|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
|||||||
| شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد |
 |
|
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
|
#1781
01-14-2010
|
||||
|
||||
چو کعبه قبله ی حاجت شد،از دیار بعید
روند خلق بدیدارش از بسی فرسنگ
__________________
ــــــــــــــــــ خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست  
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#1782
01-14-2010
|
||||
|
||||
|
بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت آسمان صاف و شب آرام بخت خندان و زمان آرام خوشه ی ماه فرو ریخته در آب شاخه ها دست برآورده به مهتاب شب و صحرا و گل و سنگ همه دل داده به آواز شباهنگ
|
|
#1783
01-14-2010
|
||||
|
||||
|
عشق من برگل رخسار تو امروزی نیست
دیرسال است که من بلبل این بستانم
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم شعر را... ماه را.... و تو را ... امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم هنوز اولین سطر را نخوانده تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را... ولی نه...!! باید ترک کنم هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم... ====================================== مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
|
#1784
01-14-2010
|
||||
|
||||
|
بلبل این باغم و این باغ بستان منست
مرغ آتشخوارم و آتش پر و بال منست
__________________
ــــــــــــــــــ خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست
|
|
#1787
01-15-2010
|
||||
|
||||
|
برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر
وه که با خرمن مجنون دل اهگار چه کرد
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم شعر را... ماه را.... و تو را ... امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم هنوز اولین سطر را نخوانده تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را... ولی نه...!! باید ترک کنم هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم... ====================================== مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
|
#1788
01-15-2010
|
||||
|
||||
|
به محنون گفت روزی عیب جویی
که پیدا کن به از لیلی نکویی که لیلی گر چه در چشم تو حوری است به هر جزیی ز حسن او قصوری ست
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت آسمان صاف و شب آرام بخت خندان و زمان آرام خوشه ی ماه فرو ریخته در آب شاخه ها دست برآورده به مهتاب شب و صحرا و گل و سنگ همه دل داده به آواز شباهنگ ویرایش توسط فرانک : 01-15-2010 در ساعت 01:00 PM دلیل: /
|
|
#1789
01-15-2010
|
||||
|
||||
|
با من صنما دل یک دله کن گر سر ننهم آنگه گله کن.
مجنون شده ام از بهر خدا زان زلف خوشت یک سلسله کن
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست
|
|
#1790
01-15-2010
|
||||
|
||||
|
ز حرف عیب جو مجنون بر آشفت
در آن آشفتگی خندان شد و گفت
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت آسمان صاف و شب آرام بخت خندان و زمان آرام خوشه ی ماه فرو ریخته در آب شاخه ها دست برآورده به مهتاب شب و صحرا و گل و سنگ همه دل داده به آواز شباهنگ
|
|
| کاربران در حال دیدن موضوع: 15 نفر (0 عضو و 15 مهمان) | |
| ابزارهای موضوع | |
| نحوه نمایش | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 05:32 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.