آسیب شناسی کتاب های کودکان ونو جوانان
استاد هارون شفیقی
زبان و ادب فارسي آريا اديب
آسیب شناسی کتاب های کودکان ونو جوانان
اگر توليد كتاب مناسب براى كودكان و نوجوانان را هدف اصلى دست اندركاران كتاب كودكو نوجوان در ایران به حساب بياوريم، مهم ترين وظيفه ی نقد اين حوزه، بررسى عواملتاثيرگذار بر كميت و كيفيت توليد كتاب خواهد بود. عواملتاثيرگذار را می توان به دو گروه عوامل درونى و بيرونى تقسيم كرد.
عوامل درونى،زنجيره ی توليد كتاب از پديدآورنده تا نشر كتاب است. عوامل بيرونى نیز مجموعه اى ازعوامل است كه اگر چه به ظاهر در زنجيره ی توليد قرار نمى گيرند، اما تاثيرات آن ها برفرايند توليد كتاب چشمگير است.سر حلقه ی فرايند توليد كتاب كودك و نوجوانپديدآورندگان آن هستند و پديدآورندگان، طيف متنوعى از فعالان اين عرصه مانند نويسندگان،مترجمان،تصويرگران كتاب كودك و غیره را شامل مى شود.
* اصلى ترين مشكل در اين حوزه، سهلو ممتنع بودن کار نوشتن براى بچه ها است. اين باور ناصواب كه نوشتن براى كودكان ونوجوانان راحت تر از عرصه هاى ديگر است، باعث شده است كه بسيارى از نويسندگان بااندك تجربه و تخصص در اين حوزه ذوق آزمايى كنند.
*در حوزه ی ترجمه نیز وضعيت به مراتببدتر از تاليف است. ترجمه ی كتاب كودك و نوجوان به دليل حجم كم متن، سادگى زبان وساخت متن، اشتياق بسيارى را براى آزمودن بخت خويش تحريك مى كند.
*ناشران غيرحرفه اىنيز در ايجاد این اشتياق در ذهن مترجمان تازه كار بى تاثير نيستند. گاهى ناشربراى استمرار فعاليت هاى خود و شايد حتا جلب حمايت هاى دولتى و... به چاپ كتابترجمه اى براى كودكان و نوجوانان اقدام مى كند. از آنجا كه قانون «كپى رايت» هم درايران لازم الاجرا نيست، ناشر با اندك حق الترجمه اى كه به مترجمان جوان مى دهد يانمى دهد و با استفاده از تصاوير و صفحه آرايى آماده، كتاب مورد نظرش را با كم ترينهزينه چاپ مى كند.
*عدم تسلط بر زبان مبدأ و مقصد، عدم آشنايى با زبان متناسب با گروهسنى مخاطبان كتاب، خطاهاى عمده ی نگارشى و عدم رعايت بديهى ترين اصول اوليه ی نگارش،گواه آن است كه مترجمان با كم ترين تجربه ی عملى در اين حوزه وارد مى شوند.
*عدمتوسعه مراكز فرهنگى در كل كشور و تمركز امكانات چاپ، باعث يك قطبى شدن توليد كتابكودك و نوجوان شده است.
در پژوهش هاى رسمى انجام شده مشخص شده است كه در دهه ی ۷۰بيش از ۹۰ درصد نويسندگان فعال كودك و نوجوان در تهران ساكن بوده اند.
٦درصدديگر متعلق به پنج استان اصفهان، خراسان، فارس، قم و آذربايجان شرقى و ۴/۳ درصدمتعلق به بقيه استان ها است. در حالى كه تهران تنها ۲۰ درصد جمعيت كل كشور رادارد.
شايد دليل اين تمركز را در اعمال سياست هاى دولت بتوان جست وجو كرد. اکنون عدمتوسعه مراكز فرهنگى و نبود سياست هاى تشويقى جهت سرمايه گذارى هاى فرهنگى در استانها، نوعى انحصار جغرافيايى ايجاد كرده است و اين مساله هم پيامدهاى خاص خودش رادارد.
*مشكل ديگر ادبيات كودك و نوجوان مساله ی حرفه اى نبودن نويسندگان اين عرصهاست. پديدآورندگان كتاب كودك اغلب حرفه اى نيستند. حرفه اى به اين معنا كه شغل اصلىآنان نوشتن براى كودكان و نوجوانان نيست.
تعداد نويسندگانى كه كار اصلى آنان نوشتن براى كودكان است، به تعداد انگشتان يك دست هم نمى رسد. به عنوان مثال در انجمننويسندگان كودك و نوجوان كه نزديك به دويست و پنجاه عضو دارد، بيش از يك سوم آنان درسه سال گذشته كتابى منتشر نكرده اند. تعداد قابل توجهى هم با چاپ يك يا چند اثرترجمه عضو شده اند و مدت ها است که ديگر كارى منتشر نكرده اند. عدموجود نويسندگان حرفه اى در توليدات كمى و كيفى ادبيات كودك و نوجوان تاثير گذاشته است.
*ناشران كتاب كودك و نوجوان به عنوان توليدكنندگان فنى كتاب به شمار مى آيند.بر اساس آمارهاى رسمى، تعداد كل ناشران فعال كتاب كودك و نوجوان در سال ۱۳۷۰ ، ۱۱۱۹ناشر بوده است. اين رقم در سال ۱۳۸۳ به ۳۱۴۳ ناشر رسيده است. اما افزايش اين تعدادناشر، تاثير قابل توجهى بر کیفیت كتاب های كودك و نوجوان نداشته است. اين عدمتاثير هم ناشی از حرفه اى نبودن ناشران اين عرصه است. عدم پايدارى فعاليتهاى نشر، ناآشنايى با مساله ی كتاب و در نهايت عمر كوتاه فعاليت، از جمله ويژگى هاىناشران غيرحرفه اى در اين عرصه است.
*اين نكته درست است كه افزايش رو به رشد تعدادناشران كودك و نوجوان تاثير كمّى در بازار نشر خواهد داشت، اما اين تاثير كمى بهتغييرات كيفى منجر نشده است.با این حال دست اندركاران كتاب همواره تغييرات ميزان تيراژ را بهعنوان ملاك معنى دار براى ارزيابى وضعيت كتاب در نظر مى گيرند.
در طول سال هاىگذشته آمارهاى متنوعى از بالا رفتن ميانگين تيراژ كتاب كودك و نوجوان ارائه شدهاست. اميدوارانه ترين آمارها مربوط به گزارشى است كه معاونت فرهنگى وزارت فرهنگ وارشاد اسلامى آن را منتشر كرده است. اين آمارها گوياى آن است كه تيراژ كتاب هاىكودك و نوجوان در سال ۷۰ ، ۶۷۱۴۶۷۲ بوده كه اين آمار در سال ،۸۰ به ۸۱۴۸۴۳۲ رسيدهاست. البته روشن است كهاين آمارها نشان از بالا رفتن ميانگين تيراژ كتاب دارد. اين رشد در افزايش عنوان هاهم ديده مى شود. نسبت عناوين كتاب هاى كودك و نوجوان با تيراژ ۱۰ تا ۲۰ هزار جلد از۲۸درصد در سال ۱۳۷۰ به ۱۶ درصد در سال ۸۰ رسيده است. نسبت عناوين كتاب هايى باتيراژ بيش از ۲۰ هزار جلد از ۲/۹ درصد در سال ۷۰ به ۳/۳ درصد در سال ۸۰ رسيده است. اين نسیت در كتاب هايى با تيراژ ۳ تا ۵ هزار جلد از ۹/۹ درصد در سال۱۳۷۰به ۴۰ درصد در سال ۱۳۸۰ رسيده است. اين آمارها در لحظه اول بسيار اميدوارکنندهاست. اما اگر ميزان سرانه تيراژ كتاب و عناوين را مقايسه كنيم حقيقت روشن تر خواهدشد.
آمارهاى رسمى ارائه شده پیرامون سرانه عنوان كتاب براى جمعيت كودك و نوجوانكشور در طول سال هايى كه در آن ها آمارها نشان ازرشد كتاب كودك و نوجوان دارد، نشان می دهد که براى هر ۱۰ هزار نفر جمعيت كودك و نوجوان فقط يكعنوان كتاب توليد شده است و اين آمار شامل همه ی عناوين (اعم از ترجمه، تاليف، گردآورى،بازنويسى و...) است.
براساس گزارش تحقيقى كه يونسكو آن را منتشر كرده است جمعيت۶تا ۱۷ سال كشور ما از ۲۰۵۹۱۰۰۰ نفر در سال ۱۳۷۵ ابتدا به ۱۹۱۲۳۰۰۰ در سال ۱۳۸۰ وسپس تا ۱۶۸۸۲۱۰۰ در سال ۱۳۹۰ خواهد رسيد.
اکنون اگر تعداد عناوين كتاب هاى توليدشده كودك و نوجوان را تنها محدود به كتاب هاى تاليفى كنيم، در اين صورت ميانگينسالانه ی سرانه تعداد كتاب ها براى كودكان و نوجوانان كشور نشان خواهد داد که سالانه به ازاى هر ۱۰۰ هزار نفر، فقط ٦ عنوان كتاب تاليفى منتشر شده است. البته اگر ميزان بررسى آمارى تنها كتاب هاى چاپ اول تاليفى در نظر گرفته شود، در آن صورت سالانه براى هر ۱۰۰ هزار نفر كودكو نوجوان كشور تنها ۴ عنوان كتاب منتشر مى شود. و تازه اين آمار بدون در نظر گرفتن کیفیت كتاب هاى كودك و نوجوان است.
در ارزيابى هاى توليد كتاب همواره ميزان توليدچاپ اول كتاب، ملاكى براى ميزان خلاقيت ها به حساب مى آيد. براساس آمارها نسبت نشركتاب چاپ اول براى كودكان و نوجوانان در سال هاى ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۰ به طور متوسط ۹/۴۱درصد كل كتاب هاى منتشر شده بوده است. این میزان در سال ۱۳۷۰ نسبت به سال قبل ۷۷/۲۲ درصدرشد كرده است. در سال ۷۱ ، ۲۰/۳۴ درصد، در سال ۷۲ ، ۲۲/۴۴ درصد، در سال ۷۳، ۷۰/۳۲درصد، در سـال ۷۴، ۵۱/۳۳ درصد، در سال ۷۵ ، ۵۵/۳۷ درصد، در سال ۷۶ ، ۴۷/۴۲درصد، در سال ۷۷ ، ۵۲/۴۸ درصد، در سال ۷۸ ، ۲۳/۴۷ درصد، در سال ۷۹ ، ۱۸/۴۳ درصد، درسال ۸۰، ۰۷/۴۶ درصد نسبت به سال قبل رشد داشته است. و نبايد از نظر دور داشت كهاين افزايش ها با آغاز سياست هاى حمايتى دولت مبنى بر خريد كتاب هاى چاپ اول همراه بودهاست. در سال هاى ۷۵ به بعد هم طرح اعطاى وام كم بهره براى توليد كتاب آغاز شده است كه آن هم تنها به كتاب هاى چاپ اول تعلق گرفته است. نتیجه ی این سیاسی عدم تمايل بهتجديد چاپ با هدف بهره مندى از حمايت هاى دولتى از سوی ناشران و از ويژگى هاى توليدات كتاب هاى چاپاول در اين سال ها است. اين وضعيت نشانگر آن است كه اين رشد آماری طبيعى و اصيل نيست.
*افزايشبهاى كتاب هم يكى از مشكلات كتاب كودك و نوجوان است.معضلات اقتصادى كشور و روند روبه رشد بهای هر ساله، بر توليد كتاب كودك و نوجوان نیز تاثير گذاشته است. آمار هانشان مى دهد كه از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۰ سالانه نزديك به يك درصد به قيمت توليد كتابنسبت به سال قبل افزوده شده است.
به عنوان مثال بهای کتابدر سال ۱۳۷۰ نسبت به سال قبل يك درصد رشد كرده است. همين تغيير در سال ۷۱ هم وجود داشته است. در سال ۷۲ ، ۳۲۰/٠ افزايش، در سال ۷۳، ۲۵۵/۰ در سال ۷۴، ۰۵۲/۰در سال ۷۵، ۲۴۲/،۰ در سال ۷۶،۱۸۶/۰ در سال ۷۷، ۲۹۲/،۰ در سال ۷۸، ۱۸۲/٠ و درسال ۷۹ هم با اندكى تغيير ۳۳۶/٠ افزايش مى يابد. اين روند رو به رشد قيمت كتاب كودكو نوجوان، حاصل تاثیر چند عامل است.نخست عامل تورم پردامنه ی اقتصادى كه كرانههاى تاثیر و نفوذش به صنعت چاپ و عوامل فنى توليد كتاب مثل كاغذ، مقوا، فيلم، زينك،دستگاه چاپ و رنگ و... نیز می رسد.
عدم رشد تيراژ كتاب نیز از عوامل مهم گرانى قيمت كتابمحسوب مى شود. آمار ها نشان مى دهد كه نرخ رشد كتاب كودك و نوجوان که در سال ۷۰،۷۲/۰ بوده در سال ۸۰ به ۴۳/١ رسيده است. که نشان از رشد تيراژ كتابكودك و نوجوان دارد، اما از آنجا كه اين رشد، كمى بيشتر از يك درصد درمقابل رشد يك درصدى قيمت كتاب در سال است، نمى تواند بهبودى در توليد كتاب به حسابآيد.
http://aryaadib.blogfa.com