمار)، که از همه جا طرد شده، به کارهای خلاف روی می‌آورد و سرانجام به جرم دزدی دستگیر می‌شود. قاضی دادگاه، پدرش و وکیل مدافع (آشکوک کمار) شوهر "مینا" نیز به‌عنوان شاهد حضور دارد...
٭ چوپرا نخستین تجربه کارگردانی خود مشکل اجتماعی کودکان نامشروع را محور مرکزی روایت قرار می‌دهد و با بهره‌گیری از حرکت‌های دوربین و تدوین فشرده، اثرش را به ملودرامی حماسی بدل می‌کند. محمد رفیع، لاتا مانگشکار و آشا بهوسل ترانه‌های فیلم را خوانده‌اند.
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض طلاق به سبک آمریکائی - Divorce American Style

طلاق به سبک آمریکائی - Divorce American Style




سال تولید : ۱۹۶۷

کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : نورمن لیر
کارگردان : باد یورکین
فیلمنامه‌نویس : لیر، برمبنای داستانی نوشته رابرت کافمن. کانراد هال.
فیلمبردار : کانراد هال
آهنگساز(موسیقی متن) : دیوید گروسین.
هنرپیشگان : دیک وان دایک، دبی رنولدز، جیسن روباردز جونیر، وان جانسن، جو فلین، لی گرانت و جین سیمونز.
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۹ دقیقه.


"باربارا" (رنولدز) و "ریچارد" (وان دایک) پس از پانزده سال زندگیمشترک از یکدیگر جدا می‌شوند. دادگاه تمام دارائی خانواده و حق سرپرستی دو فرزند پسر را به "باربارا" می‌دهد. روزی "ریچارد" با "نلسن" (روباردز جونیر) آشنا می‌شود، که او نیز از همسرش "نانسی" (سیمونز) جدا شده است. "ریچارد" با "نانسی" آشنا می‌شود، اما تا زمانی که "باربارا" ازدواج نکرده (و شوهر جدید تعهدات مالی "ریچارد" را به‌عهده نگرفته)، نمی‌تواند با "نانسی" ازدواج کند. "نانسی" سعی می‌کند "باربارا" را با مردی آشنا و به ازدوج با او ترغیب کند، اما شبی که همه در یک کلوب شبانه جمع شده‌اند، "باربارا" که تحت تأثیر اجرای نمایشگر کلوب هیپنوتیسم شده، محبتش را به "ریچارد" ابراز می‌دارد...
٭ درون مایه زوج‌های طلاق گرفته که در می‌یابند هنوز به یکدیگر علاقه‌مند هستند، بارها در قالب آثار کمدی هالیوودی به فیلم در آمده است، اما طلاق به سبک آمرکیائی، با تأکید بر سختی‌هائی که پس از طلاق برای مرد پیش می‌آید و تمرکز بر پدیده جدید اجتماعی که مرد دست از همه‌جا کوتاه، سعی می‌کند تا در جهت مصالح خود، حتی زن سابقش را به هر طریق ممکن ـ تا حد پیدا کردن شوهر برای او ـ از سر راه بردارد، یک کمدی متفاوت است و بازی‌های درخشان و غیر متعارف وان‌دایک و رنولدز بر طنز و لحظه‌های کمیک آن می‌افزاید.


__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض هالیوودلند - hollywoodland

هالیوودلند - HOLLYWOODLAND





سال تولید : ۲۰۰۶
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : گلن ویلیامسن
کارگردان : آلن کولتر
فیلمنامه‌نویس : پل برنبام
فیلمبردار : جاناتان فریمن
آهنگساز(موسیقی متن) : مارچلو زارووس
هنرپیشگان : ایدری‌ین برودی، دایان لین، بن افلک، باب هاسکینز، لوئیس اسمیت، رابین تانی، لَری سدار، جفری دِمان و براد ویلیام هنک
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۶ دقیقه


̎جرج ریوز̎ (افلک) بازیگر متوسطی بود که در نقش کوتاهی در ̎بربادرفته̎ و در فیلم‌های دیگری در مقابل ستارگانی مثل ̎جیمز کاگنی̎، ̎ریتا هیورث̎ و ̎مارلنه دیتریش̎ ظاهر شده بود، و بنابراین تا پیش از سال ۱۹۵۱ و ایفای نقش ̎سوپرمن̎ در فیلم ردهٔ ̎ب̎ ̎سوپرمن و عوامل نفوذی̎، زندگی حرفه‌ای‌اش واقعاً جان نگرفته بود. یک سال بعد، تهیه کننده‌های فیلم، مجموعهٔ تلویزیونی ̎سوپرمن̎ را راه انداختند و ̎ریوز̎ دوباره در همان نقش مرد آهنین مشغول به کار شد. این مجموعه به شدت مورد استقبال قرار گرفت و ̎ریوز̎، سرانجام ستاره شد. اما در شانزدهم ژوئن ۱۹۵۹، خبر مرگ ̎ریوز̎ که بر اثر اصابت گلوله جانش را از دست داده بود، همه را تکان داد. پلیس بلافاصله علت مرگ را خودکشی ذکر کرد و پروندهٔ مرگ ̎ریوز̎ بسته شد؛ ولی مادرش (اسمیت) قضیهٔ خودکشی پسرش را باور نکرد و ̎لوئیس سیمو̎ (برودی)، کارآگاهی خصوصی را استخدام کرد که حقیقت را دربارهٔ مرگ پسرش کشف کند. ̎سیمو̎ موقع تحقیقات و جست‌وجوهایش، متوجه شد که بسیاری از دست‌اندرکاران هالیوودی، تمایلی به هم‌کاری از خود نشان نمی‌دهند. اما بررسی‌هایش، به شواهد بسیاری منجر شد که نشان می‌دادند ̎ریوز̎ خودکشی نکرده و از ان‌گذشته، همین بررسی‌ها به فاش شدن یکی از سربسته‌ترین رازهای ̎ریوز̎ انجامید: در حالی‌که ̎ریوز̎، با ستارهٔ نوپائی به نام ̎لیونور لمون̎ (تانی) نامزد کرده و قرار بود با او ازدواج کند، به موازاتش با ̎تونی̎ (لین) ـ همسر ̎ادی مانیکس̎ (هاسکینز)، یکی از مدیران قدرتمند و بدخلق کمپانی متروگلدوین مایر ـ نیز نشست و برخاست داشته است.
● برای خیلی از آمریکائی‌هائی که در دههٔ ۱۹۵۰ بچه بودند، تیتر ̎سوپرمن خود را می‌کشد̎ در روزنامه‌ها بسیار تکان‌دهنده بود؛ و جنبه‌های نامکشوف و غم‌انگیز همین پرونده است که در هالیوودلند مورد بررسی قرار گرفته. برنبام ـ که این نخستین فیلم‌نامهٔ او است که به فیلم درآمده ـ خواسته با فیلم‌نامه‌اش این ظن را برانگیزد که ریوز خودکشی نکرده بلکه قربانی یک جنایت شده است. اما مدارکی که در این زمینه ارائه کرده، مجاب‌کننده‌تر از حکایت غم‌انگیز بازیگری متوسط نیستند که طی دوران‌گذار هالیوود، به آخر خط رسیده بوده است. ریوز بازیگر خوش‌سیمائی بود که با امید فراوان کارش را با ایفای نقش کوتاهی در بربادرفته (ویکتور فلمینگ، ۱۹۳۹) آغاز کرد؛ ولی زندگی حرفه‌ای‌اش جان نگرفت تا نیمهٔ دههٔ ۱۹۵۰ و مجموعهٔ تلویزیونی ماجراهای سوپرمن (۱۹۵۲ ـ ۱۹۵۸)، که به طرز غافل‌گیرکننده‌ای مورد استقبال واقع شد. اما حتی همان موفقیت ناغافل نیز هم‌راه بود با نوعی احساس مسخرگی و پیش‌پاافتادگی نقش و مهم‌تر از این‌که، ریوز زندگی حرفه‌ای‌اش را مدیون پارتی‌بازی‌های همسر یکی از مدیران ارشد متروگلدوین مایر بود که رابطه‌ای هم با او داشت. برنبام از این احتمال اخیر، یعنی قضیهٔ ارتباط نامشروع انتقام، برای جلو بردن نظریه‌اش استفاده کرده، که بسیار نامحتمل به نظر می‌رسد. و اما با این فیلم افلک سرانجام نقشی مناسب خویش یافته و لین نیز به شدت تماشاگر را تحت تأثیر قرار می‌دهد. با این همه، این فیلمی نیست که برودی بتواند به آن افتخار کند.
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض تنظیم شده - stay tuned

تنظیم شده - STAY TUNED





سال تولید : ۱۹۹۲
کشور تولیدکننده : امریکا
محصول : مورگان کریک
کارگردان : پیتر هایمز
فیلمنامه‌نویس : پیتر هایمز
فیلمبردار : تام پارکر و جیم جنه‌واین، بر مبنای داستانی نوشتهٔ ریچارد سیگل، پارکر و جنه‌واین
آهنگساز(موسیقی متن) : بروس براوتن
هنرپیشگان : جان ریتر، پم دوبر، جفری جونز، دیوید تام، هیتر مکوم، باب دیشی و جویس گوردون
نوع فیلم : رنگی، ۸۸ دقیقه


ـ ̎ آقای اسپایک̎ (جونز)، فرستاده‌ای از جهنم است که در مقابل تصاحب روح آدم‌ها به آنان اجازه می‌دهد به طور مجانی از یک سیستم (تلویزیونی) کابلی جهنمی استفاده کنند. او ̎روی کنابل̎ (ریتر)، یک معتاد تلویزیونی را به عنوان قربانی بعدی خود انتخاب و او را مجاب می‌کند تا یک بشقاب ماهواره‌ای عظیم در خانه‌اش بگذارد. ̎هلن̎ (دوبر)، همسر ̎روی̎ تهدید می‌کند که به خاطر اعتیاد شوهرش به تلویزیون از او جدا خواهد شد ولی هر دو آنان به داخل بشقاب مکیده می‌شوند و به تلویزیون برده می‌شوند ـ جائی که اگر بخواهند روحشان آزاد شود، باید یک روز تمام تاب بیاورند. در طی آن روز آنان در برنامه‌های مختلف تلویزیونی، از مجموعه گرفته تا یک نقاشی متحرک بازی می‌کنند. در این فاصله بچه‌هایشان، ̎داریل̎ (تام) و ̎دایان̎ (مکوم) که فهمیده‌اند چه اتفاقی برای پدر و مادرشان افتاده، سعی می‌کنند آنان را با ابزارهای ̎جمیز باند̎ی نجات دهند. از طرف دیگر ̎هلن̎ از ̎روی̎ جدا می‌شود. ̎روی̎ او را در یک فیلم پلیسی پیدا می‌کند، سپس آنان وارد یک مجموعه تلویزیونی دربارهٔ انقلاب فرانسه می‌شوند. ̎روی̎ که خود را یک مارکی جا زده، دستگیر و محکوم به اعدام با گیوتین می‌شود. ̎داریل̎ با ترفندی خود را وارد مجموعه می‌کند و اعدام پدرش را بیست و چهار ساعت عقب می‌آندازد تا به این ترتیب زمان بگذرد و مدت قرارداد پدرش با فرستادۀ جهنمی هم تمام شود. اما بر طبق یکی از ماده‌های قرارداد، ̎هلن̎ باید بماند. در یک فیلم وسترن ̎هلن̎ را به واگنی مملو از دینامیت بسته‌اند. به همین جهت ̎روی̎ مجبور می‌شود برگردد و در یک فیلم شمشیرزنی با ̎اسپایک̎ بجنگد و بالاخره او را شکست بدهد و ̎هلن̎ را آزاد کند. ̎اسپایک̎ از کار بی‌ کار می‌شود و زندگی زناشوئی ̎کنابل‌ها ̎ نیز نجات پیدا می‌کند.
ـ فیلم با یک طرح داستانی که به سادگی از شاخهٔ هجو به شاخهٔ مضحکهٔ سطحی می‌پرد و فیلم‌نامه‌ای که به ضرورت، از یک صحنه به صحنهٔ دیگری می‌پردازد، در واقع از ضعف کارگردان در درک طنز واقعی رنج می‌برد. صحنه‌هائی که در قالب مجموعه‌ها و برنامه‌های تلویزیونی تصویر شده‌اند، هرکدام نقاط قوت و ضعف خود را دارند، اما صحنهٔ کارتونی آن که توسط چاک جونز کارگردانی شده، به نسبت بهتر است. در عین حال، آثار مشهوری که به آنها سیخونک زده شده و کوتاه مدت‌تر به نمایش در می‌آیند، با مزه‌تر هستند و میان آنها، شوخی‌هائی که با بچهٔ رزمری (رومن پولانسکی، ۱۹۶۸) و رانندگی برای خانم دیزی (بروس برسفورد، ۱۹۸۹) می‌شود، نیش‌دارترند.
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض مرا در سینت لوئیس ملاقات کن - Meet Me In St. Louis

مرا در سینت لوئیس ملاقات کن - Meet Me In St. Louis





سال تولید : ۱۹۴۴
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : مترو ـ گلدوین ـ مایر.
کارگردان : وینسنت مینه‌لی
فیلمنامه‌نویس : اروین برچر و فرد ف. فینکل‌هوف، برمبنای رمانی نوشته سالی بنسن.
فیلمبردار : جرج فولسی
هنرپیشگان : جودی گارلند، مارگارت اوبراین، مری آستور، لوسیل بره‌مر، تام دریک، مارجوری مین، هاری داونپورت، لیون ایمز، جون کارول و هنک دانیلز.
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۳ دقیقه.


سینت لوئیس، سال ۱۹۰۳. "آلونزو اسمیت" (ایمز) با همسرش "آن" (آستور)، دخترانش "استر" (گارلند)، "رز" (بره‌مر)، "آگنس" (کارول)، "توتی" (اوبراین) و پسرش "لان جونیر" (دانیلز)، پدر بزرگ خانواده (داونپورت) و "کیتی" (مین) پیش‌خدمت زندگی مرفهی دارند. "استر" دل‌باخته پسر همسایه می‌شود. وقتی "آلونزو" ترفیع می‌گیرد و مأمور می‌شود تا به نیویورک برود، هیچ کس در خانواده از این تغییر مکان خوشنود نیست. "اسمیت" ابتدا به‌رغم اکراه همه در تصمیم خویش مصر است اما سپس قبول می‌کند تا همراه خانواده در سینت لوئیس بماند.
٭ دیوید تامسن جائی نوشت که اگر قرار باشد فیلمی را به‌عنوان نمونه بریا معرفی زندگی روی زمین به ساکنان کرات دیگر نشان دهیم، مرا در سینت لوئیس ملاقات کن خواهد بود. در واقع این شاهکار بلامنازع و تابناک و دوست‌داشتنی تجلیلی از زندگی شهرستان و ایده‌آل است در "شهر کوچک" جاودانی ـ این‌جا سینت لوئیس آغاز قرن با مردمان خونگرم و پر احساسش. مینه‌لی در اوج، موزیکال و ملودرام و کمدی و حتی هراس را به هم می‌آمیزد و چشم‌آنداز رنگارنگ و روح‌افزائی ـ به مدد فیلم‌برداری فولسی و طراحی صحنه سدریک گیبونز ـ خلق می‌کند که در تاریخ سینما هماورد می‌طلبد. ترانه‌های فوق‌العاده (که کارکرد روائی و شخصیت‌پردازانه مؤثری دارند) شامل "پسر همسایه"، "مرا در سینت‌لوئیس ملاقات کن"، "نغمه تراموا" و "کریسمس کوچولوی خوشی داشته باش" هستند. گارلند در منتهای زیبائی، عشق فیلم‌ساز را منعکس می‌کند و تجسم شور و سرزندگی و معصومیت است. اوبراین نیز بی‌نقص است و به تاریخ سینما می‌پیوندد.


__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض نقطهٔ گسست - point break

نقطهٔ گسست - POINT BREAK





سال تولید : ۱۹۹۱

کشور تولیدکننده : امریکا
محصول : لارگو
کارگردان : کاترین بیگلو
فیلمنامه‌نویس : و. پیتر ایلیف
فیلمبردار : دانلد پیترمن
آهنگساز(موسیقی متن) : مارک ایشم
هنرپیشگان : پاتریک سوایزی، کیانو ریوز، گاری بیوزی، لوری پتی، جان مک گینلی و جیمزله گروس
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۳ دقیقه


ـ چهار دزد بانک که خود را ̎رئیس جمهورهای سابق̎ می‌نامند، با ماسک‌های ̎رانلد ریگان̎، ̎جیمی کارتر̎، ̎ریچارد نیکسن̎ و ̎لیندون جانسن̎ سرقت‌های متعددی را مرتکب شده‌اند. مأمور FBI، ̎ آنجلو پاپاس̎ (بیوزی) مطمئن است که این چهار نفر از جملهٔ موج سواران کالیفرنیای جنوبی هستند و همکارش، ̎جانی یوتا ̎ (ریوز) را ترغیب می‌کند تا با هیئت مبدل، روانهٔ منطقه شود و گروه چهار نفره را شناسائی کند. ̎جانی̎ سرانجام موفق می‌شود خود را به سردستهٔ گروه، ̎بودی̎ (سوایزی) نزدیک کند و این در حالی است که تحت تأثیر منش و زندگی ̎بودی̎ قرار می‌گیرد و به محبوبهٔ سابقش، ̎تایلر̎ (پتی) دل می‌بازد.
ـ هفتمین فیلم بلند ̎بیگلو̎، فیلمی نیست که پس از پایان بشود چند ساعتی روی آن فکر کرد یا به تحلیل شخصیت‌هایش نشست اما همانند همان کارهای قبلی، و در اینجا به خاطر تجربه‌های به دست آمده، از آن کارها، به شکلی پر رنگ‌تر، تماشاگر با کارگردان زنی روبه‌رو است که به راحتی وارد یک دنیای مردانه می‌شود. این دنیا را به خوبی می‌شناسد و به راحتی آن را تصویر می‌کند. نقطهٔ گسست یک اکشن کاملاً حرفه‌ای و جذاب است که نمی‌گذارد تماشاگر از روی صندلی تکان بخورد. در فیلمنامه هر جا که حدس زده شده، ریتم کار کند شده بلافاصله یک عنصر جذاب و فرعی وارد قصه می‌شود و همین اصلی‌ترین دلیل موفقیت نقطهٔ گسست است. گذشته از این، خود فیلمنامه به شدت هوشمندانه نوشته شده؛ این هوشمندی از انتحاب دل مشغولی شخصیت اصلی فیلم و بی‌تناسبی‌اش در همکاری با FBI تا نوع پوشش گروه دزدان با آن ماسک‌های روسای جمهور امریکا به چشم می‌خورد. اگر اولین شرط برای یک اکشن خوب، احترام به شعور تماشاگر و دومین شرط سرگرم کردن او باشد، پس فیلم بیگلو یک اکشن خوب و کامل است.
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض جنب و جوش و جریان - hustle & flow

جنب و جوش و جریان - HUSTLE & FLOW






سال تولید : ۲۰۰۵
محصول : جان سینگلتن و استفانی آلین
کارگردان : کریگ بروئر
فیلمنامه‌نویس : کریگ بروئر
فیلمبردار : آملیا وینسنت
آهنگساز(موسیقی متن) : اسکات بومار
هنرپیشگان : ترنس هوارد، آنتونی آندرسن، دی‌جی کوالز، تاراجی پ. هنسن، پولا جای پارکر، تارین منینگ، آیزاک هیز و لادا کاریس
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۴ دقیقه


̎دی‌جی̎ (هوارد) فروشندهٔ خرده‌پای مواد مخدر است که در محله‌های فقرزدهٔ ممفیس، به زحمت امرار معاش می‌کند. ̎دی‌جی̎ از زندگی‌اش راضی نیست و این‌که به همان سن و سالی رسیده که پدرش جوانمرگ شده، او را به فکر انداخته که در سبک و سیاق زندگی‌اش تغییراتی بدهد. ̎دی‌جی̎ همیشه استعداد زیادی در سر هم کردن داستان‌ها داشته و پس از آن‌که ̎کی‌بوردِ̎ ارزان‌قیمتی را بلند می‌کند، شروع می‌کند هم‌راه با ریتم و آهنگ آن، حکایت‌های قافیه‌داری را تعریف کردن و خواندن. پس از آن‌که اتفاقاً روزی به ̎کی̎ (آندرسن)، یکی از دوستان دوران دبیرستانش، برمی‌خورد، ̎دی‌جی̎ تصمیم می‌گیرد دل به دریا بزند و وارد و وارد دنیای موسیقی ̎رپ̎ بشود. به کمک دانش و آگاهی تکنیکیِ ̎کی̎ و مایه گذاشتنِ ̎شلبی̎ (کوالز)، ̎دی‌جی̎ اطلاعات را راجع‌به فرهنگ خیابانی، به کلام و موسیقی در می‌آورد. در همین حال، دوستانش، ̎لکسس̎ (پارکر) و ̎شاگ̎ (هنسن) با او هم‌آوا می‌شوند و از لحاظ حسی و عاطفی کمکش می‌کنند و ̎نولا̎ (منینگ)، دوستی دیگر، از نظر مالی کمکش می‌کند. وقتی ̎اسکینی بلک̎ (لادا کاریس) یکی از بچه‌‌محلی‌ها که حالا به یکی از ستاره‌های موسیقی هیپ ـ هاپ، تبدیل شده به شهر می‌آید تا با ̎آرتل̎ (هیز)، صاحب کلوب محلی و رفیق ̎دی‌جی̎ دیداری تازه کند، ̎دی‌جی̎ فرصت را غنیمت می‌شمارد تا موسیقی‌اش را جلوی مردی اجرا کند که می‌تواند هنر او را به کل کشور بشناساند ـ اگرچه بعداً آشکار می‌شود که این کار مشکل‌تر از آن چیزی است که فکرش را می‌کرده.
● این‌جا MTV نکتهٔ اصلی است. این شبکهٔ موسیقی بین‌المللی یکی از تهیه‌کننده‌های فیلم است و ماجرا هم حول و حوش موسیقی می‌گردد. یکی دو تا از صحنه‌های فیلم هم جوری ساخته شده‌اند که در میان رشته‌های ̎خاص̎ مراسم سالانهٔ MTV برای انتخاب بهترین‌ها، جائی داشته باشند. اما جوی که کارگردان می‌سازد، گرم و دوست‌داشتنی است و هم‌چنین جزئیاتی که به ماجرای تکراری تشکیل یک گروه موسیقی اضافه می‌کند. شرایط محیطی و شخصیت‌های داستان، کمک می‌کنند تا وقایع تکراری، لباس تازه‌ای بپوشند. بهترین قسمت‌های فیلم، مربوط به کوشش‌های گروه تازه شکل گرفته برای ضبط ترانه است که آنها را از اوضاع ناجور فعلی درآورد. اما پس از طی مراحل مربوط به ساخته شدن این قطعه، داستان و ماجراها افت می‌کنند. این ترانهٔ ̎رپ̎، بعداً جایزهٔ بهترین ترانهٔ سال آکادمی را هم گرفت. اما فیلم اگر هنوز قابل یادآوری است، به خاطر بازیگر نقش اولش است. هوارد موفق می‌شود شور و حالی به داستان فیلم تزریق کند که ارزش کل اثر را یکی دو پله‌ای بالا می‌برد. او در همان سال در یکی از نقش‌های اصلی فیلم موفق تصادف (پل هیگیس) هم حضور داشت، اما با ایفای نقش‌های اصلی در جنب و جوش و جریان بود که به پدیدهٔ سال بدل شد و تا نامزدی جایزهٔ بهترین هنرپیشه نقش اول در مراسم اسکار پیش رفت.
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض یک چرخش ساده تقدیر - A Simple Twist Of Fate

یک چرخش ساده تقدیر - A Simple Twist Of Fate





سال تولید : ۱۹۹۵
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : تاچ‌استون پیکچرز
کارگردان : گیلیس مکینن
فیلمنامه‌نویس : استیو مارتین، با الهام از رمان سیلاس مارنر نوشته جرج الیوت.
فیلمبردار : اندرو دان.
آهنگساز(موسیقی متن) : کلیف ایدلمن.
هنرپیشگان : استیو مارتین، گابریل برن، لارا لینی، کاترین اوهار، استیون بالدوین، آلانا آستین و آلیسا آستین.
نوع فیلم : رنگی.
صدا : ۱۰۶ دقیقه.


"مایکل مکان" مبل‌ساز (مارتین) که از همسرش جدا شده، به خانه تاریکی در شهرکی در ویرجینیا پناه می‌برد و در حالی که بیش از پیش در خود فرو رفته، تبدیل به موجود مال دوستی می‌شود که فکر و ذکرش جمع کردن سکه‌های طلاست. از طرف دیگر، "جان نیولند" (برن)، سیاستمدار محلی، برادری دردسرساز به‌نام "تانی" (بالدوین) دارد که با اعمال خود آبروی او را به خطر انداخته و دختر نامشروعی، که مادرش معتاد است. "تانی" که دنبال راه و بهانه‌ای برای فرار می‌گردد، سرزده وارد خانه "مکان" می‌شود و سکه‌های طلای او را می‌دزدد. در شب انتخابات، زن معتاد که بیهوده منتظر "تانی" است که برایش پول بیاورد، سعی می‌کند خود را به خانه اربابی "جان" برساند ولی در کولاک برف، بنزین تمام می‌کند و در راه می‌ماند. او در حالی که دخترش را بغل کرده، خود را تا نزدیک خانه "مکان" می‌رساند و همان‌جا از حال می‌رود. بچه خود را به خانه می‌رساند ولی "مایکل" با جسد یخ‌زده مادر روبه‌رو می‌شود. "مایکل" ورود بچه را خوش یمن تلقی می‌کند و تصمیم می‌گیرد او را به فرزندی قبول کند و اسم او را "ماتیلدا" می‌گذارد و حس مسئولیت، او را از موقعیتی که در آن گرفتار شده، بیرون می‌کشد...
٭ این فیلیم است که مقدمه افسانه‌وارش را از رمان سیلاس مارنر جرج الیوت گرفته و با این حال تمام مدت، نیمه واقع‌گرا باقی می‌ماند. فیلم‌نامه مارتین در مرحله اول حوادث ملودراماتیک و "ویکتوریا"ئی بیش از حدی را ترتیب می‌دهد و از آن پس مصمم است که متکی به شخصیت و رها از قید کنش باشد. این کار را هم گه‌گاه با موفقیت انجام می‌دهد. مثل اکثر فیلم‌هائی که چندین مرحله از زندگی یک کودک را نشان می‌دهند، سال‌های بین مرگ مادر "ماتیلدا" و رسیدن "ماتیلدا" به ده‌سالگی بی‌‌مناسبت می‌نمایند. انگار فقط قرار است "مایکل مکان" / مارتین را پدری فوق‌العاده و "ماتیلدا" را دختر بچه‌ای خوب بار آمده نشان بدهند. با این حال بسیاری از لحظات غریب فیلم، توأم با حس شگفتی یک بچه، را رابطه آن دو به بار می‌آورند (مثل صحنه مارتین با بالون هواشناسی و استفاده او از آن برای جلوگیری از سقوط "ماتیلدا") در این‌گونه صحنه‌هاست که حضور مکینن حس می‌شود. مکینن پشت یک سطح ظاهری اغلب احساساتی، نشانه‌های فضائی ناگوار و ناملایم را می‌گستراند که بر عمق لطمه‌ای که "مکان" خورده دلالت دارد. وقتی عناصر کمدی مارتین طی بازی کردنش با "ماتیلدا" بروز می‌یابند، فقدان کنترل آشکارتر می‌شود. گاهی کار مارتین به درد فیلم می‌خورد و گاهی نه. و این مشکلی است که از کوشش مارتین برای خلق یک نقش جدی برای خویش مایه می‌گیرد.
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

قهرمانان آسوده - Unstrung Heroes





سال تولید : ۱۹۹۵
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : سوزان آرنولد، دانا رات و بیل بادالاتو.
کارگردان : دایان کیتن
فیلمنامه‌نویس : ریچارد لاگراونز، برمبنای رمانی نوشته فرانتس لیدز
فیلمبردار : فیدون پاپامایکل
آهنگساز(موسیقی متن) : توماس نیومن
هنرپیشگان : اندی مک‌ادول، جان تورتورو، مایکل ریچاردز، ماری چاپکین، نیتان وات، کندرا کرول و جوی آدامز.
نوع فیلم : رنگی.
صدا : ۹۴ دقیقه.


زندگی‌نامه "فرانتس لیدز" (وات)، یک ورزشی‌نویس معروف آمریکائی. "لیدز" که در مراسم غسل تعمید، اسمش را "استیون" گذاشته‌اند، وقتی "سلما" (مدل داول)، مادرش مریض می‌شود، "سید" (تورتورو) پدرش، از ترس آن‌که بچه‌ها حال مادر را بدتر کنند، او و خواهرش را از اتاقی که "سلما" در آن بستری است، دور نگاه می‌دارد. و بعدتر "استیون" را نزد دو برادرش می‌فرستد: "دانی" (ریچاردز)، مری پر شر و شور ولی پارانویائی که از توهمات و خیالات واهی رنج می‌برد و "آرتور" (چایکین)، مرد رئوفی که دوست دارد خنزر پنزرهای دیگران را جمع کند. آنان به اتفاق اسم "فرانتس" را روی بچه می‌گذارند و به او یاد می‌دهند که منحصر به فرد بودن خود را قدر بداند. زندگی با این عموهای عجیب و غریب باعث می‌شود تا "فرانتس" درد و رنج مرگ مادرش را تحمل کند.
٭ نخستین فیلم بلند داستانی کیتن، بارقه‌هائی از هوشمندی راکه از سابقه بازیگری‌اش و ساخت یکی دو اثر تلویزیونی از او سراغ داریم، نشان می‌دهد. او در نمایش خانواده‌ای عجیب و غریب با مهارت عمل کرده است، خانواده‌ای که اگر نتوانی از جنس آنان باشی با تمام عشقی که آنان به تو دارند باید مثل مادر (که زنی است طبیعی و متعادل)، ترک‌شان کنی. اما آن‌چه به فیلم لطمه زده، آشفتگی بیش از حد، عدم مکث کافی روی شخصیت‌ها و از همه مهم‌تر فقدان گیرائی است. موضوع فیلم با تمام انسانی بودنش به مخاطب نزدیک نیست.
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 2 نفر (0 عضو و 2 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 10:25 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها