بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > ادبیات طنز

ادبیات طنز در این تالار متون طنز مناسب و بحث در مورد طنز قرار دارند

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #131  
قدیمی 07-10-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

وقتی اشکم می خواهد به گردش برود سوار نگاهم می شود.
كسي كه خود را به نور ماه راضي كند ، نور خورشيد كورش خواهد كرد
تجربه ، تنها معلمي است كه اول امتحان مي گيرد و بعد درس مي دهد
از دودلي خسته شده بودم ، يكي از آنها را براي زاپاس كنار گذاشتم
براي اينكه حرف هاي بزرگ بزنم ، هميشه آنها را متر مي كنم
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #132  
قدیمی 07-10-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

درسفيدي چشمانت،تمام رنگها را تجربه کردم تا به سياهي رسيدم

مرگ بي سروصدا مي آيد، شما بيخود هياهوبه راه مي اندازيد‍.


چشمانش به سياهي آسمان شب بود،ولي هرگز درآن آسمان ستاره اي نبود.

می‌گفت چشم‌هايت با من حرف می‌زند، برای‌همين موقع خداحافظی فقط نگاهش کردم
پاسخ با نقل قول
  #133  
قدیمی 07-10-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


ننه هوا خيلي شانس اورد چونكه شوهرش ادم بود.

سلام مقدمه خدا حافظيست.

ويرانه خراب شدني نيست.

در مسير سيل تنها غم است كه باقي مي ماند.

پرنده هاي بلند پرواز عمر كوتاهي دارند.

زلزله وقتي مي ايد زمين زير پاهايش مي لرزد.

سر انجام لباس كفن همه را سفيد بخت مي كند.

زوزه ي گرگ مهربان اهيست براي گوسفندان خورده شده.

عاشق دونده اي هستم كه از زمان هم جلو مي زند.

بعضي ادمها واسه چيزي كه بهش نميرسند توي كفن بعضي ها هم براي رسيدن به چيزي ميرن توي كفن.

قفس اسير ميله هاي خودش است.

زندگي ي زلزله در لغزش سپري مي شود.




پاسخ با نقل قول
  #134  
قدیمی 08-05-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

اونقدر بلند بلند فکر کردم که همه شنيدن
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #135  
قدیمی 08-05-2010
مهدی آواتار ها
مهدی مهدی آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد - مدیر تالار موبایل و دوربین دیجیتال

 
تاریخ عضویت: Jul 2010
محل سکونت: هر کجا هستم باشم،آسمان مال من است!
نوشته ها: 7,439
سپاسها: : 4,552

4,939 سپاس در 1,683 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Talking


نگاهی بر مجموعه کاریکلماتورهای سهراب گل هاشم

"گاه گاهی زندگی شوخی نیست"دومین مجموعه کاریکلماتورهای سهراب گل هاشم است که اردیبهشت امسال توسط نشر افراز منتشر شده است.

مضمون مطالب کتاب متنوع است.به نظر می رسد سهراب گل هاشم در ساعات خواب و بیداری،هر آنچه را که می بیند و می شنود،از دریچۀ کاریکلماتور می نگرد!از این رو،آثار او،طیف گسترده ای از موضوعات را شامل می شود.موضوعاتی برگرفته از فضای روابط فردی،اجتماعی،فکری و عاطفی نویسنده ،وبازتابی ازدغدغه های او در رویارویی با دنیای درون و پیرامون .در یک کلام،می توان آن را "زندگی از زاویۀ کاریکلماتور"نام نهاد!سهراب گل هاشم،با زندگی شوخی ندارد ،آن را جدی می بیند و در این جدیت،به "کاریکلماتور"می رسد:برداشتی کاریکاتوریستی از زندگی اطراف که با کلمات بیان می شود.

کاریکلماتورهای گل هاشم انتزاعی نیست.طنزی هدفمند در خود دارد که در برخورد نویسنده با مسایل پیرامونش شکل می گیرد و بازتاب می یابد و حتی در برخورد او با مسایل روز جامعه متجلی می شود.قدرت و قدرت مداران،سانسور،آزادی،فریاد،استب داد،و از این قبیل،بخش قابل توجهی از آثار او را شامل می شود.اوحتی در مورد انرژی هسته ای هم کاریکلماتور دارد!این امر،آثارش را از افرادی که تنها نگاه زیبایی شناسانه به این قالب دارند متمایز می کند.

کاریکلماتورهای گل هاشم،بیشتر مبتنی بر بازی های زبانی است. یعنی بیش و پیش از آن که برخاسته از مفاهیم باشد،متکی به کلمات و یا عبارات است که از طریق بکارگیری صنایعی چون جناس و ایهام و یا از طریق تشبیه و استعاره به موقعیت طنز می رسد.

در این میان گل هاشم گاهی از طریق بازی با ضرب المثل ها به خلق اثر می پردازد.گاه این بازی در قالب "شوخی با ضرب المثلها"ی معمول نشریات فکاهی می ماند وگاه زمینه ساز ایجاد مفهومی جدید در ضرب المثل می شود:
- دیگرا ن کاشتند،ولی ما خریدیم و خوردیم!
- خودتان را به آب و آتش نزنید،معمولاًخشک و تر با هم می سوزند!
- فکر نان باش که خربزه گران است.
- مرغی که انجیر می خورد به همسایه اش هم تعارف می کند.


گاهی اصطلاحات امروز یا دیروز مردم کوچه و بازار را دستمایۀ آفرینش کاریکلماتور قرار می دهد:
- آخرین آواز عمرش غزل خداحافظی بود.
- با سوار شدن به تاکسی،کلی پیاده شدم.
- خیلی از معتادها تابلو هستند ولی ارزش هنری ندارند.


گاهی نیز اصطلاحات حرفه ها،شغلها و بازی های را دستمایۀ آفرینش کاریکلماتورمی کند:
-وقتی رُخت مرا کیش داد،مات نگاهت شدم.
- در قمار زندگی،با تک خال محبت می توان برنده شد.
- همه مردم گل را دوست دارند جز دروازه بانها.


این بازی با کلمات و عبارات،در پاره ای از اوقات،در حد فرم گرایی می ماند و به آفرینش معنا یی عمیق و رساندن مخاطب به درکی متفاوت و نو منجر می شود ، و گاهی نیز بکلی از معنا و مفهوم خالی می شود و مفهوم عملاًتحت الشعاع بازی با کلمات قرار می گیرد:
- برای این که چرب زبانی کند زبانش را روغن مالی کرد.
- وقتی از چشمم افتاد،در قلبم فرود آمد.
- وقتی حس بویاییش از بین رفت،دیگر نتوانست از انسانیت بویی ببرد!
- وقتی دلش سوخت،آتش نشانی را خبر کرد.
- برای این که حرفهای بودار نزند،قبلش مسواک می زد.
- به خاطر مخالفت با عربستان سعودی،قصد داشت به عربستان نزولی برود!
- برای غبارروبی آرزوهای خاک گرفته ام از جارو برقی کمک می گیرم!
- برای این که آرزوهایم بر باد نرود با باد درگیر شدم.
- وقتی صدایی گوش خراش به گوشش رسید،گوشش زخمی شد.


گل هاشم در کاریکلماتورهایش گاهی نیز در مقام نصیحت می نشیند و به پند و اندرز می پردازد.اینجاست که اثر از طنز فاصله می گیرد و به یک موعظه اخلاقی و یک جملۀ حکمت آمیز و یا یک شعار تبدیل می شود:
- زندگی یعنی سوخت و ساخت و پاخت و نباید باخت.
- اگر جلوی اشتباهات خود را نگیرید،سرانجام آنها جلوی شما را خواهند گرفت.
- نحوه رفتار شما با رئیستان به او می آموزد که با شما چگونه رفتار کند.
- از کسانی که با من موافق بودند چیزی نیاموختم.
- آزادی حقیقی آن است که از بندهای درون رهایی پیدا کنی.
- اگر خیلی برای آزادی دیگران تلاش کنی ممکن است آزادی خودت را از دست بدهی.


در این میان،گاهی نیز جملاتی به چشم می خورد که نه از نظر بداعت نگاه و نه ساختار نحوی و یا ادبی کلام،نگاهی نو در آن نیست و جملات و محاورات عادی (و گاه حتی پیش پا افتاده روزمره) را می ماند و هیچ کشف جدیدی نه در معنا و نه در زبان در آن رخ نمی دهد:
- هیچ زنی محض رضای خدا با مردی ازدواج نمی کند.
- طنز یکی از جلوه های ادب و هنر معاصر است.


با این همه،مجموعۀ آثار سهراب گل هاشم ،بازتابی آنی،موجز و موثر از زندگی در جامعه امروز است و با مخاطب عجول و بی حوصله امروز که سلیقه او به اقتضای ارتباط با رسانه های دنیای ارتباطات با صرفه جویی در زمان و کلام گره خوده است، بسرعت ارتباط برقرار می کند و از این رو بشدت روزآمد می نماید.

البته لحظه های شاعرانه و بدیع نیز در آثار کتاب کم نیست.گل هاشم چه در آنجا که لفظی را در قالب بازی های زبانی می ریزد و چه در جایی که نگاهی هنجارشکن به یک مفهوم و یا یک پدیده را بازتاب می دهد، گاه نگاهش آنقدر لطیف و زیبا می شود که به شعر پهلو می زند. معمولاًاین لحظات،زمانی در آثار او رخ می دهد که گل هاشم بیشتر در پی نگاهی شوخ طبعانه یا هنجارشکن به پدیده یا واژه ای است و در پی موعظه و نصیحت و ارائه نکته حکیمانه نیست:
-طولانی ترین ایستگاه پرواز قفس است.
- لب هایم آلزایمر گرفته و لبخند را فراموش کرده است.
- ساعت لاشه ی زمان است که بر روی دست سنگینی می کند.
- وقتی نیامدی نگاهم دست خالی برگشت.
- وقتی باران آمد سیاهی شب رنگ پس داد.
-شاید سکوت فریادی باشد که تارهای صوتی خود را از دست داده است.
- وقتی باران سکوت کرد آسمان آبی شد.
- بعضی نگاه ها صدای قشنگی دارند!
-ای کاش تیر نگاه یار مشقی بود!
- معمولا زنان با صدای بلند فکر می کنند.
_ آن هایی که دل و دماغ ندارند،تنفسشان مصنوعی است.
-کاش می شد افکار پوسیده ی آدمها را مثل تابلوی نقاشی ترمیم کرد.


گاهی نیز اثر،نگاه شوخ طبعانه نویسنده را بازتاب می دهد و از رهگذر تشبیه،استعاره و دیگر صنایع ادبی،اثری خواندنی را برای مخاطب فراهم می آورد:
- عشق یک خواب شیرین است و ازدواج ساعت شماطه دار!
- در دنیا یک چیز است که فقط به خاطر تو می تپد،و آن قلب خودت است.
-بزبزقندی اولین بز دیابتی تاریخ است.
- وقتی اتوبوس به ایستگاه رسید همه به احترامش ایستادند.
- قطرات باران روی شیشه سرسره بازی می کنند.
در مجموع گل هاشم با کاریکلماتورهایش به مخاطب نشان می دهد که گاهی می شود زندگی را شوخی نگرفت و به صورتی جدی به تماشایش نشست،جدیتی که در عمق خود،به طنز پهلو می زند!

__________________
تازه تر کن داغ ما را، طاقت دوری نمانده
شِکوه سر کن، در تن ما تاب مهجوری نمانده
پر گشاید شور و شیون از جگرها ای دریغ !
دل به زخمی شعله ور شد، جان به عشقی مبتلا
بر نتابد سینه ما داغ چندین ماجرا
تازه شد به هوای تو دل تنگ ما ای وای !


ویرایش توسط مهدی : 08-05-2010 در ساعت 09:47 PM دلیل: ترکیب بهتر پست
پاسخ با نقل قول
  #136  
قدیمی 08-08-2010
عسل تلخ آواتار ها
عسل تلخ عسل تلخ آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Jul 2010
نوشته ها: 22
سپاسها: : 2

0 سپاس در 0 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

دلم برای ماهی ها می سوزد که در ایام کودکی نمیتوانند خاک بازی کنند
بلبل مرتاض، روی گل خاردار می‌نشیند
با اینکه گل های قالی خارندارند ، مردم با کفش روی آن پا می گذارند
پاسخ با نقل قول
  #137  
قدیمی 08-08-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

حاصل جمع ستارگان چشم خورشيد را مي‌زند.

آنقدر برايت کوتاه آمدم تا اينکه ناپديد شدم


غروب را با خورشید سرخ میکنم.

هر درخت پیر صندلی جوانی می تواند باشد
پاسخ با نقل قول
  #138  
قدیمی 09-23-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

کبوتر آزادی برای اینکه دستگیر نشود از آسمان هفتم پناهندگی سیاسی خواست....



....
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #139  
قدیمی 10-01-2010
Setare آواتار ها
Setare Setare آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال

 
تاریخ عضویت: Jan 2010
نوشته ها: 2,007
سپاسها: : 926

875 سپاس در 242 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

بار زندگی را با رشته عمرم به دوش می کشم.
زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمی رود.

جارو، شکم خالی سطل زباله را پر می کند.




برای مردن عمری فرصت دارم.
اگر خودم هم مثل ساعتم جلو رفته بودم حالا به همه جا رسیده بودم.

ستارگان سکه هایی هستند که فرشتگان در قلک آسمان پس انداز کرده اند.
با اینکه گل های قالی خارندارند ، مردم با کفش روی آن پا می گذارند.

سایۀ چهار نژاد یک رنگ است.
به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد.

قلبم پرجمعیت ترین شهر دنیاست.
به نگاهم خوش آمدی.

قطرهٔ باران، اقیانوس کوچکی است.
هر درخت پیر، صندلی جوانی می‌تواند باشد.

اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان میسازم.
روی هم
رفته زن و شوهر مهربانی هستند!
  • وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد، ماهی‌ها صلوات فرستادند.
  • به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است.
  • برای اینکه پشه‌ها کاملاً ناامید نشوند، دستم را از پشه‌بند بیرون می‌گذارم..
  • گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرندهٔ محبوس است.
  • غم، کلکسیون خندهام را به سرقت برد.
بلبل مرتاض، روی گل خاردار می‌نشیند!
باغبان وقتی دید باران قبول زحمت کرده ، به آبپاش مرخصی داد..
- قطره باران غمگین روی گونه ام اشک میریزد.
فواره و قوه جاذبه از سربه سر گذاشتن هم سیر نمی شوند.

- در خشکسالی آب از آب تکان نمی خورد.
- رد پای ماهی نقش بر آب است.
. گل آفتابگردان در روزهای ابری احساس بلاتکلیفی می کند.

. با چوب درختی که برف کمرش را شکسته بود ، پارو ساختم.
. با سرعتی که گربه از درخت بالا می رود، درخت از گربه پایین می آید.
. دلم برای ماهی ها می سوزد که در ایام کودکی نمیتوانند خاک بازی کنند.
پرگاری که اختلال حواس پیدا می کند بیضی ترسیم می کند.
- آب به اندازه ای گل آلود بود که ماهی ، زندگی را تیره و تار میدید

پرویز شاپور
__________________
من ندانم که کیم
من فقط میدانم
که تویی
شاه بیت غزل زندگیم...
پاسخ با نقل قول
  #140  
قدیمی 11-18-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

انسان ها ممکن است که با شادی به هم نزدیک شوند ولی با درد در هم فرو می روند .
همیشه غمگینانه ترین لحظات را عزیزترین کسانمان به ما هدیه می کنند .
در سفيدي چشمانت تمام رنگها را تجربه کردم ، تا به سياهي رسيدم.
مغزم بر روي شعله هاي دلم که براي قلبم مي سوخت ، کباب شد.
حیف که گرسنگی شکم با کلمات شیرین برطرف نمی شود .
ننگ است که روشنايي ديدگان در ظلمات انديشه غرق شود.
یا در حال برنامه ریزی برای آینده هستیم یا برای گذشته تأسف می خوریم ؛ همه این اتفاقات در زمان حال می افتد و زمان حال از دست می رود .
مشکل بسیاری از حکومت های جهان در این است که ضریب هوشی شان از ضریب هوشی مردم پایین تر است .
کسانی که راه حل هایی برای مشکلات بشریت عرضه می کنند معمولا از حل مشکلات کوچکشان عاجزند .
آدم های سر به زیر حتما در چاله نخواهند افتاد ، اما هیچ گاه هم آسمان آبی را نخواهند دید .
هنر هیچ ربطی با اخلاق ندارد . اگر چنین نبود مردم این همه به هنر علاقه مند نمی شدند .
از کسانی که احمقانه صادقند بیشتر بدم می آید تا کسانی که دروغ های قشنگ می گویند .
وقتی با آدم های مشهور روبرو می شوم ، یقین می کنم که آدم های بزرگ شایعه اند.
به دست آوردن تجربه های بزرگ معمولا منجر به از دست دادن زندگی عادی می شود .
می گویند چرا دائما تغییر می کنی ، می گویم شما چرا دائما تغییر نمی کنید ؟
روی آدم های منظم می شود حساب کرد ، اما نمی شود آنها را تحمل کرد .
من بعضی از دوستانم را از حقیقت بیشتر دوست دارم .
متوسط بودن ؟! یا بزرگ باش یا بمیر !
مهرباني را در کودکي يافتم که آبنباتش را به درياچه نمک انداخت تا شيرين شود
انقدر براي غربت تک دانه موي سفيدم غصه خوردم که تمام موهايم سفيد شد
بيچاره آن خروسي که با صداي ساعت شماطه دار از خواب برمي خيزد
خوش به حال آن موجود راحتی ،که شیطان برایش درد دل می کند .
سالهاست که کاممان را با حقیقت های تلخ شیرین می کنیم .
زن شکسته ترين و خميده ترين ، ايستاده دنيا است
چراغ راهنما از بس كه چشمك زد، مژه هايش ريخت.
تا دو كلمه حرف حساب زدم، چرتكه لبخند زد!
وقتي بچه را از شير گرفتند، عاشق بستني شد.
وقتي بهمن سقوط مي كنه، اسفند بالا مي ره!
لامپ از ذوق روشن شدن سوخت.
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 05:11 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها