بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ > ایران ما

ایران ما در این تالار هرآنچه به استانها و شهرهای ایران عزیز ما مرتبط میشه قرار داده میشه به طور ویژه تر کاربران مختلف از نقاط مختلف ایران در این تالار به معرفی شهر و استان خودشون میپردازند.

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #11  
قدیمی 10-20-2010
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خوش به حال مشهدی ها
من کجایی بیدم آخه
از دیشب هی توی تی وی حرمو نشون میده و من اشک میریزم
بچه ها واقعا این چیزا به دل مربوطه ربطی به ایمان و دین و مسلک نداره
توی حرم وقتی میشینی ناخود آگاه اشک میریزی دعا میکنی دلت میلرزه همه چی یادت میره
حس خوبیه همراه با غربتی که خود امام رضا داشتند
یه چیزی بگم از عظمت آقا:
مشهدی ها چند تا رسم دارن یکیش عروس کشونه که قبلا ها سه دور دور حرم ماشین عروس به حالت طواف و زیارت میچرخید و فقط بوق ماشینها قطع میشد به احترام حرم و الان سخت تر شده چون دیگه از زیرش باید رد شد و خوب طبیعتا ترافیک میشه و پلیس نمیذاره
ما خطبه عقدی داریم که میگیم بالا سر حضرت یعنی عروس و دوماد میرن توسط عاقد توی حرم محرم میشن قبل از هر چیز
و اینکه تموم امواتمون رو میبریم اونجا یه طواف میدیم و نماز میت همونجا توی صحن حرم میخونن و بعد میبرن دفنشون میکنن
.
.
.
.
بابای خدا بیامرز منو خوب آقایون که زیر تابوت رو گرفته بودند جلوتر از ما بردن توی حرم . داداشم تعریف میکرد که از بغض داشتم خفه میشدم داشتم میترکیدم و دلم میخواست داد بزنم نعره بزنم و بگم خدا چرا بابامو بردی... بعد توی همین لحظه جلوی ضریح قرار میگیره تابوت رو در چند نوبت دقیقا جزییاتش رو نمیدونم میذارن زمین و یه چیزایی میخونن و باز بلندش میکنن رو دست میبرن... خلاصه داداشم گفت همچین که این حس بد رو داشتم با اون همه درد از دست دادن بابا چشمم به ضریح که افتاد جیغ زدم و گفتم یا امام رضااااااااااااااااا و زدم زیر گریه و به چند دقیقه نکشید انگار شونه هام سبک شد آروم شدم اشکم نمیومد و خیلی راحت تونستم بیام و نماز میت رو بخونم همراه بقیه ... به خدا قسم تا چهلم بابا مامان و ما سه تا خواهراشو بغل میکرد و میگفت آروم باشین . اون لحظه ها رو مدیون امام رضام که نذاشت اگه بابامون رفته غریب باشیم و برادرمون رو قوت داد تا بدونه خودش صبوری کنه
__________________
پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 04:29 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها