بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ > تاریخ

تاریخ تمامی مباحث مربوط به تاریخ ایران و جهان در این تالار

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #171  
قدیمی 07-16-2009
jamshid_khan آواتار ها
jamshid_khan jamshid_khan آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: Persia
نوشته ها: 20
سپاسها: : 0

0 سپاس در 0 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

احتمالا شما دارین این اطلاعات روزشمار رو از یکی از سایت های داخلی می گیرید که خبری از
رخدادهای جهانی مهم در آن نیست. بیشتر رخداد هایی که شما نوشته اید مربوط به بعد از انقلاب هست. فکر کنم
بهتر است وقایع از یک سایت دیگر هم برداشته شود.
==================
دوست عزیز پست شما رو ویرایش کردم
میشد بدون اینکه چیزی بنویسی که مشکل ساز بشه هم پیشنهاد خوبتو اعلام میکردی

ویرایش توسط دانه کولانه : 07-16-2009 در ساعت 11:48 PM
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #172  
قدیمی 07-16-2009
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

بله خب صد البته که اگر جامع باشه و همه رویداد های قابل ذکر و مطرح شدن رو در بر بگیره خیلی بهتره
تا همینجاشم باید تشکر کرد از کاربر خوبمون
خوشحال میشیم شما هم سایر جنبه ها و رخداد ها رو با رعایت حد و حدود و خطوط قرمز
در سایت درج کنید
با تشکر
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
  #173  
قدیمی 07-17-2009
jamshid_khan آواتار ها
jamshid_khan jamshid_khan آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: Persia
نوشته ها: 20
سپاسها: : 0

0 سپاس در 0 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

با تشکر از تذکر و راهنمایی ادمین محترم و پوزش از کابر سنبل 2561 . من پیشنهاد می کنم که
به جای نوشتن وقایع روزانه که هم مشکل و هم تقریبا خالی از فایده است وقایع مهم تاریخی
هفته به هفته به روز شود. اینگونه ارسال پست راحت تر و گزینش وقایع مهم راحت تر خواهد بود.
مراجعان هم با حجم مطالب کمتر و مفیدتری وربرو خواهند شد و تاپیک از حالت کمیتی به کیفیتی تبدیل خواهد شد.
برای منابع هم می توان از سایت های خارجی استفاده کرد و ترجمه نمود. من سعی می کنم
چند پست بدین صورت ارسال کنم.
پاسخ با نقل قول
  #174  
قدیمی 07-25-2009
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

جمشید خان کجایی قرار بود اینجا فعالیت کنی
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
  #175  
قدیمی 07-29-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 29 جولای

ايران


100 هزار تومان جايزه براي آوردن سر محمدعلي شاه قاجار مجلس شوراي ملي درجلسه هشتم مرداد 1290 (29 ژوئيه 1911) خود براي كسي كه محمدعلي شاه مخلوع را دستگير كند و يا سرش را بياورد يكصد هزار تومان جايزه تعيين كرد.
محمدعلي شاه قاجار براي پس گرفتن سلطنت با يك نيرو از طريق روسيه و با كمك اين دولت به ايران بازگشته بود. محمدعلي شاه که در سال 1872 به دنيا آمده بود پس از 53 سال عمر بسال 1925 در تبعيد درگذشت. سلطنت او که پس از مرگ پدرش، مظفرالدين شاه در سال 1907 آغاز شده بود در سال 1909 پايان يافت. قاجارها از ايلي مغول تبار به همين نام برخاسته بودند.

....



ساختمان پستخانه تهران و اهميت دولتي بودن آن


پستخانه ايران در ساختمان تازه خود واقع در اول خيابان سپه سابق، سه راهي خيابان خيام (نزديک ميدان توپخانه) در اين روز در امرداد 1312 (29 ژوئيه 1933) آغاز بکار کرد. كار ساختن اين عمارت شش سال طول كشيده بود. سابقه تاسيس پستخانه درايران به زمان داريوش بزرگ باز مي گردد كه پستخانه آمريكا شعار او را بر سردر پستخانه اش نصب كرده است. پستخانه تنها موسسه دولت فدرال آمريکا در همه نقاط اين کشور. پستخانه تازه ايران با نام "پستخانه جليله" آغاز بکار کرده بود و يک موسسه دولتي است زيرا که بايد غير انتفاعي و صد در صد اطمينان بخش باشد و مراسلات و بسته ها که امانات به شمار مي آيند به هر نقطه برساند و ماني اردر (چک پستي) صادر کند. قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران در اصل 44 خود، پست را همانند راديو و تلويزيون و تلگراف و تلفن و راه و راه آهن دولتي (در مالکيت عمومي) و در اختيار دولت قرارداده است و بازنگري قانون اساسي و ايجاد هرگونه تغيير در اصول آن مستلزم رعايت تشريفات و ازجمله تاييد آن در رفراندم (از سوي اکثريت ملت) است.



....



بهانه جويي براي تصرف ايران



29 ژوئيه سال 1941( مرداد 1320 ) دولت ايران به اخطاريه 13 روز پيش انگلستان و شوروي كه اتباع آلمان را كه در خاك ايران بر ضد آن دو كشور فعاليت دارند اخراج كند پاسخ داد و اعلام داشت كه اتباع خارجي در ايران زير كنترل مقامات دولتي هستند و جاي نگراني نبايد وجود داشته باشد. اخطار دو دولت در حقيقت بهانه جويي براي تصرف ايران بود . دولت انگلستان قبلا به طور محرمانه به ژنرال «ويول» در هند دستور داده بود كه براي حمله نظامي به ايران به عراق نيرو بفرستد.


همزمان ،مطبوعات متفقين نيز براي آماده ساختن زمينه حمله نظامي به ايران و توجيه آن ، در شماره هاي روزهاي آخر ژوئيه 1941 خود ، با يك مضمون ايران را محل استقرار ستون پنجم هيتلر وانمود كرده و نوشته بودند كه ارتش ايران طبق نقشه محرمانه آلمان آماده حمله به قفقاز مي شود تا در اين منطقه نيروهاي شوروي از دو سوي تحت فشار قرار گيرند. اين روزنامه ها گزارش ها اغراق آميز از قدرت و وسعت ارتش ايران منتشر كرده بودند . اين روزنامه ها بدون اين كه تكذيبيه هاي ايران را چاپ كنند در شماره هاي سه هفته اول ماه اوت خود نيز به اين تبليغات خود ادامه داده بودند.



دنياي هنر



روزي كه «وان گو» خودكشي كرد




«وينسنت وان گو Vincent Van Gogh» نقاش هنرمند هلندي كه تابلو هاي او در حال حاضر هركدام دهها ميليون دلار خريد و فروش مي شود و يكي از آنها در يك حراج 82 ميليون به فروش رفت 29 ژوئيه 1890 در فرانسه خود كشي كرد. وي بسال 1853 در هلند به دنيا آمده بود.


خريد و فروش كارهاي هنري در فاميل وان گو ارثي بود و او نيز وارد همين پيشه شد. وي در دهه آخر عمر خود به كشيدن نقاشي پرداخت و در هلند و فرانسه دهها اثر بسيار جالب كشيد كه موفق شد تنها يكي از آنها را بفروشد! . او اواخر عمر با فقر كامل زندگي مي كرد .




وان گو اين پرتره را از خود كشيده و معلوم نيست كه چرا روي گوشش را پوشانده است


....


در قلمرو انديشه



زادروز «توكويل» و نگاهي به افکار او





Alexis de Tocqueville






29 ژوئيه زادروز الكسيس توكويل Alexis de Tocqueville انديشمند ليبرال، تاريخدان و نويسنده فرانسوي است كه در سال 1805 به دنيا آمد. توكويل عميقاً هوادار آزادي فرد بود و از احتمال اين كه «اكثريت» به استبداد و ستمگري و زورگويي بپردازد نگران بود. او كه زماني وزير امور خارجه فرانسه بود تأليفات متعدد از جمله «دمكراسي آمريكا» و « نظام سابق و انقلاب»دارد. توكويل 54 سال عمر كرد.




بيشتر تاليفات و رساله هاي توكويل درباره دمكراسي است. يكي از فرضيه هاي او در اين زمينه در اين معادله كه خودش آن را نوشته خلاصه شده است: برابري در حقوق + نبودن تبعيض در جامعه + آزادي = دمكراسي




توكويل از هواداران تشكيل انجمن هاي داوطلبانه در هر زمينه و حرفه بود و مي گفت: مردمي كه در يك موضوع و امر منافع و خواست مشترك دارند مي توانند به صورت يك بدنه و به مثابه يك خانواده به حل مشكل كمك كنند و دولت ناچار مي شود در اين زمينه ياري دهد( و به قول سعدي چه عضوي به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار) و «جامعه مدني» وقتي تحقق مي يابد كه انجمن ها به احقاق حقوق افراد كمك داوطلبانه كنند. به نظر توكويل، بهترين رئيس دولت آن است كه در دوران حكومتش آحاد مردم آرامش خيال داشته، ترس نداشته و ارعاب و تعرض در ميان نباشد و تنها در چنين محيطي است كه پيشرفت حاصل و حلاوت زندگي كه هدف بشر است تامين مي شود.




توكويل در زمينه نوشتن و نويسندگي و حتي سخنراني بر رعايت ساده نوشتن و ساده گفتن بود. وي در اين زمينه گفته است: مردم دروغ را آسانتر مي پذيرند تا يك حقيقت پيچيده را.





در قلمرو دموکراسي


و بدينسان دموكراسي متولد شد





Solon



سولون solon خطيب (Orator) و توانگر آتني كه به خواست مردم اين شهر مأمور تغيير نظام حكومتي شده بود 29 ژوئيه سال 594 پيش از ميلاد منشور خود را كه نخستين سنگ زيربناي دموكراسي در جهان شناخته شده است در برابر اجتماعي از مردم اين شهر اعلام كرد. در اين منشور تأكيد شده بود: قانوني كه بر مردم حكومت خواهد كرد بايد به تصويب خودشان يا نمايندگانشان برسد.





براي اين منظور، يك شوراي 400 نفري بايد تشكيل شود كه براي هر رشته از امور، كارشناسان متعدد در دسترس داشته باشد. تصميمات شورا بايد در اجتماع منظم مردم كه در سپيده دم تشكيل مي شود كه به كار روزانه آنها لطمه نزد اعلام شود و هر مرد بالاي 18 ساله يي مي تواند نفي اين تصميمات را بخواهد و بر له يا عليه آنها نطق كند و سپس رأي گيري شود. فقط كساني از نطق كردن و رأي دادن منع شده اند كه فئودال (ارباب) باشند، ازدواج نكرده باشند، وظايف خود را در قبال پدر و مادرشان انجام نداده باشند، ماليات دولت را نپرداخته باشند و در جنگهاي ميهني (دفاعي) از پيش دشمن فرار كرده باشند. به موجب اين منشور، حكومت اليگارشي Oligarchy (اشراف) براي هميشه پايان مي يابد و حاكم قانوني - كه مردم يا نمايندگانشان انتخاب خواهند كرد- حكومت خواهد كرد و شايسته ترين فرزندان شهر را در تخصص مربوط، به خدمت خواهد گزيد. دموكراسي (حكومت مردم كه از تركيب دو كلمه يوناني «دمو» به معناي مردم و «كراسي» به معناي حكومت است) بايد گوشه يي از حيات مردم باشد و در مغزشان نقش بندد به گونه يي كه رفتار و گفتار و كردارشان هم دموكراتيك باشد. هيچكس حق مجازات كردن ندارد جز قاضي بر طبق قانون و...»





درست 1809 سال بعد در همين روز «منشور بزرگ» يا «مگناكارتا Magna Charta» كه روز 15 ژوئن سال 1215 ميلادي با تهديد كشيشها، افسران ارتش. گروهي از توانگران و تحصيلكردگان انگليسي به امضاي «جان» شاه وقت انگليس رسيده بود پس از 40 روز كه آن را در سراسر كشور گردانيدند و به اطلاع همگان رسانيدند به اجرا گذارده شد كه در مقدمه آن به انگليسي ها تا نسلهاي بعد نويد ادامه «دموكراسي» داده شده است. در اين منشور تأكيد شده است كه هيچ ماليات و عوارضي وضع نخواهد شد مگر به تصويب شوراي برگزيده مردم. مال كسي را نمي توان از او گرفت مگر به رضايت وي، پرداخت بها و يا به حكم قاضي براساس قانون. احدي را نمي توان از مراجعه به دادگاه مانع شد و هركس آزاد است به قاضي شهر دادخواست بدهد و قاضي مكلف به رسيدگي است. هيچكس بازداشت و مجازات نمي شود مگر به حكم قاضي براساس قانون و ... با اجراي اين منشور، نظام حكومتي انگليس پارلماني شد و كشورهاي ديگر به ويژه در قرن گذشته آن را هريك به نحوي اقتباس كرده اند.









در قلمرو ادبيات



تجربه و داستان نويسي








امروز زادروز ايويند يانسون Eyvind Johnson داستان نگار سوئدي است كه 29 ژوئيه 1900 به دنيا آمد و در سال 1974 برنده جائزه نوبل در ادبيات شد.




وي گفته است كه تجربه فراوان درهر كار از ازدواج تا شغل و پيشه و مسافرت و ديدن سختي هاي زندگاني او را داستان نويس كرد.




او كه در كودكي يتيم شده بود مجبور شد كه خانه خاله را در 15 سالگي رها سازد و براي سير كردن شكم خود به انواع مشاغل از بريدن درخت تا شستن قطارهاي راه آهن و آشپزي در رستوران دست بزند و در ساعات فراغت درس بخواند .




او پس از يك سفر به آلمان و فرانسه تصميم به باز كردن يك دفتر مطبوعاتي در پاريس گرفت و از آنجا رويدادهاي فرانسه را براي رسانه هاي سوئد مي فرستاد و به تدريج به ارسال اخبار اجتماعي و مطالب در رابطه با زندگاني مردم گرايش بيشتر يافت و نوشتن اين نوع گزارشها كه خود داستانهاي كوتاه بودند وي را داستان نويس كرد .



نخستين كتاب او « چهار غريبه » عنوان داشت كه مجموعه اي از داستانهاي كوتاه بود و چون مورد استقبال مردم قرار گرفت ؛ دست از روزنامه نگاري كشيد ، به زادگاه خود بازگشت و داستان نويسي را پيشه كرد و دهها داستان خوب نوشت كه معروفترين آنها « بازگشت به ايچاتا » است . داستانهاي يانسون به بسياري از زبانها ترجمه شده است.
















...


تاريخچه دست دادن به عنوان علامت دوستي و احترام







هر دو روي سکه بالبينوس



سكه دوران كوتاه حكومت بالبينوسBalbinus و شريك ، تاريخ دست دادن به نشانه ابراز دوستي و احترام را نشان مي دهد. در پشت سكه باليبينوس تصوير «دستي در دست فرد ديگر» را نشان مي دهد و به علامت دوستي و اتحاد دو كنسول آن زمان روم ، بالبينوس و پوپيه نوسPupienus ساخته شده است تا رومي ها مطمئن شوند كه ميان دو امپراتور شريك نفاق وجود ندارد. اين سكه ها در ژوئيه 238 ميلادي و سه هفته پيش از ترور بالبينوس در كاخ خود ضرب و رايج شده و از آن پس با توجه به اين سكه، دست دادن ( Hand Shake) با دست راست در قلمرو روم و سپس ساير نقاط جهان مرسوم شده و باقي مانده است.



ترور همزمان باليبينوس امپراتور وقت با شريك حكومتش «پوپيه نوس» به دست افسران شورشي روم 29 ژوئيه 238 روي داد. تاريخدانان بعدا ابراز عقيده كرده اند كه هدف باليبينوس از نقش تصوير دست دادن در پشت سكه، اين بود كه نشان دهد با پوپيه نوس متحد و يگانه است.



در آن زمان، سناي روم دو نماينده (كنسول) را انتخاب مي كرد تا به اتفاق زمام امور اجرايي امپراتوري روم را به دست گيرند و انتخاب اين دو بايد هر سال تجديد مي شد.
....

زادروز موسوليني و تاريخچه واژه فاشيست که از يک اندرز ايران باستان ساخته شد


به مناسبت زادروز «بنيتو موسولينيBenito Mosolini» كه 29 ژوئيه 1883 به دنيا آمد، حزب فاشيست را تاسيس و 21 سال بر ايتاليا حكومت كرد اشاره به تعريف واژه فاشيست و تاريخچه اين واژه بي فايده نخواهد بود، از اين قرار:

نظاميان رومي در جنگهاي سده سوم ميلادي با ايران (دوران اردشير ساساني و پسرش شاپور اول) مشاهده كرده بودند كه پياده نظام ايران در دسته هاي ده ـ دوازده نفري در سنگرها و خاكريز ها مستقر مي شود و سواره نظام ايران نيروي دشمن را به ميان آنان مي كشاند و اين صف آرايي و تاكتيك براي روميان تازگي داشت. در زمينه اين تاكتيك، روميان از نظاميان ايراني شنيده بودند كه به آنان اندرز داده شده كه يك شاخه درخت را به آساني مي توان شكست، ولي اگر چند شاخه را در كنار هم قرار دهند (متحد كنند) شكستن مجموعه آنها كاري آسان نخواهد بود. نظاميان رومي اين اندرز را با خود به روم (ايتاليا) بردند و ميان مردم پخش كردند كه به زبان لاتين، «فاشس (دسته اي از شاخه ها و يا ميله ها)» خوانده مي شد كه بعدا معناي مجازي دسته، گروه و اتحاديه به خود گرفت و در لاتين تازه (ايتاليائي) به صورت «فاشيو» كه در جمع مي شود «فاشي» درآمد و به تدريج بر سنديكا هم اطلاق شد. در دهه 1870 سوسياليستهاي جزيره سيسيل (جنوب ايتاليا) نام اتحاديه خود را «فاشيو سيسيليانو» گذارده بودند.

پدر موسوليني يك كارگر فلزكار (آهنگر) بود و بنيتو در جواني بمانند پدرش عقايد سوسياليستي داشت و با همين افكار، در سال 1914 در ميلان «حزب اقدام انقلابي» را با آرمان سوسياليستي ملي (نه جهاني) تاسيس كرد و در عنوان حزب، واژه فاشي (جمع واژه مفرد فاشيو) را به جاي «حزب» بكار برد كه در سال 1921 اين نام به «فاشيست ملي (اتحاد ملي)» تبديل شد زيرا كه موسوليني در عين حال كه يك سوسياليست بود، يك ناسيوناليست هم بود و همه چيز را براي ايتاليا و ايتاليايي ها مي خواست.

پس از جنگ جهاني دوم، فاتحان جنگ و مخالفان انديشه ناسيونال سوسياليسم و عمدتا كمونيستها، واژه فاشيست (به معناي حزبي ـ اتحاديه ـ گروهي) را به صورتي در جملات و خطاب به ديگران بكار بردند كه مفهوم بي رحم و ظالم به خود گرفته است.

موسوليني در عين حال از دوستداران تاريخ ايران بود و آرزو داشت كه ايران بار ديگر جايگاه قديم خود را در ميان ملل جهان به دست آورد و در طول حكومت خود به ايران كمك بسيار كرد، ازجمله براي ايران يك نيروي دريايي به وجود آورد كه ايران با كمك اين نيرو، چند نقطه از اراضي خود در خليج فارس را از انگليسي ها گرفت، از جمله پايگاه انگليسي «باسعيدو» را متصرف شد.

موسوليني در جواني مدتي هم روزنامه نگاري و داستان نگاري كرده بود و داستان او «رفيقه كاردينال» به چندين زبان ترجمه شده و هنوز تجديد چاپ مي شود. موسوليني روزنامه « ايل پوپولو دا ايتاليا» را شخصا تاسيس كرده و سازمان، برنامه و شرح وظايف تحريريه اش را نوشته و سردبيرش را منصوب كرده بود.


.iranianshistoryonthisday.


...
..
.
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن

ویرایش توسط ساقي : 07-30-2009 در ساعت 01:19 PM
پاسخ با نقل قول
  #176  
قدیمی 07-30-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 30 جولای


ايران

بازسازي بندر صور با هزينه ايران ـ نگاهي به تاريخچه اين شهر تاريخي لبنان
مولفان تاريخ عهد باستان تكميل كار نوسازي بندر صور در فنيقيه (لبنان امروز) با هزينه ايران را اواخر ژوئيه (نيمه تابستان) سال 535 پيش از ميلاد ذكر كرده اند. اين بندر سه هزار ساله و چهارمين شهر بزرگ لبنان امروز در سال 573 پيش از ميلاد توسط ارتش بخت النصر دوم امپراتور بابل تصرف و ويران شده بود. قدمت ايجاد صور به 850 تا 1300 پيش از ميلاد مي رسد (تلفظ يوناني آن «تور» به معناي «صخره ميان دريا» است كه انگليسي زبانها آن را «تاير» و فرانسوي زبانها «تير» تلفظ مي كنند). بندر صور (الصور) تا اواخر جنگ جهاني اول و تاسيس كشور لبنان توسط دولت فرانسه، از مناطق سوريه بزرگتر بود. بندر صور 13 سال در برابر ارتش بخت النصر مقاومت كرده و در محاصره اين ارتش بود كه پس از سقوط، به دستور امپراتور بابل ويران شده بود. كوروش بزرگ پس از تصرف بابل و انهدام امپراتوري بابل در سال 539 پيش از ميلاد، دستور داد كه همه خرابي هاي وارده توسط حاكمان قبلي بابل مرمت شوند و هزينه تمامي آنها از خزانه امپراتوري ايران پرداخت گردد. به نوشته مورخان كارشناس جهان باستان، كوروش روي نوسازي صور، صيدا و اورشليم (قدس) كه به ايران تعلق گرفته بودند تاكيد بيشتري كرده بود زيرا كه «صور» مركز تجارت منطقه مديترانه و مادر سرزمين كارتاژ (تونس و ليبي امروز) بود كه مهاجران صور آنجا را ساخته و با كشتي هاي خود تا اسپانيا پيش رفته بودند. بندر صور از آن پس به مدت دو قرن از پايگاههاي دريايي ايران در مديترانه بود. به علاوه، ايرانيان در آنجا كارگاههاي ريسندگي و بافندگي داير كرده بودند.
«صور» در سال 332 پيش از ميلاد، با اين كه پادگان ايراني آن بيش از چند هزار سرباز نداشت در برابر حمله اسكندر مقاومت جانانه كرده بود ولي سرانجام پس از هفت ماه محاصره تصرف و قرباني انتقام اسكندر قرارگرفته بود و بار دگر ويران شده بود. به دستور اسكندر، سي هزار تن از مردم صور كشته شدند. صور در سال 64 پيش از ميلاد به دست روميان افتاد و تا سال 634 ميلادي دهها بار ميان دو امپراتوري ايران و روم دست به دست شد و سرانجام در اين سال بدون مقاومت، تسليم سپاه اسلام شد كه از حجاز آمده بود. مردم صور پس از تصرف منطقه (جنوب لبنان امروز) توسط فاطميون مصر، شيعه شدند. اين بندر مهم در اوايل هزاره دوم ميلادي به تصرف صليبيون درآمد و نزديك به 180 سال حكومت لاتين داشت. بعدا به دست حكومت مصر افتاد (كه سوريه جزيي از آن بود) و سپس به عثماني انتقال يافت. دولت صفويه ايران كه شيعه اثني عشري را مذهب رسمي كشور اعلام كرده بود شماري از روحانيون شيعه را از جنوب لبنان و از جمله صور به ايران دعوت كرد و از آن پس رابطه اي تنگا تنگ ميان ايران و جنوب لبنان برقرار بوده است. شاه اسماعيل صفوي نقشه ائتلاف شيعيان جهان را كشيده بود كه تا قرنها به قوت خود باقي بود. از زمان درگيري اعراب و اسراييل در نيمه قرن بيستم، منطقه صور تا كنون در چند دوره مورد حمله اسراييلي ها واقع شده و آسيب ديده است.

مرگ بلاش اول شاه باتدبير اشکاني

تصوير بلاش يکم بر سكه اش كه موجود است

بلاش اول شاه انتخابي ايران در دوران اشكانيان، سي ام ژوئيه سال 77 ميلادي درگذشت. وي كه غربيها نامش را Vologeses مي نويسند منسوب به مادها (مردم شمالغربي ايران- ساتراپي ري و مناطق واقع در غرب آن) و يكي از شاهان با تدبير ايران باستان بود و 25 سال سلطنت كرد.
وي در ژوئيه سال 76، يكسال پيش از اين كه فوت شود دستور داده بود «اوستا» به صورت كتاب درآيد كه اين كار او را بعدا اردشير پاپكان تكميل كرد.
پس از درگذشت بلاش اول، مهستان (سناي ايران) بر سر تعيين شاه بعدي مدتها به توافق نمي رسيد و با اين عمل، كشور در آستانه بحران سياسي قرار گرفته بود.


مديريت خوب از ديدگاه خواجه نظام الملك طوسي و اندرزهاي او به سران کشورها
ترجمه كتاب سياستنامه (سير الملوك) تأليف خواجه نظام الملك (ابوعلي حسن طوسي) در ژوئيه 1891 ميلادي به زبان فرانسه در پاريس انتشار يافت.
خواجه كه سي سال وزير بود و تمامي عمر خود پس از تحصيلات مرسوم آن زمان را در امور اداري دولت گذرانده بود اين كتاب را ظاهرا سال آخر عمر خود تكميل كرد.
خواجه كه بنيادگذار دانشكده هاي موسوم به «نظاميه» هم هست دوم نوامبر سال 1092 ميلادي در سر راه خود به بغداد در نزديكي كرمانشاه به دست يكي از فدائيان (پيروان حسن صباح) به قتل رسيد.
خواجه طوسي كه در نيشابور مدفون است سياستنامه را عمدتا خطاب به سران كشورها نوشته و به آنان اندرز داده است. سبك نگارش وي تفاوتي با سبكهاي پيشرفته امروز ندارد. به اين ترتيب كه اصل اندرز خود را در پاراگراف اول بيان داشته و در اثبات آن متوسل به روايات و حكايات و امثله شده است كه با اين كه حكايات به نظر تاريخي مي رسند، ولي مفسران اين كتاب ، آنها را در حد داستان مي دانند.
خواجه هريك از فصول كتاب خود را به يك اندرز اداري (سياسي) اختصاص داده از جمله لزوم دادن وقت ملاقات از جانب يك مدير ارشد به متقاضيان - بدون تبعيض ، و شنيدن درد دل آنان «بدون واسطه» ، و در ملاقات عمومي (به اصطلاح آن زمان : بار عام) به يك چشم نگاه كردن حاضران.
در فصلي ديگر، خواجه به سران و مديران تراز اول- و عمدتا رئيس كشور- اخطار كرده است كه در انتخاب معاشران و نزديكان ( به اصطلاح آن زمان : نديمان) خود نهايت دقت را به عمل آورند كه از اين موقع خود سوء استفاده نكنند و در هر حال نديمان رئيس كشور نبايد از مقامات دولتي باشند كه گستاخ خواهند شد و اجحاف خواهند كرد. فصول ديگر درباره عجله نكردن در تصميم گيري هاي مهم، رعايت نظم و نسق، نگماردن يك فرد براي انجام دو كار، لزوم تشويق و تنبيه كاركنان، داشتن دستگاه جمع آوري خبر از مشكلات و نظرات مردم كه خواجه از آنها به عنوان «جاسوسان» نام برده كه مي توانند به لباس درويش، سياح و بازرگان؛ به منظور حل مسائل، پيش از آن كه بزرگ شوند به جمع آوري اطلاعات دست بزنند.
خواجه شديداً ضد بيگاري و كارمفت كشيدن از مردم است و تأكيد بر منصف و عادل بودن مدير ارشد و رئيس كشور دارد و توصيه به مشورت با اهل اطلاع و خبرگان در زمينه حل مسائل مي كند.
خواجه در موارد متعدد توصيه به استفاده بهينه از مهارت «تجربه آموختگان» و از دست ندادن آنان دارد كه ثروت ملي بزرگي هستند. خواجه توصيه هاي متعدد در انتخاب و چگونگي قضات و سپاهيان كرده است از جمله تهيه بهترين و تازه ترين اسلحه براي ارتش و توجه خاص به صنايع نظامي و ....

آيين دادرسي كيفري

مجلس شوراي ملي در اين روز از مرداد 1307(30 ژوئيه سال 1928) قانون آيين دادرسي كيفري را از تصويب گذراند و ايران داراي نظام دادرسي كيفري مشابه كشور بلژيك شد، زيرا بسياري از مواد اين قانون از قوانين بلژيك ترجمه شده بود که بلژيکي ها هم از فرانسه اقتباس کرده بودند. شنيده شده است که طراحان لايحه يک آئين دادرسي براي دستگاه قضايي ايران ، هنگام بررسي هاي خود از همان
آ‎غاز کار، با روش دادرسي انگلوساكسون كه عبارت است از محاكمه كيفري با حضور هيأت منصفه، مخالفت کرده بودند.

محاکمه ماموران پليس و زندان قصر در سال 1321


سرپاس ركن الدين مختار يكي از متهمان دادگاه

رئيس دادگاهي كه افسران ، ماموران و پزشكياران زندان قصر را به اتهام قتل زندانيان سياسي ( طبق شايعات آن زمان به اشاره رضا شاه ) محاكمه مي كرد نهم مرداد 1321 اعلام داشت اين دادرسي كه شش روز از آن مي گذرد زودتر از اواخر شهريور ماه پايان نخواهد يافت.

بهانه


دالسروزنامه هاي آمريكا در شماره هاي سي ام ژوئيه 1953 خود ( 9 مرداد1332 و 19 روز پيش از بر اندازي 28 مرداد ) نوشتند كه دولت آمريكا از قدرت گيري حزب توده در ايران سخت نگران شده و دو روز پيش دالس وزير امورخارجه آمريكا در اين زمينه يادداشتي براي دكتر مصدق فرستاده است. دكتر مصدق اين اخطاريه را هفتم مرداد دريافت كرده بود. بعدا گفته شد كه اين اخطاريه در واقع بهانه براي مداخله بود.

در قلمرو انديشه

در گذشت «ديدورو» نويسنده و فيلسوف فرانسوي

Diderot

«دوني ديدورو Denis Diderot» نويسنده، فيلسوف، روشنفكر، دائره المعارف نويس، نقد نويس و طنزگوي قرن 18 فرانسه سي ام ژوئيه سال 1784 (در آستانه انقلاب بزرگ) در 71 سالگي درگذشت. وي از فلاسفه «ماترياليسم» بود و اين افكار او در دو كتاب فلسفي اش منعكس است.
ديدورو به عنوان سردبير «دائره المعارف» تقريبا همه نويسندگان عصر روشنگري فرانسه را به كار گرفت و از قلم و اطلاعات آنان بهره برد و «دائره المعارف» يعني گردآوري دانش بشر و "اطلاعات پايه " در هر زمينه در يك مجموعه، كمك بزرگي به پيشرفت فرهنگ و تمدن و توسعه انديشه بوده است.

«ديدورو» كتابهاي داستاني متعدد نوشته است و نوشته هاي ديگر او و نامه هايش منعكس كننده اوضاع روز (آن زمان) بوده و واقعيات زمان خود را به خوبي ترسيم كرده است . وي در عين حال نفوذ زياد روي كاترين دوم رهبر وقت روسيه داشت.

در دنياي اقتصاد

فرضيه "طبقه آسوده"
Thorstein Veblen

دكتر تورشتاين وبلن Thorstein Veblen صاحب فرضيه « طبقه آسوده » سي ام ژوئيه 1857 متولد شد و سوم اوت 1929 وفات يافت . پدر او يك مهاجر نروژي بود كه در ايالت ويسكانسين آمريكا استقرار يافته بود. دكتر وبلن به دليل در پيش گرفتن روش و رفتاري ناهماهنگ ، پس از چند سال تدريس در هريك از دو دانشگاه معروف آمريكا ؛ شيكاگو و ستانفورد ، به بهانه اي اخراج شد. وي سپس باهمفكرانش «مدرسه نو براي تحقيقات اجتماعي» را در نيويورك تاسيس كرد كه يك دانشگاه بشمار مي رود.
دكتر وبلن در كتاب معروف خود «فرضيه طبقه آسوده » ثابت كرده است كه در هر جامعه ، نفوذ طبقه مرفه ( بزعم او « آسوده » ) در شكل گيري فرهنگ و اوضاع اجتماعي آن جامعه موثر است.
دكتر وبلن بر عكس ماركس نظر داده است كه طبقه پايين جامعه نمي كوشد كه طبقه صاحب سرمايه ، كارفرما و مرفه را از ميان بردارد ، بلكه همه سعي خود را بكار مي برد تا به طبقه آسوده به پيوندد.
او در كتاب ديگرش ؛ تاثير صنعتي بودن يك كشور درطرز رفتار و تفكر و فرهنگ اعضاي آن جامعه را ثابت كرده و گفته است كه تفاوت اقتصاد هر جامعه باعث تفاوت فرهنگ مي شود.

دكتر وبلن را بيوگرافي نگاران يك كارشناس اقتصاد سياسي معرفي كرده اند.

صنايع و فنون




پدر تلويزيون يك روس مهاجر بود
V.K.Zworykin







ولاديمير كسما زوريكين V.K.Zworykin مخترع لامپ پرتاب الكترون از ملح يك فلز مشخص برحسب ميزان نوري كه به آن تابانيده شود(لامپ تصوير) كه پدر تلويزيون خوانده مي شود 30 ژوئيه سال 1889 در روسيه متولد شد و در انستيتو مهندسي سن پترزبورگ تحصيل كرد و در 1919 به آمريكا مهاجرت و به عنوان مهندس در كارخانه وستينگهاوس به كار پرداخت.
وي اختراع خود ، چراغهاي تلويزيون سياه و سفيد را در سال 1923 و تلويزيون رنگي را دو سال بعد به ثبت رساند و در كارخانه «آر. سي ، ا» به ساختن فرستنده و گيرنده تلويزيون پرداخت.
مهندس زوريكين كه دهها سال رئيس آزمايشگاه پژوهشي اين كارخانه بود بعدا به اختراع ميكروسكپ الكترونيك ، دستگاه تبديل اشعه ماوراء بنفش به اشعه قابل رويت و سپس مانيتور كامپيوتر موفق شد. او در طول جنگ جهاني دوم مشاور الكترونيك دولت آمريكا بود.
مهندس زوريكين در 1982 در 93 سالگي در گذشت.

در دنياي تاريخ‌نگاري
مشكل جاري بشريت، بوروكراسي بد و يكطرفه بودن كار رسانه ها است

Cyril Parkinson

«سيرل پاركينسون» تاريخدان انگليسي كه در طول عمر 84 ساله خود 60 كتاب نوشت سي ام ژوئيه 1909 در دورام انگلستان به دنيا آمده بود. وي از همان زمان كه در كمبريج به تحصيل تاريخ سرگرم بود عقيده داشت كه خدمت مورخ و روزنامه نگار هنگامي كامل و مفيد خواهد بود كه مشكل و درد روز جامعه ملي و بشريت را تشخيص دهد و آن را آنقدر دنبال كند، بشكافد و بگويد و بنويسد تا برطرف شود و يا دست كم رو به كاهش بگذارد و دنباله كار را به پژوهشگران ديگر بسپارد و با خيالي آسوده و شادمان از خدمتي كه كرده است از اين دنيا برود. دكتر پاركينسون با اين باور، مشكل بشريت در قرن بيستم را بوروكراسي بد، كاغذبازي و تصميمات و اقدامات بدون منطق و خلاف عقل سليم دولتمردان تشخيص داده بود و براي هركدام از اين موارد چند كتاب و دهها مقاله نوشت و حتي «طنز» خلق كرد كه ضرب المثل شده اند. يك ضرب المثل طنزگونه او در اين زمينه از اين قرار است: در اين سازمان همه مديرند و كارمند وجود ندارد. وي اين ضرب المثل را به زباني ديگر براي آمريكاييان بيان كرده است كه ورد زبان آنان شده است، از اين قرار: در اين قبيله همه چيف (رئيس) هستند و سرخپوست (عضو معمولي قبيله) وجود ندارد!.
پاركينسونCyril Parkinson در انتقاد از رسانه ها گفته است: رسانه ها هر مطلبي را كه سردبيرشان بپسندد به مخاطبان مي دهند، و تا كنون ديده نشده است كه آنچه را كه مخاطب بطلبد تهيه كنند و عرضه بدارند و به عبارت ديگر؛ قبلا از مشتري بپرسند كه چه مي خواهد تا برايش فراهم آورند. به باور دكتر پاركينسون، تا اين مسئله حل نشود و روابط رسانه ها و مردم دو طرفه نباشد نبايد رسانه ها را دستگاههايي پيشرفته بشمار آورد. نبايد سردبير، ديكتاتور رسانه باشد كه از لحظه پيدايش روزنامه در جهان و سپس سينما و راديو تلويزيون، از شدت اين ديكتاتوري مطلق ذره اي كاسته نشده است و در اين حرفه، سردبيري را «خيلي خوب» نمره مي دهند كه در تحريريه اش و انتخاب مطالب و ماموريت دادن به خبرنگار و نويسنده ديكتاتوري بيشتري اعمال كند. جهت اصلاح كار، اين نظريه پاركينسون اينك در دانشگاه ميسوري (گروه ژورناليسم) تحت بررسي است تا راه حل به دست آيد.
آخرين انتقاد پاركينسون از بوروكراسي، اجباري شدن «بي منطق» كمربند ايمني، به وجود آمدن كارت شناسايي (كارت ملي) در انگلستان (با وجود اين همه كارتهاي شناسايي بزرگ و كوچك) و .... بوده است.
در زمينه تاريخ، مهمترين كارهاي پاركينسون تاليف تاريخ جنگ دريايي ژوئيه 1588 انگلستان و اسپانيا و شكست آرماداي اسپانيا از ناوگان كوچك انگلستان در آبهاي گراولين فرانسه است كه به برتري قدرت اسپانيا پايان داد و انگلستان جاي آن را گرفت. عنوان اين تاليف «كشتي آتش (ناو توپدار و شعله افكن): چرا قدرت اسپانيا ازميان رفت؟» است. كتاب ديگرش «قانون و بي قانوي» عنوان دارد كه در آن تاريخچه قانون و قانونگذاري از پيش از حمورابي تا قرن بيستم و از جمله قوانين «سولون» منعكس شده و به مورخان و پژوهشگران تاريخ توصيه كرده است كه هنگام بررسي يك برهه و يا يك حكومت، نخست قوانين موضوعه اين دوره را تحليل كنند زيرا كه اين قوانين نيت هاي دولت را آشگار مي سازد كه آيا قصد اختناق داشته، تصميم به دور ساختن برخي از مردم از نزديك شدن به مراكز قدرت داشته ... در ضديت با چه اقدامي افراط داشته، در كجا بي قانون بوده و سهل انگاري قانون داشته و قانون اساسي اش را تا چه حد رعايت مي كرده است و .... تاليفات مهم ديگر او «زبان چپ (درباره چپ گرايي ها)» و «تاريخ نيروي دريايي = سي پاور» هستند. پاركينسون از معتقدان به «فلسفه تاريخ» بوده و همانند هگل، تاريخ ايران را مشحون از تكرار رويدادها معرفي كرده است از جمله اين دو رويداد: ناپلئون در آغاز قرن هجدهم تصميم گرفته بود كه از طريق ايران و با كمك اين كشور هندوستان را از دست انگلستان خارج سازد و در اجراي اين تصميم به ايران نزديك و متحد شد ولي در لشكركشي به روسيه جهت رسيدن به ايران از طريق قفقاز نيروهايش را از دست داد كه به پايان قدرتش انجاميد. در دهه چهارم قرن بيستم هم هيتلر به همان ترتيب مي خواست از راه قفقاز به ايران برود و با كمك ايران انگلستان را از هند و جهان عرب بيرون راند كه در لشكركشي به روسيه نيروهايش را ازدست داد و پايان يافت.

ساير ملل

مرگ بيسمارك- مردي كه آلمان را به صورت كشوري واحد درآورد

Otto von Bismark

سي ام ژوئيه سال 1898، اتو فن بيسمارك Otto von Bismark، مردي كه با سه جنگ به قول خودش «محدود» آلمان را به صورت كشوري واحد درآورد و با تدابير خود به عنوان « داور قدرت هاي اروپايي » شناخته شده بود در گذشت. وي 28 سال رئيس دولت و نخستين صدراعظم آلمان واحد ( رايش ) بود.
بيسمارك كه در سال 1862 نخست وزير پروس شده بود نقشه وحدت آلمان را كشيد و براي رسيدن به اين هدف راهي نداشت جز اين كه دست اتريش را از كنفدراسيون ايالتهاي كاتوليك آلمان كوتاه كند و شلسويگ- هلشتاين Schleswig-Holstein را از دانمارك پس بگيرد و به نفوذ فرانسه در ايالتهاي جنوبي آلمان پايان دهد.
وي پس از تقويت بنيه نظامي آلمان با سه جنگ به هر سه هدف خود رسيد. دانمارك، اتريش و فرانسه هر سه شكست خوردند. شكست فرانسه بسيار شديد بود و نيروهاي آلمان در سال 1871 وارد پاريس شدند. با وجود اين كه بيسمارك در ژانويه سال 1871 ايجاد امپراتوري واحد آلمان را اعلام داشت و ويلهلم اول را امپراتور آن و خويش را صدراعظم آلمان واحد اعلام كرد، ولي اين كشور را از صورت فدرال خارج نساخت. وي سپس از دولتهاي روسيه، آلمان و اتريش يك اتحاديه سه جانبه ساخت و بعدا ايتاليا را جانشين روسيه كرد كه در بالكان با اتريش اختلاف داشت.
بيسمارك كه با گسترش تمايلات سوسياليستي در آلمان مواجه شده بود، افكار آنان را به زباني ديگر پياده كرد و بيمه هاي كارگري و نظام بازنشستتگي و از كارافتادگي را به وجود آورد. ساعات كار هفتگي را تعيين، كاركردن زنان را محدود و كار نوجوانان را به كلي ممنوع كرد و دست به ملي كردن مؤسسات عامل المنفعه و كارخانه هاي بزرگ زد و برنامه هاي مفصل براي توسعه صنايع آلمان به اجرا درآورد و سپس بدون اين كه با كشورهاي استعماري اصطكاك منافع پيدا كند در كار استعمار به آنها پيوست. با وجود اين، در سال 1890 با امپراتور تازه آلمان ( ويلهلم دوم ) اختلاف نظر پيدا كرد و كنار رفت و هشت سال باقيمانده عمرش را به نوشتن كتاب پرداخت.


سوسياليست بزرگ فرانسه ترور شد
Jean Jaures

ژان ژوره Jean Jaures از سوسياليست هاي بزرگ و فيلسوف و تاريخدان فرانسوي سي ام ژوئيه سال 1914 در پاريس به قتل رسيد. وي نخستين سوسياليست نبود كه در فرانسه قرباني عقيده مي شد . در قرن 20 چندين سوسياليست معروف به همين ترتيب جان خود را از دست دادند. ژان در زمان قتل عملا رهبري سوسياليستهاي فرانسه را بر عهده داشت.
او در عين حال يك نويسنده و حطيب بود.


سقوط پكن

در اين روز در سال 1937 ارتش امپراتوري ژاپن كه به چين تجاوز كرده بود لشكر 37 پياده چين را كه از پل «ماركوپولو» دفاع مي كرد در هم شكست و در پي آن شهر پكن سقوط كرد.


تأسيس شهر «تورنتو»كانادا

سي ام ژوئيه سال 1793 سالروز ايجاد «تورنتو» بزرگترين شهر كاناداست كه در زمان تأسيس «يورك» نامگذاري شده بود و از سال 1834 به «تورنتو» تغيير نام داد. اين شهر كه تا مرز ايالات متحد، فاصله زياد ندارد از شهرهاي ايالت «انتاريو» كنفدراسيون كاناداست كه در خود بيش از سي هزار ايراني را جاي داده است. تورنتو (تلفظ محلي تورانتو) توسط «جان سيم كو» بنا گرديد.
داستان غرق شدن رزمناو ايندياپوليس


رزمناو ايندياناپوليس در ژوئيه 1945


سي ام ژوئيه 1945 و يك هفته پيش از بمباران اتمي هيروشيما، يك زيردريايي ژاپني كه فرماندهي آن را موچيتسوكا هاشيموتو بر عهده داشت رزمناو بسيار سنگين آمريكايي ايندياناپوليس را با پرتاب دو اژدر در آبهاي درياي فيليپين غرق كرد. در اين رويداد 883 تن از افسران و ملوانان ناو آمريكايي كشته شدند، ولي «چارلز باتلر مكوي» فرمانده كشتي زنده ماند. بسياري از خدمه ايندياناپوليس كه روزگاري هم فلگ شيپ (كشتي فرماندهي) ناوگان پنجم آمريكا بود توسط كوسه هاي دريا خورده شده بودند زيرا تا رسيدن واحدهاي نجات، پنج روز در آبهاي پر از كوسه، گرسنه و تشنه و بعضا مجروح سرگردان بودند. ايندياناپوليس 16 ژوئيه 1945 بمب هاي اتمي را كه قرار بود بر هيروشيما و ناگاساكي فرو افكنده شوند به نام يك محموله فوق سري و فوري از پايگاه دريايي سانفرانسيسكو تحويل گرفته و به پايگاه بمب افكنهاي مربوط در جزيره تينيان واقع در اقيانوس آرام جنوبي تحويل داده بود كه در بازگشت از اين ماموريت گرفتار زير دريايي «آي ـ 58» ژاپن شده بود.
ژاپن ماه بعد، پس از اصابت دو بمب اتمي تسليم شد و چند ماه از آن زيردريايي «آي ـ 58» را اوراق كردند. مكوي فرمانده ايندياناپوليس پس از درمان زخمهايش در بيمارستان به دادگاه نظامي تسليم شد كه چرا با حركت زيگزاگ، كشتي را نجات نداده بود كه موچيتسوكا فرمانده زيردريايي ژاپني با شهادت خود در دادگاه او را نجات داد. موچيتسوكا در دادگاه گفت كه حتي اگر ايندياپوليس زيگزاگ كرده بود غرق مي شد و دادگاه با اين شهادت، فرمانده كشتي را تنها به اخراج از نيروي دريايي محكوم كرد. ولي، با اين مجازات سبك، مكوي آسوده خاطر نشد. خانواده هاي خدمه مقتول ناو آنقدر به او تلفن كردند و نامه نوشتند و وي را مسئول مرگ فرزندان خود خواندند كه مكوي خسته شد و خودكشي كرد.

49 ساله شدن آژانس جهاني انرژي اتمي

آژانس جهاني انرژي اتمي 29 ژوئيه جاري 49 ساله شد. دولت آمريكا از سال 1949 و پس از اتمي شدن شوروي به فكر ايجاد چنين سازماني افتاده بود تا همه كشورها به سلاح اتمي مجهز نشوند. اين فكر در سال 1953 هنگامي جدي تر شد كه شوروي داراي بمب هيدرژني شد و ژنرال آيزنهاور رئيس جمهور وقت آمريكا موضوع كنترل انرژي اتمي و ايجاد آژانسي در چارچوب سازمان ملل را مطرح ساخت تا كار نظارت بر استفاده مسالمت آميز از انرژي اتمي را به دست داشته باشد و اين آژانس (اسما مستقل) در 29 ژوئيه 1957 تاسيس شد كه مركز اصلي آن در شهر وين قرار دارد. برغم تاسيس اين آژانس، تاكنون شمار ديگري از كشورها اتمي شده اند ولي اعتراض آژانس تنها متوجه ايران و كره شمالي است!. در حال حاضر محمد البرادعي حقوقدان مصري مدير اين آژانس است. سوابق فعاليت هاي شغلي البرادعي كه از دانشگاه نيويورك دكتراي حقوق بين الملل گرفته و عضو جامعه حقوق بين المللي آمريكاست عمدتا ديپلماتيك بوده و عمدتا در دوائر سازمان ملل فعاليت داشته است.

درباره انتخابات آمريکا و راي دهندگان آمريکايي: ترديد به گمانه زني ها و نظر سنجي ها

سي ام ژوئيه 2004پذيرش نامزدي حزب دمكرات آمريكا از جانب جان كري سناتور ماساچوست براي انتخابات رياست جمهوري كه سه ماه و دو روز بعد انجام شد ساير اخبار اين كشور را تحت الشعاع قرار داده بود و در ساير كشورها به اين رويداد از اين لحاظ توجه شده بود كه ببينند سران دو حزب اصلي آمريكا كه سياست خارجي و امور نظامي اين فدراسيون پنجاه ايالتي را به دست دارند بر ضد هم چه مي گويند و چگونه يكديگر را فاش مي سازند، و مسائل آمريكا كه گفته نشده است كدام است.
كنوانسيون حزب دمکراتيک آمريکا كه اين بار چهار روز طول كشيد پنجشنبه شب 29 ژوئيه 2004 پايان يافت. جان كري با پذيرفتن نامزدي اين حزب، خود را از دريافت كمك مالي از مردم و موسسات محروم كرد زيرا كه طبق قانون آمريكا، پس از پذيرش نامزدي، يك نامزد تنها مي تواند از پول معيني براي تبليغات استفاده كند كه كميسيون مستقل انتخابات كه وابسته به سه قوه حكومتي نيست در اختيارش مي گذارد. جورج بوش تا قبول نامزدي حزب جمهوريخواه (معروف به حزب ثروتمندان) در سپتامبر؛ هنوز يك ماه فرصت جمع آوري پول براي تبليغ داشت.
در آن روز، به نظر مقاله نگاران آمريكايي، جان كري با قبول نامزدي كه مي توانست آن را موكول به يك ماه ديگر كند نشان داد كه به پيروزي اش اطمينان بيشتري دارد (که نتيجه انتخابات خلاف نظر او بود). در آن زمان (ژوئيه 2004) بنظر مي رسيد که كري از محبوبيت بيشتري در ميان آمريكاييان برخوردار باشد. نه تنها ايالات ليبرال چون كاليفرنيا، نيويورك، ايالتهاي معروف به نيو اينگلند، ايلي نوي و ... به او راي خواهند داد بلكه 92 در صد سياهپوستان ، اكثريت يهوديان، مهاجران تازه تا دو نسل ، اسپانيايي زبانها و كاتوليكها نيز آراء خود را به نام او به صندوقها خواهند ريخت. تبليغات تنها براي جلب كساني است كه هنوز تصميم قطعي نگرفته اند. با وجود اين، در آمريكا نتيجه انتخابات به درستي قابل پيش بيني نيست و مردم دنباله رو حوادث روز و گزارش رسانه ها هستند. به آمريكايي تلقين شده است كه رئيس جمهوري را، هنگامي كه كشور در حال جنگ و بحران است نبايد تغيير داد!. در مورد "جان كري" پيش بيني اين دو عامل مثبت نيز موثر واقع نشد: همسر او « ريسا» پرتغالي و متولد موزامبيك آفريقا بوده و خود او نيز فرزند يك يهودي چك است كه به آمريكا مهاجرت و در اينجا كاتوليك شده بود.
موضوعي را كه مفسران ساير كشورها به آن توجه كرده و بازتاب داده بودند تاكيد دو نامزد رقيب به اين بوده است كه مي توانند فرمانده شايسته اي براي نيروهاي مسلح آمريكا باشند و به تشريح سابقه و مطالعات نظامي خود پرداخته بودند. اين مفسران گفته بودند: اين اطمينان ها كه در كشورهاي ديگر سابقه ندارد نشان مي دهد كه تا چه اندازه امريكاييان به نظاميگري توجه دارند، زيرا اين كشور از لحظه پيدايش تا كنون هرآنچه را كه به دست آورده از راه جنگ و از پرتو قدرت نظامي و اتكاء به آن بوده است. به همين دليل است كه نمي خواهد كشور ديگري را از لحاظ نظامي نيرومند ببيند. و به همين لحاظ هم بود که در كنوانسيون حزب دمکراتيک آمريکا پيش از طرح پيشنهاد نامزدي، اعلام شده بود كه ده ژنرال معروف از جمله «جان شالي كشويلي» ژنرال گرجستاني تبار و رئيس سابق ستاد مشترك از انتخاب جان كري و نامزد معاونت او "جان ادواردز" سناتور ايالت كاروليناي شمالي حمايت مي كنند. ديديم که اين تمهيد هم در نتيجه انتخابات موثر نيافتاد
سناتور جان كري چند ساعت پيش از پذيرش نامزدي حزب خود، از امريكاييان خواسته بود كه به او اين فرصت را بدهند تا برايشان كشوري بسازد كه در داخل از نظر اقتصادي قوي تر و امن و در خارج مورد اعتماد و احترام باشد. او اطمينان داده بود كه آمادگي آن را دارد كه در عصر تروريسم از آمريكا محافظت كند.
در آخرين جلسه كنوانسيون (پنجشنبه شب 29 ژوئيه 2004 ) جان كري پس از اعلام قبولي نامزدي گفته بود: قوي بودن چيزي وراي با خشونت حرف زدن است و جورج بوش تنها مي تواند با خشونت و تهديد سخن بگويد و چهره خشن به خود بگيرد. ما بايد اعتماد و اعتبار آمريكا را كه با جنگ غير ضروري عراق آسيب ديده است ترميم كنيم. تجربه جنگ ويتنام به من كه خودم در آن يك افسر دريايي بودم آموخت كه جنگ ارزان تمام نمي شود. لذا نبايد بر پايه گزارشهاي نادرست و نيات شخصي به آن دست زد. ما از جنگ عراق چه نتيجه اي به دست آورده ايم؟. هزاران كشته و مجروح ، ميلياردها دلار هزينه، رسوايي، آبروريزي و بي اعتبار شدن در جهان و خريدن دشمن براي خود. من سازمانهاي اطلاعاتي وطن را اصلاح خواهم كرد. اين سازمانها ايجاد شده اند که در خدمت منافع وطن باشند و سياست روز و اراده سران دولت نبايد در كار آنها مداخله كند. هيچ مقامي نبايد بتواند آنها را مجبور به تحريف حقايق و دادن گزارش نادقيق كند. فلسفه ايجاد اين سازمانها در همه جهان اين بوده است که شخصيت مستقل داشته باشند و آلت دست كسي، حتي از بالترين سطح نباشند. بوش پيش از آن كه ملت را وارد جنگ كند بايد بررسي، مطالعه و تفكر بيشتر و كامل مي كرد. جنگ وقتي لازم مي آيد كه راه ديگري براي رسيدن به مقصود باقي نمانده باشد. براي رسيدن به هدف، راه هاي متعدد وجود دارد كه جنگ آخرين آنهاست. بوش با ورود مصرانه به جنگ عراق، آمريكا را تا حدي از متحدان قديمي اش جدا ساخت. كمپاني هاي بزرگ با هدف سود جويي نبايد مشاغل را از آمريكا خارج كنند، آمريكاييان مردماني سخت كوش هستند و شايسته وضعيتي بهتر، نه زندگي در بحران. مثلا؛ امر درمان و بعضا خانه بدوشي. بوش به وضعيت محيط زيست هم در آمريكا توجه نكرده است. از همه مهمتر اين بار اجازه داده نخواهد شد كه برخي آراء هدر رود (اشاره او به برخي آراء ايالت فلوريدا در انتخابات نوامبر 2000).

سناتور کري، همسرش تريسا، سناتور ادواردز و فرزند خردسالش در پايان جلسات کنوانسيون ژوئيه 2004 در ميان جمعي از شرکت کنندگان در کنوانسيون حزب دمکراتيک آمريکا


برخي ديگر از رويدادهاي 30 جولای


1729: شهر بالتيمور آمريكا( در ايالت مريلند ) تاسيس شد.
1863: هنري فورد از پيشروان صنعت اتومبيل سازي و سازنده و موسس كارخانه اتومبيل سازي فورد در « دير بورن » ميشيگان به دنيا آمد.
1908: نخستين مسابقه اتومبيلراني دور دنيا در پاريس به پايان رسيد.
1928: نخستين عكس متحرك رنگي، پس از اختراع اين نوع فيلم به معرض نمايش گذارده شد.
1930: بپا خيزي كردها براي داشتن كشوري براي خود آغاز شد.
1972: نيروي دريايي شوروي اعلام كرد كه به آن چنان قدرتي دست يافته است كه مي تواند كشتي هاي دشمن را در هر نقطه از جهان نابود كند.



iranianshistoryonthisday.

...
..
.
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن

ویرایش توسط ساقي : 07-30-2009 در ساعت 01:18 PM
پاسخ با نقل قول
  #177  
قدیمی 08-06-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 6 اوت


ايران


نتيجه مماشات: مرگ عمروليث از گرسنگي در زندان خليفه ششم اوت سال 901 ميلادي عمرو ليث صفار كه پس از مرگ برادرش يعقوب برجاي او نشسته و برخلاف برادر، با خليفه عباسي مماشات كرده بود، در زندان خليفه در بغداد از گرسنگي درگذشت. عمرو از سال 858 بر جاي برادر نشسته بود. خليفه كه عمرو را توسط ديگران به چنگ آورده و به زندان افكنده بود قول آزاد كردن وي را داده بود، ولي قلبا مايل به اين عمل نبود و چون زندانبان به ميل باطني خليفه پي برده بود جيره غذايي «عمرو» را هر روز كمتر مي كرد تا از گرسنگي درگذشت.
يعقوب «قهرمان استقلال وطن» هرگز حاضر به سازش با خليفه عباسي نشده بود و مورخان درباره سرانجام كار «عمرو» نوشته اند: اين بود نتيجه سازش با ابليس (حيله گر و ظالم). ... و به اين ترتيب ارمنستان استقلال يافت ششم اوت (15 مرداد) سال 885 ميلادي ارمني ها كه در آن زمان در منطقه وسيعي در جنوب غربي قفقاز و سراسر شرق آناتولي (تركيه امروز) سكونت داشتند، از فرصتي كه از هم پاشيدگي امپراتوري ايران و ضعف و فتور حكومت روم شرقي (قسطنطنيه) برايشان فراهم آورده بود استفاده كردند و استقلال سرزمين خود را اعلام داشتند. اين رويداد در سالهاي 1918 و1991 عينا تکرار شد. ارمنيان در سال 1918 از فرصت جنگ داخلي روسها (که درپي انقلاب بولشويکي 1917 آغاز شده بود) و در سال 1991 از ضعف دولت مسکو ناشي از اشتباهات گورباچف استفاده و اعلام استقلال کامل کردند. ارمنستان در سه دهه اول قرن نوزدهم و درپي شکست هاي نظامي ايران از روسيه به تصرف روسها درآمده و طبق قراردادهاي گلستان و ترکمنچاي، هربار يک قسمت از آن به امپراتوري روسيه واگذار شده بود.
در پي اعلام استقلال اوت 885 ميلادي، «آشوت باگراتوني» رئيس كشور ارمنستان شد و استقلال ارمنستان فورا از سوي سامانيان ايران و حكومت روم شرقي برسميت شناخته شد تا سد ديگري در برابر پيشروي اعراب مسلمان به وجود آيد.
ارمنستان در طول تاريخ خود در بيشتر ازمنه متحد و يا وابسته به ايران بود. "تاريخ" نشان داده است كه ارمنيان در هر شرايطي همواره متحد و دوست ايرانيان بوده اند.
ارمنستان در عين حال نخستين كشور مسيحي جهان بشمار مي آيد.

غفلت و خيانت بود که در امرداد ماه 1320 (اوت 1941) مسير تاريخ ايران را تغيير داد


ا
يدن وزيرخارجه وقت انگلستان

ششم اوت 1941 (15 امرداد 1320)، پس از رسيدن افراد لشكر 9 هند مركب از نظاميان انگليسي و هندي به بصره و 18 روز پس از صدور التيماتوم هاي لندن و مسكو خطاب به ايران، انتوني ايدن وزير امور خارجه وقت انگلستان پارلمان اين كشور را براي حمله نظامي به ايران (تلويحا) توجيه كرد.
ايدن كه در اين روز در جلسه پارلمان حاضر شده بود گفت كه ايران به سنگرگاه ستون پنجم آلمان تبديل شده و گروهي از آلماني ها با برنامه و طرح ويژه به ايران اعزام شده اند و خود را براي ضربه زدن به منافع حياتي و ديرين انگلستان آماده مي كنند، بسياري از ايرانيان از جمله برخي مقامات دولتي را با خود همراه ساخته اند و ايرانيان فارغ التحصيل مدارس عالي آلمان هم با آنان هستند. ايران كه طبق گزارش هاي دريافت شده، با هيتلر ساخت و پاخت هاي نظامي محرمانه دارد به صورت يك مركز نظامي و جنگ نامرئي عليه ما درآمده است. ايدن بدون وارد شدن به جزئيات (زيرا كه جلسه پارلمان علني بود) خطاب به نمايندگان گفت: تنها به اين رقم توجه و روي آن تامل كنيد كه در سال جاري (1941)، دانشكده افسري ارتش ايران يكهزار فارغ التحصيل داشته است!.
مورخان تاريخ جنگ جهاني دوم عموما در تاليفات خود نوشته اند كه با وجود انتشار مذاكرات جلسه پارلمان انگلستان در روزنامه هاي اين كشور كه بايد مقامات دولت ايران آن را يك هشدار تلقي و وطن را آماده دفاع مي كردند، در تهران حركتي مشاهده نشد و امور حالت عادي را از دست نداد و اين وضعيت دال بر آن است كه مقامات مربوط، جزئيات اظهارات ايدن و منظور از آن را به رضا شاه كه فرمانده كل قوا نيز بود منتقل نكرده بودند!. روزنامه هاي تهران كه عمدتا اخبار خارجي خود را از خبرگزاري تحت كنترل دولت (آژانس پارس) دريافت مي كردند، از انتشار مشروح مذاكرات پارلمان انگلستان غفلت كرده بودند! كه راه خيانت بازماند و افراد ارتش انبوه ايران در زماني كه به آنان نياز بود مرخص شدند و به خانه هايشان رفتند و كشور بزرگ و كوهستاني ايران توسط چند هزار نظامي درجه دوم و فرسوده خارجي و بدون مقاومت چشمگير اشغال شد و مسير تاريخ آن تغيير كرد.


هويدا رفت، آموزگار آمد و ...




هويدا ------ آموزگار

در اين روز در سال 1356 (طبق طبق تقويم آن زمان: سال 2536) امير عباس هويدا پس از 13 سال نخست وزيري جايش را به دوستش جمشيد آموزگار داد و خود بعدا وزير دربار شد.
جمشيد آموزگار متولد 1301 (فرزند حبيب الله آموزگار)، فارغ التحصيل دانشگاه كرنل آمريكا و داراي دكتراي مهندسي، كه از سال 1337 (دوران نخست وزيري دكتر اقبال) وارد كابينه شده بود تا آن زمان سمتهاي مختلف از وزارت كار و بهداري تا كشور و دارايي برعهده داشت و در سال 1355 دبير كل حزب دولتي رستاخيز شده بود. وي كه يك سال نخست وزير بود در محافل ايران شهرت به دوستي و نزديكي با آمريكا را داشت. در دوره نخست وزيري آموزگار بود كه مخالفت با شاه و نارضايي از اوضاع كشور علني تر شده بود، سه ماه بعد از نخست وزير شدن آموزگار، شاه در سفر به آمريكا و فرانسه تحقير شد و شش ماه پس از آغاز نخست وزيري او، انقلاب آغاز شد و يك سال و يك ماه بعد به ختم سلطنت انجاميد.
به نوشته مورخان، دولت وقت آمريکا همانند انقلاب کوبا (دهه 1950) و چند تحول مشابه در چند کشور ديگر تنها موافق تغييرات دمکراتيک در ايران بود اما پس از انقلاب، نتيجه در جهت خلاف انتظار واشنگتن و حتي شوروي تغيير يافت و ... .

در قلمرو انديشه

جنگ نتيجه آزمندي و جاه طلبي يك فرد و يا گروهي کوچک است - نقش نفت


Scott Nearing

پرفسور اسكات نيرينگ Scott Nearing جامعه شناس و اقتصاددان معروف آمريكايي كه يك قرن عمر كرد ششم اوت 1883 به دنيا آمد و نظرات تازه ابراز داشت و كتاب هاي متعدد منتشر ساخت. وي نخستين انديشمندي بود كه به نقش«نفت» در جنگهاي آتي و تشنجات جهاني اشاره كرده بود. نيرينگ در تاليف سال 1955 خود نوشته است كه تشنجات جهاني از اين پس، بيش از گذشته و هر زمان ديگر ريشه اقتصادي خواهد داشت.
وي نوشته است: به پيشرفتهاي فكري، صنعتي، علمي و فني معاصر توجه نكنيد، علل جنگها همان خواهد بود كه در گذشته و گذشته هاي دور بوده و آزمندي و جاه طلبي يك فرد و يا گروهي كوچك آنها را به وجود مي آورد كه مي خواهند ديگران و مخصوصا رقيبان را از ميدان برانند و خود صاحب همه منافع شوند.
پرفسور نيرينگ كه در دانشگاه پنسيلوانيا تدريس مي كرد و در 1983 فوت شد در كتاب خود «زندگي خوب» نوشته است: از آنجا كه كنترل تحولات در دست افراد عادي نيست و عمر هم كوتاه است، يك فرد بايد در طول حيات، زندگي خوب داشته باشد. وي سپس راههاي متعدد براي بهتر زندگي كردن در اين دنياي پر از زحمت را نشان داده است.
پرفسور اسكات اواخر عمر به يك منطقه جنگلي رفت، در آنجا خانه ساخت و به زندگاني در چنين محيطي خلوت ادامه داد.



در قلمرو ادبيات


همه جنگها داخلي هستند زيرا كه انسانها برادرند



Fransois Fenelon

فرانسوا فرالون Fransois Fenelon استاد الهيات و نويسنده فرانسوي ششم اوت (روزي چون امروز) در سال 1651 به دنيا آمد و 64 سال زندگي كرد و تاليفات متعدد برجاي گذارد. با اين كه يك كاتوليك بود تا حدي از فكر اصلاحات كليسا جانبداري كرد. او تاكيد فراوان بر برادروار زندگي كردن نوع بشر داشت و اين نكته مهم از اوست: همه جنگها داخلي هستند زيرا كه انسانها برادرند و بنابراين، جنگ جز برادر كشي نام ديگري نمي تواند داشته باشد.

صنايع و فنون


راه اندازي نخستين وب سايت در اينترنت


Tim Berners - Lee



راه اندازي شبكه شبكه ها (www) در اينترنت توسط پروفسور «تيم برنرز ليTim Berners - Lee» ششم اوت 2008، هفده ساله شد.
لي كه نخستين وب سايت را ساخت و از ششم اوت 1991 در شبكه شبكه ها (اينترنت) قرار داد و در آن به همگان آموخت كه چگونه براي خود وب سايت بسازند و حرفشان را بدون سانسور و ترس و نگراني از تعقيب بزنند براي اين كار مهم پولي نگرفت و حق الامتيازي قرار نداد و آن را به ثبت هم نداد تا استفاده از اينترنت در سراسر جهان رايگان باقي بماند. طبق يك بررسي جهاني تازه، اينترنت در طول عمر كوتاه خود باعث شده است كه تبادل اطلاعات، انديشه و معلومات 76 درصد نسبت به گذشته افزايش يابد و اصحاب نظر در آموزش و پرورش در صدد تغيير نظامات جاري برآيند زيرا كه اينترنت از اين سيستم ها جلو افتاده و سريعتر به افراد اطلاعات و معلومات مي رساند. لي هنگام اعلام تعميم اينترنت و در اختيار همگان قرار گرفتن اين ابزار اطلاع رساني پيش بيني کرده بود كه در آينده اي نزديك واژه «سانسور» از فرهنگ ها حذف و به تاريخ سپرده خواهد شد.

در قلمرو دانش

زادروز کاشف پني سيلين


Fleming


ششم اوت زادروز الكساندر فلمينگ Fleming باكتريولوژيست اسكاتلندي و كاشف پني سيلين است که در 1881 به دنيا آمد.
فلمينگ که از مدرسه پزشکي دانشگاه لندن دکترا گرفته بود و بعدا در همان دانشگاه به تدريس و پژوهش پرداخته بود در سال 1928 که روي عوامل بيماري ها مطالعه مي کرد متوجه شد يک قطعه کپک (mould) که بر حسب اتفاق در طشتک کشت افتاده بود در اطراف خود عوامل بيماري staphylococcus را کشته است. وي با مشاهده اين وضعيت، موفق به کشف پني سيلين شد که تاکنون صدها ميليون انسان را نجات داده است. اين كشف بزرگ، دکتر فلمينک برنده جايزه نوبل كرد.

در قلمرو رسانه‌ها سنديكاي نويسندگان رسانه هاي ايران با عضويت كاركنان روزنامه هاي حزبي موافقت نكرد

پس از اين كه حزب رستاخيز كه شاه در سال 1353 دستور تاسيس آن را داده بود داراي روزنامه ارگان و نشريات ديگر شد، در مرداد 1355سنديكاي نويسندگان رسانه ها دچار مشكلي گرديد كه ساير كشورها قبلا آن را حل كرده بودند. مشكل اين بود كه كاركنان نشريات رستاخيز (عمدتا به اين سبب كه سنديكا در صدد ساختن مسكن براي اعضاي تازه خود در شمس آباد تهرات برآمده بود) درخواست عضويت داشتند و سنديكا به آنان همان حرفي را مي زد كه سالها قبل از آن به كاركنان نشريات حزب ايران نوين زده بود از اين قرار: اتحاديه هاي روزنامه نگاران ملل ديگر كاركنان نشريات حزبي را كارمند حزب مي دانند، نه روزنامه نگار حرفه اي، زيرا كه هدف و طرز كار ديگري دارند، و اگر اصرار بر عضويت دارند مي توانند بروند و براي خود اتحاديه و سنديكاي جداگانه تاسيس كنند كه حق هر فرد است، ولي اگر بخواهند وارد سنديكاي موجود شوند بايد علاوه بر نشريات رستاخيز، در رسانه عمومي ديگري هم مشغول بكار باشند تا با استناد به آن درخواست عضويت آنان پذيرفته شود. استدلال سنديكا چيزي جز عنايت به يك روال بين المللي نبود. در سال 1927 نمايندگان فدراسيونهاي روزنامه نگاران شوروي و ايتاليا را به نشست كنفدراسيون جهاني روزنامه نگاران راه نداده بودند؛ زيرا كه اتحاديه هاي مربوط در آن دو كشور كاركنان روزنامه هاي احزاب را به عضويت مي پذيرفتند. اتحاديه هاي روزنامه نگاران حرفه اي کارکنان تحريري نشريات و هرگونه رسانه دولتي را هم کارمند دولت مي شناسند نه روزنامه نگار حرفه اي و درخواست عضويت آنان هم پذيرفته نمي شود. سنديکاي روزنامه نگاران ايران با اينکه در جريان انقلاب سال 1357 به پيروزي انقلاب کمک بسيار کرد و ازجمله به مدت 62 روز دست به يک اعتصاب عمومي زد پس از پيروزي انقلاب به تدريج مورد بي مهري قرار گرفت و فعاليت آن عملا متوقف شده است.


چرا استيون وينسنت روزنامه نگار آمريكايي در بصره كشته شد؟



Vincent



«استيون وينسنتSteven Vincent» روزنامه نگار فري لنس (مستقل) آمريكايي در پي انتشار يك مقاله در نيويورك تايمز كه در آن ضمن افشاء مطالبي، از نظاميان انگليسي مستقر در جنوب عراق انتقاد كرده بود كه فقط سياست دولت خود را دنبال مي كنند ربوده و مقتول شد.
مقاله وينسنت 31 ژوئيه 2005 در نيويورك تايمز منتشر شد و وي سه روز بعد كه با مترجم خود بانو «نوريه الخال» در يكي از خيابانهاي بصره قدم مي زد توسط سرنشينان يك وانت، از نوع و رنگ وانت هايي كه پليس بصره استفاده مي كند ربوده شد و جسد او كه شكنجه شده و گلوله خورد بود در حاشيه شهر به دست آمد. در كنار جسد، بانو نوريه كه او هم هدف گلوله قرار گرفته بود روي زمين افتاده بود كه جهت درمان به بغداد منتقل شد.
وينسنت كه يك روزنامه نگار اينوستيگيتيو بود و گزارشهايش در روزنامه هاي مختلف از جمله روزنامه محافظه كار «وال استريت جرنال» چاپ مي شد به منظور جمع آوري حقايق در باره عراق و كشف ريشه مسائل اين كشور از سه ماه پيش از آن در عراق بسر مي برد. وي اخيرا هم كتابي در نيويورك تحت عنوان «In The Red Zone» درباره وضعيت زندگاني در عراق پس از صدام حسين منتشر كرده بود.
وينسنت در مقاله 31 ژوئيه خود در نيويورك تايمز نوشته بود كه پليس بصره عميقا تحت نفوذ گروههاي راديكال شيعه قرار دارد كه مردان اين گروهها به ويژه افراد مقتدي صدر در آن رخنه كرده اند و پليس بصره با اين ساختار پشت سر ترور بعثي هاي سابق در منطقه بصره قرار دارد و حتي از اتومبيل پليس براي ارتكاب قتل و تخريب استفاده مي شود. نزديك به هفتاد و پنج در صد افراد پليس بصره وابسته به اين گروهها هستند.
«وينسنت» در مقاله خود از نظاميان انگليسي مستقر در جنوب عراق و از جمله بصره انتقاد كرده و نوشته بود كه انگليسي ها همه چيز را مي دانند ولي چشم خود را مي بندند تا كارهاي گروههاي راديكال شيعه را ناديده بگيرند. اين اقدام نظاميان انگليسي سياست هاي قديمي انگلستان در عراق را در ذهن تداعي مي كند. وي به دولت امريكا هشدار داده بود كه مواظب اين سياست باشد.
يك كارمند هتل محل اقامت وينسنت گفته بود كه او با مترجمش براي تبديل پول در كيوسك صرافي از هتل خارج شده بود كه ديگر باز نگشت.


روزنامه نگاري كه كار او انتقاد از روزنامه ها بود



ديويد شاو

«ديويد شاو» روزنامه نگاري كه دهها سال كارش نقد كار روزنامه نگاران ديگر بود چهارم اوت 2005 در 62 سالگي در لس آنجلس درگذشت. وي پس از فراغت از تحصيل در دانشگاه وارد كار روزنامه نگاري شده بود و پوشش اخبار مربوط به خوراك مردم (رستورانها، خواربارفروشي ها، كارشناسان تغذيه، مسموميت هاي غذايي و ...) نخستين سمتي در تحريريه بود كه بر عهده اش قرار داده شده بود.
ديويد پس از ارتقاء از خبرنگار يك به خبر نگار 3 ، داوطلب كار خبرنگاري اينوستيگيتيو (دنبال كردن يك قضيه همانند كارآگاه پليس) شد و پس از به دست آوردن تجربه در اين كار، در تحريريه روزنامه براي خود يك سمت تازه به وجود آورد كه قبلا به آن صورت سابقه نداشت و آن نقد كار ساير روزنامه نگاران بود؛ از طرز تهيه مطلب تا سبك نگارش و كشف ارتباط آنان با مقامات، اصحاب قدرت و منافع. ديويد عقيده داشت كه به همان گونه كه روزنامه نگاران در جامعه در جستجوي ضعف ها و قوت هستند تا برنگارند و مسائل روشن، شكافته و حل شود، بايد روزنامه نگاراني هم باشند كه ضعف و عيب رسانه ها را بنويسند تا اصلاح شوند و ترقي كنند و هيچكس نبايد از اين كار رنجش داشته باشد زيرا كه روزنامه نگار دوست همه است و عيب را با هدف كمك به رفع شدن آن بيان مي دارد، نه از راه دشمني.
ديويد به اين كار ادامه داد و به دليل تاثيرگذاري نوشته هايش، چند جايزه بزرگ روزنامه نگاري گرفت.
وي عمدتا در لس آنجلس تايمز مي نوشت و مطالب اين روزنامه هم از انتقادهاي او مستثني نمي شدند. «دين باكت» سردبير اجرايي لس آنجلس تايمز گفته است: چون نوشته هاي «ديويد شاو» همه اش درس بود، ما از ادامه كار او استقبال مي كرديم. نوشته هاي او تا نزديك به صد درصد مخاطب (خواننده) داشت به گونه اي كه اگر اشتباه يك روزنامه نگار در هر رسانه به چشم او نمي خورد تا نقد كند، مردم جريان را به وي اطلاع مي دادند تا بنويسد. بنا براين كار ديويد به پيشرفت ژورناليسم كمك بسيار كرده است و جاي تعجب نيست كه ما به او پول و جاي نوشتن مي داديم تا از كار خودمان انتقاد كند.
درباره ديويد شاو، دهها روزنامه نگار از جمله معروفترين مفسران گفته اند كه هنگام نوشتن دقت مي كردند كه مطلب آنها روز بعد مورد انتقاد او قرار نگيرد و كار ديويد كه نوآوري بشمار آمده است يك كمك بزرگ به ارتقاء ژورناليسم حرفه اي در جهان بود.


روزنامه نگار محافظه كار قديمي، و حرف زشت!



نواک (راست) و کارل رو

چهارم اوت 2005 شبكه تلويزيوني سي ان ان «رابرت نواك» مفسر قديمي و محافظه كار را كه در يك برنامه زنده تلويزيوني يك جمله غير مؤدبانه بر زبان آورده و ميز گرد موسوم به "Inside Politic" را دفعتا و به حالت اعتراض ترك كرده بود از اجراي برنامه در آن شبكه معلق ساخت.
وي در جريان اين برنامه كه به صورت ميز گرد انجام مي شد به جاي پاسخ به «كارويل» از حزب دمكرات كه اشاره به مقاله نواك در شيكاگو تريبون كرده بود كه در آن نام بانو «والري پليم» جاسوسه سيا را فاش ساخته بود، در حالي كه مي گفت «Bull – shit» ميز را ترك كرده بود.
نواك در افواه متهم شده است كه به تشويق دوستش «كارل رو» از مقامات كاخ سفيد، نام بانو والري را در مقاله اش افشا کرده بود
تا از شوهر او جوزف ويلسون (ديپلمات سابق) كه بهانه جورج بوش براي حمله نظامي به عراق (خريد اورانيوم از نيژر) را رد كرده بود انتقام بگيرد. نواك بود كه نام اين عضو عملياتي سيا (والري پليم) را در مقاله اش فاش كرده بود.

ساير ملل پس از درگذشت فردريک ويلهلم .....




فردريك دومپس از درگذشت فردريك ويلهلم قيصر پروس (آلمان شمال شرقي) در سال 1740 ميلادي، ژنرالها و سران كشور تا دو ماه و شش روز موافقت نمي كردند كه پسرش فردريك بر جاي پدر بنشيند؛ زيرا كه وي مردي دانش آموخته، روشنفكر و آزاديخواه بود و از آن بيم داشتند كه جنگ و زورگويي را موقوف كند و دكان آنان بسته شود كه سرانجام صداي اعتراض مردم برلن بلند شد و ششم اوت 1740 با پادشاه شدن فردريك موافقت كردند و او به نام فردريك دوم قيصر (كايزر) پروس شد. فردريك دوم كه شديدا افكار ضد ماكياولي داشت، رعايت اخلاقيات در سياست را دستور مي داد و به جاي وارد شدن در دسته بندي هاي اروپا با «ولتر» و ساير روشنفكران زمان خود مكاتبه و تماس داشت و نيمي از اوقات فراغت خود را در جلسات شعر و كتابخواني مي گذراند. به ادبيات كشورهاي ديگر احترام مي گذارد. بارها ضمن تمجيد از كارهاي ادبي درخشان ايرانيان در قرون وسطي گفته بود كه امپراتوري ادبي و فكري ايران نزد او به مراتب ارجمندتر از امپراتوري نظامي ايران در طول 12 قرن اول است. وي به نمايشنامه نويسها هميشه گوشزد مي كرد چيزي بنويسند كه وقتي روي صحنه بيايد براي مردم آموزنده باشد. از اين روي، فردريك دوم تنها شاهي در جهان بوده است كه لقب «شاه روشنفكر» گرفته است.

پايان امپراتوري مقدس رومي در اروپا

عمر امپراتوري مقدس رومي كه نه امپراتوري بود، نه مقدس و نه رومي ششم اوت 1806 به دست ناپلئون به پايان رسيد. اين امپراتوري، خود به خود، از روزي كه پاپ وقت در 25 دسامبر سال 800 شارلماني را امپراتور همه «رومن كاتوليكها» خواند تا جهان مسيحيت هم سلطاني همتراز هارون الرشيد خليفه وقت عباسي داشته باشد به وجود آمده بود و چون مورخان اين عنوان را بكرات بكار بردند باقي ماند. شارلماني پادشاه فرانكها بود كه به رم رفت، در برابر پاپ لئون سوم زانو زد و در عوض، آن عنوان را به دست آورد. اين امپراتوري يك كنفدراسيون سست مركب از چندين امير نشين و كشور داراي حاكميت ملي بود.
ناپلئون پس از پيروزي نظامي بر اتريش و ايجاد كنفدراسيون امير نشين هاي آلماني زير نظر خود ، به عمر امپراتور مقدس پايان داد.


تشديد خصومت: روزي كه منافع آمريكا در كوبا ملي شدند


کاسترو در نخستين ملاقات بسيار گرم با خروشچف رهبر وقت شوروي


ششم اوت 1960 فيدل كاسترو همه منافع ايالات متحده در كوبا را ملي اعلام كرد كه به تحريم و محاصره كوبا انجاميد كه پس از 5 دهه هنوز ادامه دارد. فيدل كاسترو كه اول ژانويه 1959 زمام امور كوبا را به دست گرفته بود مي گفت كه بدون لغو همه امتيازات دولت واشنگتن در كوبا، اين جزيره 111 هزار كيلومتر مربعي استقلال كامل و حاكميت ملي نخواهد داشت. كوبا واقع در آنتيل بزرگ از نخستين سرزمين هايي است كه اسپانيا در قاره آمريكا تصاحب كرده بود. رهبران واشنگتن از زمان استقلال فدراسيون ايالات متحده مايل به ضميمه شدن كوبا به قلمرو خود بودند كه فاصله چنداني از آن فدراسيون ندارد ولي دولت اسپانيا حاضر به ازدست دادن آن نبود. اسپانيا در جنگ 1898 از ايالات متحده (دولت واشنگتن) شكست خورد و كوبا را از دست داد و كوبا تحت قيمومت واشنگتن درآمد كه قانون اساسي سال 1902 كوبا با دادن امتياز كنترل اقتصاداين کشور به آمريكا و سپردن اين تعهد كه با دولت ديگري هم عهد نشود و پايگاه دريايي گوانتانامو در اجاره آمريكا بماند خود را تاحدي از اين قيموميت نجات داد. اصول مندرج در قانون اساسي كوبا كه حق نظارت بر برخي از امور اين كشور را به ايالات متحده داده بود باعث شد كه كمپاني هاي آمريكايي منافع متعدد در كوبا به دست آورند و فيدل كاسترو در اوت 1960 همين منافع را ملي كرد و به نظارت دولت واشنگتن پايان داد و خصومت آغاز شد. اين خصومت كه همچنان باقي مانده است. فيدل کاسترو که از اوت 2006 و انجام يك عمل حراجي روي رودهاش تحت درمان بود؛ يک سال و نيم بعد خود را بازنشسته کرد و رهبري کوبا اينک در دست رائول کاسترو است. باوجود اين، فيدل با دادن اندرز به دولت و نوشتن مقاله در روزنامه ارگان حزب کمونيست کوبا (که توسط خبرگزاري ها به سراسر جهان ارسال مي شود) به فعاليت ادامه مي دهد.
از بهار 2008 توجه روسيه به کوبا افزايش يافته و درپي بازديد معاون نخست وزير روسيه از کوبا در اوت 2008، پوتين نخست وزير و دبير کل حزب حاکم روسيه گفت که روسيه بارديگر به کوبا بازخواهد گشت. در ژوئيه 2008 نيز گفته شد که بمب افکنهاي اتمي دورپرواز روسيه سوخت گيري درکوبا را از سر گرفته اند که رائول کاسترو حاضر به تکذيب اين خبر نشد. رائول انتقال محدود زمين هاي مزروعي کوبا به کشاورزان آغاز کرده است که تحولي بزرگ خوانده شده است. ميزان انتقال بيش از توان کشت يک کشاورز نيست. مدت انتقال محدود به حداکثر 90 سال است. كوبا 11ميليون جمعيت دارد.


کاسترو در جريان بپاخيزي مسلحانه سال 1956


بالا رفتن درآمد روسها و همچنين افزايش فاصله فقير و غني


پراوداي آنلاين پنجم اوت 2005 در گزارشي نوشته بود كه متوسط درآمد روس ها، در سال 2005 نسبت به دو سال پيش از آن (سال 2003) 34 درصد افزايش نشان مي داد. در سال 2003 اين متوسط درآمد 200 دلار در ماه بود که در سال 2005 به 303 دلار رسيده بود، حال آن كه در 1998 متوسط درآمد روس ها تنها 70 دلار در ماه بود.
پراودا اضافه كرده بود كه 303 دلار در ماه به مراتب كمتر از متوسط درآمد در اروپاي غربي و آمريكاست، ولي بايد توجه داشت كه در روسيه اجاره خانه، هزينه حمل و نقل، هزينه آب و برق و بهاي بنزين و هزينه درمان از يك پانزدهم آن ممالك هم كمتر است.
طبق يک گزارش رسمي، درآمد روسها در شش ماه اول سال 2008 ميان 4 تا 25 هزار روبل در سال متغير بود. اين گزارش از ايجاد چنين فاصله اي ميان درآمدها ابراز نگراني کرده بود. فاسله درآمد روسها از هم تا زمان فروپاشي شوروي چشمگير نبود. در اين گزارش رسمي تصريح شده است که درآمد ده درصد روسها خيلي بالاست و بيش از 30 درصد درآمد به جيب آنان مي ريزد حال آنکه تنها يک و نه دهم درصد از کل درآمدها عايد ده درصد طبقه کم درآمد مي شود. کل درآمدها در روسيه در سال 2007 پنج تريليون و 27 ميليارد روبل بوده است. پوتين نخست وزير روسيه در اوايل اوت 2008 گفته بود که اگر ما بخواهيم انقلاب ديگري نداشته باشيم بايد تعديلي در توزيع درآمد صورت گيرد و رسيدگي دقيق شود که ميلياردرهاي روسيه از چه طريقي ظرف دو دهه اين همه پول را به دست آورده اند. در طول هفتاد سال به گوش روسها از برابري اقتصادي خوانده شده بود که هنوز آن را فراموش نکرده اند و مشاهده ثروتمند شدن گروهي کم و در مدتي بسيار کوتاه آنان را خشمگين خواهد ساخت زيرا که احساس بي عدالتي و يا وجود فساد خواهند کرد.

نياز آمريكا به دولت سعودي



نيويورك تايمز ششم اوت 2005 در مقاله اي به قلم«Jad Mouawad» ضمن اشاره به هيات مهمي كه دولت آمريكا براي شركت در مراسم تدفين ملك فهد اعزام داشته و مذاكرات اين هيات با سلطان تازه، ملك عبدالله نوشته بود كه تركيب اين هيات ثابت مي كند كه تا چه حد واشنگتن به دوستي و اتحاد با دولت سعودي نياز و به نفت و پول اضافي آن (دلار هاي نفتي جهت سرمايه گذاري در آمريکا و عمدتا سپرده بانکي و يا خريد اوراق قرضه) وابستگي دارد.
در ميان اعضاي اين هيات، جورج بوش (پدر)، چني معاون رئيس جمهوري آمريكا (عكس بالا) و نيز ژنرال پاول وزير امورخارجه پيشين ديده مي شدند.
اين روزنامه نوشته بود: اين يك حقيقت محض است كه آمريكا در حال حاضر بيش از هر زمان ديگر به نفت سعودي وابستگي دارد و به هيچ بها نمي تواند آن را از دست بدهد، زيرا كه با ادامه ناآرامي ها تصور جانشين ساختن نفت عراق فعلا يك خيال بيش نيست، ايران بعيد است كه در آينده اي قابل پيش بيني به آمريكا نزديك شوند، ونزوئلا راهي را بر ضد آمريكا انتخاب كرده كه فعلا بازگشتي در آن ديده نمي شود، به دوستي با روسيه هم نمي توان اعتماد كرد و ساير دارندگان نفت به چين چشم دوخته اند كه رفتاري دوستانه تر دارد، به آنها ديكته نمي گويد، پيشنهادهاي بهتري ارائه مي دهد و به مناطق نفتخيز هم نزديكتر است.


برخي ديگر از رويدادهاي 6 اوت

1815: ناوگان اعزامي آمريكا به دزدي دريايي در سواحل جنوبي مديترانه از تونس تا الجزاير پايان داد.
1825: بوليوي از پرو جدا شد و اعلام استقلال كرد.
1890: براي نخستين بار در آمريكا براي اعدام ، از صندلي الكتريك استفاده شد و در زندان نيويورك يك قاتل به نام « جان هارت » با اين وسيله اعدام شد.
1914: اتريش به روسيه و صربستان به آلمان اعلان جنگ دادند.
1934: نيروهاي نظامي آمريكا پس از19 سال از هائيتي خارج شدند.
1962: جامائيكا مستعمره انگلستان در قاره آمريكا استقلال يافت.
1978: پاپ پل ششم رئيس وقت كليساهاي كاتوليك بر اثر حمله قلبي درگذشت.
1986: « ويليام شودر» كه 620 روز با قلب مصنوعي زندگي كرده بود درگذشت.
1990: شوراي امنيت سازمان ملل عراق را به خاطر تعرض نظامي و تصرف كويت تحريم كامل كرد.


.iranianshistoryonthisday.





....
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #178  
قدیمی 08-17-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 17 اوت

ايران


نگاهي كوتاه به پيچيدگي مسئله عراق: روزگاري که عراق بخشي از يک استان ايران بود

تمبر 1923انتشار يك تمبر پست در عراق در اوت 1923 و زماني كه اين سرزمين هنوز كاملا از كنترل انگلستان خارج نشده بود به صورت يك جنجال جهاني درآمده بود كه اشاره كوتاهي به آن، تا حدي ريشه و پيچيدگي مسئله آن سرزمين پر غوغا را به دست مي دهد.

نماي طاق كسري در تيسفون (تلفظ پارسي اشكاني آن: تيسپهان) بر اين تمبر چاپ شده بود و همين تصوير بود كه تفسيرهاي گوناگون به دنبال داشت. ايرانيان عهد ساسانيان طاق كسراي54 متر در27 متري را «شاهيگان سپيد (Shahigan e Sepid
) به معناي كاخ سپيد» مي خواندند. تيسفون (مدائن و اينك سلمان پاكSalman Pak) واقع در 35 كيلومتري جنوب شرقي بغداد هشت قرن پايتخت ايران بود که علاوه بر پايتختي ايران، به صورت مركز استان Khavarvaran خواروران (خاروران ـ خاوران) ايران هم عمل مي كرد و اين استان ايران در آن عصر؛ كويت، سواحل شرقي كشور سعودي امروز (كه «گارهائه» نام داشت)، بحرين، قطر، حاشيه جنوبي خليج فارس و همه عراق امروز (جز كردستان آن) را شامل مي شد كه برخي از محلي ها آن را اراك (ايران پاييني ـ پايين ايران) خطاب مي كردند.
همين جغرافياي تاريخي عامل جنجال سال 1923 بود كه از ماه اوت آغاز شده بود. ايرانيان (17 ماه پس از كودتاي ژنرال رضاخان پهلوي) كه احساسات ناسيوناليستي شان داشت زنده مي شد به اين تمبر از اين لحاظ اعتراض داشتند كه معتقد بودند انگلستان با تاييد انتشار آن مي خواهد بحرين (ميش ماهي) و ميشان (دشت ميشان) را هم ببلعد، و عراقي ها مدعي بودند كه با چاپ تصوير تيسفون بر تمبر، انگليسي ها مي خواهند ماهيت عراق را تغيير دهند و همانند عهد ساسانيان، كردستان را از آن جدا سازند و .... در اين ميان روزنامه هاي مسكو و رم در تفسيرهاي خود اين عمل را مقدمه ايجاد يك خاورميانه انگليسي وانمود مي كردند و فرانسوي ها با اين كه نمي خواستند انگليسي ها را برنجانند، در باطن از گسترش متصرفات انگلستان در خاور ميانه ناراضي بودند و مطبوعاتشان ترجمه تفسيرهاي روزنامه هاي مسكو و ايتاليا را با آب و تاب چاپ مي كردند و به همين گونه مطبوعات آلمان. در واکنش به اين وضعيت، مقامات انگليسي حاكم بر هند كه به تاييد آنان اين تمبر منتشر شده بود مي گفتند كه نظرخاصي در كار نبوده است. ما انگيسي ها از قديم به ابنيه تاريخي كه هويت ملي و مايه افتخار ملل هستند احترام مي گذارده ايم و به همين دليل هم بود كه در جريان نبرد با عثماني ها، نيروهاي خود را در نوامبر 1915 از منطقه مدائن (تيسفون) عقب كشانيديم كه ضمن زد و خورد، توپ هاي عثماني آسيب بيشتري به طاق كسري وارد نسازند.
كار در اينجا پايان نيافت. اوايل دهه 1960 ژنرال عبدالكريم قاسم رئيس وقت دولت عراق كه با كودتاي سال 1958 به سلطنت كوتاه مدت «ساخت انگلستان» در عراق پايان داده بود به استناد نقشه جغرافيايي «استان خاروران» ايران به مركزيت مدائن (تيسفون) كه كويت بخشي ازآن بود مدعي مالكيت اين سرزمين شد (البته عراق از دهه چهارم قرن بيستم اين ادعا را داشت ولي آن را به صورتي ملايم مطرح مي کرد)، و صدام حسين بعدا براي تصاحب همه قسمت هاي باستاني آن استان ايران باستان و از جمله ميشان (حاشيه غربي خوزستان)، با هدف عراقي كردن طاق كسري و محدوده تاريخي مدائن دست به مرمت آن زد و ... كه پس از موفق نشدن در جنگ هشت ساله با ايران، از ادامه تعمير كاخ شاهان قديم ايران دست برداشت.


نقشه قلمرو ايران در اواخر عهد ساسانيان و پيش از حمله نظامي عرب


برنامه لشكركشي به تهران در صورت شكست طرح براندازي 28 مرداد

تيمور بختيار (سپهبد)17 اوت سال 1953 (26 امرداد 1332) در اوج فعاليت انگلستان و آمريکا براي براندازي حكومت دكتر مصدق، تماسهايي با فرماندهان لشكرهاي استانها براي لشكركشي احتمالي به تهران - در صورت شكست طرح كودتا - آغاز شده بود. در اصفهان، اردشير زاهدي از جانب پدرش با پاره اي از افسران لشكر اصفهان تماس گرفته بود و معاون لشكر به او وعده اعزام نيرو به تهران داده بود. در كرمانشاه نيز سرهنگ بختيار (بعدا سپهبد) فرمانده تيپ محل دعوت زاهدي براي لشكركشي به تهران را پذيرفته و به واحدهاي اين تيپ آماده باش داده بود. در اين ميان خبر رسيد كه شاه و ثريا از بغداد به رم رفته اند تا در آنجا منتظر کار باشند.

در قلمرو دموکراسي

رفراندم ونزوئلا در سال 2004: پيروزي چاوز و دمكراسي


چاوز با لباس سرخ، از بالکن پيروزي خود را اعلام مي دارد

با همه تلاش تبليغاتي آمريكا و كمكهايي كه به نيروهاي مخالف شد، هوگو چاوز رئيس جمهور «چپگرا ـ ناسيوناليست» ونزوئلا با بيش از 58 درصد آراء پيروز شد و مي تواند اين دوره رياست جمهوري خود را تا به آخر ادامه دهد. بر رفراندم يكشنبه 15 اوت 2004 ونزوئلا، افراد مختلفي از خارج، از جمله جيمي كارتر رئيس جمهوري اسبق آمريكا كه خود را از پاسداران دمكراسي درجهان مي خواند و«سزار گاويريا» رئيس سازمان كشورهاي قاره آمريكا نظارت داشتند و درستي انجام آن را تاييد كردند.
جيمي كارتر درباره رفراندم ونزئلا گفت: رفراندم ونزوئلا از نظر نظم و ترتيب بهتر و دقيقتر از انتخابات قبلي بود كه او در كشورها ديگر بر آنها نظارت كرده بود.
موضوع كم سابقه در اين رفراندم، شركت مردم به صورت هجوم بود كه باعث ايجاد صفوف طولاني شده بود. در بعضي نقاط ايستادن يك فرد در صف تا ده ساعت طول مي كشيد. همين مشاركت، اصحاب نظر و روزنامه نگاران اروپايي را به تحسين واداشته و نوشته بودند: اين مشاركت نشان داد ونزوئلايي ها كه به اهميت «راي و راي دادن» پي برده اند در يكشنبه سرنوشت ساز از اين بزرگترين حق مدني خود استفاده كردند.
رسانه هاي آمريكايي نتيجه رفراندم ونزوئلا كه 15 درصد نفت مصرفي آن كشور را تامين مي كند بزرگ نكرده بودند. ونزوئلا پنجمين صادر كننده نفت درجهان است. اين رسانه ها گفته بودند كه در پايان رفراندم، ميان دو دسته موافق و مخالف زد و خورد روي داد كه يك زن كشته و چند تن مجروح شدند كه بعدا معلوم شد آن زن زنده است.


چاوز چپگرا

هوگو چاوز، سرهنگ كماندو و صاحب فرضيه سوسياليسم قرن 21 ، در نخستين نطق پس از اعلام نتيجه رفراندم گفت كه برنامه «انقلاب براي فقيرها» پيروز شد. ما با تكيه بر اين آراء اصلاحات را دنبال مي كنيم. انتظار داريم كه از اين پس دولت واشنگتن به اراده مردم ونزوئلا و دولت منتخب مردم احترام بگذارد و در انجام اصلاحات اخلال نكند. وي همچنين گفت: مردم ما با اين آراء خود، براي كاپيتاليسم و دمكراسي دروغ و شعار «جانشين» به دست داده اند. كارشكني هاي امريكا در چند سال گذشته امكان نداد كه دين خود را به مردم ادا كنيم. در ونزوئلا همه بايد امكان تحصيل و درمان داشته باشند و كسبه كوچك وام بگيرند و به كار خود رونق بخشند و بيكاري، فقر و فساد وجود نداشته باشد.
رفراندم يكشنبه (15 اوت 2004) نشان داد كه مردم ونزوئلا نسبت به گذشته تغيير كرده اند و درك سياسي آنان بالا رفته است.
چاوز كه با شعارهاي تامين برابري براي ونزوئلائي ها و ونزوئلا براي ونزوئلايي ها حكومت خود را آغاز كرده بود نشان داد كه يك سوسياليست (از نوع تازه) و در عين حال يك ملي گرا (بوليواريان) است و با همين دو شعار خود را با آمريكا كه منافع متعدد در ونزوئلا دارد و نمي خواهد كه يك كاسترو ديگر در آن قاره پديدار شود سرشاخ كرد و چاوز سپس با دعوت از معلمان و پزشكان كوبايي براي تدريس و درمان ونزوئلايي ها بر اين معارضه دامن زد. وي بعدا علنا دولت آمريكا را امپرياليست خواند و اعلام كرد كه به دوستي با فيدل كاسترو افتخار مي كند و لقب قهرمان فقيرها را پذيرفت. چاوز پس از روي كار آمدن جورج بوش در آمريكا انتقاد شديد از او را آغازكرد و گفت كه كلينتون رهبر بهتري براي آمريكاييان بود. اين كارها باعث گسترش درگيري آمريكا با او شد؛ و دو سال پيش برضد او يک كودتا صورت گرفت كه باز با حمايت مردم فقير بر آن فائق آمد. مخالفان چاوز سرمايه داران بزرگ، بازيگران قديمي و حرفه اي صحنه سياست و روساي اتحاديه هاي اصناف هستند كه چاوز گفته بود با بند و بست به اين مقامها دست يافته اند.
باوجود تاييد درستي رفراندم از سوي كارتر و ناظران ديگر، وزارت امورخارجه آمريكا تاكيد كرده بود كه بايد به اعتراضهاي داير بر وجود بي نظمي در انتخابات رسيدگي شود. چاوز در پاسخ به اعتراضها گفته بود: اينها شرم نمي كنند كه نسبت به رفراندم«بله يا نه» به اين روشني دبه در مي آورند.


در قلمرو ادبيات
نويسنده انگليسي ضد انگلستان امپرياليست
امروز زادروز ويلفرد بلانت Wilfrid S. Blunt نويسنده و شاعر انگليسي است كه 17 اوت سال 1840 به دنيا آمد. گذشته از مجموعه اشعار و دو مجموعه نامه ها و مكاتبات ، وي كتاب هاي متعدد نوشته است كه عموما از مسافرت هاي دور و دراز او مايه گرفته
اند . بلانت از هند و خاورميانه ديدار كامل و « حقيقت ياب » بعمل آورده و مدتي را هم در مصر بسر برده بود. سفر او در خاورميانه عمدتا با اسب و شتر صورت گرفت. در قسمتي از اين سفرها ، همسرش « ليدي آن » را كه يك امير زاده انگليسي بود با خود برده بود و اين ليدي انگليسي كه در ترسيم تصوير و نقاشي از افراد و مناظر مهارت و هنرمندي داشت يك مجموعه جالب هنري از مناظر و مردم خاورميانه باقي گذارده است.« ليدي آن» همچنين مولف « قبايل منطقه فرات » و « سفر به نجد » است.
معروفترين كتابهاي بلانت نيز « باد و گردباد » عنوان دارد. وي در كتابهايش دولت انگلستان را يك امپرياليست خوانده و اندرز داده است كه از اين سياست ناپسند دست بردارد. وي همچنين از آرمانهاي مليون ايرلندي و استقلال كامل ايرلند جانبداري كرده و به همين جهت مدتي را هم در زندان انگلستان بسر برده بود. برخي از مورخان نوشته اند كه بلانت نخستين نويسنده انگليسي بود كه امپرياليسم انگلستان را شرح داد و آن را نكوهش كرد. بلانت در 1922 درگذشت


Blunt
با لباس عربي در جريان مسافرت با اسب در خاورميانه


نظر نويسنده هندي تبار برنده جايزه نوبل درباره برخي تاريخنگاران


naipaul

وي. اس. نيپال V. S. Naipaul نويسنده هندي تبار متولد ترينيداد (آمريكاي مركزي) 17 اوت سال 1932 به دنيا آمد و برنده جايزه ادبي نوبل سال 2002 شد. وي جوايز ادبي ديگر و عنوان بهترين نويسنده دهه 1990 در زبان انگليسي را هم به دست آورده است. ناراتيو هاي نيپال حرف ندارد. ايراد از برخي تاريخنگاران و تقبيح تاريخنويسي دولتي يكي از تاليفات اوست. نيپال در اين زمينه مثالهاي متعدد از سرزمين پدري خود ـ هند ـ آورده و نوشته است كه در تاريخ هند همه جا از فاتحان (تجاوزگران) نوشته اند و مقاومت و واكنش هنديان را در برابر تجاوز از قلم انداخته اند و خواننده تصور مي كند كه هنديان مغز و جان دفاع از خود و وطنشان را نداشته اند و فتح آنان «حق فاتحان» بوده است. وي نتيجه گرفته است كه اين تاريخنگاري تخريب ملتها و تحقير آنان و مطالبي يكطرفه است كه جز خدمت به فاتحان و طرف نيرومند قضيه، پشيزي نمي ارزد. به باور بيپال، پاره اي از خبر نويسان هم با اخبار همين معامله را مي كنند و.... وي به اتحاديه ها صنف روزنامه نگاران هشدار داده است كه تا دير نشده است ضوابط تازه اي تهيه كنند تا افراد نتوانند از حربه روزنامه نگاري (قلم) براي آماده ساختن راه تجاوزكاران، ظالمان و استثماران استفاده كنند و هر آنچه را كه آنان ديكته كنند بنويسند.
پدر نيپال كارمند هندي دولت انگلستان بود كه به مستعمره انگليسي ترينيداد منتقل شده بود . بيپال اينك ساكن انگلستان است.

در قلمرو دانش

سازنده واكسن تيفوئيد

دكتر «فردريك راسل» كاشف نهايي « واكسن تيفوئيد » در 17 اوت سال 1870 به دنيا آمد و در آغاز كار، پزشك ارتش آمريكا بود كه از سوي اين دولت براي بررسي اوضاع پزشكي اروپا به فرانسه و آلمان فرستاده شده بود. وي مدتها نيز در دانشگاههاي آمريكا درس پزشكي مي داد. مشكل دولتها در لشكر كشي هاي دور دست ابتلاء سربازان به بيماري تيفوئيد بود. دولت آمريكا براي دكتر راسل يك آزمايشكاه جامع ايجاد كرد و از او خواست كه واكسن قطعي تيفوئيد را كشف كند. قبلا در اين زمينه در كشورهاي مختلف كارهايي شده بود و دكتر راسل بود كه واكسن نهائي بيماري تيفوئيد را ساخت.

دكتر راسل در آزمايشگاه خود

در قلمرو رسانه‌ها


«در گوشه و كنار شهر» برنامه اي راديويي كه تاكنون نظير آن به وجود نيامده است

پرويز ياحقي

در نيمه امرداد 1341 (ماه اوت 1962) راديو ايران داراي يك برنامه روزانه با زمينه خبري به نام «درگوشه و كنار شهر» شد كه بدون وقفه به مدت سه سال ادامه داشت و طبق بررسي هاي ماهانه از شنوندگان راديو كه قاعدتا بايد در بايگاني صدا و سيما محفوظ مانده باشند، «صد در صد» شنونده و عمدتا "راضي" داشت. اين برنامه كه هنوز مشابه آن در همه جهان توليد نشده است توسط دو روزنامه نگار وقت؛ پرويز ياحقي (آهنگساز نامدار ايران كه اخيرا فوت شد و نام او در شناسنامه اش «صديقي پارسي» بود که ترجيح داده بود پس از دايي هنرمندش به نام وي «ياحقي» خطاب شود) و نوشيروان كيهاني زاده نگارنده اين سايت (در آن زمان، سردبير اخبار بين الملل خبرگزاري پارس و عضو تحريريه روزنامه اطلاعات) با تصويب طرح آن از سوي نصرت الله معينيان معاون نخست وزير وقت و مسئول انتشارات و راديو پا به عرصه وجود گذارد و هر روز در ساعت 4 و نيم بعد از ظهر از راديو سراسري ايران كه در آن زمان مهمترين رسانه كشور و فراگيرتر از همه بود پخش مي شد. معينيان مي دانست اين برنامه ضعف هاي دولت را هم منعكس خواهد كرد؛ با وجود اين با پخش آن موافقت كرده بود. ياحقي و كيهاني زاده در ساعات فراغت خود در كلانتري هاي پليس، پاسگاههاي ژاندارمري، شعب دادسراي تهران، دادگاهها ، بيمارستانهاي سوانح تهران (در آن زمان: سينا، رازي ، امير اعلم (ويزه سوختگي ها) ، لقمان الدوله ادهم (ويزه مسموميت ها) و امدادي حكيم الملك واقع در خيابان مولوي شرقي) و صحنه وقوع حوادث به جستجوي مطلب مي پرداختند و ياحقي با طرفين ماجرا مصاحبه مي كرد و هر مطلب با اندرز و ذكر ضوابط و قوانين مربوط و اشاره به مراحل دادرسي پايان مي يافت و به همان صورت براي پخش آماده مي شد و هر برنامه 30 دقيقه اي شامل سه تا چهار حادثه بود كه همان روز و يا شب پيش از آن اتفاق افتاده بودند. پيروزي اين برنامه عمدتا نتيجه علاقه مردم به شخص ياحقي و شهرت اجتماعي او بود كه حاضر مي شدند مصاحبه كنند و از اشتباهات خود پرده بردارند. صداي ياحقي بسيار جذاب، لحن او گيرا و اندرزهايش صميمانه بود كه بردل مي نشست اين برنامه عبرت آموز تنها به دليل افزايش اشتغال ياحقي در عالم موسيقي و به تدريج دست برداشتن از كار روزنامه نگاري، و پرداختن كيهاني زاده به تدريس تاريخ پايان يافت.
در تهيه اين برنامه، بعدا بانو هما احسان، سياوش آذري، حسين توصيفيان، رضا ميرطاهري و براي مدتي كوتاه نيز هوشنگ پورنگ كمك كردند.

نوشيروان کيهاني زاده

موضوع مهم در اينجاست كه اين برنامه نيم ساعته براي سازمان راديو ايران در ماه تنها يكهزار و نهصد تومان( برابر دويست و 75 دلار آن روز و دو ميليون و سيصد هزار ريال امروز هزينه داشت و اين دو براي تهيه آن از خودرو شخصي استفاده مي كردند زيرا كه سازمان راديو ايران در تهران تنها دو استيشن واگن در اختيار داشت و آن هم براي رسانيدن گويندگان اخبار به محل كار). از آن پس سازمان راديو ـ تلويزيون چند بار تلاش به تجديد حيات آن برنامه كرد ولي موفق نشد. ساير كشورها هم چنين تلاشي را بعمل آورده اند ولي موفقيت نداشته اند. هم اكنون در آمريكا دو كانال تلويزيوني تحت عنوان «دادگاه» سرگرم بكار هستند كه برنامه هاي آنها استوديويي است، نه ضبط در صحنه، و به كساني كه حاضر شوند بروند و حرفهايي را كه احتمالا در دهانشان مي گذارند مقابل دوربين و قاضي استوديويي (عامل ايفاي نقش) تكرار كنند دستمزد قابل ملاحظه پرداخت مي شود.


ساير ملل

قهرمان استقلال آرژانتين


خوزه سن مارتين«خوزه سن مارتين» قهرمان استقلال آرژانتين كه در اين كشور داراي احترام خاص است 17 اوت 1850 در گذشت وي 25 فوريه 1778 به دنيا آمده بود. در جواني به اسپانيا رفته و در ارتش اين كشور افسر شده بود. در همانجا ، انديشه استقلال ارژانتين و ساير سرزمين هاي تحت سلطه اسپانيا در قاره امريكا به او راه يافت . او اسپانيا را كه به سهولت به چنگ ناپلئون افتاده بود كشوري ضعيف كه استحقاق آقايي بر زادگاه او را ندارد تشخيص داده بود. در بازگشت به آرژانتين ، براي دولت محلي يك هنگ سوار به وجود آورد كه بعدا با همين هنگ و كمك استقلال طلبان ديگر موفق به گرفتن استقلال آرژانتين از اسپانيا شد و آنگاه به كمك استقلال طلبان ساير سرزمين هاي لاتين نشين قاره آمريكا شتافت.


رهبر جنبش بازگشت سياهپوستان به آفريقا


Marcus Garvy

ماركوس گاروي Marcus Garvy را كه در روزي چون امروز در سال 1887 در جامائيكا به دنيا آمد نخستين سياه پوستي مي دانند كه جنبشي براي باز گرداندن سياه پوستان از قاره آمريكا به افريقا ــ سرزمين نياكانشان ــ به وجود آورد. وي عقيده داشت از آن جا كه سياه پوستان به صورت برده از افريقا به آمريكا آورده شده اند و اين ذهنيت در آنان و سپيد پوستان باقي مانده است ؛ در اينجا دشوار است كه بتوانند رشد كنند و ترقي تحت فشار دولت منطقي و دائمي نيست ، ولي در قاره خودشان امكان پيشرفت برايشان وجود دارد.
پيش از ماركوس ، بسياري از بردگان آزاد شده آمريكاي شمالي با كمك اين دولت به آفريقا منتقل و در آنجا كشور لابيريا را تاسيس كرده بودند ولي هنوز يك وزير منصوب از آمريكا بركار آنان نظارت داشت. در سال 1890 الكساندر كلارك سمت وزارت لابيريا را برعهده داشت.
نهضت ماركوس هواداران فراوان به دست آورد ولي از آنجا كه در آن زمان ، جز اتيوپي ، كشور آفريقايي ديگري استقلال نداشت شمار بسيار كمي از سياهان بر پايه طرح ماركوس به آفريقا باز گشتند.

آغاز محاكمه خلبان «يو ـ 2 » آمريكا در مسكو


Francis Gary Powers در دادگاه مسکومحاكمه «فرانسيس گاري پاورز Francis Gary Powers» خلبان هواپيماي جاسوسي «يو ـ 2 » آمريكا كه اول مه 1960 بر فراز خاك شوروي هدف موشك قرار گرفته و سرنگون شده بود 17 اوت همين سال در مسكو آغاز گرديد. 17 اوت زادروز فرانسيس بود كه در 1929 به دنيا آمده بود. معلوم نشده است كه با توجه به زادروز او، روسها تعمدا اين روز را براي آغاز محاكمه اش انتخاب كرده بودند.
سقوط اين هواپيما كه از پاكستان به پرواز در آمده بود و در شرق ميانه اتحاد شوروي هدف موشک قرارگرفت در آستانه ديدار خروشچف و آيزنهاور، سران دو كشور، بحران دامنه داري به وجود آورده بود. قرار بود كه مذاكرات سران دو كشور رقيب به منظور تنش زدايي انجام شود. بعدا شايعات متعدد رواج يافت كه شايد دستهايي در آمريكا در جريان بوده كه مانع از تشنج زدائي در روابط دو كشور شود.
پاورز که در استخدام سازمان اطلاعات مرکزي آمريکا CIA بود در جريان محاکمه به همه چيز اعتراف کرد و به ده سال زندان محکوم شد. دو سال بعد، وي با يک جاسوس روسيه به نام رودولف آبل که در زندان آمريکا بود مبادله شد. پاورز سپس به استخدام يک تلويزيون محلي در کاليفرنيا درآمد که با هلي کوپتر بر فراز خيابانها و جاده ها پرواز مي کرد و خبر ترافيک مي فرستاد و از حريق و رويدادهايي نظير آن فيلم و خبر تهيه مي کرد. وي در يکم اوت 1977 در پايان تهيه يک فيلم خبري از آسمان از يک رويداد حريق و در راه بازگشت به به فرودگاه براثر تمام شدن سوخت هلي کوپتر برفراز لس آنجلس سرنگون شد و جان سپرد. در اين سانحه، فيلمبردار تلويزيون نيز کشته شد. پاورز هنگام مرگ 48 ساله بود.

سفينه شوروي در زهره


ونرا ـ7 «ونرا Venera _ 7» سفينه شوروي كه به سوي زهره فرستاده شده بود 17 اوت 1970 به آرامي بر سطح اين ستاره زيبا فرود آمد.
اين سئوال و ابهام اينك همه را كلافه كرده است كه اين همه پيشرفتهاي شوروي چه شدند و چگونه يكشبه ـ با فروپاشي بدون خونريزي اين اتحاديه ـ به فراموشي سپرده شدند. مردم شوروي براي نيل به اين پيشرفتها بهاي سنگيني پرداخته بودند!.

خودكشي معاون هيتلر و اجتماع سالانه نئو نازي ها در اطراف گور او


رودلف هس17 اوت سال 1987، رودلف هس Hess معاون پيشين هيتلر که 93 ساله بود در زندان فاتحان جنگ جهاني دوم در برلن به نام زندان اشپاندائو كه همين يك زنداني در آن نگهداري مي شد، با كابل برق خود را حلق آويز كرد و درگذشت و چهار دولت شوروي، فرانسه، انگلستان و آمريكا از هزينه بسيار سنگين نگهداري او آسوده شدند.
وي بيش از چهار دهه و حتي پيش از پايان جنگ در زندان بود. هس در جريان سقوط هواپيمايش در خاک انگلستان دستگير شده بود. هس در گورستان خانوادگي در " وونسيدل " باواريا مدفون شده است و هرسال در اين روز نئو نازيهاي آلمان در اين گورستان و در خيابانهاي وونسيدل دست به تظاهرات مي زنند و فرياد زنده باد هيتلر بر مي آورند. دولت آلمان براي جلوگيري از وقوع هرگونه حادثه مجبور است پليس اضافي به منطقه بفرستد . در 17 اوت سال2003 هزاران نئونازي در وونسيدل اجتماع کرده بودند و دولت هزار پليس اضافي اعزام داشته بود و عده اي از آنان که علامت پرچم دوران هيتلر را حمل مي کردند دستگير شدند زيرا که حمل آن در آلمان منع قانوني دارد.

گوشه اي از اجتماع نئو نازي ها به مناسبت 17 اوت


مرگ ژنرال ضياءالحق


ضياءالحق17 اوت سال 1988 ژنرال ضياءالحق ديكتاتور نظامي پاكستان پس از 11 سال حكومت در يك سانحه هوايي كشته شد. حادثه اي كه هنوز بدرستي علت آن معلوم نيست. سفير آمريكا در پاكستان نيز در همين حادثه جان داد. ضياءالحق پنجم ژوئيه سال 1977 با يك كودتاي نظامي ذوالفقار علي بوتو را كه چهار ماه پيش از آن در انتخابات عمومي پيروز شده بود و بر پاكستان حكومت مي كرد بركنار ساخت و برجايش نشست.
به تصميم او بوتو به اتهام وجود فساد مالي و اداري در سازمانهاي دولتي اش و نيز اتهام قتل يكي از رقباي انتخاباتي اش محاكمه و با وجود درخواست برژنف رهبر وقت شوروي، پاپ و بسياري از سران كشورها و متفكران اعدام شد.
مردم پاكستان پس از كشته شدن ژنرال ضياءالحق « بي نظير» دختر بوتو را به رياست قوه مجريه برگزيدند.

كاسترو ايالات متحده را «امپراتوري روم» امروز خواند



فيدل كاسترو 77 ساله 16 اوت 2003 در استاديوم ورزشي شهر آسانسيون پايتخت كشور پاراگوئه در برابر بيش از ده هزار تن كه فرياد « فيدل ـ فيدل ، تولدت مبارك » سر داده بودند در نطقي ايالات متحده را با امپراتوري روم باستان مقايسه كرد و گفت كه دولت واشنگتن « امپراتور روم » امروز است. رسانه ها نوشته اند كه كاسترو با مشاهده آن همه ابراز احساسات نسبت به خود ، قطرات اشك از چشمانش بر گونه اش غلطيد. برخي رسانه ها نوشته اند كه در عهد باستان امپراتوري توانمند ايران در برابر روم وجود داشت ، ولي به نظر مي رسد كه امروز در برابر آمريكا قدرتي وجود نداشته باشد.
كاسترو براي شركت در مراسم آغاز دوره رياست جمهوري « نيكاتور دوارته » به پاراگوئه دعوت شده بود كه 14 اوت برگزار شد . مدتي است كه در آمريكاي لاتين رسم شده كه كاسترو بايد در مراسم آغاز دوره يك رئيس جمهوري جديد حاضر باشد ، گرچه توجه مردم به او بيش از رئيس جمهوري تازه است.

عيدي امين هم از اين دنيا رفت


«عيدي امين دادا» گروهبان پيشين ارتش انگلستان كه 25 ژانويه سال 1971 با يك كودتاي نظامي ميلتون ابوت ( ابوته ) را از رياست جمهوري كشور اوگاندا بركنار و خود زمامدار اين كشور شده و هشت سال حكومت كرده بود 16 اوت 2003 در شهر بندري جده در كشوري سعودي بر اثر از كار افتادگي كليه ها در هشتاد سالگي در گذشت.
وي كه در جواني در عين حال يك بوكسور بود در ارتش اوگاندا كه در سال 1962 استقلال يافته بود به دليل نداشتن نظامي با تجربه ، افسر شد و ظرف مدت كوتاهي به ژنرالي رسيد و كودتا كرد . درباره آدمكشي و بي رحمي هاي او داستانها گفته اند ، ازجمله اخراج خشونت آميز هنديان مهاجر كه امور اقتصادي اوگاندا را از دوران استعمار انگلستان به دست داشتند كه با رفتن آنان اوضاع اقتصادي اوگاندا به وخامت گراييد. گفته شده است كه وي اجساد مقتولان خشونت هاي خود را به درياچه ويكتوريا مي انداخت تا طعمه تمساح شوند. امين در سال 1979 مدعي قسمتي از خاك تانزانيا شد و به آن كشور لشكر كشيد ، ولي از ارتش تانزانيا شكست خورد و هنگامي كه نيروهاي تانزانيا وارد شهر كامپالا پايتخت اوگاندا شدند به عربستان سعودي فرار كرد و به آن دولت پناهنده شد. در پي فرار او ، ابوته به اوگاندا ( يوگاندا ) بازگشت و حكومت را به دست گرفت. عيدي امين مسلمان بود.

تلفات و زيانهاي توفات دريايي در فلوريدا

17 اوت 2004 چهار روز پس از توفان دريايي چارلي كه ايالتهاي شرقي آمريكا از فلوريدا تا «مين» را در نورديد اعلام شد كه اين توفان تنها در فلوريدا كه محل ورود آن به خاك آمريكا بود باعث مرگ 17 تن و وارد آمدن 14 ميليارد دلار زيان شده است . تا اين روز ( 17 اوت ) در اين منطقه بيش از يك ميليون تن فاقد برق بودند.

برخي ديگر از رويدادهاي 17 اوت

1836: قانون اجباري شدن ثبت تولد، مرگ و نكاح در انگلستان به اجرا درآمد و كشورهاي ديگر كه تا آن زمان نداشتند به تدريج چنين كردند.

1846: شهر لس آنجلس كه توسط مهاجران اسپانيايي ساخته شده است و متعلق به كشور مكزيك بود به تصرف ايالات متحده آمريكا درآمد.
1850: بالزاك نويسنده فرانسوي درگذشت.

.iranianshistoryonthisday





....
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن

ویرایش توسط ساقي : 08-17-2009 در ساعت 01:46 PM
پاسخ با نقل قول
  #179  
قدیمی 08-24-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 24 اوت


ايران

شهر قزوين قتلگاه خاندان صفوي!


24 اوت در سال 1577 ميلادي، شاه اسماعيل دوم از سلسله صفوي كه مردي سفاك بود و شهر قزوين را به قتلگاه خاندان صفوي و رجال وقت تبديل كرده بود، ناگهان درگذشت. وي كه دو سال سلطنت كرده بود جانشين شاه طهماسب شده بود كه 43 سال سلطنت كرد. شاه طهماسب شهر قزوين را پايتخت ايران كرده بود. شاهان صفوي در عين حال خود را، ولو اسما رئيس مذهبي كشور نيز مي پنداشتند؛ زيرا شاه اسماعيل اول شيعه اثني عشري را مذهب رسمي ايران اعلام كرده بود و شاهان بعد از او خود را پاسدار اين مذهب مي دانستند. به لحاظ اهميتي كه صفويه براي خراسان قائل بود، يكي از پسران شاه وقت بايد در شهر هرات، مركز حكومتي خراسان، مي زيست. پس از مرگ شاه اسماعيل دوم مقامات دولت و فرماندهان واحدهاي قزلباش برادرش محمد را كه قبلا به دستور شاه اسماعيل دوم كور شده بود به سلطنت برداشتند تا كسي مانع سوء استفاده ايشان از قدرت نشود. كار خودمختاري قزلباش به جايي رسيده بود كه زن شاه (مادر شاه عباس) را از قصر ربودند و در بيابانهاي قزوين قطعه – قطعه كردند و به همين سبب، شاه عباس كه در هرات بود با لشكر خراسان به قزوين آمد و بر ضد پدر كودتا كرد و سپس دست به اصلاحات اداري و نظامي زد و با ايجاد يك ارتش ملي براي ايران، قزلباش را كه يك قشون متعلق به ايلها و عشاير بود مرخص كرد. شاه عباس بعدا پايتخت را از قزوين كه در آنجا مادرش را كشته بودند به اصفهان انتقال داد.




يك روز پيش از تعرض نظامي، تهران هنوز در بي خبري و ابهام بود!






دو بازيگر اصلي صحنه: ريدرز بولارد سفيرلندن و آندره اسميرنوف سفير مسكو در تهران


دوم شهريور 1320، يك روز پيش از تعرض نظامي انگلستان و شوروي كه طراح آن انگليسي ها بودند، تهران هنوز در بي خبري و ابهام بود؛ تنها ريدرز بولارد سفير انگلستان در تهران و آندره اسميرنوف سفير تازه شوروي و چند نفري از رجال سياسي و مقامات نظامي كه با انگلستان مربوط بودند و يا اين كه در چند هفته اخير تطميع شده بودند از نقشه تعرض خبر داشتند. اسميرنوف حتي شايعه تعرض نظامي را رسما تكذيب كرده بود.
در اين روز واحدهاي نظامي شوروي پشت خطوط مرزي ايران در شمال، و نيروهاي انگليسي در عراق (در مجاورت مرزهاي غربي ايران) مستقر و آماده دريافت دستور حمله بودند. نگراني چرچيل نخست وزير وقت انگلستان از اين بود كه اگر برنامه تطميع مقامات ايران طبق نقشه عملي نشود از چند هزار نيروي هندي در حمله به ايران كاري ساخته نخواهد بود و در اين صورت آلماني ها همه تلاش خود را بكار بخواهند برد تا با گرفتن قفقاز به كمك ايران برسند. در آن روز نيروهاي آلمان در پيشروي در خاك شوروي به اواسط اوكراين رسيده بودند. آلمان به نقشه انگلستان و شوروي مبني بر حمله به ايران پي برده بود، ولي اين دولت هم نمي خواست با انتقال اين خبر از مجاري رسمي به تهران، مقامات ايران را دچار ترس و شتابزدگي كند. آلماني ها كه شناخت كمتري از روانشناسي و شرح احوال رجال وقت ايران داشتند باور نمي كردند كه چند مقام نظامي بدون نظر شاه، ارتش ايران را مرخص كنند و وطن را بي دفاع رها سازند!.
در اين ميان چشم مردم ايران به ارتششان بود كه در باره انضباط و روحيه آن داستانها شنيده و زرق و برق لباس و نشان و واكسيل افسرانش و مراسم سان و رژه ها را به چشم ديده بودند ، ولي ....
به نظر برخي از مورخان، «خيانت» به وطن به مفهوم همكاري با بيگانه در اجراي برنامه ها و سياستهاي آن و نيز نان به نرخ روز خوردن، از اواسط حكومت شاه سليمان صفوي در ايران مشاهده شده است كه با يك وقفه در دوران افشاريه و زنديه، از زمان سلطنت فتحعلي شاه قاجار ادامه يافته است. اروپاييان پس از يافتن راههاي دريايي شرق از اين تعبير منظوم در فارسي«به دو چيز گيرند مر مملكت را ؛ يكي پول و رشوه ( خريدن طرف ) و ديگري شمشير آبديده يماني ( جنگ )» بارها استفاده كرده و چون برنده شده اند هنوز هم به استفاده از آن ادامه مي دهند.


يك دسته از ژنرالهاي ايران در زمان تجاوزنظامي، كه وطن انتظار جانبازي از آنان داشت!




و
دسته اي ديگر از ژنرالها، كه پس از اشغال نظامي وطن هم مقام و منزلت را از دست ندادند!




اعتراف بانو "آلبرايت" - تاييد مداخله در براندازي 28 امرداد، 47 سال بعد!

بانو آلبرايت وزير امورخارجه آمريكا در دوران حكومت كلينتون كه تا يك قدمي عذرخواهي از ملت ايران به خاطر براندازي 28 مرداد جلو آمده بودپس از بركناري حكومت دكتر مصدق و بازگشت شاه به ايران، 24 اوت 1953 (دوم شهريور 1332) سرلشكر زاهدي تصميمات سختي را بر ضد كمونيستها (حزب توده) كه فعاليتهايش از پنج سال پيش از آن غير قانوني شده بود، ولي دكتر مصدق عملا آن را آزاد گذارده بود اعلام كرد و ژنرال آيزنهاور رئيس جمهوري وقت آمريكا از حزب جمهوري خواه، يك كمك مالي 45 ميليون دلاري به وي داد. حال آن كه قبلا حاضر نشده بود كه موافقت كند يك وام بين المللي ده ميليون دلاري به دولت دكتر مصدق

داده شود. تنها بهانه دولت آمريکا براي مشارکت با دولت انگلستان در براندازي حکومت دکتر مصدق تشديد فعاليت حزب توده بود.
چهل و هفت سال طول کشيد تا يک وزير امورخارجه آمريکا به طور ضمني اعتراف کرد که دولت آمريکا در براندازي حکومت دکتر مصدق در سال 1953 دخالت داشت. مادلين آلبرايت وزير امورخارجه دولت کلينتون (از حزب دمکرات ) در آخرين سال وزارتش در مراسمي گفت که دولت انگلستان در سال 1952 اصرار فراوان کرد که دولت دکتر مصدق برانداخته شود ولي ترومن نپذيرفت و پيشنهاد انگلستان را رد کرد و دولت آيزنهاور که به اين کار تن داد بعدا استدلال کرد که اين مداخله به دلايل استراتژيک لازم بود، حال آن به نظر من (بانو آلبرايت ) براندازي دولت دکتر مصدق يک عقب نشيني از تحول و تکامل دمکراسي و ايجاد بنياد هاي سياسي (حزب و روزنامه آزاد و مستقل) در ايران بود.
يکي از نتايج براندازي دکتر مصدق براي دولت آمريکا اين بود که در نفت ايران 40 درصد شريک گرديد، 40 درصد هم انگلستان و 20 در صد هم سهم کشورهاي ديگر عضو کنسر سيوم.
شوروي عكس العمل خود نسبت به رويداد 28 مرداد را كه دو دولت بزرگ غرب با هدف ضديت با آن انجام داده بودند تنها با تاييد آزمايش بمب هيدروژني اش كه چند روز پيش از آن انجام شده بود نشان داد!. اين کوتاه آمدن دولت وقت مسکو به زيان موجوديت خودش تمام شد. از نيمه دوم دهه 1980 تا اوت 2008 دولت مسکو "کوتاه آمدن هاي بسياردر برابر غرب" در کارنامه خود دارد. اين کوتاه آمدنهاي به صورت "اپيزمنت" از سال 2008 به تدريج فروکش کرد که از ماه اوت اين سال به يک ايستادگي نوين انجاميده است.



در قلمرو انديشه



گاس دبير كل حزب كمونيست آمريكا - مردي كه «مزدك» را بنيادگذار سوسياليسم مي دانست







بيست و چهارم اوت 1966 اعضاي كميته مركزي حزب كمونيست آمريكا «گاس هال» را به سمت دبيركلي اين حزب انتخاب كردند. وي كه در كتابش «مزدك» را بنيادگذار سوسياليسم در جهان اعلام داشته است با رهبران وقت شوروي روابط دوستانه داشت. در كشورهاي سوسياليستي از «گاس» همانند رئيس يك كشور استقبال مي كردند. با وجود اين، گاس عقيده داشت كه در پياده كردن سوسياليسم در روسيه عجله شده بود زيرا اين كشور آمادگي و شرايط آن را نداشت. ايراد ديگر گاس به رهبران شوروي اين بود كه صدور كمونيسم را سرلوحه سياست هاي خود تعيين كرده بودند كه اين كار نه تنها خصومت آمريكا را برانگيخت بلكه خزانه آن دولت را تهي ساخت و ناچار شد به جاي اقدام، همه اش به مردم وعده زندگاني بهتر بدهد. گاس اخيرا درگذشت.


اعدام دو آنارشيست در آمريكا و نگاهي کوتاه به نظرات آنان




نيكلا (نيکولو) ساكو ـ بارتلمو وانزتي




23 اوت 1927«نيكلا ساكو» و «بارتلمو وانزتي» در يك زندان ايالت ماساچوست آمريكا با صندلي الكتريك اعدام شدند. اين دو كه از مهاجران ايتاليايي و پيرو مكتب آنارشيسم بودند متهم به حمله مسلحانه به يك بانك شده بودند كه به باور آنان، بهره ظالمانه بانكها و سازمانهاي معاملات پول بر بدبختي طبقه كارگر مي افزايد. بنا بر اين، اتهام سرقت را نپذيرفتند و آن را به مفهومي که داشت رد كردند. عقيده اين دو همانند آنارشيست هاي ديگر، انهدام نظام هايي بود كه به برقراري عدالت اجتماعي توجه نداشتند. آنارشيستهاي وقت با هرچه كه سلطه و ظلم و حرف بدون منطق بود مخالفت مي كردند. آنان خواهان اقتصاد تعاوني (نوعي سوسياليسم) بودند. اختلاف نظر آنان با كمونيست ها در اين بود كه مي گفتند كه اينان مي خواهند با زور و اجبار مردم را به قبول سوسياليسم وادار كنند حال آن كه پذيرش هر نظام بايد داوطلبانه و از صميم قلب باشد. برخلاف كمونيستها، آنارشيستها براي رسيدن به عدالت اجتماعي معتقد به خشونت انقلابي بودند و در زمينه عواطف انساني مي گفتند انسان خوب كسي كه نگران وضعيت ديگران باشد و براي تامين منافع جامعه اولويت قائل شود و نفع جمع بر منافع فردي را ترجيح دهد. خاطره خشونت هاي آنارشيستهاي آن زمان است كه غربي ها را از گروههايي نظير القاعده ترسانيده است زيرا كه تقريبا روش هاي مشابهي را اعمال مي كنند. آنارشيست هاي اروپايي در اواخر قرن 19 و اوايل قرن بيستم بسياري از سران غرب از جمله پادشاه ايتاليا، رئيس دولت فرانسه و رئيس جمهور آمريكا را ترور كردند.
نيکلا (نيکلو) و بارتلمو در لحظه پيش از اعدام گفته بودند كه به آنارشيسم وفادار هستند.


در دنياي تاريخ‌نگاري



تاثير اقتصاد و اوضاع جغرافيايي در تكوين تاريخ - اگر يک انسان ناکامل رئيس دولت شود ..

.
Ferdinand Braudel



امروز زادروز فرديناند (فردينان) برودل تاريخنگار فرانسوي است كه 24 اوت سال 1902 به دنيا آمد و 27 نوامبر سال 1985 در گذشت. بسياري از اصحاب نظر وي را بزرگترين مورخ قرن 20 فرانسه مي دانند. وي معتقد به تاثير اقتصاد و اوضاع جغرافيايي در تكوين تاريخ بود. در تاريخنگاري تاكيد بر انعكاس كامل و روشن شرح هر رويداد و گزارش علل و نتايج وقايع داشت تا از آن پند گرفته شود. برودل مي گفت كه دمكراسي پس از تكامل، جامعه را به سوسياليسم گرايش مي دهد. به عبارت ديگر؛ دمكراسي واقعي به سوسياليسم ختم مي شود.
وي ثابت کرده است كه اكثريت مردم، صرف نظر از اين كه در كدام كشور زندگي مي كنند، شناخت كامل و درست از دمكراسي و موهبت آن ندارند و طوطي وار در انتخابات شركت مي كنند و رسانه ها كه عمدتا در كنترل اصحاب قدرت و يا پول هستند تلاش لازم براي روشن ساختن مردم و آشنا كردن آنان با دمكراسي بعمل نياروده اند. رسانه ها تنها ظاهر رويداد را منعكس مي كنند و واقعيت ها را علني نمي سازند. به باور برودل، بدون داشتن مولف و روزنامه نگار شجاع و انساندوست نمي شود اطمينان به تكامل انسان داشت و همه مسائل و مشكلات، ساخت و دسپخت انسان ناقص است، مخصوصا كه اگر يك «انسان ناكامل» رئيس يك دولت شود.
برودل كارشناس «تاريخ اقتصاد ـ اجتماعي» بود . مهمترين تاليفات او عبارتند از: كتاب سه جلدي تمدن و كاپيتاليسم در قرون 15 تا 18 (پيش از دوران صنعتي شدن)، دنياي مديترانه باستان، دنياي مديترانه در قرون جديد، برتري اسپانيا (دوران فيليپ دوم)، درباره تاريخ، خارج از ايتاليا، تاريخ تمدن، هويت فرانسه و ....

ساير ملل

3 شهر ايتاليا زير مواد آتشفشان مدفون شد

كوه وزوويوس

24 اوت سال 79 ميلادي كوه وزوويوس Vesuvius در جنوب ايتاليا ناگهان دست به آتشفشاني زد و سه شهر آباد پمپيPompeii، هركولائوم Herculaneum و ستابيائه Stabiae را با همه آثار تمدن و دهها هزار سكنه در زير مواد مذاب و خاكستر آتشفشاني مدفون كرد. ايتاليا آن سال تابستان بسيار گرمي داشت و پيش بيني يك فاجعه طبيعي مي رفت.

اين کوه بعدا هم چندين بار دست به آتشفشاني زده است.



زوال امپراتوري روم در غرب


تصويري از مجسمه تئودوسيوس
24 اوت سال 410 ميلادي ويزيگتها (Visigoth دسته اي از ژرمن ها) شهر رم را تصرف كردند و ويران ساختند و با اين رويداد عمر امپراتوري روم در قلمرو غربي آن پايان يافت، ولي قسمت شرقي (قسطنطنيه) تا چندين قرن بعد از آن (سال 1453) به حيات خود ادامه داد. پس از ويزيگتها، وندالها Vandals به رم حمله بردند و دوباره آنجا را خراب کردند. رومي ها قرنها به ويزيگتها و وندالها زور گفته و حتي ايشان را وحشي خوانده بودند تا تعرض خود را به آنان توجيه کنند. شهر رم كه روزگاري پايتخت يك امپراتوري بزرگ بود بعدا به مقر پاپ تبديل شد و بازهم مركز قدرت بود، ولي ايتاليا تا قرن نوزدهم يكپارچه نشد. از تئودوسيوس به عنوان آخرين امپراتور روم غربي که با ويزيگتها و وندالها هردو جنگيد نام مي برند.

خونين ترين قتل عام مذهبي يكروزه در طول تاريخ - روز "Bartholomew"



كاترين دو مديسي24 اوت 1572 ميلادي كه در فرانسه به روز "Bartholomew" معروف است كاتوليكهاي اين كشور كه داراي اكثريت مذهبي هستند از بامداد تا شامگاه اين روز در شهر پاريس هفتاد هزار پروتستان – مرد، زن و كودك – را سر بريدند؛ زيرا كه شاهزاده پروتستان به نام "هانري ناوار" با خواهر شاه كاتوليك فرانسه ازدواج كرده بود و كاتوليكها از آن بيم داشتند كه سلطنت به دست پروتستانها افتد و سرانجام در يک شامگاه "هانري ناوار" را دستگير كردند و او را مجبور ساختند كه از پروتستانيسم دست بكشد و كاتوليك شود و وي كه بعدا شاه فرانسه شد از ترس جان همان لحظه كاتوليك شد!. به نوشته پاره اي مورخان، اين قتل عام به دستور شارل نهم شاه وقت فرانسه صورت گرفت. بعضي ديگر نوشته اند كه شارل به توصيه مادرش، كاترين دو مديسي، دستور داده بود كه رهبر پروتستانها مقتول شود و با اين عمل، قتل عام شروع شد. قتل عام از سپيده دم آن روز آغاز شده بود.



امضاي اسناد نهايي تاسيس «ناتو» - آغاز کار اين اتحاديه نظامي، گسترش آن و ...






بيست و چهارم اوت 1949 هري ترومن رئيس جمهوري وقت آمريكا اسناد نهايي تاسيس سازمان پيمان اتلانتيك شمالي (ناتو) را امضاء كرد (عکس بالا). 18 مارس(5 ماه پيش از اين) با چگونگي تاسيس اين اتحاديه موافقت و اصول آن مورد تصويب قرار گرفته بود كه در يكي از اين اصول تصريح شده است كه حمله نظامي به يك كشور عضو به منزله حمله به همه اعضاء تلقي خواهد شد.
در پي امضاي اسناد نهايي «ناتو »، اين اتحاديه از 27 ژانويه 1950 آغاز بكار كرد و اول آوريل همين سال وزيران كشورهاي عضو در لاهه اجتماع و طرح مقابله با گسترش شوروي را تصويب كردند.
ترومن 19 دسامبر 1950 ژنرال آيزنهاور را به سر فرماندهي نيروهاي ناتو تعيين كرد. اين اتحاديه در جريان تاسيس با مخالفت ها و تظاهرات متعدد در كشورهاي عضو رو به رو شد، ازجمله در هفتم ژانويه 1951 كه آيزنهاور 60 ساله فرمانده كل نيروهاي ناتو وارد پاريس شد با تظاهرات خياباني گسترده اي رو به رو گرديد. با وجود اين، وي در بارگشت به آمريكا در جلسه اول فوريه كنگره اين كشور حضور يافت و خطاب به نمايندگان گفت كه اگر نمي خواهند جنگ سرد جاري به جنگ گرم مبدل شود در اعزام نيرو به اروپا و اختصاص بودجه امساك نكنند.
ايالات متحده. فرانسه، انگلستان، كانادا، هلند، بلژيك و لوكزامبورگ اعضاي اوليه اين اتحاديه بودند كه نخستين مقر آن پاريس بود. اتحاديه اعلام كرده بود كه درهايش به روي ايتاليا، نروژ، دانمارك، ايسلند و پرتغال باز است. اين اتحاديه بعدا گسترش يافت و با اينکه قراربود پس از انحلال سازمان پيمان ورشو (شرق سابق) منحل شود و يا به صورت يک انجمن سياسي درآيد دست به تقويت خود زده و تا بالتيک سابق شوروي را به خود ملحق ساخته، به انحلال يوگوسلاوي کمک کرده و اينک در افغانستان که خارج از محدوده آن است وارد مداخله شده است. قصد ناتو مبني بر جلب عضويت گرجستان و اوکراين بود که چهره روسيه را در ماه اوت 2008 تغيير داد و متعاقب آن معارضه تازه اي در جهان آغاز شده است که معلوم نيست تا کي و کجا ادامه يابد.

جنجال کشيش هاي "بچه باز" در آمريکا :يک كشيش بچه باز در زندان كشته شد!

John Geoghan

جان گيگان كشيش سابق كه به جرم «بچه بازي» به ده سال زندان محكوم شده بود و در يك زندان ايالت ماساچوست آمريكا نگهداري مي شد ظهر روز 23 اوت 2003 هنگام صرف ناهار مورد حمله يك زنداني ديگر كه از شنيدن اعمال او خشمگين شده بود قرار گرفت و كشته شد.
گيگان به مدت 30 سال در ناحيه بوستون كشيش كليساهاي كاتوليك بود. وي بر اثر شكايت يك پسر كه در ده سالگي در استخر شنا مورد تعرض وي قرار گرفته بود دستگير شده بود. انتشار خبر دستگيري گيگن در رسانه ها جنجال بزرگي بپا كرد به گونه اي كه در سال 2003 در سراسر آمريكا از 325 كشيش كاتوليك شكايت و متهم به «بچه بازي» و همجنس بازي شده اند. تعداد شكايات از گيگان به 130 مورد رسيده بود.
سران منطقه اي كليسا ها نيز متهم به پرده پوشي از اين اعمال شده اند؛ زيرا شاكيان گفته بودند كه جريان را قبلا به روساي مناطق خبر داده بودند ولي اقدامي نشده بود. سر كشيش منطقه بوستون كه متهم به پرده پوشي شده بود از سمت خود كناره گيري كرد و جانشين او اعلام كرده است كه حاضر است 65 ميليون دلار بدهد تا شاكيان شكايات خود را پس بگيرند زيرا با هر محاكمه و انتشار اخبار در رسانه ها به اعتبار كليسا لطمه بيشتري مي خورد و مردم نسبت آن و دين دلسرد مي شوند.
آسيب ديگري كه در طول سال 2003 به كليسا وارد آمده فرار يك كشيش از صحنه تصادف منجر به مرگ در ايالت نيومكزيكو آمريكا بود. اين كشيش كه رانندگي اتومبيل را برعهده داشت پس از تصادف منجر به مرگ از محل فرار كرده بود!.


آغاز انتقاد از «سيا» - يک سازمان اطلاعاتي بايد منافع ملي را در نظر بگيرد، نه اينکه ديکته قوه مجريه را بنويسد

از اين روز در سال 2004 انتقاد علني از سازمان اطلاعات مركزي آمريكا - سي. آي . ا. و ازجمله گزارش نادقيق آن سازمان درباره وجود اسلحه كشتار جمعي در عراق و ارتباط اين دولت با القاعده كه دليل حمله نظامي سال 2003 به اين كشور قرار گرفت آغاز شد و از آن پس ادامه يافته است. اين انتقادها سرانجام منجر به تغييرات اداري در سازمان "سيا" و ايجاد يک مديريت واحد براي سازمانهاي اطلاعاتي 14 گانه آمريکا شد. اين انتقادها باعث که "سيا" بسياري از مدافعان خود در کنگره را از دست بدهد زيرا يک سازمان اطلاعاتي در يک کشور بايد منافع ملي را درنظر بگيرد نه اينکه بله قربان گو و مطيع قوه مجريه و يا دو قوه ديگر باشد، ديکته هاي آنها را بنويسد و هرگونه گزارشي را که بخواهند تهيه کند و ....

وضعيت پينوشه در سال 2004 - جستجوي جهاني براي يافتن پول و دارايي او! - درسي عبرت براي اصحاب قدرت

دولت شيلي، برخي از احزاب و گروهي از مردم اين كشور تا 24 اوت 2004 دهها اعلام جرم عليه ژنرال پينوشه ديكتاتور سابق شيلي كه پس از كودتاي سال 1973 به مدت 17 سال با استبداد بر اين كشور حكومت كرده بود تسليم دادگستري كرده ولي او كه 88 ساله و به ضعف حافظه دچار بود قادر به حضور در دادگاه و دفاع از خود نبود. پينوشه که اخيرا و در جريان حبس خانگي درگذشت متهم بود كه با كمك سازمان اطلاعات مرکزي آمريکا، «سيا» كودتا كرده بود. طبق اين پرونده ها، قتل مرد محبوبي چون آلنده را به پاي او نوشته اند. پينوشه اواخر عمر و ÷يش از بازداشت خانگي به هرجا که سفر مي کرد و ازجمله لندن آرام و آزاد نبود و زير نظر پليس قرار مي گرفت. سرنوشت يينوشه بايد درسي عبرت قراربگيرد.
مخالفان پينوشه پس از اينکه مقام خود را ازدست داد نه تنها فرزندان مقتولان زمان او را برسر کار آوردند و بر جاي وي نشانيدند بلکه در بانکهاي سراسر جهان به جستجوي پولهاي او پرداختند و در بورسها به دنبال سهامش گشتند و .... آنان ضمن اين جستجوي جهاني در بانك «ريگز» در شهر واشنگتن و نه چندان دور از كاخ سفيد حسابي با هشت ميليون دلار موجودي به نام وي كشف کردند كه اداره ماليات بردرآمد آمريكا هم آن را تاييد كرده بود. از نيمه اوت 2004 دولت شيلي و مخالفان پينوشه تلاش کردند تا بدانند كه اين پول را چه عاملي در دو نوبت به حساب پينوشه كه در زمان قدرت با ارسال وكالتنامه آن را باز كرده بود واريز كرده بودند. پينوشه كهنسال در آن زمان به علت ضعف شديد حافظه متوجه سئوالات نمي شود كه پاسخ گويد.


برغم هشدار اصحاب نظر، چرا ناتو و اتحاديه اروپا به قلقلک دادن روسيه ادامه دادند تا...؟!

اعتراض مورخ 23 اوت 2004 دولت روسيه به جمهوري خيلي كوچك استوني كه تا 13 سال پيش از آن گوشه اي از اتحاد شوروي بود و مسكن يك اقليت بزرگ روس است در برخي روزنامه ها به صورت طنز انتشار يافته بود كه نوشته بودند: روسيه امروز به مصداق فردي شده است كه خانه اش را بخشيد و وقتي شنيد در آن خانه بر ضد او توطئه مي كنند به همسايه بغل دستي كه رهبري توطئه را به دست دارد متوسل شد.
ماجرا از اين قرار بود كه در استوني كه اخيرا به عضويت اتحاديه اروپا و نيز پيمان نظامي ناتو در آمده است كه هر دو عمل، دهن كجي غرب به روسها تلقي شده بود، يك بناي ياد بود براي بزرگداشت آن دسته از استونيايي ها بر پاداشته كه در جريان جنگ جهاني دوم و در طول اشغال نظامي منطقه بالتيك توسط آلمان نازي، به ارتش هيتلر بر ضد شوروي كمك مي كردند كه عملي بسيار تحريك آميز بر ضد روسيه تلقي شده بود.
وزارت امورخارجه روسيه در همان روز گشايش بناي يادبود نسخه اي از اعلاميه اعتراض آميز خود را به صورت يادداشت و يادآوري به مقر ناتو در بروكسل ارسال داشته بود.
برخي از اصحاب نظر اين اقدام استوني را كاري مستقل و بدون اشاره ديگران ندانسته بودند و گفته بودند كه نمي دانند كه چرا ناتو و اتحاديه اروپا كه برخلاف توافق سال 1989، تا مرزهاي روسيه پيش رفته اند به صور گوناگون اين كشور را قلقلك مي دهند؛ چه هدفي را دنبال مي كنند و چه ضعفي در روسيه ديده اند؟!. ادامه اين کار به ظهور مجدد ناسيوناليسم روسيه خواهد انجاميد که براي غرب به مراتب خطرناکتر از کمونيسم است. اين پيش بيني در سال 2008 به تحقق پيوسته است.

برخي ديگر از رويدادهاي 24 اوت

1814: نيروهاي انگليسي شهر واشنگتن را تصرف كردند و كاخ سفيد را آتش زدند.
1912: كنگره آمريكا با تصويب يك قانون اجازه داد كه كاركنان ادارات بدون ترس از انتقامگيري بتوانند بر ضد مقامات بالا دست خود به دادگاه شكايت و يا افشاگري كنند.
1954: كنگره آمريكا قانون كنترل كمونيستها را به تصويب رسانيد و بر پايه همين قانون ورود كمونيستها به آمريكا ممنوع شد.
1966: دانشمندان شوروي سفينه لونا ـ 11 را در مدار ماه (قمر زمين) قرار دادند.
1991: گورباچف كه با استفاده از پلكان حزب كمونيست شوروي صاحب مقام شده بود، هنگامي كه اين حزب وارد دوران ضعف خود شده بود از رياست آن كنارگيري كرد. اعمال گورباچف باعث تضعيف اين حزب و در نتيجه فروپاشي شوروي شد.



iranianshistoryonthisday.





...
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن

ویرایش توسط ساقي : 08-24-2009 در ساعت 02:06 PM
پاسخ با نقل قول
  #180  
قدیمی 08-31-2009
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

جسد نوزاد قاجاري كشف شد





جام جم آنلاين: فرمانده يگان حفاظت ميراث فرهنگي كرمان با اشاره به كشف جسد تاريخي
يك نوزاد متعلق به دوران قاجار از دستگيري 2 نفر در اين زمينه خبر داد.

سرهنگ محمدرضا هاشمي‌نژاد در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار كرد: ماموران يگان ويژه ميراث فرهنگي كرمان با همكاري نيروي انتظامي استان موفق شدند يك جسد تاريخي نوزاد مربوط به دوران قاجار همراه 2 شيء عتيقه را كشف كنند.

وي عنوان كرد: 2 نفر قاچاقچي سعي داشتند اين آثار تاريخي را از شهرستان بم به كرمان منتقل كنند كه در محور كرمان ‌ بم اين اشيا پس از عمليات تعقيب و گريز به دست آمد.
سرهنگ هاشمي‌نژاد عنوان كرد: ‌طبق نظر كارشناسان، اين جسد موميايي نيست و تنها به دليل شرايط آب و هوايي، سالم مانده است.
وي افزود: اين افراد سعي داشتند جسد نوزاد را به جاي جسد موميايي و اشياي تاريخي شامل عطردان و يك حلقه انگشتر را به قيمت يك ميليارد تومان به فروش برسانند. وي گفت: اشياي يافت شده نيز متعلق به دوران اسلامي بوده و قيمت اين اشيا و جسد نوزاد نيز 20 ميليون تومان تخمين زده شده است.
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 6 نفر (0 عضو و 6 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 10:39 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها