#161  
قدیمی 10-30-2009
sheida.m آواتار ها
sheida.m sheida.m آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: TeHrAn
نوشته ها: 1,485
سپاسها: : 1

54 سپاس در 24 نوشته ایشان در یکماه اخیر
sheida.m به Yahoo ارسال پیام فرستادن پیام با Skype به sheida.m
پیش فرض

روبه روی من سرابه
بخت من همیشه خوابه
روو دلم جای یه زخمه
بی تو زندگیم عذابه

توی این شهر سیاهی
میدونم تو بی گناهی
حتی واسه ی همیشه
قشنگ ترین اشتباهی


حالا دیگه خوب می دونم
به تو رسیدن محاله
برای گذشتن از من
دل تو چه بی قراره

تو غرورمو شکستی
دل به یکی دیگه بستی

حالا هر شب بی تو قلب من میگیره
منو تهدید می کنه بی تو میمیره
صدای رفتن تو توو گوشم انگار
دیگه از پیشم برو خدا نگهدار


می دونم که انتظار فایده نداره
دل من همیشه زردو بی بهاره
صدای رفتن تو توو گوشم انگار
دیگه از پیشم برو.......

خدا نگهدار...!!
__________________

♥SheidA♥


تو همان مهربانی هستی؟! یا مهربانی همان توست؟!
نمی دانم … می دانم بی شک با هم نسبت نزدیکی دارید
!! آسمونـــ ــ منـــ ــ همیشهـــ ــ !! ابریـــ ــ !! چترتو با خودتــ ــ آوردیـــ ــ !!

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #162  
قدیمی 10-31-2009
dear59 آواتار ها
dear59 dear59 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 410
سپاسها: : 48

148 سپاس در 115 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

دلم تنگ و
خیالم تنگ
برایم تنگتر دنیا
نمیدانم چه کس امشب
چنین ازرده قلبم را
!
صدایت میکنم
اما
صدایم باز میگردد
نگاهت سنگ و
قلبت سنگ
شکستی راز چشمم را....
__________________
-------------------------------


ای تو همیشه در میان


آمدمت که بنگرم


گریه امان نمی دهد
پاسخ با نقل قول
  #163  
قدیمی 10-31-2009
dear59 آواتار ها
dear59 dear59 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 410
سپاسها: : 48

148 سپاس در 115 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

گاهگاهی که دلم می گیرد ، پیش خود می گویم

آنکه جانم را سوخت، یاد می آرد از این بنده هنوز

سخت جانی را بین که نمردم از هجر

مرگ صد بار به از بی تو بودن باشد

گفتم از عشق تو من خواهم مرد

چون نمردم هستم

پیش چشمان تو شرمنده هنوز
__________________
-------------------------------


ای تو همیشه در میان


آمدمت که بنگرم


گریه امان نمی دهد
پاسخ با نقل قول
  #164  
قدیمی 11-01-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نمیدانم چند سطر از دفتر زندگیم باقی مانده است.. دلم میخواهد همین چند سطر باقی مانده هم نام تو را تکرار کنم .. دلم میخواهد چند سطر باقی مانده هم از تو بنویسم.. بنویسم عشق مرکب بود نه مقصد.. دلم از تو حلقه ای می خواست ولو از خاک.. دلم دستهای تو را طلب می کند.. دلم تو را صدا می کند.. میدانم که فقط چند سطر دیگر خالی دارم.. فقط چند سطر.. نام پاک تو که همیشه تجسم پاکی وجودت برایم بود را هر چند بار که بشود خواهم نوشت.. زمزمه خواهم کرد و با آن با تو شاید وداع کنم.. میدانی دلم نمی خواهد به وداع فکر کنم.. دلم میخواد به حرفهای قشنگ آن روزگاران فکر کنم که دلمان پر بود از گلبوته های عشق....دلم می خواهد فکر کنم که باز خواهی گشت و باز هم برایم از عشـــق خواهی گقت... آینها آرزو های بزرگی است؟
این روزها همه چیز پیچیده شده است.. کاش باز هم همه چیز ساده ساده بود.. به همان سادگی که به پیشوازم آمدی و به همان سادگی که بدرقه ام می کردی.. چرا به دنیای پیچیده ای رفتی که در آن خیلی غریبه بودیم ؟ باید می رفتی ؟ دلم گرفته.. میدانم زود است که بگویم شاید دیگر هرگز تو را نبینم .. من تو را نمی بینم ؟ باورش برایم سخت است ولی حس می کنم سطر های آخر دفتر زندگیم دارد پر می شود و جای تو خالی خالی است!
چه کسی خواست که من و تو ما نشویم؟ بگو چه کسی؟ وقتی آن شبهای دور از عشق برایم می گفتی .. یقین داشتم این آسمانی است.. می بینی یقینم درست بود.. نتوانستم بدون تو زمین را تحمل کنم.. دلم نتوانست.. هنوز وقتی صدایت می کنم بغض دارم.. بغضی که شاید در آخرین سطر گشوده شود..
با من حرف میزنی.. هنوز اعتماد نکردی که راهی باز بگذاری که بتوانم با تو وداع کنم ! نمیدانم وداع آخر را چگونه بجای بیاورم.. دلم هنوز به کعبه وجودت معتکف است.. اگر آخرین سطر زندگیم باشد نام تو را تکرار می کنم و مانند اولین بار می گویم دوستت دارم و با ایمان بزرگم به تو با عشق بزرگم به همه وجودت با این دنیای هزار رنگ وداع خواهم کرد....
ر.امینی...
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
  #165  
قدیمی 11-02-2009
Hiwa آواتار ها
Hiwa Hiwa آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 726
سپاسها: : 0

105 سپاس در 86 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

حیف لحظه های خوبی که برای تو گذاشتم
حیف غصه ای که خوردم چون ازت خبر نداشتم
حیف اون روزها که کلی ناز چشماتو کشیدم
حیف شوقی که تو گفتی داری، اما من ندیدم
حیف حرفای قشنگی که برای تو نوشتم
حیف رؤیام که واسه تو از قشنگیاش گذشتم
حیف شبها که نشستم با خیالت زیر مهتاب
حیف وقتی که تلف شد واسه دیدن تو، توی خواب
حیف باوفایی من، حیف عشق و اعتمادم
حیف اون دسته گلی که توی پاییز به تو دادم
حیف فرصتهای نقرم، حیف عمرم و دقیقم
حیف هرچی به تو گفتم ، راس راسی حیف سلیقه ام
حیف اشکایی که ریختم واسه تو دم سپیده
حیف احساس طلائیم، حیف این عشق و عقیده
حیف شادیم توی روزی که میگن تولدت بود
حیف عاشقیم که گفتی اولش کار خودت بود
حیف قلبم که یه روزی دادمش دستت امانت
حیف اعتماد اون روز . حیف واژه خیانت
حیف اون همه دعاهام واسه تو، توی شب یلدا
حیف اون چیزی که گم شد دیگه هم نمیشه پیدا
حیف هرچی که سپردم حیف هرچی که نبودی
حیف تکلیفم بیاو روشنش کن تو به زودی
__________________
هـمیشه از همه نزدیک تر به ما سنگ است !


نگاه کن ، نگاه ها همه سنگ است و قلب ها همه سنگ!


چه سنگبارانی...


گیرم گریختی همه عمر،کجا پناه بری ؟!


" خانه خدا سنگ است "
پاسخ با نقل قول
  #166  
قدیمی 11-03-2009
Hiwa آواتار ها
Hiwa Hiwa آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 726
سپاسها: : 0

105 سپاس در 86 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

گاهی شاد ؛
گاهی غمگین ؛
حال خود نمی دانم ...
نالانم و شاید پشیمان!!!
هیچ گاه حتی رویای این لحظات را هم تصور نمی کردم
به تقدیر ناسزا نمی گویم ، چون خود کور بودم !
ولی من می دیدم ...

دیده های من همه رویا بود ؟ یا خیالی خام ؟
من اینجا هستم ولی تو را نمی بینم
راه رفته را برگشتن سخت است ؛
یا شاید گاهی محال !
نمی دانم !
__________________
هـمیشه از همه نزدیک تر به ما سنگ است !


نگاه کن ، نگاه ها همه سنگ است و قلب ها همه سنگ!


چه سنگبارانی...


گیرم گریختی همه عمر،کجا پناه بری ؟!


" خانه خدا سنگ است "
پاسخ با نقل قول
  #167  
قدیمی 11-04-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

شايد فريادهاي بي‌پاسخ ساقه‌ي خشكيده چشمانم براي تو از ساده‌ترين حرفها هم ساده‌تر است كه بي‌بهانه،نگاه خيس پنجره را به مهماني گُلهايم دعوت مي‌كني.من با خيال باراني‌ام زير واژه‌هاي اسمت رسوب كرده‌ام. كاش مي‌دانستم تو در بُعد كدام اقاقي آبي‌رنگ مانده‌ايكه ثانيه‌ها براي سادگي نگاه تو، با مرگ قرار ملاقات مي‌گذارند.زود باش.اگر دير كني، شايد ديگر صبح كسي براي دل من گريه نكندو چشم شفق سرخ نشود.اگر تو از منطق زنبقهايي كه روي باغچه‌ات طرح زده‌ام صداي آفتاب را نشنوي، شايد ديگر شعرهايم بدرقه دستانت نشوند.كمي بهانه را به سپيدي كاغذ سنجاق مي‌كنم،شايد روي تبسم آسمان به اندازه همه‌ي ستاره‌ها كمي ياس مهمان ابرها كني. هنوز در روشنايي مهتاب خنده‌اي را روي لالايي شبنمها مي‌پاشي و من كوتاهتر از باورهاي تو،ميان روِياهايم سوخته‌ام.بگذار لحظه‌هاي نوشته‌ام در انتها،متنهاي خوبي براي تو باشد. مگر مرز تلاقي نگاهمان نجابت ياسي‌رنگِ چشمهايمان نيست و انديشه‌هايي كه حتي از آسمان هم منطقيترند؟انگار تو هنوز پروانه‌ها را با سادگي نگاه مي‌كني كه نمي‌داني من نگاهت را پُر از پروانه كرده‌ام. اي كاش مي‌دانستي تو براي من اهورايي‌ترين ستاره‌اي
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
  #168  
قدیمی 11-04-2009
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

من دلم تنگ کسی ست که به دلتنگی من میخندد...
باور عشق برایش سخت است
ای خدا باز به یاری نسیم سحری
میشود آیا باز دل به دل نازک من بربندد؟؟!!....




__________________
پاسخ با نقل قول
  #169  
قدیمی 11-04-2009
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

من که دیگر نیستم حالا چه فرقیمیکند؟
بی حضور یک نفر دنیا چه فرقیمیکند؟
لا به لای ازدحام این همه بود ونبود
هستیم با نیستی آیا چه فرقیمیکند؟
با شما هستم شمایی که مرا نشنیدهاید!
با شما خانوم ویا آقا چه فرقیمیکند؟
اینکه هر شب یک نفر از خویش خالی میشود
واقعاً در چشم آدم ها چه فرقیمیکند؟
من به هر حال آمدم تا با تو باشممهربانِ
واقعیٌت باش یا رویا چه فرقیمیکند؟
واقعیت باش .رویا باش یا اصلاً نباش
من که دیگر نیستم حالا چه فرقیمیکند؟
__________________
پاسخ با نقل قول
  #170  
قدیمی 11-04-2009
فرگل آواتار ها
فرگل فرگل آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: كرمانشاه
نوشته ها: 1,524
سپاسها: : 2,541

1,575 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

برای خریدن عشق هر کس هرچه داشت آورد،‌ دیوانه هیچ نداشت و گریست،‌ گمان کردند چون هیچ ندارد می گرید،‌ اما هیچکس ندانست که قیمت عشق اشک است


پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 04:19 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها