نقل قول:
نوشته اصلی توسط mary.f
نه راه این است که بگذاری مرا بر خاک و برگردی
گذاری آر و بازم پرس تا خاک رهت گردم
|
نقل قول:
نوشته اصلی توسط haj_amir
ز دست بخت گران خواب و کار بيسامان
گرم بود گلهاي رازدار خود باشم
|
امیر نظرتو در مورد نظرم در مورد شعرت ! نگفتی
شعر سرکار خانوم آیا در نگارش متفاوتی از دیوان سعدی اینطوری نوشته یا اشتباه کردین ؟
نه راه است که بگذاری مرا بر خاک و بگریزی
شجریان که اینطوری میخونه جاهای دیگه هم من اینطوری دیدم
این مرا گویی :D مولوی همه ش با میمه میدونم یه بار یکی از عزیزان باهاش مشاعره کرد من 2 بیت میزنم که تکراری نشه
مرا گویی که رایی من چه دانم
چنین مجنون چرایی من چه دانم
مرا گویی بدین زاری که هستی
به عشقم چون برآیی من چه دانم