مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 27 اكتبر
ايران
نگاهي به سیاستهای 24 قرن پیش ايران در منطقه مدیترانه - يک استراتژي کامل
27اكتبر سال 398 پيش از ميلاد «كونون» ادميرال مشهور آتني با شماري از افسران دريايي آتن كه به ايران پناهنده شده بودند به استخدام نيروي دريايي ايران درآمدند و به تصميم اردشير دوم شاه وقت از دودمان هخامنشي دراختيار «فرنه باز» ژنرال معروف ايران و فرمانده نيروهاي مستقر در غرب و شمال غربي شامل مصر، قبرس، فنيقيه و آناتولی قرار گرفتند و به نوسازي ناوگان ايران در اژه و مديترانه كمك بسيار كردند.
ژنرال «فرنه باز» باكمك اين ناوگان نوسازي شده اسپارت را در «سنيدوس» شكست داد و سپس چند شهر را در منطقه «لاكوني» در جنوب غربي شبه جزيره بالكان (نه چندان دور از شبه جزیره ایتالیا) تصرف كرد و به تاخت و تاز اسپارت كه با كمك ايران بر آتن فائق آمده بود در مديترانه و منطقه اژه پايان داد. طبق قرار محرمانه قبلی ميان ايران و اسپارت، بنا نبود كه اسپارتی ها پس از پيروزي بر آتن دست به تصرف «كشور ــ شهر» هاي يوناني بزنند و قلدري كنند.
پس از شكست اسپارت از «فرنه باز»، ايران موفق شد پس از نزديك به يك قرن استراتژي خود در جهان هلنيك (يوناني زبانها) را به اجرا در آورد و آن، ايجاد موازنه قدرت ميان «كشور ــ شهر» هاي يوناني و جدا نگهداشتن آنها از هم و جلوگيري از تشكيل يك اتحاديه «دلوس» ديگر و نيز قطع تحريكات ضد ايراني یونانیان در مصر و قبرس بود.
در اجراي اين سياست، دولت وقت ايران كمك مالي در اختيار پاره اي از اين «كشور ـ شهر» ها از جمله آتن قرار داد تا خرابيهاي ناشي از جنگ طولاني«پلوپونز» را مرمت كنند و به اقتصاد خود سر و سامان دهند.
«فرنه باز» درعین حال از تامین آرامش در منطقه زیر فرمان خود غافل نبود و در سال 391 پيش از ميلاد يك شورش ضد ايران در قبرس را سركوب و سال بعد نیروی اضافی به کمک دو ژنرال ايراني فرستاد که مامور فرو نشاندن فتنه در ساتراپي مصر شده بودند. «فرنه باز» در عين حال داماد اردشير دوم شاه وقت بود.
رئيس قره قوينلو ها تبريز را گرفت
27 اكتبر سال 1406 ميلادي (785 خورشيدي) قراه يوسف رئيس تركمانان قره قوينلو تبريز را تصرف كرد. وي از آن پس ظرف 14 سال سراسر شمال غربي ايران از گرجستان تا ساوه را متصرف شد.
تركمانان كه از بقاياي مهاجمان آن سوي فرارود (ماوراءالنهر) به ايران و آسياي غربي بوده اند اينك عمدتا در جنوب غربي تركيه امروز و مناطقي از عراق زندگي مي كنند.
توقيف روزنامه هاي تهران که از دولت انتقاد مي کردند
پنجم آبان 1291 خورشيدي (27 اكتبر 1912) صمصام السلطنه رئيس الوزراء وقت دستور داد روزنامه هايي را كه از او انتقاد كرده بودند و يا نوشته بودند كه به جاي كم سواد هاي نالايق از تحصيلكرده هاي فرنگ رفته براي احراز مقامات بالا استفاده شود توقيف و مديرانشان بازداشت شوند. به اين ترتيب بيشتر روزنامه هاي تهران توقيف شدند.
دانستني است كه رئيس الوزراء بعدي نيز اين روش را كه مورد حمايت دولت تزاري روسيه هم بود دنبال كرد و حساسيت نسبت به جرايد و محدوديت نشر روزنامه در ايران از همان زمان وارد سياست داخلي وطن ما شده و عملا يكي از رديف هاي فهرست آن قرار گرفته و به باور برخي از اصحاب نظر مانع اصلي تكامل و پيشرفت ژورناليسم ايران بوده است و تا اين مسئله حل نشود، نمي توان انتظار حل مسائل ديگر را داشت.
آغاز تظاهرات ضد قاجاريه در ايران
در پي مخالفت دولت وقت (به نخست وزيري ژنرال رضاخان پهلوي) با بازگشت سلطان احمد شاه قاجار از اروپا به وطن، از پنجم آبان سال 1304 (27 اكتبر 1925) تظاهرات ضد قاجاريه - طبق يک برنامه از قبل تنظيم شده - نخست در تهران (ميدان توپخانه) و سپس شهرهاي ديگر بر پا شد و تظاهركنندگان خلع قاجاريه را از سلطنت درخواست داشتند. اين تظاهرات تا نهم آبان كه طرح نمايندگان مبني بر خلع قاجاريه به تصويب مجلس رسيد ادامه داشت.
اديان و روحانيون
در ژنو، پزشک اسپانيايي به گناه کفر آتش زده شد
127کتبر سال 1553 سروتوس Michael Servetus پزشک اسپانيايي در ژنو در يک محکمه مذهبي به گناه کفر و الحاد به اعدام محکوم شد و او را آتش زدند. وي هنگام مرگ 42 ساله بود.
گناه سروتوس علاوه بر انتشار کتابی درباره گردش خون و علل بروز بيماري ها، نوشتن مکتوبي بود درباره پايه و تعريف گناه. وي در اين مکتوب اشاره کرده بود که تعريف و برداشت کليساي کاتوليک از گناه را در انجيل نديده است. اين نوشته خشم رهبران کليساي کاتوليک را برانگيخت و او را متهم به کفر و الحاد کردند و در وين به زندان افکندند که از زندان فرار کرد و در سر راه خود به اسپانيا وارد ژنو شد که در آنجا به چنگ پروتستانها افتاد و آنان وي را «يونيتارين» خواندند و اتهامات سابق را هم بر آن اضافه کردند و به اعدام محکوم ساختند. صداي اعدام سروتوس در اروپا پيچيد که سرانجام به تحمل عقاید و ابراز نظر منجر شد.
سينما درگذشت بازيگر فيلم و نويسنده داستان
26 اکتبر 2003 اعلام شد که بانو "دريا اربس Derya Arbas " بازيگر فيلم و نويسنده داستان در آپارتمان خود در لس آنجلس بر اثر حمله قلبي در گذشته است. وي 35 ساله بود.
زرين مادر "دريا " ملکه زيبايي پيشين ترکيه و پدرش "برتي" يک بازيگر سرخپوست آمريکايي فيلمهاي سينمايي است که از هم جدا شده بودند. "دريا" که در کاليفرنيا به دنيا آمده بود نيمي از سال را در استانبول و نيم ديگر را در لس آنجلس مي گذرانيد. وي پس از ايفاي نقش در هفت فيلم سينمايي به کار نوشتن داستان پرداخته بود که هفت کتاب از او انتشار يافته است. با وجود اين، "دريا" ارتباط خود را با هنر تصوير قطع نکرده بود. مراسم تدفين او طبق آداب بوميان آمريکا (سرخپوستان) برگزار شده بود.
در قلمرو دموکراسي
موضوع سرقت 380 تن مواد منفجره از يک انبار مهمات ارتش سابق عراق
26 اكتبر 2004 مبارزات انتخاباتي آمريكا وسيعا تحت تاثير خبر به سرقت رفتن 380 تن مواد منفجره از يك انبار نظامي ارتش سابق عراق در منطقه يوسفيه (45 كيلومتري جنوب بغداد) و در سه روز اول پس از سقوط حكومت صدام حسين قرار گرفته بود. مسئله مطرح اين بود كه چرا اين خبر پس از 18 ماه فاش شده بود و آن هم توسط دو رسانه آمريكايي: شبكه سي. بي. اس. و روزنامه نيويورك تايمز، و چرا دولت قبلا مردم را در جريان اين سرقت قرار نداده بود.
بازرسان سازمان ملل گفته بودند كه از وجود اين مواد كه از نوع بسيار خطرناك و نيرومند «اج ام ايكس» ، «آر دي ايكس» و «پي اي تي ان» بودند آگاهي داشتند و موضوع را به دولت آمريكا هم خبر داده بودند. اين بازرسان افزوده بودند: پيش از حمله آمريكا به عراق، انبار را قفل زده بودند و تا يك روز پيش از حمله كه در عراق بودند، قفل انبار دست نخورده بود.
"جان كري" نامزد وقت از حزب دمكرات براي احراز مقام رياست جمهوري آمريكا در انتخابات عمومي دوم نوامبر سال 2004 در نطقهاي 26 اكتبر 2004 خود، سرقت اين مواد را كه در جريان غارت موسسات دولتي در چند روز اول فروپاشي دولت عراق صورت گرفته بود يك ضعف دولت جورج دبليو بوش وانمود كرده و گفته بود كه اگر دولت بوش نگران جان آمريكاييان بود دست كم موضوع سرقت را اعلام مي داشت تا همه بدانند و مراقب جان خود باشند. همين مواد هستند كه به دست تروريستها مي افتند. چرا دولت به اخطار بازرسان تسليحاتي سازمان ملل توجه نكرد و هنگام پيشروي به سوي بغداد، نخست اين انبار را در كنترل نگرفت.
جان کري سپس گفته بود: آيا اين است معناي فرمانده كل نيروهاي مسلح بودن؟. آيا مي توانيد حدس بزنيد كه از اين مواد چقدر بمب مي توان ساخت كه در خودروهاي انتحاري جاسازي شوند؟. همين بمب هاي اتومبيلي باعث مرگ و جرح سربازان ما مي شوند.
همزمان جان ادواردز نامزد معاونت جان كري نيز در نطقي گفته بود: اين بي توجهي، دفاع ندارد. چرا بزرگترين انبار اسلحه عراق بدون مراقبت رها شده بود؟.
در همين راستا، بانو آلبرايت وزير امورخارجه كابينه كلينتون نيز گفته بود: ما نمي دانيم كه تا چه وقت بايد بهاي سهل انگاري هاي اين دولت (دولت جورج دبليو بوش) را بپردازيم.
در اين ميان، سخنگويان دولت بوش با اين گفته خود كه تا ده روز پيش، از ناپديد شدن مواد منفجره عراق خبر نداشتند كار را خرابتر كردند و و سيله حمله تازه به جناح رقيب دادند.
تبليغات انتخاباتي آمريکا در سال 2008 و ضعف دمكراسي و ژورناليسم تلويزيوني
مکين و اوباما و 300 ميليون دلار تبليغ در 5 ماه
مسابقه دو نامزد براي انتخابات چهارم نوامبر سال 2008 ايالات متحده آمريكا نه تنها به بيراهه افتادن دمكراسي از اصول خود، بلكه ضعف ژورناليسم تلويزيوني را بيش از گذشته عيان و آشگار ساخته بود.
در اين مسابقه، تنها اعلان هاي دو نامزد به چشم مي خورد: سناتور جان مكين و سناتور باراك اوباما؛ زيرا ديگر نامزدها با آنكه باني خدمات برجسته اي هم در طول عمر خود بوده اند، چون پول نداشتند و اصحاب منافع كمك نكرده بودند، اعلان تبليغ نداده و درنتيجه بسياري از راي دهندگان نمي دانستند که جز آن دو سناتور، سمت رياست جمهوري آمريكا نامزدهاي ديگري هم دارد. اعلان هاي اين دو سناتور عمدتا برضد يكديگر بود (نه، براي معرفي خود و ارائه برنامه هايشان به جامعه)، به عبارت ديگر هركدام در اعلان خود ديگري را نفي مي کرد (تبليغ منفي).
طبق گزارش هجدهم اكتبر 2008 نيويورك تايمز، از آغاز ماه مه 2008 تا 13 اكتبر اين سال (ظرف پنج ماه و 13 روز) دو نامزد اصلي، جمعا 300 ميليون دلار هزينه اعلان تبليغ براي خود و نفي ديگري در شبكه هاي تلويزيوني كرده بودند كه آن روزنامه عنوانش را «جنگ با سلاح آگهي» قرارداده بود. حال آنكه، طبق اصول دمكراسي، فردي كه بخواهد رئيس يك كشور شود بايد آنچنان در جامعه خود شناخته شده باشد كه نيازي به اين همه اعلان نباشد. تازه، برخي از شبكه هاي تلويزيوني آمريكا در اخبار و مصاحبه ها، تنها يكي از دو نامزد را بزرگ مي کردند (باراک اوباما را) و چنان مستقيما جانب اورا مي گرفتند كه هركودك دبستاني مي توانست حس كند كه اين كار، «ژورناليسم اصيل» نيست. ژورناليسم اصيل يعني خبر، تحليل، تفسير با واژه ها و گرامر ويژه و اشاره غير مستقيم، نه جانبدارانه.
جانبداري سه برنامه «خبر و نظر» شبكه كابلي «MSNBC» متعلق به كمپاني هاي جنرال الكتريك و مايكروسافت از يكي از دو سناتور (اوباما که بالاخره پيروز شد) بقدري عيان و مستقيم بود كه مايه تاسف علاقه مندان به ژورناليسم شده بود كه آن همه چشم اميد به آن داشتند كه كمك به ساختن جامعه بهتري كند و ستون نگهدارنده دمكراسي باشد. اين سه برنامه روزانه تلويزيوني پي در پي كه از ساعت هفت تا ده شب پخش مي شوند «هاردبال»، «كاونت داون» و «ريچل مدو» عنوان دارند. مروري بر بيوگرافي سه مجري آنها نشان مي دهد كه هيچكدامشان در دانشگاه، «روزنامه نگاري» نخوانده است. يكي از اين سه، قبلا در كنگره آمريكا دستيار يكي ـ دو نماينده بود و حزب عوض كرد، ديگري مسابقه ورزشي پخش مي كرد و سومين آنان گوينده راديو بود. كار تبليغ اين سه تن براي يك نامزد، به نام خبر و تحليل و كسب نظر به قدري علني و صريح بود كه يك كاريكاتوريست آمريكايي كاريكاتور زير را كه در آن تنها به مجري برنامه يكساعته «كاونت داون» اشاره دارد ترسيم كرده كه روزنامه ها به چاپ رسانيده بودند. عكسهاي اين سه مجري و آرم شبكه تلويزيوني مربوط بر كاريكاتور اضافه شده است. اين سه مجري از بالاي عكس به پايين آن عبارتند از: كريس ماتيوسChris. Mathews (مجري هاردبالHardball)، كيت اوبرمن Keith Obermann (مجري «كاونت داونCountdown») و ريچل مدوRachael Maddow (مجري «ريچل مدو»).
در قلمرو ادبيات
2 جنايي نگار آمريکايي در يک روز درگذشتند
رکس ستوتRex Stout داستان نگار آمريکايي 27 اکتبر سال 1975 در 89 سالگي در گذشت. رکس نويسندگي را پيشه تمام وقت خود قرار داده بود و در طول عمر 70 داستان نوشت که عمدتا زمينه جنايي - پليسي دارند. وي که در ايندياناي آمريکا به دنيا آمده بود گفته بود که در قالب داستان جنايي ، بهتر مي توانست مشکلات اجتماعي - اقتصادي و حتي سياسي را بيان دارد و راه حل ارائه کند. يکي از داستانهاي او قصه ناپديد شدن ( تخيلي ) رئيس جمهوري است که ضمن آن مسائل سياسي را مطرح ساخته است.
جيمز ام کين James M. Cain داستان نگار مولف داستان معروف « پستچي دو بار زنگ مي زند »
27 اکتبر 1977 در 85 سالگي در گذشت. داستانهاي او شگفت انگيز ، پرماجرا و برخي پليسي و جنايي هستند. پيشه اصلي وي که در مريلند به دنيا آمده بود روزنامه نگاري بود و سالها سمت سردبيري داشت. جيمز کين چند سال معاون والتر ليپمن روزنامه نگار معروف در نشريه « نيو يورک ورلد » بود . جيمز کين در عين حال در دانشگاه و عمدتا «کالج سن جان» روزنامه نگاري تدريس مي کرد و مرد پرکاري بود. درباره استعداد او کافي که بدانيم که پيش از رسيدن به 18 سالگي تمام از دانشگاه ليسانس گرفته بود. سه داستان او که به صورت فيلم سينمايي در آمده اند عبارتند از : بيمه دوگانه ، ميلدرد پيرس ، و پستچي دوبار زنگ مي زند.او خودش بازيگران اين فيلمهارا انتخاب کرده بود . براي مثال « لانا ترنر » را براي فيلم پستچي.
جيمز کين در اتو بيوگرافي اش متذکر شده است که نويسنده نبايد پيش از نوشتن روي درآمد آن فکر کند ، بايد انديشه کند که نوشته اش چه نتايجي در جامعه خواهد داشت و چه تحولي را به وجود خواهد آورد . او افزوده است که افراد داستانهايش را از ميان مردم معمولي و گاهي خارج از شهرها انتخاب مي کرد. کين نوشته است : کار من آموزش بوده است ؛ از طريق روزنامه ، داستان و تدريس و عاشق کار خود بوده ام و احساس خستگي نمي کردم . من تنها با قلم ( ماشن تحرير ) زندگي مي کردم.
در قلمرو دانش
الغ بيگ شاهزاده رياضيدان و فضا شناس دودمان تيموريان
الغ بيگ
بيست و هفتم اكتبر سال 1449 ميلادي الغ بيگ پسر شاهرخ و نوه امير تيمور (گوركان) كه در 1393 ميلادي در سلطانيه زنجان به دنيا آمده و رصدخانه معروف سمرقند را ساخته كه در آن، محل 992 ستاره شناسايي شده بود در همين شهر درگذشت.
وي كه از رياضيدانان برجسته قرون وسطا و دانشمندان علم هيات (فضا شناسي) بشمار مي رود در سمرقند كه در عين حال خود او فرماندارش بود يك دانشكده علوم رياضي تاسيس كرده بود و شصت دانشمند علوم رياضي از جمله «جمشيد كاشاني» را براي تدريس در آن و كار در رصدخانه به سمرقند دعوت كرده بود. همين گروه و بويژه جمشيد کاشاني فرمولهاي سينوس و تانژانت را در رياضي نوشتند.
رصد خانه سمرقند براي مشاهده ستارگان، لوله تنوره مانندي به ارتفاع 35 متر و قطر پنج متر داشت.
الغ بيگ كه پايتخت پدرش شهر هرات خراسان بود تنها يك پنجم از اوقات خود را صرف امور دولتي مي كرد و بقيه را در تحقيقات علمي مي گذرانيد. وي پسر چهارم شاهرخ ميرزا بود. مروري بر تاريخ آن دوران نشان مي دهد كه توجه به علم، ادب و هنر در خاندان تيموريان امري عمومي بوده است.
ساير ملل
جنگ اول بالكان و شكست عثماني و شورش افسران جوان آن
27 اكتبر سال 1912، نيروهاي عثماني در هر سه جبهه ــ صربستان، بلغارستان و يونان ـ دست به عقب نشيني زدند. اين جنگ كه به جنگ اول بالكان معروف شده است سه ماه بيشتر طول نكشيد، و در ماه دسامبر همين سال با عقد يك پيمان ترك مخاصمه پايان گرفت و نقشه منطقه تغيير يافت.
اتحاديه بالكان مركب از صربستان، مونته نگرو، بلغارستان و يونان كه قبلا همگي از مستملكات عثماني بودند ازسلطان عثماني خواسته بودند كه به سلطه خود بر مقدونيه پايان دهد كه دولت عثماني اين درخواست را رد كرده بود و با اين عمل، جنگ اول بالكان كه در آن روسيه از اتحاديه بالكان حمايت مي كرد در اكتبر 1912 آغاز شده بود.
علت شكست ارتش عثماني، گستردگي جبهه بود كه فرماندهي عثماني مجبور به تقسيم نيروهاي خود و اعزام هر دسته به يك جبهه شده بود. دو رويداد ديگر باعث تضعيف روحيه سربازان عثماني شد يكي اعدام افسراني كه عقب نشيني مي كردند به دستور «ناظم پاشا» وزير ارتش عثماني، و ديگري اعلام استقلال آلباني در اثناي اين جنگ بود. عثماني ها به دليل مسلمان بودن آلبانيايي ها انتظار جدا شدن آلباني را مخصوصا در آن زمان نداشتند.
در پايان اين جنگ كه به شكست عثماني انجاميد و متصرفات آن در اروپا به كمترين مقدار رسيد، افسران جوان ارتش عثماني (تركيه امروز) بر ضد سلطان وقت دست به كودتا زدند و وي و وزيرانش را متهم به بي عرضگي، خود محوري، سوء نيت و فساد كردند و بركنار ساختند و ....
سالروز درگذشت بنيادگذار "روسيه"
27اكتبر سال 1505 ايوان سوم، مردي كه باطرد مغولها، كشور روسيه را ايجاد كرد درگذشت. وي حكمران مسكو بود كه با شكست دادن مغولها و تصرف مناطق ديگر، روسيه را تاسيس كرد و جانشين او - ايوان چهارم - خود را «تزار» روسيه خواند و دو قرن بعد، پتر اول روسيه را يك امپراتوري و خودرا تزار همه آن ناميد. روسيه بمانند ساير مناطقي که در مسير مهاجرت اقوام مهاجم شرق خود قرار داشته اند اختلاط نژاد يافته و گرفتار مشکلات ناشي از آن بوده است. اين مشکلات به حدي ريشه گرفته اند که سوسياليسم و آموزشهاي ويژه آن - گرچه سطجي - نتوانست تغييري در آن دشواريها ايجاد کند و فرهنگ و روانشناسي همان را هماهنگ سازد. اين شکست ثابت کرد که تنها با شعار نمي توان نسلي متفاوت از گذشته ب به بار آورد.
چندي پس از انقلاب اکتبر 1917، دولت حزب کمونيست امپراتوري روسيه را بر پايه مليتهايش به صورت اتحاديه اي از كشورها در آورد كه ده سال مانده به پايان قرن 20 اين اتحاديه منحل و سران هر كدام از اعضاي آن اعلام استقلال کردند.
بسياري از روسها اين انحلال را كه بدون رفراندم و استعلام نظر مردم انجام شده است قانوني نمي دانند و بر همين پايه دوماي روسيه با تصويب طرحي اين فروپاشي را غير قانوني خواند ولي يلتسين رئيس جمهوري وقت که خود از منحل کنندگان اتحاد شوروي بود مصوبه "دوما" را امضا نکرد و موجود است.
تصميم احزاب آمريكا به نداشتن روزنامه ارگان
27اكتبرسال 1787 احزاب آمريكا که هنوز نوپا بودند تصميم گرفتند که به جاي تحمل هزينه سنگين چاپ روزنامه ارگان درصورت لزوم صفحه اي از نشريات عمومي را براي انتشار اخبار، نظرات و آگهي هاي حزب كرايه كنند. نخستين حزبي كه اين فكر را عملي ساخت حزب فدراليست بود كه همان روز يك صفحه از يك نشريه منتشره در نيويورك را براي اين منظور اجاره كرد. هنوز هم احزاب عمده آمريكا روزنامه ارگان ندارند و تقريبا به همان ترتيب عمل مي كنند و اعلاميه هاي خودرا جهت انتشار به رسانه هاي عمومي مي دهند.
دومين حمله هوائي انتحاري ( كاميكاز)
27 اكتبر سال 1944، در آخرين روز نبرد دريايي خليج «لي تي» در فيليپين، يک خلبان ژاپني ديگر هواپيماي پر از مواد منفجره خود را بر يک ناوآمريكايي کوبيد و آن را غرق کرد. اين دومين حمله هوايي انتحاري بشمار مي رود.
اين عمل كه تا پايان جنگ جهاني دوم ادامه يافت به «كاميكاز» به معناي باد آسماني، بادي كه خدا آن را مامور كرده باشد شهرت يافته است. هفت قرن پيش از آن چنين بادي كشتي هاي حامل مغولها را كه قصد تصرف ژاپن داشتند غرق كرده بود و به اين وسيله ژاپن از هجوم مغولها در امان ماند. ژاپني حمله انتحاري خلبانان خودرا به نام همان باد «كاميكاز» گذاردند.
ابتکار "حمايت از مصرف کننده " - تبليغ تلويزيوني
ر الف نيدر (نادر)، آمريكايي لبناني تبار 27 اکتبر 1969 براي مبارزه با اجحاف فروشندگان و نامرغوب بودن كالا، سازمان حمايت از مصرف كنندگان (آمريكايي) را تاسيس كرد و نام آن را كه داراي نشريه ارگان است و كالاي نامرغوب و گرانفروشان را افشاء مي كند «نيدر ريدرز» گذارد. خريدارن آمريکايي سالهاست كه عادت کرده اند پيش از خريد وسايلي از قبيل خودرو، تلويزيون و ... نخست، عيب و حسن مارک و مدلي را که مي خواهند خريداري کنند در نشريه حمايت از مصرف کنندگان بخوانند و با چشم باز اقدام به خريد کنند.
به دليل پيروزمندانه بودن اقدام «رالف نيدر» که سه بار هم خود را در انتخابات رياست جمهوري آمریکا نامزد کرده است، در بسياري از کشورها به اقتباس از او «انجمن حمايت از مصرف کننده» تاسيس شده است ازجمله در دوران نظام سابق در ايران. علت پیروز نشدن رالف نيدر در انتخابات، مخالفت اصحاب منافع نسبت به او بوده که مانع شده اند پولي به حسابش ريخته شود كه صرف دادن اعلان و تبليغ انتخاباتي كند.
نشست جهانی این انجمن ها در سال 1977 (1356 هجری خورشيدي) از شبکه تلویزیون دولتی ایران به سبب پخش تبلیغ کالای تجاری (آگهی، به همان صورتی که صاحب کالا می دهد و مي خواهد که دست نخورده پخش شود) انتقاد کرد. در آن زمان جز در آمریکای شمالی، تلویزیونهای سایر کشورها دولتی بودند و تبلیغ کالای تجاری نداشتند. به باور بسیاری از حقوقدانان، اگر تبلیغ کالا فریب انگیز باشد و از این رهگذر به فرد و یا افراد زیان وارد آورد دستگاه وسیله تبلیغ (فرضا؛ شبکه تلویزیونی) شریک جرم می تواند باشد. یکشنبه شب (25 اکتبر 2009)، شبکه «ای بی سی» آمریکا در اخبار شبانگاهی خود اعتراف کرد که تبلیغ شبکه های تلویزیونی این کشور برای «سیریال» ها (غذای آماده برای ناشتایی از قبیل کورن فلکس) به دور از واقعیت بوده و به نوجوانان مصرف کننده صدمه زده است.
حقايقي را که بازداشت ميليادر روس عيان ساخت - حمايت غرب از اين "ميلياردرهاي يکشبه"!
نگاهي دقيق به اظهار نظر هايي كه تاكنون درباره بازداشت و محکوميت «خودوركوفسكي» ميلياردر روس شده است و چگونگي انتشار گزارش هاي مربوط به اين امر حقايق اوضاع روسيه در سالهاي دهه آخر قرن بيستم - پس از فروپاشي شوروي - را به دست مي دهد.
اين فرد كه به دلايلي و كمك وسائلي، ظرف مدتي كمتر از ده سال در روسيه سوسياليستي سابق از«صفر» به ميلياردها دلار ثروت و از جمله اداره بزرگترين شركت نفت روسيه ـ يوكوس اويل ـ و كمپاني هاي توليدي ديگر دست يافته بود 26 اكتبر 2003 هنگامي كه مي خواست با هواپيماي شخصي از يك فرودگاه در سيبري پرواز كند دستگير شد و به اتهام جعل، اختلاس، كلاهبرداري و حسابسازي به منظور ندادن ماليات به مسكو انتقال يافت و در يك زندان عمومي بازداشت شد.
تا اينجا، جهانيان با «خود تفسيري» خبرها پي برده بودند كه حراج ابزارهاي توليد در روسيه از شركتهاي نفتي! شروع شده بود ـ در روسيه اي كه "فرد" در طول هفتاد و چند سال اجازه نداشت داراي حتي يك متر زمين شود. بنابراين وقتي که در خارج روسيه عنوان "ميلياردر روس" به گوش برسد همگان متعجب مي شوند كه چگونه ظرف مدتي کوتاه چندين نفر از ميان آن همه نفوس داراي اين همه ثروت شده اند. چه بازي هايي درکار بوده است و چگونه و چرا؟!.
در ميان اظهار نظرهاي اکتبر 2003، نظر«الكساندر ورشبو» سفير آمريكا در مسكو و نيز يك مدرس آمريکايي علم اقتصاد را براي درج در اين مطلب انتخاب مي كنيم كه اسوسييتدپرس آنها را براي رسانه هاي مشترك خود گزارش كرده بود.
ورشبو گفته بود: بازداشت خودوركوفسكي آمريكا را مشوش ساخته زيرا که ميان كمپاني هاي خارجي و سرمايه گذاري در روسيه ترديدهايي به وجود آورده است. بازداشت رئيس بزرگترين شركت نفت روسيه تلاشهاي مربوط به نوسازي و پيشرفت اقتصاد روسيه را به مخاطره مي افكند! و اين سئوال را به ميان مي آورد كه كه قانون (دستور بازداشت) در روسيه گزينشي به اجرا در مي آيد و ... ( اگر اين اظهار نظر در كشور ديگري صورت گرفته بود حمل بر مداخله در امور داخلي مي شد).
«يوگني ياسين» كه در يك دانشگاه دولتي آمريكا اقتصاد تدريس مي كند بازداشت خودور كوفسكي را موجب فرار سرمايه از روسيه دانسته و گفته بود كه اين بازداشت وضعيتي را مشابه نيمه دهه 1990 كه ميلياردها دلار از روسيه خارج شد پيش خواهد آورد! و ....
وي روشن نساخته بود كه چگونه از كشوري كه قبلا محدوديت ارزي براي اتباع داشت دفعتا ميلياردها دلار خارج شده است و اين پول كجا بوده چگونه به دست آمده و كجا رفته است!.
رسانه هاي جهان غرب بازداشت خودور كوفسكي را به گونه اي بازتاب داده بودند كه با به زندان افتادن اين فرد جهان به لرزه در آمده و زير و زبر خواهد شد. يك نمونه از اين گزارشها كه رسانه ها از اسوسييتدپرس نقل كرده بودند به اين صورت ابود: ... خودوركوفسكي را در يك سلول معمولي با چند زنداني ديگر در يك بازداشتگاه شلوغ كه بيش از ظرفيت خود زنداني دارد بازداشت كرده اند (متهم به جرم عمومي را در كشورهاي ديگر هم ازجمله آمريكا به هتل نمي برند). گزارش چنين ادامه مي يابد: بسياري هستند كه هدف از بازداشت او را «سياسي» مي دانند زيرا «اليگارش» هاي نوخاسته روسيه حسد و خشم توده روس را برانگيخته و چون سال انتخابات است، پوتين اشاره به بازداشت خودوركوفسكي کرده تا نظر توده مردم را جلب و به او و نامزدهايش راي بدهند و ....
افزايش ازدواج خودماني (غير ثبتي) در کشورهاي صنعتي و کاهش تمايل زنان به داشتن فرزند
آمار تهيه شده در كشورهاي صنعتي (اصطلاحا پيشرفته) از جمله آمريكا از وضعيت ازدواج، كه 27 اکتبر 2003 انتشاريافت نشان مي داد كه نزديك به يك پنجم زنان به خاطر اين كه داراي فرزند نشوند ازدواج خود را به بعد از 45 سالگي موكول كرده بودند زیرا که نمی خواستند مسئولیت داشته و در زحمت باشند. طبق این آمار که بررسی آماری سال 2008 (پنج سال بعد) ادامه روند وضعیت را نشان داد، ازدواجهاي خودماني (کامان لا - غير ثبتي) در آن ممالک(کشورهای صنعتی) رو به افزایش بود. طبق بررسی سال 2003 این نوع ازدواجها ظرف سه سال پيش از اکتبر آن سال بيست و يک در صد افزايش يافته بود كه ميزان اين افزايش در آمريكا نزديك به 40 درصد بود. اين افزايش سريع نشان مي دهد كه قانوني شدن ازدواج غير دائمي در پاره اي از ايالت های آمریکا و تسهیل تشریفات طلاق كارساز نبوده و گرايش به ازدواجهاي اصطلاحا «كامان لا» كه الزامات قانوني و مسئوليت هاي زن و شوهري و مشكلات قضايي طلاق را ندارد رو به افزايش است.
ساخت دستگاهي كه با آن مي توان تلويزيون خانه همسايه را خاموش و روشن كرد
25 اكتبر 2004 رسانه هاي آمريكا خبر از اختراع تازه اي داده بودند كه عبارتست از يك جا كليدي كه با آن مي توان از راه دور، بيش از هزار نوع گيرنده تلويزيون را خاموش و يا روشن كرد. منظور از راه دور، طول و عرض يك اطاق نيست. اين دستگاه كوچك كه نوشته بودند ظرف چند روز هزاران قطعه فروش داشته مي تواند از داخل يك خانه تلويزيون خانه همسايه را خاموش و يا روشن كند و طوري ساخته شده است كه امواج آن مي تواند در هر نوع گيرنده تلويزيوني موثر باشد. سازنده اين دستگاه يك مهندس سانفرانسيسكويي به نام «ميچ آلتمن» است. او گفته است: روزي به فكر ساختن اين دستگاه افتادم كه با دوستانم براي انجام مذاكره به يك كافه قنادي رفته بوديم. در آنجا، تلويزيون کافه روشن بود و حواس رفقا به جاي مذاكره متوجه برنامه تلويزيون شده بود و در نتيجه از مذاكرات چيزي حاصل نشد. او گفته است كه هر دستگاه، تنها 15 دلار به فروش مي رسد.
به گزارش رسانه ها، نگراني از اين است كه هركس با داشتن چنين جا كليدي، در خيابان به راه افتد و تلويزيونهاي مردم را خاموش و روشن كند و يا در نيمه شب تلويزيون همسايه را ناخواسته روشن و او را از خواب بيدار كند، مگر اين كه پيش از رفتن به اطاق خواب، تلويزيون خود را از برق كشيده باشد.
آلتمن گفته است كه به تكميل اختراع خود ادامه خواهد داد تا بتوان با آن از راه دور كانال عوض كرد و صداي تلويزيون را كم و زياد كرد.
عذر خواهي گاردين از جورج بوش - مصاحبه کارتر با گاردين
روزنامه انگليسي گاردين 26 اكتبر 2004 به خاطر انتشار مقاله اي به قلم چارلي بروكر، از جورج بوش رئيس جمهوري وقت آمريكا كه اين پوزش خواست. بروكر در مقاله خود نوشته بود: جان بوث (قاتل آبراهام لينكلن)، لي هاروي اسوالد (قاتل جان اف. كندي) و جان هينكلي (ضارب ريگان)، ما اينك به شما نياز داريم.
در واشنگتن، برداشت از اين مقاله اين چنين بود كه بروكر «جورج بوش» را سزاوار ترور شدن دانسته است. گاردين ضمن عذر خواهي نوشته بود كه هدف «بروكر» تنها گفتن يك جوك بود و مطلب او جدي نبوده است.
اين روزنامه در همان روز، مصاحبه خود با كارتر رئيس جمهوري اسبق آمريكا را كه سراسر انتقاد از بوش بود چاپ كرده بود.
جيمي كارتر به گاردين گفته بود كه جورج بوش از رويداد 11 سپتامبر سال 2001 استفاده بي حد كرده و خود را به صورت قهرمان مبارزه با تروريسم درآورده، حال آن كه عمل او در اشغال نظامي عراق قابل توجيه نيست و قدمي جدي هم در حل مسائل ديگر به ويژه گسترش سلاحهاي هسته اي برنداشته است.
كشورهاي اروپايي ـ آسيايي خواهان يك مكانيسم تازه براي معاملات پول و اعتبارات شدند
سران چين و ويتنام درحاشيه نشست
هفتمين ملاقات بزرگان 45 كشور اروپا و آسيا كه 24 و 25 اكتبر 2008 در پكن برگزار شده بود نشان داد كه بحران مالي تازه، قدرت اقتصادي را از غرب به شرق منتقل كرده است و «ديويد ميليبند» وزير امورخارجه يهودي و لهستاني تبار انگلستان رسما به اين تحول اعتراف كرد. در نشست پكن، ده رئيس كشور، 26 رئيس دولت و 19 مقام ارشد در سطح معاون رئيس دولت و وزير امور خارجه شركت كرده بودند و چون برنامه اصلي نشست، بحث درباره بحران مالي تازه بود 1800 روزنامه نگار براي پوشش آن به چين سفر كرده بودند. شركت كنندگان در نشست راه حل مسئله «بحران اعتبارات مالي» را نوسازي مكانيسم معاملات پول اعلام و تاكيد كردند كه ضوابط حاكم بر عمليات پول بايد برپايه تجربه هاي به دست آمده دوباره نويسي شود و معاملات بورس ها به ويژه وال استريت از صورت قمار و شرط بندي و ... خارج شود و شكل معاملات از صورتي كه بود (همانند شرط بندي روي اسبهاي مسابقه) بيرون آيد و رنگ واقعي ـ رنگي كه تا پيش از جنگ جهاني اول داشت به خود گيرد. مرور زمان نشان داده است که تا 27 اکتبر 2009 هيچيک از اين راه حلها عملي نشده است.
شركت كنندگان آسيايي نشست گفتند كه آسيا ضامن بحران مالي غرب نيست. نبود ضابطه و عدم موازنه و بي اعتنايي به اصول علم اقتصاد و آزمندي در غرب (بويژه در آمريكا) عامل اين بحران بوده است.
اين فوروم اروپايي ـ آسيايي در سال 1996 تاسيس شد. انديشه ايجاد چنين ملاقاتهاي منظمي درجريان كنفرانس سران كشورهاي آسياي جنوب شرقي در تايلند به ميان آمده بود. در اين فوروم؛ كشورهاي عضو اتحاديه اروپا، كشورهاي آسياي جنوب شرقي و خاور دور به علاوه هند و پاكستان عضويت دارند. هدف از ايجاد اين فوروم بحث درباره اقتصاد، امنيت، فرهنگ و آموزش و پرورش است. هدف اروپائيان از پيوستن به اين فوروم، در اصل يافتن ياري براي خود در شرق و رقابت با آمريكا بود.
در حاشيه نشست پكن، ملاقات هاي دوجانبه متعدد صورت گرفت كه مهمترين آن، مذاكرات سران دو دولت چين و هند بود كه موافقت كردند باقيمانده اختلاف نظرهاي مرزي خودرا با ايجاد يك كميسيون مشترك برطرف سازند و حجم مبادلاتشان را تا سال 2010 به 60 ميليارد دلار برسانند و به همكاري همه جانبه في مابين گسترش بخشند.
احکام قضايي تازه كه سرآغازي نو در رسيدگي هاي قضايي تلقي شده اند
چند حكم قضايي صادره در اكتبر 2008 توجه حقوقدانان را به خود جلب کرده و گفته اند که اين احکام تاريخساز بوده و سرآغازي تازه در رسيدگي هاي قضايي خواهند بود زيرا كه قضات صادرکننده حكم، با ارائه دلایلی محدودیت محلي بودن و مرورزمان را دورزده اند. ژرمن لوكيانوف German Lukyanov حقوقدان روس در اين زمينه گفته بود كه تمدن بشر در عصر پيشرفت تكنولوژي صدور چنين احكامي را ايجاب مي کرد. اميليو سيلواEmilio silva انساندوست اسپانيايي حكم صادره در مادريد را تاريخي و يك جهش و انقلاب قضايي و يك نوآوري بزرگ خوانده بود.
يک حكم از اين دست توسط قاضي ارشد اسپانيايي «بالتاسار گارزونBaltasar Garzon» صادر شده و طبق آن رسيدگي قضايي در مورد ناپديدشدگان دوران جنگ داخلي اسپانيا (سال 1936 تا 1939) و نيز زمان حکومت فرانسيسكو فرانكو (ديكتاتور اسپانيا - متوفي) بايد ازسرگرفته شود (بازگشايي پرونده ها) و مسئولان اين آدمربايي ها در صورت شناخته شدن و زنده بودن مجازات و در غير اين صورت، «آمر» جرم (دستگاه دولتي) مجبور به پرداخت غرامت شود. اين قاضي، جرائم از اين دست را جنايت عليه بشريت دانسته که مشمول مرور زمان نمي شوند و نيازي نيست که به دادگاه بين المللي احاله شوند. شمار ناپديدشدگان سياسي اسپانيا در دوران جنگ داخلي و زمان حكومت فرانكو (كه در سال 1975 پايان يافت) بيش از پنجاه هزار نفر برآورد شده است.
حكم دیگر را دادگاه عالي روسيه صادركرده و پذيرفته است كه نيكلاي دوم و افراد خانواده اش (زن، پسر و چهار دختر) به اضافه چند نوكر، قرباني يك سركوبي سياسي شده و جان خودرا از دست داده اند. اعضاي اين خانواده كه از 25 اكتبر 1917 (روز پيروزي انقلاب روسيه) تحت نظر بودند و به خانه اي در شهر يكاترينبورگYekaterinburg (منطقه اورالUral) منتقل شده بودند در هفدهم ژوئيه 1918 به تصميم رئيس شعبه حزب كمونيست شهر يكاترينبورگ اعدام شده بودند.
اين حكم راه را براي ورثه تزار جهت تعقيب قضايي، اعاده حيثيت و احيانا دريافت غرامت بازكرده است. تعقيب قضايي به بازگشوده شدن پرونده و از طبقه بندي خارج شدن اسناد مربوط كه 90 سال در طبقه بندي بوده اند خواهد انجاميد و درعين حال چگونگي اعدام تزار نيكلاي دوم، زن و فرزندانش روشنتر خواهد شد.
***در میان احکام ماه اکتبر دادگاهها، یک رای هم مربوط به خلع تابعیت آمریکایی از يک ايراني مهاجر است. يك دادگاه فدرال آمريكا در ايالت كاليفرنيا پس از رسیدگی به پرونده اتهامی يك مرد 49 ساله ايراني، او را به خلع تابعيت آمريكا، 33 ماه زندان و 12 هزار و 500 دلار جزاي نقدي محكوم کرده است. اين ايراني كه نام كامل و عكس او در روزنامه انتشار يافته و از ایران به آمریکا مهاجرت کرده، در سال 1989 در پرسشنامه تقاضاي تابعيت آمريكا نگفته بود كه قبلا براي مدتي «بازجوي دادسراي انقلاب» بود. «سوزان دويتSusan J. DeWitt» داديار پرونده گفته بود كه ممكن است این ایرانی بتواند از حكم صادره تقاضاي استيناف (تجدید نظر در محکمه بالاتر) كند.
تزار نيکلاي دوم با زن و فرزندانش
منظره دادگاه بين المللي (15 اکتبر 2008)
برخي ديگر از رويدادهاي 27 اكتبر
1399: مداد در انگلستان ساخته شد. سالها به جاي زغال سنگ، در آن سرب بكار برده مي شد.
1920: مقر جامعه ملل به ژنو انتقال يافت.
1924: جمهوري سوسياليستي ازبکستان درچارچوب اتحاد جماهير شوروي تاسيس شد.
1924: کمپاني امريکايي «دوپونت» نخ مصنوعي اختراعي خود را «نايلون» نام گذاري کرد.
1949: دولت آلمان غربي حاضر نشد با دولت آلمان شرقي براي تامين وحدت آلمان وارد مذاکره شود!!.
1961: بارديگر در شهر برلن تانكهاي روسيه دست به صف آرايي زدند و وضعيت تهاجمي به خود گرفتند و مردم نگران آغاز جنگ ديگري در اروپا شدند. مقامات شوروي دليل اين عمل خود را تمركز جاسوسان خارجي در برلن غربي اعلام كردند
1962: خروشچف به کندي پيشنهاد کرد اگر آمريکا پايگاههاي خود در ترکيه را برچيند، آماده است از تکميل سکوي هاي موشکي شوروي در کوبا دست بردارد و قطعات موشک را از آنجا خارج سازد.
1966: در لندن بيش از 50 هزار تن بر ضد ادامه جنگ در ويتنام تظاهرات کردند.
2004: كوبا با دلار وداع كرد و معاملات دلار در اين كشور ممنوع شد و به جاي آن يورو ، فرانك سويس و ... قرار گرفت. نگراني آمريكا از اين است كه كشورهاي ديگر از اين الگو پيروي كنند و قدرت و رفاه آن كشور كه عمدتا بر پايه بين المللي بودن دلار استوار است متزلزل شود.
1994: ويليام کلينتون رئيس جمهوري وقت آمريکا از سوريه ديدن کرد. وي نخستين رئيس جمهوري آمريکا بود که از 1974 از سوريه ديدن مي کرد.
2004: بالا رفتن بهاي نفت خام تا هر بشكه 55 دلار، سود سرشار نصيب كمپاني هاي نفتي كرده و سود خالص شركت نفت انگلستان از اين درآمد بادآورده در سه ماهه سوم سال 2004 چهارميليارد دلار بوده است.
1996: اعضاي چند جمعيت اسلامي بر ضد بانو « بينظير بوتو » نخست وزير پاکستان در اين کشور به نشانه اعتراض راهپيمايي کردند.
2004: در سال 2003 در ايالات متحده آمريكا 16 هزار و پانصد قتل جنايي روي داد كه نسبت به سال ماقبل افزايش نشان مي داد.
2004: به اظهار سناتور جان كري نامزد حزب دمكرات براي احراز مقام رياست جمهوري آمريكا در انتخابات نوامبر 2004 ؛ در طول حكومت جورج بوش تا آن روز، نرخ بيمه درماني 64 درصد، شهريه دانشگاهها 35 درصد، بنزين 30 درصد و دارو 12 درصد افزايش، و درآمد متوسط آمريكاييان سالانه 1600 دلار كاهش يافته بود، 4 ميليون آمريكايي ديگر به زير خط فقر رفته، بر شمار افراد فاقد بيمه درماني 5 ميليون افزوده شده، يك ميليون و ششصد هزار شغل ديگر ازدست رفته بود و .... کري همچنين گفته بود که در خارج هم ما را قلدر ، و بي اعتنا به موازين بين المللي مي خوانند و اعتبار جهاني مان از دست رفته است.
iranianshistoryonthisday.