بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #171  
قدیمی 05-01-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

همه دنيای منی همه رويای منی ..
تو شبای بی کسيم ماه بيتای منی ..
تو گل ياس منی همه احساس منی ..
گو هر وجودمی تو تک الماس منی
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #172  
قدیمی 05-01-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

قشنگ ترين خاطره ها با تو و از تو گفتنه ..
آرامش وجود من صدای تو شنفتنه ..
نم نم بارون چشام گواه عشقه پاکمه ..
هم نفسه قسمت من دوست دارم يه عالمه ..

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #173  
قدیمی 05-01-2010
nae آواتار ها
nae nae آنلاین نیست.
کاربر فعال بخش سینما
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: بهشهر
نوشته ها: 1,694
سپاسها: : 1

31 سپاس در 27 نوشته ایشان در یکماه اخیر
nae به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

چرا به سر نمی شود خزان قصه های من
چرا نمی رسد به گوش طنین نعره های من
مرا به خلوتی رسان ترانه ای ساز کن
این شب بی ستاره را تا سحر آواز کن
مرا بخوان امید جان که در سکوت خوانده ام
گوشه نشین غربتم در انتظار مانده ام
بیا بیا عطش شکن بیا بیا که تشنه ام
بیا بیا به یاد آن سینه ی ریشه دشنه ام
__________________
ما خانه به دوشیم
ما خانه به دوشیم
تیم اس اس به دو عالم نفروشیم
سال 89 تو دربی 69
شیث رضایی دنبال فرهاد بدو
آی بدو آی بدو
آی بدو آی بدو
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از nae به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #174  
قدیمی 05-04-2010
Setare آواتار ها
Setare Setare آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال

 
تاریخ عضویت: Jan 2010
نوشته ها: 2,007
سپاسها: : 926

875 سپاس در 242 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سرخ ترین چهار پاره شعر قلبم را تو ساختی...
__________________
من ندانم که کیم
من فقط میدانم
که تویی
شاه بیت غزل زندگیم...
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از Setare به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #175  
قدیمی 05-04-2010
Hiwa آواتار ها
Hiwa Hiwa آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 726
سپاسها: : 0

105 سپاس در 86 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

مرا کم اما همیشه دوست داشته باش!
این وزن آواز من است
عشقی که گرم و شدید است زود می سوزد وخاموش می شود...
من سرمای تو را نمی خواهم و نه ضعفت را
عشقی که دیر بپاید شتابی ندارد گویی برای همه عمر وقت دارد
مرا کم اما همیشه دوست داشته باش!
__________________
هـمیشه از همه نزدیک تر به ما سنگ است !


نگاه کن ، نگاه ها همه سنگ است و قلب ها همه سنگ!


چه سنگبارانی...


گیرم گریختی همه عمر،کجا پناه بری ؟!


" خانه خدا سنگ است "
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از Hiwa به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #176  
قدیمی 05-16-2010
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نوشته هاي تنهايي
دلم مي خواهد امشب شعر گويم برايت اي عزيز من

نمي دانم تو مي داني ز احوالم يا نمي داني

نمي دانم چه مي خواهم ولي سر در گريبانم

ميان اين همه افكار پريشان و حيرانم

نمي دانم چه بايد كرد ، ولي مي دانم كه بايد رفت

تو قف را براي لحظه اي حتي جايز نمي دانم

دلم فرياد ها دارد نمي دانم به كي گويم

نمي داني چنان پر مي كشد اين دل بسوي تو

كه هر لحظه درافغان شيدايست

ولي افسوس كه بايد منتظر مانم

نمي دانم چرا افسوس بايد گفت
كه اين انتظار خود زنده گي و رنگ زيبايست


ميان انتخاب واژه هايم هم مات و حيرانم

نمي دانم كدام واژه به وصف حال خويش رانم

ولي اين را بدان اي عشق كه از عشق تو نالانم

ميان سردر گريباني تويي تنها دليل رفتن من

نمي دانم چه بايد گفت كه شايد هم نبايد گفت

ولي اين را بدان اي عشق كه از عشق تو مي خوانم

مران اي دل مرا بيش ازين سوي رسوايي

كه رسوا است حالم در اين تنهاي تنهايي

بخوان اي دل دمي را همدمي كن

ز وصف يار برايم روشني كن

بگواخر خدايت مهربان است

خدايت خداي صابران است

بگو گفتا كه هر كه صبر كند بيشه

دهم نعمت همانگونه كه مي خواهم برايش

بخوان اي دل برايم همدمي كن

دل تاريك تنگم را كمي هم روشني كن

ویرایش توسط GolBarg : 05-16-2010 در ساعت 05:43 PM دلیل: حذف لینک
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از چرو سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #177  
قدیمی 05-16-2010
546382 آواتار ها
546382 546382 آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
نوشته ها: 35
سپاسها: : 0

4 سپاس در 4 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

عشق مشق دوستداشتن است
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از 546382 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #178  
قدیمی 05-16-2010
Hiwa آواتار ها
Hiwa Hiwa آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 726
سپاسها: : 0

105 سپاس در 86 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

هدفم بود که نشوم عاشق کسی
چونکه رخسار تو دیدم،هدفم باطل شد
__________________
هـمیشه از همه نزدیک تر به ما سنگ است !


نگاه کن ، نگاه ها همه سنگ است و قلب ها همه سنگ!


چه سنگبارانی...


گیرم گریختی همه عمر،کجا پناه بری ؟!


" خانه خدا سنگ است "
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از Hiwa به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #179  
قدیمی 05-17-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

شبی مجنون نمازش را شکست ، بی وضو در کوی لیلی نشست،
عشق آن شب مست مستش کرده بود، فارغ جام المستش کرده بود ،
گفت»:یارب از چه خارم کرده ای ، بر صلیب عشق دارم کرده ای
خسته ام از این عشق، دل خونم مکن ، من که مجنونم تو مجنونم مکن
گفت ای دیوانه لیلیت منم ، در رگت پنهان و پیدایت منم
سالها با جور لیلی ساختی ، من کنارت بودم ولی نشناختی
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از رزیتا به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #180  
قدیمی 05-18-2010
GolBarg GolBarg آنلاین نیست.
مدیر روانشناسی

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221

2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

همه ی مداد رنگی ها مشغول بودند،به جز مداد سفید!
هیچ کسی به اون کاری نمی داد،همه می گفتند:تو به هیچ دردی نمی خوری...


یک شب که مداد رنگی ها توی سیاهی کاغذ گم شده بودند،مداد سفید تا صبح کار کرد،ماه کشید،مهتاب کشید و اونقد ستاره کشید که کوچیک و کوچیک و کوچیک تر شد...

صبح توی جعبه ی مداد رنگی،جای خالی اون با هیچ رنگی پر نشد...
__________________

پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 07:27 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها