|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
|||||||
| استان کرمانشاه در این تالار به بحث و بررسی مطالب مرتبط به استان کرمانشاه میپردازیم. |
 |
|
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
|
#171
10-15-2009
|
||||
|
||||
سلام به خودم به دونه به دوستان عزيز... به آذري بلوچ قزويني كرماني كرمانشاهي لرستاني بوشهري گيلكي و مغولان عزيز
ديروز داشتم كتاب هفت فرسنگ زير زمين ژول ورن مي خوندم يه قسمت جالبي داشت گفتم شايد خالي از لطف نباشه به شما عزيزان هم بگم ... يه جاي كتاب در يك قسمتش نوشته بود وقتي ماريا و ماركوپولو تصميم گرفتن از اين شهر برن بليط قطار گيرشون نيومد با هواپيما رفتن ..چون پول كافي نداشتن رفتن از يه انسان خيري پول قرض كردن...واقعا لذت بردم از اين همه صميميتي كه در چشمان اوشين بود و از خود بي خود شدم و از صبح تا سحر گريستم. 
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#172
10-16-2009
|
||||
|
||||
|
سلام به همگی
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#173
10-17-2009
|
||||
|
||||
|
نقل قول:
ما چه بگيم كه 5 ، 6 ساله كه تو تهران غريبيم.متاسفانه همين چند وقت پيش كه آمدم از بس درگير كار بيمارستان اخويم بودم كه نتانستم جايي برم.مدام بيمارستان بودم و شبا با حسرت از اتاق بخش، شهرمه نگاه ميكردم.دلم خيلي بهانه شه ميگيره، بد جور بي طاقتش شدم.شيطانه ميگه: بذارمو بيام كرماشاه، هر چه بادا باد!!! در مورد ادبياتمان كه گفتي ياد چيزي افتادم. يه روز خيلي خسته بودم و بدنم درد ميكرد، همكارم ازم پرسيد چته؟ گفتم: جمامم!!! گفت : يعني چه؟ براش توضيح دادم كه يعني گرفتگي عضلات!!! نقل قول:
ببينم! مغولها كجاشان عزيزه؟ خدا بيامرزه ژول ورنه! عجبي معجزه گري بوده. ياد مطلبي افتادم كه ميگن" آزادي انديشه چه ربطي به آزادي خرمشهر داره؟ نقل قول:
__________________
هـمیشه از همه نزدیک تر به ما سنگ است ! نگاه کن ، نگاه ها همه سنگ است و قلب ها همه سنگ! چه سنگبارانی... گیرم گریختی همه عمر،کجا پناه بری ؟! " خانه خدا سنگ است "
|
|
#175
10-17-2009
|
||||
|
||||
|
نقل قول:
ولی خیلی عجیبه تو و فریما با هم میاین با همم میرین اما اینبار از فریما خبری نیست ازش خبر نداری؟ راستی متوجه زلزله چند شب پیش شده بودین؟
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#176
10-17-2009
|
|||
|
|||
|
سلام و منالين با مرام
خاصين و خوشين چه كين نه رزيتا گيان ايره هوچ زلزله اي نهات ايره تيرانه شهر قدرت و استقامت ايره زلزله نود ولي اگه بتواد زلزله بايد تيران باس بتركه زانستي بي تربيت 
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد .... رويايم را ببين خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش با لبخند نفسهايت را سپاس ميگويد پس بر تو چه گذشته كه اينچنين آرزوي مرگ ميكني ......  ببين فرصت نيست فرصت براي بودن نيست پس سعي كن تا درخت را احساس كني سبزه رابشنوي و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي تا روزي شايد درخت را تا مرز انار تعقيب كني (تاري)
|
|
#178
10-17-2009
|
||||
|
||||
|
ولی با وجود اینکه خونه ما ضد زلزله است
یه تابلو با میخش یهو نصفه شب از دیوار جدا شد و خورد وسط آشپزخونه که چشمتون روز بد نبینه من فکر کردم گربه اومده تو آشپز خونه باور کنید اگه می فهمیدم زلزله است اینقدر نمی ترسیدم که از گربهه ترسیدم 
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#179
10-17-2009
|
||||
|
||||
|
سلام به دوستان عزیز...واله مه که نه تنها بیدار نشدم...هیچ تازه باورم هم نشد که زلزله آمده...از بس که خوابمان سنگینه که هی نفهمیدم...ولی ما ضد زلزله ایم مثلا...
راستس داش مهدی ...ما را که میشناسین...مامان دوقلوها هستم....امیدوارم حال برادرتان بهتر شده باشه...احوالش رو از کورش گرفتم...
|
|
#180
10-17-2009
|
||||
|
||||
|
سلام بر اریانا ... مهربون شدی چه خبره چه خوابی برامون دیدی
 اره جمام ندارن هیوا ...خیبلی ضایه س بگی ببخشید دچار گرفتگی عضله شده ام ! البته چه بکنن بیچاره ها اختمالا کم جمام میشن که واژه اختصای داشته باشن ماییم که همیشه جمام میشیم به خاطر کار و بدبختی  برخي اصطلاحات که فقط مخصوص کرمانشاه و کرمانشاهیان است - پی سی سیتی نقل قول:
نویشه گیان خود بیخیال.... فره ها بان اعصاب علیکیگیش ارای تو فره گنه و علی   در مورد زلزله که اشتباها در قهوه خانه بحث کردم .... باران خانم بازم خوش امدی کم میای بابا .. بیشتر بیا.. یه تاپیگ داریم برای اینکه عکسس بچگی هامانه بذاریم بعضی ها عکس بچه هاشانه میذارن توم بذار لذت ببریم .. افشینم بیار دیه بگو پیاوتی داشته باشه سری به هاوشاریهاش بزنه ... فرگل خانم موضوع خواست .. موضوع بدتر و مهمتر از ترافیک وحشتناک میدان نفت تا مصدقه ؟ ادم داغان میشه تا در گاراژ یه ماشین بگیره برای مصدق ... یا مصدق من به تاکسیه میگم خیام ؟ بغل دستی میگه بهار ؟ اونیکی میگه فردوسی ؟ مطمئنم هستیم که گاراز بر نمیگرده دوباره ولی هیچکیم سوار نمیکنه ولی سوالم میپرسه چقدر معضل دارین با این ترافیک لعنتی ./.. اصلا بیداد میکنه ....
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست
|
|
| کاربران در حال دیدن موضوع: 4 نفر (0 عضو و 4 مهمان) | |
| ابزارهای موضوع | |
| نحوه نمایش | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 07:48 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.