اهمیت این کتاب در ایران:
الف- دیکته یا املا از روی آن گفتن:
برای دانش آموزان دوره دبیرستان در رشته علوم انسانی و در واقع ادبیات فارسی از کتاب کلیله و دمنه املا گفته میشود تا دانش آموزان به نثر آن زمان آشنا شوند و همچنین نوشتار شان بدون غلط گردد که فن نویسندگی را به مرور فرا گیرند.
ب- قرار است به زودی این کتاب به صورت شعر برای نوجوانان منتشر می شود.
پ- ندین شرح و تفسیر و باز نگری در آن صورت گرفته و شاید غیر از قرآن و نهج البلاهه و کتاب سعدی و حافظ و بعضی از کتب دینی، جزء اولین کتاب هایی باشد که بارها و بارها به زینت طبع آراسته شده است.
***
4- "ابن المقفع در مقدمهاش چهار هدف «کليله و دمنه» را بر میشمارد: مشغول کردن جوانان از طريق قصههای حيوانات؛ خوش کردنِ دلِ اميران از طريق تصويرگریهای غنی قصهها؛ تشويق شاهان و مردم عادی همه جا به اينکه خود نسخهای از کتاب را تهيه کنند تا از طريق آن به نگارگران و نسخهنويسان سودی برسد؛
مشغول کردن فلاسفه به حکمتهای قصهها. اگر ابن المقفع امروزه زنده بود به هيچ رو مأيوس نمیشد. در طی سالها، «کليله و دمنه» بارها کار شده و هم به صورت نظم و هم به صورت نثر به زبانهای فارسی، مغولی، مالايی، اتیوپيايی، عبری، يونانی، لاتين، اسپانيايی، ايتاليايی، فرانسوی، آلمانی و چندين زبان اسلاوی ترجمه شده است. مشهورترين نسخهی فارسی آن از دورهی تيموری «انوار سهیلی» است که بعداً در دورهی عثمانی به صورت نظم با نام «همايون نامه» برای شاه سليمان کبير ترجمه شد. نسخهی تازهای از اثر دورهی تيموری با عنوان «عيار دانش» به سفارش اکبر امپراتور مغول تهيه شد".(مؤسسه مطالعاتی اسماعیلی)
و از اینکه فردوسی، عبدالملک بن محمد ثعالبی این نکته را آورده اند یا دیگران مثل ابن ندیم در الفهرست و ابوریحان بیرونی در تحقیق ماللهند و ابراهیم بن محمد اصطخری در مسالک الممالک، عبدالحی بن ضحاک گردیزی در زین الاخبار و ...در باره ی کلیله و دمنه بحث و اظهار نظر کرده اند یا بزرگانی چون مجتبی مینوی و عبدالعظیم قریب و دهخدا در لغت نامه بر روی آن کار تحقیقی انجام داده اند، نشان دهنده ی اهمیت کتاب است و از عربها ابن خلکان، جاحظ، یا اگر به روش مولانا جلال الدین بلخی در منثوی معنوی بنگریم، روش داستان پردازی او در ارایه داستان های" تو در تو" همان روش کلیله و دمنه است و گویای استفاده این بزرگمرد ادب دین و فارسی از این کتاب است.
(دفتر اول مثنوی حکایت44 بیت سی ودوم )
یکی داستان شیر و خرگوش است و در نهایت خرگوش، شیر ستمگر را به قعر چاه می فرستد.
این داستان را در ذیل داستان شاهی می آورد که نصیحت خاصان خود را قبول نمی کند و به راه ستمگری خود ادامه می دهد.
تا آن جا خرگوش شیر را به طرف چاه می برد و خودش عقب شیر حرکت می کند که شیر علت عقب کشی را سؤال می کند و او می گوید تو نمی دانی رفیق مرا آن شیر در چاه برده است و می گوید.
خجلت چَه بِه که ظلمت های خلق سر نبرد آن کس که گیرد پای خلق
(ح 73 بیت 6)
نمونه ای از گفتارو داستان کلیله و دمنه
کلیله و دمنه، که بنا به گفته فراهم آورندگانش ده باب و همه داستان هایش ، درس آموز است، ما فقط به یک داستانش اشاره می کنیم که از قصه های تو در توی آن که زنجیروار، در هم قرار دارند:
امام علی به مالک اشتر فرمود: فَانّ الساعی غاش: سعایت کننده اوضاع ارتباطات بین انسان ها را مغشوش و تیره و تار می کنند.
***
داستان های آن همان طور که به هم پیوند زنجیری دارند، ما را زنجیر وار به اتحاد دعوت می کند و آن داستان الحمامة المطوقة ...( کبوتر طوقی ) که داستانش شهره ی آفاق است از همین نوع است به خاطر اهمیت آن در اینجا می آوریم:
" آوردهاند که در ناحیت کشمیر متصیدی خوش و مرغزاری نزه بود که از عکس ریاحین او پر زاغ چون دم طاووس نمودی ، و در پیش جمال او دم طاووس به پر زاغ مانستی.
و در وی شکاری بسیار، و اختلاف صیادان آنجا متواتر. زاغی در حوالی آن بر درختی بزرگ گشن خانه داشت. نشسته بود و چپ و راست می نگریست . ناگاه صیادی بدحال خشن جامه ، جالی برگردن و عصایی در دست ، روی بدان درخت نهاد . بترسید و با خود گفت :این مرد را کاری افتاد که می آید، و نتوان دانست که قصد من دارد یا از آن کس دیگر ، من باری جای نگه دارم و مینگرم تا چه کند.
آنچه از این داستان پند آموز باید آموخت: یک دلی و هماهنگی درکارهاست که هرجامعه ای را از گزند حوادث حفظ می کند و دوست را از دشمن باز مي شناساند....