|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
|||||||
| تاپیکهای سریالی در این بخش تاپیکهایی قرار خواهند گرفت که پست های آن شمارش نمیشود . و تاپییک هایی مانند "یک آرزوی خیر برای نفر بعدیت بکن" و ... قرار میگیرد. |
 |
|
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
|
|
|
#2
11-23-2007
|
||||
|
||||
یه سادیسمی توی بوتیک لوزالمعده-ش درد گرفت
هیدرولیک فروم آبیاری قطره ای
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست 
|
|
#3
11-24-2007
|
||||
|
||||
|
در هنگام آبیاری قطره ای فروم
 فرمون ادمین هیدرولیک نبود!!!!!!!!!! کیف- بره- فینال
__________________
|
|
#4
11-24-2007
|
||||
|
||||
|
"با سه کلمه نفر قبلی جمله بسازید"
نقل قول:
حالا سه کلمه من: بالگردان !! کش لقمه !!!! راه آهن شهری!!!!!!!!!!  ( حال کنین واژگان انتخابی فرهنگستان زبان و ادب پارسی را  )اولی همون هلیکوپتره دومی همون پیتزای محبوب همه ماها سومی هم همون متروست
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
|
|
#5
06-21-2008
|
|||
|
|||
|
حسن در طي روزگار از سلاله كاموا با خبر شد
تهرانپارس/ ني ني /گريه 
__________________
ویرایش توسط GolBarg : 06-22-2008 در ساعت 02:13 AM دلیل: قاطي شدن صفحات و تذكر ادمين
|
|
#7
09-12-2009
|
||||
|
||||
موبایل من گیره نداره
_______________ صابون نهار خیابون
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#8
09-13-2009
|
||||
|
||||
تاری فکر میکنی مهربونی از ستاره ها گذشتنه
تاری سه ستاره شام آخر
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#10
09-15-2009
|
||||
|
||||
|
جسیکا همراه با سگش به طرف کلبه وحشت حرکت کرد
مار شادی عقرب
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
| کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
| ابزارهای موضوع | |
| نحوه نمایش | |
حالت ترکیبی
|
|
اکنون ساعت 03:46 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.