شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود |
01-20-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
خنده درمان درمان هر دردی
خنده درمان درمان هر دردی
خندیدن نوعی آنتی بیوتیک طبیعی است که همه انسانها با استفاده از آن، می توانند بسیاری از دردهای خود را تخفیف دهند. خنده واکنشی است غیر ارادی که باعث انقباض هماهنگ پانزده ماهیچه صورت و سریع شدن تنفس و جریان خون و نتیجتاً افزایش ترشح آدرنالین در خون می شود که تاثیر نهایی آن ایجاد احساس لذت و شادابی در فرد است. خنده ارزانترین داروی پیشگیری و مبارزه با بسیاری از بیماریها است و باعث پائین آمدن ضربان قلب و کاسته شدن فشار خون می گردد و از آنجا که شخص را وادار می کند نفس عمیق بکشد، موجب می شود میزان اکسیژن بافتها افزایش یابد، لذا خنده باعث طولانی شدن عمر می شود. ترشح هورمون «ایمونوگلوبولین» در بدن با میزان خندیدن ما ارتباط مستقیم دارد. «ایمونوگلوبولین"» به مبارزه دستگاه ایمنی بدن با باکتریها و میکروبها کمک کرده و شخص را برای مقابله با بیماریها آماده می کند. علاوه بر آن هورمون «سایتاکیناز» که به آن هورمون شادی نیز گفته می شود، در اثر خندیدن، نوعی ماده شیمیایی خاص سیستم عصبی به نام «آندروفین» تولید می شود که در شخص اعتماد به نفس و سرخوشی ایجاد می کند. پژوهشهای دیگر بر روی خندیدن نشان می دهد که انسانها به وسیله خنده، درد را بیشتر تحمل می کنند به این دلیل که خنده ترشح آندروفینها را زیادتر می کند و آندروفینها کشنده های طبیعی درد در بدن هستند.در واقع «آندروفین» ماده ای مشابه مرفین است که در بدن ساخته می شود، مقدار این ماده در خون، در اثر ورزش و فعالیتهای نشاط آور، بالا می رود. دانشمندان انگلیسی بعد از سالها تحقیقات به این نتیجه رسیدند که یک دقیقه از ته دل خندیدن معادل 45 دقیقه ورزش، انسان را سر حال می آورد. بنابر آخرین تحقیقات علمی، خندیدن، باعث کاهش بروز انواع بیماریها ازجمله بیماریهای قلبی می شود. از طرفی خنده با ایجاد تغییراتی در راههای تنفسی، باعث می شود هوای بیشتری در بینی ما جریان یافته و به سرد شدن مغز کمک کند و هر چه مغز خنک تر باشد ما شادتر خواهیم بود. بر روی سایت اینترنتی BBC مقاله ای وجود دارد به این مضمون که، کسانی که دچار حمله قلبی شده اند در روز با حداقل 30 دقیقه خندیدن می توانند احتمال حمله قلبی دوم را تا حد قابل توجهی کاهش دهند. همچنین کسانی که فشار خون دارند نیز با وجود روحیه شاد و خندیدن می توانند فشار خون خود را در حد مطلوب نگه دارند. در حال حاضر این عقیده که قسمت اعظم بیماریها بر اثر احساسات منفی اضطرابها بوجود آمده و پیشرفت می کند،توسط اکثر روانشناسان و روانپزشکان مورد قبول قرار گرفته است . استرسها و اضطرابهای روزانه در طول زمان چنان ناهماهنگیهایی در جسم ایجاد می کند که ممکن است به بحران روانی منتهی گردد. زمانیکه هورمونهای ناشی از فشار روانی بطور دائم به مقدار زیاد تولید گردد، سیستم دفاعی بدن قادر به انجام وظیفه کامل نخواهد بود و همین راه را برای انواع عفونتها و بیماریها هموار کرده و اندامهای داخلی بدن را تحت فشار شدیدی قرار خواهد داد. خندیدن می تواند سلاح موثری برای مقابله با این فشارهای روانی و استرسهای روزمره باشد.
زندگی روزانه و حوادث و اتفاقات آن ایجاد عکس العمل هایی در انسان می شود که گاهی شرایط زمان و مکان اجاره بروز آن ها را نمی دهد و در نتیجه مقدار زیادی انرژی در بدن ذخیره می شود .
این انرژی های عصبی به جای آنکه صرف ایجاد معادلاتی از افکار و هیجانات جدید شود به دلیل موانع موجود ، تولید حریانی در اعصاب حرکتی در گروه های مختلف عضلات می کند و سبب ایجاد حرکات نیمه تشنجی می شود که روان شناسان آن را خنده نامیده اند
خنده پدیده ای است که غالباً برای ابراز شادمانی به کار می رود و به راستی به حقیقت این جمله ارد بزرگ پی میبریم که
چه زیبایند آنانی که همیشه لبخندی برلب دارند . در بین موجودات زنده فقط انسان از این توانایی برخوردار است . خنده از نظر روان شناسان معتقدند که چون مقدار زیادی انرژی ذخیره شده و واپس زده روانی به علت شرایط مختلفی چون کنترل شدید محیط ، حوادث اتفاقی و بازداری های ذهنی راهی به بیرون پیدا نمی کنند از طریق خنده از ذهن و بدن تخلیه می شوند .
به همین دلیل است که همیشه پس از خنده احساس آرامش به وجود می آید و با خود تمرکز را به همراه می آورد .
روان شناسان به خنده به عنوان ضریب اطمینان ذهن و روان می نگرند که در مواقع انباشته شدن انرژی های هیجانی و مخرب نقش مهمی در بیرون راندن آن ها ایفا می کند .
به همین دلیل خنده از نظر علم روان شناسی دارای جایگاه ویژه و پر ارزشی است و می تواند به برقراری تعادل روانی درانسان کمک کند و زمینه سلامت روانی او را فراهم سازد . نقش ویژه ای که خنده در تخلیه فشارهای روانی به عهده دارد باعث شده که روان شناسان به متولیان امر توصیه کنند که محیط های کئاری آموزشی و خانوادگی را به محیط های شاد و پر خنده تبدیل کنند . تحقیقات نشان می دهد که واکنش خنده فرایند مغزی عصبی ویژه ای دارد . به هنگام خندید در الگوی امواج مغزی ما تغییرات قابل ملاحضه ای روی می دهد وهمه سطوح کورتکس مغز ، و نه فقط یک جتیگاه واحد ، نسبت به خنده واکنش نشان می دهند .
برخی از دانشمندان نیز خنده را به طوفان مغزی تشبیه کرده اند و معتقدند که خنده نقش شوک عصبی خفیف را بر روی مغزایفا می کند . از آن جا که مغز حیاتی رین ارگان بدن است و بر فعالیتهای جسمانی و روانی کنترل دارد ، هرگونه تغییر ثبتی در عملکرد آن می تواند بر عملکرد کل بدن تاثیر سفید داشته باشد . زمانی مه ما می خندیم ، مقدار بسیار زیادی از اکسیژن را به طرف سلول های بدن به ویژه سلول های مغزی می فرستیم .
می دانیم که مغز در حدود یک پنجم از کل اکسیژن مورد نیاز بدن را به تنهایی مصرف می کند بنابراین زمانی هم که مغز با خونی که از مقدار تکسیژن بیشتری برخوردار است تغذیه می شود عملکرد بهتری در مقایسه بازمانی که کمتر اکسیژن می گیرد ، پیدا می کند و در نهایت همه عملکردهای ذهنی و بدنی ما بهبود می یابند .
ارتباط با خنده :
۱- سیستم ایمنی :
تحقیقات علمی نشان می دهد در حالی که افسردگی به ستگاه ایمنی بدن در برابر بیماری آسیب می رساند خنده با کاهش کورتیزول ، افزایش فعالیت سلولهای کاهنده در افزایش سیتوکنین ، دستگاه ایمنی را تقویت می کند .
وقتی شخص می خندد وجودش از احساساتی مثل آلودگی ، گرما ، رهایی و سرحالی آکنده می شود و این ها همان احساساتی هستند که در بردارنده مفهوم احساس سلامتی اند .
۲- ورزش :
خنده یکی از مهمترین ورزشهاست . هیچ ورزشی نمی تواند مثل خنده بیشتر غضلات بدن را به جنبش در آورد .
یک دقیقه خندیدن برابر با چل مرتبه نفس کشیدن است .
همچنین روزانه ۱۵ دقیقه خندیدن بخش زیادی از منافع حاصل از پیاده روی صبحگاهی را در بردارد .
۳- بیماریهای قلبی
خنده با کاهش وزدودن احساسات منفی نقش مهمی در پیشگیری از حملات قلبی دارد و نوعی ماساژ قوی برای قلب است .
پژوهشها نشان داده است که خندیدن از بروز انواع سکته ها و لخته شدن خون در رگ ها جلوگیری می کند
۴- صبر :
متخصصان اعلام کرده اند کسانی که لبخند بر لب دارند علاوه بر آن که از شکیبایی بیشتری برخوردار اند قدرت بسیاری نیز برای حل مشکلات خود می یابند به گفته ارد بزرگ آنکه همیشه لبخندی بر لب دارد شادی را به همگان هدیه می دهد . و بدین ترتیب روحیه یاس که منجربه بروز انواع بیماری ها می شود از بین خواهد رفت . برخی دیگر از صاحبنظران معتقدند داشتن لبخند بر لب بیانگر نوعی آرامش و تخلیه فشار در افراد است و کسانی که هیچ گاه خنده بر لب ندارند نه تنها در مواجهه با هر حرکتی بلافاصله عصبانی شده و از خود واکنش نشان می دهند بلکه فشار خون آنها نیز افزایش خواهد داد .
۵- فشار خون :
تحقیقات دانشمندان نشان می دهد خنده بهترین درمان برای افرادی به شمار می رود که دوران بهبودی پس از سکته قلبی را می گذرانند زیرا فشار خون آنان را کاهش می دهد .
به گزارش پایگاه اینترنتی ، محققان اتریشی در پژوهشی دریافتند که خنده درمانی افرادی که سکته کرده اند سبب کاهش فشار خون می شود .
۶- درد :
بدن ما به طور طبیعی مجهز به موادشیمیایی ضد دردی است که در صورت لزوم برای تخفیف درد از مغز آزاد می شود و آندورفین نام دارد . خندیدن باعث افزایش ترشح این مواد می شود .
محققان در دانشگاه سریلند به این نتیجه رسیده اند که خنده داروی بسیاری از بیماری هاست و چنان چه این حالت به اندازه طبیعی در بشر بوجود آید هرگز بیماری رشد نخواهد کرد .
روزنامه ای کهدر مسکو با انتشار مقاله ای در این زمینه خاطر نشان کرد تحقیقات دانشمندان در دانشگاه سریلند که با آزماریش روی بیش از ۳۰۰ نفر انجام شده نشان می دهد که خنده بسیاری از دردهای آن ها را از بین برده و ریشه های درمان خود جوش را در این افراد به وجود آورده است .
۷- فرآیند یادگیری :
از آنجا که اشتغال ذهنی و اضطراب از موانع یادگیری به شمار می رود از این رو خندیدندر ابتدای مطالعه باعث ایجاد آرامش فکری می شود و فرایند یادگیری را اسان می کند .
احساس شادی در پی خندیدن و بهبود حال و هوای افراد در بلند مدت ، هم در افراد سالمن و هم در بیماران سبب بهبود کیفیت زندگی آنان می شود .
محققان برای بوجود آمدن زمینه های خندیدن مناسب ، خواندن انواع رمان محاوره با افراد مختلف و دردیدن فیلم های شیمایی و بالاخره افزایش آداب و معاشرت با دیگران را پیشنهاد می کنند .
بنابراین می توان گفت :
خنده نقش حمایتی و تقویتی را بر روی مغز و بدن ایفا می کند .
زندگی را سخت نگیرید و در فرصت های مختلف بخندید
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
01-21-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
خاطرات دوران کودکی
خاطرات دوران کودکی
شما یادتون نمیاد، تو دبستان زنگ تفریح که تموم می شد مامورای آبخوری دیگه نمی ذاشتن… آب بخوریم
شما یادتون نمیاد، شبا بیشتر از ساعت ۱۲ تلویزیون برنامه نداشت سر ساعت ۱۲سرود ملی و پخش می کرد و قطع می شد…. سر زد از افق…مهر خاوران !
شما یادتون نمیاد، قبل از شروع برنامه یه مجری میومد اولش شعر می خوند بعد هم برنامه ها رو پشت سر هم اعلام می کرد…آخرشم می گفت شما رو به دیدن برنامه ی فلان دعوت می کنم..
شما یادتون نمیاد، تو نیمکت ها باید سه نفری می نشستیم بعد موقع امتحان نفر وسطی باید میرفت زیر میز.
شما یادتون نمیاد، سرمونو می گرفتیم جلوی پنکه می گفتیم: آ آ آ آ آ آآآآآ
شما یادتون نمیاد، ولی نوک مداد قرمزای سوسمار نشانُ که زبون میزدی خوش رنگ تر میشد.
شما یادتون نمیاد، تو فیلم سازدهنی مرده با دوچرخه توکوچه ها دور میزدو میخوند:دِریااااااا موجه کا کا.. دِریا موجه.
شما یادتون نمیاد، کاغذ باطله و نون خشکه میدادیم به نمکی ، نمک بهمون میداد بعدش هم نمک ید دار اومد که پیشرفت کرده بود نمک ید دار میداد، تابستونها هم دمپایی پاره میگرفت جوجه های رنگی میداد.
شما یادتون نمیاد، خانواده آقای هاشمی رو که میخواستن از نیشابور برن کازرون، تو کتاب تعلیمات اجتماعی ! شما یادتون نمیاد موقع امتحان باید بین خودمون و نفر بغلی کیف میذاشتیم رو میز که تقلب نکنیم.
شما یادتون نمیاد، سریال آیینه ، دو قسمتی بود اول زن و شوهر ها بد بودند و خیلی دعوا میکردند بعد قسمت دوم : زندگی شیرین می شود بود و همه قربون صدقه هم می رفتند. یه قسمتی بود که زن و شوهر ازدواج کرده بودند همه براشون ساعت دیواری اورده بودند. بعد قسمت زندگی شیرین میشود جواد خدایاری و مهین شهابی برای زوج جوان چایی و قند و شکر بردند همه از حسن سلیقه این دو نفر انگشت به دهان موندند و ما باید نتیجه میگرفتیم که چایی بهترین هدیه عروسی می تونه باشه.
شما یادتون نمیاد؛ جمعه شبا سریال جنگجویان کوهستان رو، فرداش همه تو مدرسه جوگیر بودیم.
شما یادتون نمیاد، پیک نوروزی که شب عید میدادن دستمون حالمونو تا روز آخر عید میگرفتن !
شما یادتون نمیاد، اون قایق ها رو که توش نفت میریختیم و با یه تیکه پنبه براش فتیله درست میکردیم و بعد روشنش میکردیم و میگذاشتیمش تو حوض. بعدش هم پت پت صدا میکرد و حرکت میکرد و ما هم کلی خر کیف میشدیم..!!!
شما یادتون نمیاد، شیشه های همه خونه ها چسب ضربدری داشت.
شما یادتون نمیاد، زنگ آخر که می شد کیف و کوله رو مینداختیم رو دوشمون و منتظر بودیم زنگ بخوره تا اولین نفری باشیم که از کلاس میدوه بیرون .
شما یادتون نمیاد، یک مدت از این مداد تراش رو میزی ها مد شده بود هرکی از اونا داشت خیلی با کلاس بود.
شما یادتون نمیاد، دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده سواد داری؟
شما یادتون نمیاد، ماه رمضون که میشد اگه کسی می گفت من روزه ام بهش میگفتیم: زبونتو در بیار ببینم راست میگی یا نه !
شما یادتون نمیاد، که کانال های تلویزیون دو تا بیشتر نبود، کانال یک و کانال دو !
شما یادتون نمیاد، پاک کن های جوهری که یه طرفش قرمز بود یه طرفش آبی بعد با طرف آبیش می خواستیم که خودکارو پاک کنیم، همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره می کرد یا سیاه و کثیف می شد !
شما یادتون نمیاد، سر صف پاهامونو ۱۸۰ درجه باز می کردیم تا واسه رفیق فابریکمون جا بگیریم !
شما یادتون نمیاد، آن مان نماران، تو تو اسکاچی، آنی مانی کَ. لا. چی !
شما یادتون نمیاد، گوشه پایین ورقه های دفتر مشقمون، نقاشی می کشیدیم. بعد تند برگ میزدیم میشد انیمیشن
شما یادتون نمیاد، آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم درستون کجاست اونا یه درس از ما عقب تر باشن !
شما یادتون نمیاد، یه زمانی به دوستمون که میرسیدیم دستمون رو دراز میکردیم که مثلا میخوایم دست بدیم، بعد اون واقعا دستش رو دراز میکرد که دست بده بعد ما یهو بصورت ضربتی دستمون رو پس میکشیدیم و میگفتیم: یه بچه ی این قدی ندیدی؟؟ (قد بچه رو با دست نشون میدادیم) و بعد کرکر میخندیدیم که کنفش کردیم !
شما یادتون نمیاد، با آب و مایع ظرفشویی کف درست میکردیم، تو لوله خالی خودکار بیک فوت میکردیم تا حباب درست بشه !
شما یادتون نمیاد، انگشتر فیروزه، خدا کنه بسوزه !
شما یادتون نمیاد، اون موقعها یکی میومد خونه مون و ما خونه نبودیم رو در مینوشتن: آمدیم نبودید!!
شما یادتون نمیاد، دبستان که بودیم، هر چی میپرسیدن و میموندیم توش، میگفتیم ما تا سر اینجا خوندیم !
شما یادتون نمیاد، گل گل گل اومد کدوم گل؟ همون که رنگارنگاره برای شاپرکها یه خونه قشنگه. کدوم کدوم شاپرک؟؟ همون که روی بالش خالهای سرخ و زرده، با بالهای قشنگش میره و برمیگرده، میره و برمیگرده.. شاپرک خسته میشه… بالهاشو زود میبنده… روی گلها میشینه… شعر میخونه، میخنده !
شما یادتون نمیاد، اون مسلسل های پلاستیکی سیاه رو که وقتی ماشه اش رو میکشیدی ترررررررررررررترررررررررر ررر صدا میداد !
شما یادتون نمیاد، بچه که بودیم می خواستیم بریم حموم باید یک ساعت قبل بخاری تو حموم روشن میکردیم.
شما یادتون نمیاد، آسیاب بشین میشینم، آسیاب پاشو پامیشم، آسیاب بچرخ میچرخم، آسیاب پاشو،پا نمیشم؛ جوون ننه جون، پا نمیشم؛… جوونه قفل چمدون،پامیشم..آسیاب تند ترش کن، تندتر تندترش کن!
شما یادتون نمیاد، اونجا که الان برج میلاد ساختن، جمعه ها موتورهای کراس میومدن تمرین و نمایش. عشقمون این بود که بریم اونا رو ببینیم. راستی چی شدن اینا
شما یادتون نمیاد، چرخ فلکی که چرخو فلکش رو میاورد ۴ تا جا بیشتر نداشت و با دست میچرخوندش.
شما یادتون نمیاد، …تا پلیس میدیدم صدای ضبط ماشین رو کم میکردیم!
شما یادتون نمیاد، که چه حالی ازت گرفته می شد وقتی تعطیلات عید داشت تموم می شد و یادت می آمد پیک نوروزیت را با اون همه تکالیفی که معلمت بهت داده رو هنوز انجام ندادی واقعا که هنوزم وقتی یادم می یاد گریم می گیره.
شما یادتون نمیاد، انگشتامونو تو هم کلید میکردیم یکیشونو قایم میکردیم اینو میخوندیم: بر پاااا….بر جاااا…. کی غایبه؟ مرجاااان…دروغ نگو من اینجااام…
شما یادتون نمیاد، چقدر زجر آور بود شنیدن آهنگ مدرسه ها وا شده اونم صبح اول مهر.
شما یادتون نمیاد، توی سریال در پناه تو وقتی بابای مریم سیلی آبداری زد به رامین چقدر خوشحال شدیم!
شما یادتون نمیاد، بازی اسم فامیل. میوه:ریواس. غذا:ریواس پلو…..!
شما یادتون نمیاد، دبستان که بودیم معلم بهداشت یه ساعتایی می اومد با مدادامون لای موهامونو نگاه می کرد.
شما یادتون نمیاد، این آواز مُد شده بود پسرا تو کوچه میخوندن: آآآآآی نسیم سحری صبر کن، مارا با خود ببر از کوچه ها،آآآی…
شما یادتون نمیاد، مراد برقی عاشق محبوبه بود، وقتی سریال مراد برقی شروع میشد پرنده تو خیابونها پر نمیزد.
چه شیطونی هایی می کردیم یادش به خیر یاد کودکی…….و همه بچه های اون موقع…. یاد اون روزا بخیر...
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
01-25-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
دیدنی های آفرینش
الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَّثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱﴾ فاطر
سپاس خداى را كه پديدآورنده آسمان و زمين است [و] فرشتگان را كه داراى بالهاى دوگانه و سهگانه و چهارگانهاند پيامآورنده قرار داده است درآفرینش هر چه بخواهد مىافزايد زيرا خدا بر هر چيزى تواناست
سوپر سل (supercell)
سوپرسل نوعی توفان شدید است که معمولا قبل از وقوع گردباد پدیدار می شوند، این نوع توفان ها در
سراسر جهان قابل وقوع هستند اما اغلب در منطقه ی Great plains آمریکا به وجود می آیند.
گرداب آتش
گرداب یا گردباد آتش پدیده ی بسیار نادری است که در آن آتش ـ بسته به دمای هوا و جریان باد ـ از سطح زمین ارتفاع می گیرد و یک گرداب آتش را پدید می آورد. گرداب های آتش می توانند به ارتفاع 200 فوت نیز برسند اما تنها چند دقیقه به طول می انجامند
حلقه های یخی
حلقه های یخی نیز پدیده ی نادر هستند که به گفته ی دانشمندان تنها در کشورهای سرد رخ می دهند. این پدیده زمانی اتفاق می افتد که مرکز یک دریاچه یخ می زند و جریان ملایم آب، یخ را به شکل دایره در می آورد.
شفق های قطبی
بی شک یکی از تماشایی ترین و با شکوه ترین پدیده های طبیعی جهان، شفق قطبی یا همان «نور قطب شمال" است. این پدیده حیرت انگیز از زمانی که اولین بار کشف شد، انسان ها را به حیرت و شگفتی وا داشته است. شفق های قطبی زمانی روی می دهند که خورشید ذرات بارداری را (یون) با سرعت300 الی 1200 کیلومتر در ثانیه راهی زمین می کند. این ذرات باردار با هم ابر پلاسما را تشکیل می دهند و مجموع ابرهای پلاسما را بادهای خورشیدی می نامند. هنگامی که بادهای خورشیدی با میدان مغناطیسی زمین برخورد می کنند، این میدان ذرات باردار را به سمت لایه یونیسفر، یکی از لایه های بالای اتمسفر سوق می دهد. در آنجا ذرات خورشیدی با گازهای موجود در یونیسفر ادغام شده و پدیده ی شفق قطبی را به وجود می آورند.
سنگ های متحرک
سنگ های متحرک یکی از جاذبه های پارک ملی Death valley در بیابان نوادا آمریکا هستند که مدت ها مایه شگفتی دانشمندان بوده اند. نظریه های بسیاری برای توضیح حرکت این سنگ ها وجود دارد. بسیاری از دانشمندان معتقدند که سطح لغزنده و گلی این بیابان و وزش باد موجب حرکت خود به خودی سنگ ها می گردد. اما از نظر محاسبات فیزیکی این نظریه قابل قبول نیست چرا که برای حرکت این سنگ بادهایی با سرعت صدها کیلومتر در ساعت لازم است که در این بیابان چنین بادهایی نمی وزد.
«ونگوک از فضا»
شباهت تجمع تودههایی بزرگ از فیتوپلانکتونهای سبز رنگ در تاریکی اعماق دریا در جزیره گوتلند سوئد به اثر شبهای پرستاره وینسنت ونگوک باعث شده این تصویر فضایی به این نام نامگذاری شود این تجمعهای فیتوپلانکتونی زمانی رخ میدهد که جریانهای آبی عمیق آنها را به سطح آب میکشاند تا به این شکل رشد و بازتولید آنها افزایش پیدا کند
دلتای نیرومند
آبراههای دلتای «یوکون» مانند رگهای خونی بدن انسان به دریای «برینگ» میریزند، این تصویر در چهار طیف نوری مختلف به ثبت رسیده و پس از ترکیب این تصاویر رنگی با یکدیگر این اثر خلق شده است
فرمهای یخی درههای گرینلند
این درهها در فصل تابستان به یکدیگر پیوسته و شکلهای زیبا و شگفتانگیزی را خلق میکنند
يك وال گونه مينك براي تنفس به سطح آب مي آيد.
تصويري فوق العاده از يك عقرب ماهي در ميان انبوه ماهيان كوچك.
يك بچه لانگور نقره اي با موهايي به رنگ نارنجي كه فقط 12 ساعت از عمرش مي گذرد در آغوش والدينش در باغ وحش شهر كلمبوس در ايالت اوهايو.
منبع:پرشین وی
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
01-26-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
کمی بخندید!!!!!!!!
زن در حالی که در آینه نگاه میکنه به شوهرش میگه:
من جدیدا خیلی وحشتناک، چاق و زشت به نظر میرسم.. لطفا یه چیز خوب به من بگو
شوهر: بیناییت فوق العادست عزیزم...!!!!
دست پخت
از يك نفر كه با پا غذا درست مي كرد پرسيدند: «چرا با پا آشپزي مي كني؟»
جواب داد: «آخر دست پختم خوب نيست.»
در تيمارستان
رئيس تيمارستان به يكي از مراقب ها مي گويد: «من در اين جا از همه راضي هستم، فقط ديوانه اي هست كه اصرار دارد من برج ايفل را از او بخرم.»
مراقب مي گويد: «خب، چرا نمي خريد؟»
رئيس تيمارستان مي گويد: «آخر پول ندارم. اگر داشتم، حتما مي خريدم.»
دست پخت
از يك نفر كه با پا غذا درست مي كرد پرسيدند: «چرا با پا آشپزي مي كني؟»
جواب داد: «آخر دست پختم خوب نيست.»
در تيمارستان
رئيس تيمارستان به يكي از مراقب ها مي گويد: «من در اين جا از همه راضي هستم، فقط ديوانه اي هست كه اصرار دارد من برج ايفل را از او بخرم.»
مراقب مي گويد: «خب، چرا نمي خريد؟»
رئيس تيمارستان مي گويد: «آخر پول ندارم. اگر داشتم، حتما مي خريدم.»
در كلاس رياضيات
معلم به دانش آموز: اگر تو
۲۰۰ تومن پول داشته باشي و برادرت ۵۰ تومن آن را بردارد، چه قدر پول برايت مي ماند؟
دانش آموز:« ۳۰۰ تومن.»
معلم با عصبانيت:« ۳۰۰ تومن؟!»
دانش آموز: «چون آن قدر گريه مي كنم تا پدرم ۱۵۰ تومان ديگر هم به من بدهد!»
خواب
اولي: «من خواب ديدم رفته ام مسافرت.»
دومي: «من هم خواب ديدم كه يك غذاي خوشمزه خورده ام.»
اولي:« تنهايي؟ پس چرا من را دعوت نكردي؟»
دومي: «مي خواستم دعوتت كنم، ولي گفتند رفته اي مسافرت.»
علت طاسي
اولي: «چي باعث شد سر شما طاس شود؟»
دومي: «باد.»
اولي: «چرا باد؟»
دومي:« آخر باد كلاه گيسم را برد!»
در كلاس علوم
معلم:« حامد! توضيح بده كه سيب زميني چگونه به دست مي آيد. »
حامد: «اجازه آقا! با پرداخت مقداري پول!»
نصف پرتقال
معلم رياضي از دانش آموز پرسيد: «اگر مادرت به تو بگويد نصف پرتقال را مي خواهي يا هشت شانزدهم، كدامش را انتخاب مي كني؟»
دانش آموز پاسخ داد: «نصف پرتقال را!»
معلم گفت: «مگر نمي داني نصف پرتقال با هشت شانزدهم پرتقال يكي است؟»
دانش آموز جواب داد: «چرا آقا! مي دانيم، ولي پرتقالي كه شانزده تكه شده باشد، قابل خوردن نيست.»
غربت
يك نفر مي خواهد برود خارج و با خودش سه كيلو قند مي برد. از او مي پرسند:« اينها را كجا مي بري؟»
مي گويد:« آخر شنيده ام غربت تلخ است.»
احوال پرسي
اولي: «حالت چه طور است؟»
دومي:« خوب است. تازه موكتش كرده ام.»
وارونه
فردي ميخي را سروته روي ديوارگذاشته بود و مي كوبيد. ميخ در ديوار فرو نمي رفت. ديگري كه شاهد اين ماجرا بود، گفت: «چه كار مي كني؟ اين ميخ كه براي اين ديوار نيست. اين ميخ براي ديوار روبه روست.»
لاف زني
روزي يك شخص لاف زن با يك آدم قوي هيكل دعوايش مي شود. قبل از هر حركت لاف زن، مرد قوي هيكل چند تا مشت به او مي زند و پرتش مي كند. آدم لاف زن در حالي كه نفسش بالا نمي آيد، به جمعيتي كه مشغول تماشا هستند مي گويد: «شما مي گوييد چه كارش كنم؟»
مسابقه فوتبال
ناظم:« چرا اين قدر دير به مدرسه آمدي؟»
دانش آموز:« آقا اجازه! من داشتم خواب يك مسابقه فوتبال مي ديدم. چون بازي به وقت اضافه كشيد، ناچار شدم خواب بمانم تا نتيجه آن معلوم شود.»
در كلاس علوم
معلمي در كلاس علوم از دانش آموزي پرسيد:« با ديدن پاي اين حيوان، نام حيوان را بگو.»
دانش آموز هر چه به پايي كه در دست معلم بود نگاه كرد، نتوانست پاسخ دهد. معلم پس از مدتي گفت: «بگو اسمت چيه تا برايت يك صفر بگذارم.»
دانش آموز پايش را از كفش درآورد و گفت: «خب، شما هم از روي پاي من بگوييد اسمم چيه.»
راننده ناشي
شخصي كه تازه ماشين خريده بود به تعميرگاهي رفت و به مكانيك گفت: «آقا، لطفاً ببينيد اين ماشين چه اشكالي دارد كه مدام به درو ديوار مي خورد.»
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
01-26-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
چرا عمر انسان بیشتر از بقیه موجودات است ؟
چرا عمر انسان بیشتر از بقیه موجودات است ؟
روزی که خدا موجودات رو آفرید اینجوری شد:
اول خر رو آفریدبهش گفت: من بهت۵۰ سال عمر میدم و باید برای ادما کار کنی. خر گفت خدایا ۵۰ سال زیاده . بذار من۲۰ سال عمر کنم.خدا قبول میکنه.بعد خدا به سگ گفت بهت۳۰ سال عمر میدم. باید از خونه و بچه های انسان محافظت کنی و هرچی جلوت انداختن بخوری. سگ میگه خدایا۳۰ سال زیاده بذار من ۱۵سال ......عمر کنم.خدا هم قبول میکنه.بعد به میمون میگه: تو هم باید۳۰ سال عمر کنی و از این شاخه به اون شاخه بپری.
میمون هم میگه خدایا ۳۰سال زیاده بذار من ۲۰سال عمر کنم.خدا میگه باشه.بعد به آدم میگه: تواشرف مخلوقاتی.۲۰سال عمر میدم بهت تا تو دنیا به علم و دانش بپردازیو لذت ببری. انسان میگه: خدایا ۲۰سال کمه.عمر بقیه رو بذار رو هم بده به من. خدا هم قبول میکنه.از اون موقع به بعد انسان همش ۲۰ سال مثل آدم زندگی میکنه.۳۰ سال مثل خر کار میکنه .۱۵ سال مثل سگ از خونه زندگیش مراقبت میکنه و هر چی بهش بدن میخوره.۱۰ سال هم عین میمون از خونه این پسر میره خونه اون دخترشو نوه هاشو میخندونه!!...
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
01-27-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
خواجه نظام الملک
شرح حال
خواجهنظام الملک طوسی در سال 408 هجری در شهر طوس خراسان دیده به جهان گشود. پدرش علی ابن اسحاق بردهقانی اشتغال داشته و از یاران محمود سبکتکین به شمار میآمد خواجهنظام الملک نیز در کودکی به همراه پدر به دهقانی پرداخت و همان زمان در نزد وی قرآن را ختم نمود و پس از آن پدرش وی را به کسب علم و دانش و آموختن لغت و نحو واداشت. وی دارای همتی والا بود و به ایران عشق می ورزید و همواره بدنبال راهی برای رشد میهن و ساختن مدارسی بود که علم را دوباره برای میهنمان رونقی بخشد خواجه در سنین نوجوانی به خدمت ابو علی ابن شاذان وزیر آلب ارسلان در آمد و به عنوان کاتب به نزد وی خدمت میکرد. ابن شاذان به هنگام وفاتش وی را وصیت نمود که به خدمت سلطان آلب ارسلان در آید و او نیز چنین کرد آلب ارسلان خواجه را به عنوان وزیر خویش برگزید، و او را پدری دلسوز و مهربان میپنداشت و هیچ امری را بدون مشورت وی انجام نمیداد و خلاف امر وی را نمیپسندید پس از اینکه آلب ارسلان لحظات آخر عمرش را سپری مینمود فرزندش ملکشاه را وصیت نمود که در اداره امور حکومتی از رای خواجه عدول نکند و او را پدری دلسوز و مهربان مشفق بداند و ملکشاه نیز پذیرفت و او را در سمت وزارت ابقاء نمود خواجهنظام الملک در عهد وزارت خود خدمات فرهنگی بسیار عظیمی را انجام داد که بدون تردید میتوان گفت که در طول تاریخ سابقه نداشته است. وی علاوه بر رتق و فتق امور مملکتی و حل مشکلات عدیده اجتماعی و اخلاقی و سایر مسائل مملکتی دست به ایجاد و تأسیس مدارس زد که در تاریخ به نام وی و به مدارس نظامیه مشهورند. همان مدارس هستند که سرمشق دانشگاهها شدند و مهمترین آنها عبارتند از نظامیههای بغداد، موصل، نیشابور، بلخ ، هرات، مرو، آمل، گرگان، بصره، شیراز و اصفهان. نهضتی که نظام الملک با ساختن نظامیههای متعدد بوجود آورد به زودی و با سرعت شگفت آوری از طرف تمامی بلاد ایران و بسیاری دیگر از بلاد کشورهای اسلامی دنبال شد بطوری که در قرنهای پنجم و ششم هجری هیچ شهری نبود که در آن مدارس متعدد وجود نداشت باشد. در این مدارس درسهایی چونعلوم ادبی، ریاضیات، طب و حکمت ، فقه ، حدیث، تفسیر تدریس میشد و همچنین کلیه مدارس دارای کتابخانههایی معتبر بودند خواجه دستور داد برای هر کتابخانه کاتبان 5 شاهنامه از حکیم طوس فردوسی جاودانه سخن را رونویسی و نگهداری کنند. ارد بزرگ اندیشمند برجسته می گوید : " خواجهنظام الملک توسی سه هدیه جاودانه برای ایرانیان به یادگار گذاشت نخست دستور داد سالشمار خورشیدی فراهم گردد تا سالشمار قمری کنار گذاشته شود ، دوم آنکه دستور داد هزاران بار کتاب شاهنامه فردوسی خردمند بازنویسی شود تا زبان ایرانیان نجات یابد و سوم برافراشتن دانشگاههای نظامیه بود که ریشه و پایه دانشگاههای امروزی است " . در مدارس نظامیه هر دانشجویی اتاقی خاص خود داشت و مقرری ماهیانه میگرفتند و خوراک و خوابگاه نیز بر عهده دانشگاه بود. خواجهنظام الملک نظامیه نیشابور را برای ابو المعالی جوینی ساخت کهجوینی به مدت 20 سال در آنجا به تدریس اشتغال داشت و شاگردانی همچون غزالی را تربیت نمود و از بزرگترین دانشگاههایی که خواجه تأسیس کرد نظامیه بغداد بود که در آن زمان بیش از 6000 دانشجو داشت و در طول تاریخ اساتید برجستهای همچون محمد غزالی، سعدی شیرازی، ابواسحاق شیرازی و غیره در آن به امر تدریس اشتغال داشتند . و علاوه بر ساختن دانشگاه ، خواجه خدمات فراوان دیگری همچون آب انبار، گرمابه، بازار، بیمارستانها را به جهانیان عرضه کرد و قرن پنجم را مبدل به شکوفاترین قرون فرهنگی اسلام ساخت. خصوصیات اخلاقی خواجه وی شخصیتی بسیار دلسوز و مهربان و نرم دل بود و به اجرای عدالت در میان مردم بسیار مشتاق بود ابن کثیر در البدایة و النهایة نقل میکند که زنی ضعیف و درمانده از خواجه یاری طلبید و خواجه نیز لب به سخن با او را گشود و در کنارش ایستاد تا به مشکلش رسیدگی کند و آن زن نیز مشکلات خود را به خواجه بازگو میکرد پاسبانان خواجه خواستند زن را از کنار خواجه دور نمایند اما خواجه خطاب به آنان فرمود: «شما برای خدمت به چنین انسانهای ضعیف و درماندهای انتخاب شدهاید وگر نه پادشاهان و امراء نیازی به خدمت شما ندارند.» مجلس خواجه نظام الملک مملو از علماء و دانشمندان و فقها بود تا جایی که بسیاری بر وی خرده میگرفتند که همنشینی با علما تو را از مسایل سیاسی باز داشته است اما خواجه میفرمود: «آنها زیبایی دنیا و آخرت میباشند و اگر آنها را بر سرم قرار دهم باز هم آنها بزرگتر از آنند.» وی انسانی بسیار متواضع و فروتن بود ابن الجوزی در المنتظم میگوید: هرگاه ابوالقاسم قشیری و امام الحرمین جوینی بر خواجه نظام الملک وارد میشدند در مقابل آنها بر میخواست و آنها را در کنار خود مینشاند و خود بر جایش مینشست و هنگامی که ابوعلی فارمزی بر او وارد میشد در مقابل وی برمیخواست و او را به جایگاه خود مینشاند و خود روبروی او زانو میزد امام الحرمین توسط پاسپان خواجه گلایه خود را از این موضوع به سمع وی رساند امام در جواب فرمود: «ابوالمعالی جوینی و ابوالقاسم قشیری و امثال آنها زمانی که بر من وارد میشوند بسیارمرا تمجید میکنند و مرا از منزلتی که در آن هستم بالاتر میبرند و سخن آنان سبب ایجاد کبر در درون من میشود هرگاه فارمزی به نزد من میآید عیوب و ظلمهای مرا یادآور میشود که سبب میشود اعمال خود را اصلاح نمایم» ابن أثیر در الکامل در مورد تواضع خواجه میگوید: ( شبی خواجه نظام الملک در کنار برادرش غذا میل مینمود و در سوی دیگر برادرش امیر خراسان و در کنار امیر خراسان مرد فقیری بود که دستش قطع شده بود. نظام الملک متوجه شد که امیر خراسان خود را از نزد فقیر کنار میکشید و از خوردن غذا به همراه او خودداری میکند لهذا امیر خراسان را بر جای خود نشاند و خود به کنار انسان فقیر بیدست رفت و همراه او به خوردن غذا مشغول شد.) خواجه نظام الملک دارای ویژگیهای خوب زیادی بود. هر گاه صدای اذان را میشنید از هر کاری دست برمیداشت و بر اوقات نماز مواظبت مینمود و همواره روزهای دوشنبه و پنجشنبه را روزه میگرفت و بسیار صدقه میبخشید و انسانی بردبار ، شکیبا و باوقار بود. امام ذهبی در سیر اعلام النبلاء میگوید: «خواجه نظام الملک از کسانی بود که خیر و تقوای فراوانی در آنها دیده میشد و گرایش خاص به انسانهای صالح داشت و از پند و اندرزهایشان متأثر میگشت و اگر کسی عیوب وی را برایش بازگو میکرد از آن شخص قدردانی مینمود و وی را گرامی میداشت و گریه میکرد و اشک از چشمانش سرازیر میشد و هیچگاه بدون وضوء در مجلس نمینشست و گاهی نبود که وضو بگیرد مگر اینکه با آن وضو نماز سنت میخواند و هر گاه مؤذن از اذان گفتن غافل میگشت او را یادآور میشد». حس میهن پرستی و جایگاه خواجه نظام در نزد سلطان ملکشاه و مردم برای بعضیها ناخوشایند بود و کسانی نبودند جز باطنیان که معتقد بودند مفاهیم دینی علاوه بر معانی ظاهری دارای معانی باطنی میباشد و هر کس که به معانی باطنی معتقد نباشد در غل و زنجیر شرع اسیر گشته است این گروه با مفاهیم شرع بازی میکردند و سبب ایجاد اضطراب فکری در میان مسلمین میشدند .باطنیان با حمله به شهرهای مختلف ایران جوی های فراوانی از خون روان ساختند در اصفهان هزارها نفر توسط باطنیان جان خود را از دست دادند که خواجه نظام الملک به مبارزه با باطنیان پرداخت و نقشه های شوم آنان را برملا ساخت و سلطان ملکشاه را در حمله بر علیه آنان یاری نمود خواجه فرماندههان نظامی خود را شخصاً انتخاب کرده و روانه جنگ مینمود که از زمرهی فرمانده هان وی آق سنقر جد نورالدین محمود بود. باطنیان که از مبارزه با خواجه ناتوان شده بودند تصمیم گرفتند از طریق دیگری وی را از راه بردارند روز پنجشنبه موافق با دهم رمضان سال 485 هجری قمری خواجه به نزدیکی نهاوند رسیدند در آنجا سلطان و خواجه و همراهان جهت افطار اطراق نمودند و به محض اطراق فقهاء و علماء و دانشمندان گرداگرد وی حلقه زدند و نیازمندان برای رفع نیازهایشان به خدمت وی آمدند خواجهنظام الملک توسی در آنجا در جمع دانشمندان ارزش و اهمیت نهاوند را که صحابه در عهد حضرت عمر در این سرزمین جنگیده بودند را بیان میکرد و فرمود: خوشا به سعادت کسی که به آنها ملحق شود. زمانی که خواجه از افطار فارغ شد شخص باطنی در لباس صوفی خود را به خواجه نزدیک نمود و خود را محتاج و نیازمند معرفی کرد خواجه نظام الملک هم از روی مردم دوستی و دلسوزیاش باب سخن با وی را گشود که ناگهان دستان پلیدی از آستین باطنیان سر بر آورد و با خنجری قلب شیر مرد تاریخ ایران را درید اما پس از فرار پای قاتل با طناب خیمهای گیر کرد و به زمین افتاد و او را دستگیر کردند اما خواجه فرمود قاتل مرا رها کنید زیرا من او را بخشیدم.ملکشاه پادشاه ایران پس از شنیدن خبر بر بالین خواجه حاضر گشت... اما خواجه در آخرین لحظات عمر بود و خیلی زود روح از تنش پرکشید. هنگامی که خبر وفات خواجه منتشر شد، حزن و اندوه سراسر ایران را فرا گرفت . غم و عزاداری مردم ماهها به طول انجامید .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
01-28-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
از تشکیل جنین تا تولد نوزاد
از تشکیل جنین تا تولد نوزاد
به روایت قرآن کریم و تصاویر شگفتانگیز
به گزارش پارسینه، اولین یافتههای جنینشناسی که درباره جنین مرغ میباشد در سالهای ۴۶۰ - ۳۷۷ پیش از میلاد در کتابهای بقراط آمده است. جالینوس نیز در کتابی تحت عنوان «چگونگی شکل گیری جنین» درباره جفت و پردههای اطراف جنین توضیحاتی نوشته است اما با این حال به نظر میرسد که تا قرن ۱۵، هیچ اطلاعاتی در مورد چگونگی روند رشد و تکامل مرحلهای جنین مرغ را توضیح داده اما تا قرن هفتم بعد از میلاد هیچ توضیحی در مورد مراحل رشد و تکامل جنین انسان نوشته نشده است.
نخستین تصویر از جنین داخل رحم نیز توسط لئوناردو داوینچی کشیده شده است.
در سال ۱۶۷۳ لیوونهوک با استفاده از میکروسکوپ ساده تواتست در مورد مراحل اولیه رشد جنین مرغ توضیحات دقیقتری بدهد اما تا سال ۱۹۴۱ در مورد تکامل جنین انسان توضیحی داده نشد.
آیات زیر، بخشهایی از کلام خداوند در قرآن کریم پیرامون مراحل آفرینش و رشد جنین و تولد انسان است:
● لقاح یا عمل باوری
آنگاه حقیقت نژاد بشر را از آب بیقدر (نقطه بیحس) مقرر گردانید (سجده ۸)
آیا انسان ندید او را از نطفه خلق کردیم.. (یس ۷۷)
خداست آنکه مینگارد صورت شما را در رحم مادران هرگونه اراده کند (آل عمران ۶ کهف ۳۷)
خدا شما (نوع بشر را) نخست از خاک بیافرید و سپس از نطفه خلق کرد (صبح ۵)
و بعد از آن شما را جفت قرار داد... (فاطر ۱۱)
او است خدائی که شما را از خاک بیافرید و سپس از قطره آب نطفه و آنگاه از خون بسته (غافر ۶۷).
ما او را از آب نطفه مختلط (بیحس و شعور) خلق کردیم و دارای قوای چشم و گوش (و مشاعر و عقل و هوش) گرداندیم (انسان ۲)
خدا او را از آب نطفه بیقدر به این صورت خلق کرد... (عبس ۱۹)
انسان مغرور از بدو خلقت خود بنگرد که از چه آفریده شده (انفطار ۸ و ۷)
از آب نطفه جهندهای خلق شده که ازمیان صلب پدر و سینه مادر بیرون آمده (طارق ۵ تا ۷)
عمل لقاح یک سری اتفاقات پشت سر هم میباشد که با برخورد اسپرم و تخمک آغاز میشود. عمل لقاح معمولاً در یک سوم خارجی لولههای رحمی اتفاق میافتد. در مرحله بعد تخم لقاح یافته به شکل متوالی تقسیم میشود. جنسیت رویان به نوع اسپرمی دارد که تخمک را بارور میکند. (از نظر ژنتیکی اسپرم به دو دسته x و y تقسیم میشود).
پس آنگاه از او دو صنف نر و ماده پدید آورد (قیمت ۳۹)
این یکی از بزرگترین جملات علمی قرآن است.
و او خلق را برای انس با هم نر و ماده آفرید. از نطفهای که از مردان به رحم زنان میریزد (نجم ۴۶ ۴۵)
و خداست تنها مالک زمین و آسمانها، هر چه بخواهد میآفریند و به هر که بخواهد فرزند اناث و به هر که بخواهد فرزند ذکور عطا میکند. یا در یک رحم دو فرزند پسر و دختر قرار میدهد و هر که را خواهد عقیم گرداند (شوری ۵۰ و ۴۹)
● لانه گزینی
آیا ما شما آدمیان را از آب نطفه بیقدر بدین زیبائی نیافریدیم؟ و آن نطفه را (از صلب پدر) به قرارگاه رحم منتقل ساختیم. تا مدتی معین و ما تقدیر مدت رحم (و تعیین سرنوشت او) کردیم و... (مرسلات ۲۰ تا ۲۳).
تقسیمات متوالی تخم لقاح یافته منجر به تشکیل یک مجموعه سلولی دایرهای شکل به نام «بلاستوسیت» میشود. که این مجموعه دایرهای شکل یا بلاستوسیت قطری حدود ۱/۰ میلی متر دارد. بلاستوسیت توسط مژکهای موجود در لولههای رحمی به آهستگی به طرف جلو رانده شده و بعد از ۴ تا ۵ روز به درون رحم میرسند.
تقریباً دو روز بعد این مجموعه سلولی به دیواره رحم چسبیده و در آنها لانه گزینی میکنند. مناسبترین محل لانه گزینی در یک سوم فوقانی دیواره خلفی رحم میباشد.
ابن حجر در کتاب خود به این مطلب اشاره میکند که مایع منی (که حاوی اسپرم میباشد) قادر است به مدت ۶ روز قبل از لقاح یا تخمک در رحم زنده بماند.
همچنین او از قول ابنالقائم (قرن ۱۳) نقل میکند: «بعد از ورود مایع منی به داخل رحم، این مایع به شکل دایره دایره درآمده و قادر است تا ۶ روز زنده بماند».
سپس ما نطفه را در محلی برای آرامش قرار دادیم (المؤمنون ۱۳)
کلمه «نطفه» که در این آیه آمده توسط مور (Mooreh یکی از دانشمندان مفسّر میباشد) به تخم یا «زایگوت» تعبیر شده است که البته صحت این تفسیر با توجه به سایر آیات که اشاره به آفرینش انسان از آب مختلط دارد، تقویت میشود.
آیا ما شما را از آب مختلط نیافریدیم (مرسلات ۲۰).
منظور از آب مختلط همان ترکیب واحدی است که از لقاح اسپرم و تخمک به وجود میآید. تخم تقسیم شده و مجموعه سلولی دایرهای شکل یا بلاستوسیت تشکیل میشود و بلاستوسیت در دیواره رحم لانه گزینی میکند (محل استراحت).
«ما انسان را از خون بسته شده آفریدیم». (علق ۲)
مور میگوید بلاستوسیت در این مرحله شبیه به خون لخته شده میباشد که یا در دیواره رحم لانه گزینی میکند و یا به شکل خودبخودی سقط میشود.
● رویان سه لایهای
«شما نوع بشر را از یک تن آفرید پس از آن جفت او قرار داد... و شما را در باطن رحم مادران در سه تاریکی (مشیمیه، رحم، بطن) با تحولات گوناگون بدین خلقت زیبا بیافرید»(زمر ۶).
همانطور که قبلاً ذکر کردیم تا سال ۱۹۴۱ مراحل تکامل جنین انسان توضیح داده نشده بود اما مفسران قرآن کریم وجود سه لایه که شامل دیواره قدامی شکم، دیوره رحم و کیسه چنین میباشد را توضیح دادهاند.
«انبار» مشاهده جالبی انجام داده و ذکر میکند که هرکدام از این لایهها تقویت شده و لایههای متوالی را میسازند. لایه خارجی در ساخت لایه عضلات خارجی شکم نقش دارد که به دنبال آن عضلات مایل داخلی و عضلات عرضی قرار دارد.
دیواره رحم نیز از سه لایه تشکیل شده که شامل غشاء بیرونی رحم (اپی متر)، لایه عضلانی میانی (میومتر) و لایه داخلی رحم (اندومتر) میباشد. پرده هائی که رویان را دربرمی گیرند شامل کیسه جنین (آمنیون)، مشیمه (کورئید) و لایه داخلی رحم در زمان حاملگی میباشد.
لایه داخلی رحم در زمان حاملگی دچار تغییراتی میشود و در تشکیل جفت نیز شرکت نمیکنند. این غشا در زمان زایمان از لایه زیرین خود جدا میشود و به همین علت به آن دسیدوا به معنی موقت و غیرهمیشگی میگویند. این لایه قسمتی از آن مواردی میباشد که در زمان قاعدگی یا زایمان از دیواره رحم جدا شده و دفع میگردد.
● دوران رویانی
آنگاه نطفه را علقه و علقه را گوشت پاره و باز آن گوشت را استخوان و سپس بر استخوانها گوشت پوشاندیم و پس از آن خلقتی دیگر انشاء نمودیم؛ آفرین بر قدرت کامل بهترین آفریننده، (مؤمنون ۱۴).
کلمه علق در قرآن به دو معنا آمده است. یکی به معنای چیزی که به چیز دیگر چسبیده و بین آنها پیوستگی ایجاد شود که ممکن است اشارهای به روند چسبیدن مجموعه سلولی بلاستوسیت به دیواره رحم و ایجاد پیوستگی بین آنها بعد از لانه گزینی باشد و چقدر زیبا این روند شگفت آور در ۱۴ قرن قبل در قرآن به آشکارا بیان شده است.
در جائی دیگر «علق» به معنای خون بسته شده یا زالو آمده است. رویان انسان به دیواره داخلی رحم چسبیده و از مواد غذائی موجود در خون مادر به عنوان منبع تغذیه برای رشد و تکامل استفاده میکند و این شبیه چسبیدن زالو به پوست و تغذیه از این طریق میباشد.
هر چند قرآن کریم به ذکر این مطلب پرداخته اما قبل از دسترسی به تجهیزات پیشرفته مانند میکروسکوپ، پزشکان قادر به اثبات آن نبودند.
سپس ما علقه را تبدیل به گوشت پاره (مضغه) کردیم... (مؤمنون ۱۴)
کلمه مضغه در زبان عربی به معنای جویده شده و پاره پاره شده میباشد.
در قرآن در جائی از رویان انسان با کلمه مضغه یاد میکند که علت آن این میباشد که در ۴ هفتگی از ابتدا تا انتهاء رویان انسان جوانههایی دیده میشود که محل رویش آنها شبیه به جای دندان میباشد. این جوانهها پایه اصلی تشکیل اسکلت مرکزی بدن و عضلات میباشند.
آن گوشت پاره را به استخوان تبدیل کردیم و به استخوانها گوشت پوشاندیم... (مؤمنون ۱۴)
در قرآن کریم شکلگیری استخوانها هم در محور مرکزی و ستون فقرات و هم اندامها زودتر از تشکیل عضلات بیان شده است که این به شکل شگفتآوری با روند تکاملی جنینشناسی مطابقت دارد.
ابتدا استخوانها به شکل غضروفی تشکیل میشوند و سپس عضلات از لایه سلولی میانی در قسمت حاشیهای (مزودرم سوماتیک) در اطراف آن تکامل مییابند.
.. ما نخست شما را از خاک آفریدیم، آنگاه از آب نطفه، آنگاه از خون بسته، آنگاه از پاره گوشت و تمام و ناتمام. تا در این تحولات و انتقالات قدرت خود را بر شما آشکار کنیم... (حج ۵)
این آیه به بافتهای تمایزیافته و تمایزنیافته رویان اشاره دارد. در رویال بعضی بافتها مانند بافت همبندی اطراف آن تمایز نیافتهاند. در مرحله بعد و در روند تکاملی رویان، این بافت تمایزنیافته به عضله و رباطها تمایزیافته و به استخوان متصل میشود. آیه ۱۴ سوره مؤمنون اینگونه ادامه مییابد که:
«پس از آن خلقتی دیگر انشاء نمودیم».
یکی از مباحث نظریه تکامل تدریجی به شباهت بین جنین انسان و حیوانات اشاره دارد و بر این مبنا نتیجه گیری میکند که انسان از تکامل حیوانات پستتر به وجود آمده است.
در حالی که در قرآن کریم، شکل گیری استخوانها و عضلات که در پایان ۸ هفتگی میباشد را نشأت گرفته از آفرینش دیگری میداند. در این زمان رویان تمام مشخصات انسان را دارد و میتوان تمام ارانها و قسمتهای اصلی بدن او را تشخیص داد و در این مرحله او را «جنین» (Fetus) مینامند. شاید منظور از آفرینش دیگر این تبدیل باشد.
«پس از آن نطفه بیجان را نیکو بیاراست و از روح خود قسمتی در آن بدمید و شما را دارا چشم و گوش و قلب با حس و هوش گردانید.» (سجده ۹)
در این آیه اشاره شده که قوه و توانائی شنیدن، دیدن و احساس کردن به این ترتیب در نزد ما به امانت گذاشته شده است.
جنینشناسان معتقدند بهترین روند تکاملی حسهای اختصاصی به این ترتیب است. مور میگوید تشکیل قسمتهای اصلی گوش قبل از تشکیل قسمتهای اصلی گوش قبل از تشکیل ساختمان چشمها میباشد و مغز که محل درک احساسات شنیداری و دیداری میباشد. بعد از آن تشکیل میشود.
● پایان دوران حاملگی
آن خدائی که تو را از عدم به وجود آورد و به صورتی تمام و کامل بیاراست و به اعتدال برگزید و حال آنکه به هر صورتی که میخواست، میتوانست خلق کند. (انفطار ۷ و ۸)
خداست آنکه زمین را آرامگاه شما قرار داد و آسمان را برافراشت و شما را به نیکوترین صورتها بیافرید (غافر ۶۴).
خداوند در این آیهها بیان میکند که خواست اوست که جنینها را تا پایان حاملگی در رحم حفظ میکند.
امروزه به خوبی میدانیم که تعداد زیادی از رویانها به دلیل اختلالات ژنتیکی در همان ماههای اول خودبه خود سقط شده و فقط ۳۰ درصد از تخمهای لقاح یافته که تبیدل به جنین شدهاند در پایان دوران حاملگی زنده به دنیا میآیند.
خداوند در سوره شوری در آیات ۴۹ ۵۰ میفرماید او است که جنین (دختر یا پسر بودن) و مشخصات ژنتیکی و ظاهری از قبیل (قد، رنگ پوست، شکل، اندازه، زیبائی یا زشتی) او را مشخص میکند.
«او است که این نعمتها را به ما اعطاء کرده است».
هر چند خداوند روند تکامل جنین انسان را در قرآن بیان کرده، اما درک صحیح و کامل آنها حتی تا ۵۰ سال قبل هم امکان نداشت. آنچه جنینشناسان امروزی میدانند مرهون پیشرفت تکنولوژی میباشند. افزایش دانش علمی و دسترسی به تجهیزات مدرنتر و پیشرفتهتر، بشر را در درک سایر آیات قرآن کمک میکند.
(منبع: فصلنامه عطارنامه/ نویسنده: ابراهیم ب سید، پزشک، Ph. D استاد بالینی دانشکده پزشکی دانشگاه لوئیزویل/ ترجمه: طیبه طاهری پناه (عضو گروه تحقیقاتی طب سنتی ایران؛ مرکز پژوهشهای علمی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران)
به گزارش پارسینه، سایت WeAre گزارشی تصویری از مراحل لقاح و تشکیل و رشد جنین به همراه توضیحات فارسی آن ارائه کرده است:
لینارت نیلسون (Lennart Nilsson) دوازده سال از عمر خود را صرف تهیه تصاویری از رشد نوزاد درون رحم کرد. این تصاویر باورنکردنی با استفاده از دوربینهای معمولی مجهز به لنز ماکرو و همچنین میکروسکوپ الکترونی گرفته شده است. در این تصاویر مراحل رشد نوزاد از ابتدای لقاح تا کامل شدن جنین و تبدیل به یک نوزاد را میبینیم.
اسپرم در لوله فالوپ (لوله شیپور رحمی)
یه قرار ملاقات... اما نه معمولی!
روز هشتم. جنین به دیوار رحم چسبده است.
روز ۲۴ام. بعد از ۱۸ روز قلب شروع به شکل گیری می کند. می دانیم که جنین یک ماه هیچ استخوانی ندارد.
هفته پنجم: تقریبا ۹ میلی متر. به وضوح صورت جنین با سوراخ چشم و بینی و دهان مشخص است.
هفته هشتم. جنین به سرعت در کیسه رحمی رشد می کند.
هفته دهم. پلک ها نیمه باز هستند. در روزهای آتی کاملا بسته خواهند شد.
هفته شانزدهم. جنین از دست هایش برای شناخت محیط پیرامونش استفاده می کند.
شبکه ای از رگ های خونی را مشاهده می کنید. در واقع بدن در حال ساخت استخوان است و این رگ ها تغذیه کننده استخوان بدن خواهند بود.
هفته هجدهم. ابعاد تقریبا ۱۴ سانتی متر. اکنون می تواند صدا های بیرون را درک کند.
هفته بیستم. تقریبا ۲۰ سانتی متر. موهای پشمالویی بر روی سر و صورت نوزاد ایجاد می شود. این موها را با نام لانوگو (lanugo) می شناسند.
6ماه بعد. جنین کامل شده و نوزاد آماده ترک رحم می شود. در این زمان جنین به سمت پایین می چرخد تا راحت تر بتواند خارج شود
هفته ۳۶ ام. نوزاد چهار هفته دیگر دنیا بیرون را خواهد دید.
م : پارسینه
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
01-28-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ده نویسندهٔ بزرگ که نوبل نگرفتند
ده نویسندهٔ بزرگ که نوبل نگرفتند
" آثار تولستوی با معیارِ جایزه یعنی «معنویت والا و وارسته» مطابقت ندارد."
وبلاگ پاراگراف به نقل از روزنامهٔ سونسکا داگ بلادت نوشت:
ایمل زولا ( 1840 – 1902)
ایمل زولا نویسندهیِ ناتورالیست (طبیعیگرا) فرانسوی درسالِ1902 یعنی یکسال قبل از مرگش کاندیدِ اولین جایزهیِ ادبی نوبل شد. اما از آنجائیکه به نظرِ کارل داوید آف وایرسن دبیرِدائم وقت کمیتهی نوبل، ادبیات باید " سمت و سوی معنوی و مطلوبی" داشته باشد، این جایزه به زولا تعلق نگرفت. ازجمله دلایل کمیتهی نوبل " ناتورالیسمِ بسیار بیروح و بیملاحظهیِ زولا باعث میشود که به دشواری بتوان اورا مناسب این جایزه دانست." وبدین ترتیب جایزه به شاعر فرانسوی سُلی پرودهوم، نویسندهای که آثارِ چندانی از خود به جای نگذاشته است و این شروع جالبی برای جایزهیِ ادبی نوبل نبود.
لئو تولستوی (1828- 1910)
جایزه نگرفتن تولستوی اغلب به عنوان یکی ازخطاهای بزرگ کمیتهی نوبل تلقی میشود. از همان سال 1902 نام تولستوی در لیست کاندیداها کنار 34 نام پشنهاد شده،قرار داشت. در گزارش رسمی کمیتهیِ نوبل آمده است که نویسندهیِ«جنگ و صلح» " استادِ شرح حوادثِ حماسی است" اما انتقادِ تولستوی از دولت و کلیسا باعث شد که جایزه به او تعلق نگیرد. عدم صلاحیتِ تولستوی طبق نظرِ کمیتهی نوبل اینطورجمعبندی شده است: آثارتولستوی با معیارِ جایزه یعنی" معنویت والا و وارسته" مطابقت ندارد. بدین ترتیب تولستوی نیز قربانیِ برداشت و عقایدِ کنسرواتسیمِ وایرسن شد.
ویرجینیا وولف ( 1882 – 1941)
نام ویرجینیا وولف هرگز در لیستِ کاندیداهایِ جایزهیِ نوبل نبوده است. اغلب گفته میشود که به جایِ وَله پیرل بوک (1938) میبایستی ویرجینیا وولف برندهیِ جایزهیِ نوبل میشد. آیا این به خاطرِ زن بودنِ او بود؟ ما میدانیم زنان نویسندهای که موفق به دریافت جایزهیِ نوبل شدهاند انگشتشمارند. تا کنون تنها یازده نویسندهیِ زن موفق به دریافتِ جایزهیِ نوبل شده است. البته دلیل این امر تنها به آکادمی سوئد برنمیگردد، بلکه شمار زنانِ نویسندهای که به عنوان کاندیدا پیشنهاد میشود، بسیاراندک است. نام شاعرِ روسی آنا آخماتوف (1889-1966) از جمله نامهائی است که در حاشیه مطرح شده است.
جمیز جویس ( 1882-1941)
نویسندهیِ ایرلندی خالق اودیسیوس هم جایزهیِ نوبل نگرفت. و این یکی دیگر از خطاهایِ کمیتهی نوبل است. طبقِ نظرِ شل اِسمارک در دههیِ سی، وقتی کمیتهی نوبل از کسانی مثلِ پیرل بوک قدردارنی میکرد و به طور جدی مارگریت میشل نویسندهیِ کتاب پرفروشِ « دور با باد" را به بحث میگذاشت، جائی برای نوبل گرفتن جیمز جویس وجود نداشت. اما در دههیِ چهل وقتی آکادمی سوئد متوجه نویسندهگانِ « پیشگام» شد، میتوانست جمیز جویس یکی از برندهگانِ این جایزه باشد.
خورخه لوئیس بورخس (1899 – 1986)
نویسندهیِ آرژانتینی که همواره آثار اندکِ او مورد بحث قرار گرفته است. گفته میشود آرتور لوندکویست به بورخس به خاطر تمجید از دیکتاتور شیلایی آگوستو پینوشه رأی منفی داد. لوندکویست همچنین گفته است که بورخس بی دلیل اینگونه بر سرِ زبانها افتاده است. به هرحال، اکنون دیگر دیر است، زیرا که از سال 1974 تصویب شد که جایزهیِ نوبل فقط به نویسندهگان در قیدِ حیات تعلق بگیرد.
هنریک ایسبن (1828- 1906)
وایرسن " سمبولیسمِ ایسبن را دوست نداشت." و بدین ترتیب و با همان دلایلی که نامِ زولا و تولستوی از لیست برندهگان جایزهیِ نوبل حذف شد، نام این درام نویسِ نروژی نیز خط خورد. سالِ 1903 یعنی سالی که نامِ ایبسن در لیستِ کاندیداها بود، جایزهیِ نوبل به بیورن شرنه بیورنسونِ نروژی که به نظرِ اعضایِ آکادمی سوئد شعرش " ناب و در خدمتِ اندیشه است" تعلق گرفت.
گرام گرین ( 1904 – 1991)
گرام گرین نویسندهیِ پرکارِ بریتانیائی از دیرباز به " کاندیدای همیشگیِ نوبل" ملقب شده است. گویا آرتور لیندکویست مانعِ راه اوبود. لیندکویست در مصاحبهای در سال 1980اظهار کرده است که آثارِ خوبِ گرام گرین متعلق به گذشتههایِ خیلی دوراست.
فرانس کافکا ( 1883 -1924)
گناهِ جایزه نگرفتن فرانس کافکا - نویسندهیِ چک - به گردنِ آکادمی سوئد نیست، زیرا که اغلب آثار کافکا پس از مرگش منتشر شده است.
مارسل پراست (1871 – 1922)
طرفداران پراست نیز نمی توانند آکادمی سوئد را زیر سؤال ببرند. شاهکار پراست به طورِ کامل، موقعی منتشر شد که این نویسندهیِ فرانسوی در قید حیات نبود.
آگوست استریند برگ ( 1849 – 1912)
بزرگترین نویسنده سوئدی نیز از آکادمی سوئد جایزهای دریافت نکرد. آگوست استریند برگ به عنوان یک نویسندهای جنجالی شناخته شد. سال 1909 با اهدایِ جایزهیِ نوبل به سِلما لاگرلُف روشن شد که این جایزه هرگزبه آگوست استریند برگ تعلق نخواهد گرفت. آنگاه بود که به همتِ جمعی طرفدار جایزهیِ "آنتی نوبل یا ضد جایزهیِ نوبل" به راه انداخته شد و در آخرین روزِ تولدِ استریند برگ این جایزه به این نویسندهی بزرگ اهدا شد.
جمعی دیگر از نویسندهگان که جایزهیِ نوبل نگرفتند:
جرج براندس – هنری جیمس – آنتون چِکُو- ژزف کونراد- مارگاریت یورکنار – رنه چار- ولادیمیر ناباکوف – برتول برشت- پل کِلان- آسترید لیندگرن – مارنیا توفتاجوا .
پنجاه سال گفتو گوهایِ اعضایِ آکادمی نوبل جزء اسناد محرمانه بوده است.
این مقاله روز هشتم اکتبر دوهزارو هشت میلادی در روزنامهیِ سونسکاداگ بلادت، بخشِ فرهنگی صفحهیِ 6 به چاپ رسیده است.
اسامی:
Lena Kalmteg- Èmile Zola – Sully Prudhomme - Leo Tolstoj – Virginia Woolf – Vale Pearl Buck - Carl David Wirsén – Anna Achmatove - Artur Lundkvist – Augusto Pinochet – James Joyce – Odysseus - Kjell Espmark - Jorge Luis Borges – Henrik Ibsen – Graham Greene – Frans Kafka – Marcel Proust- August Strindberg – Georg Brandes – Henry James – Anton Tjechov – Joseph Conrad- Marguerite Yourcenar – Rene Char – Vladimir Nabakov- Bertolt Brecht – Paul Celan – Astrid Lindgren – Marina Tsvetajeva
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
01-29-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
اون قدیم قدیما....
کوتاه، عمیق و خوندنی
در روزگاری که خنده ی مردم از زمین خوردن توست،
پس برخیز تا چنین مردمی بگریند ...
.
.
.
درصد کمی از انسانها نود سال زندگی می کنند
مابقی یک سال را نود بار تکرار می کنند
.
.
.
نصف اشباهاتمان ناشی از این است که
وقتی باید فکر کنیم، احساس می کنیم
و وقتی که باید احساس کنیم، فکر می کنیم
.
.
.
سر آخر، چیزی که به حساب می آید تعداد سالهای زندگی شما نیست
بلکه زندگی ای است که در آن سالها کرده اید
.
.
.
همیشه در زندگیت جوری زندگی کن که
"ای کاش"
تکیه کلام پیریت نشود
.
.
.
چه داروی تلخی است وفاداری به خائن،
صداقت با دروغگو،
و مهربانی با سنگدل ...
.
.
.
مشکلات امروز تو برای امروز کافی ست،
مشکلات فردا را به امروز اضافه نکن ...
.
.
.
اگر حق با شماست، خشمگین شدن نیازی نیست
و اگر حق با شما نیست، هیـچ حقی برای عصبانی بودن ندارید ...
.
.
.
ما خوب یاد گرفتیم در آسمان مثل پرندگان باشیم و در آب مثل ماهیها،
اما هنوز یاد نگرفتیم روی زمین چگونه زندگی کنیم
.
.
.
فریب مشابهت روز و شبها را نخوریم
امروز، دیروز نیست
و فردا امروز نمیشود ...
.
.
.
یادمان باشد که : آن هنگام که از دست دادن عادت می شود
به دست آوردن هم دیگر آرزو نیست ...
.
.
.
زنده بودن حرکتی افقی است از گهواره تا گور
و زندگی کردن حرکتی عمودی است از زمین تا آسمان
.
.
.
برای دوست داشتن وقت لازم است،
اما برای نفرت
گاهی فقط یک حادثه یا یک ثانیه کافی است.
.
.
.
گاه در زندگی، موقعیت هایی پیش میآید که انسان
باید تاوان دعاهای مستجاب شده خود را بپــردازد.
.
.
.
به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد
اما هر وقت تنم به جماعت نادان خورد گفتند: "مگه کوری؟"
.
.
.
مادامی که تلخی زندگی دیگران را شیرین می کنی،
بدان که زندگی می کنی ...
.
.
.
هیچ انتظاری از کسی ندارم!
و این نشان دهنده ی قدرت من نیست !
مسئله، خستگی از اعتمادهای شکسته است
.
.
.
برای زنده ماندن دو خورشید لازم است؛
یکی در آسمان و یکی در قلب ...
.
.
.
در جستجوی قلبِ زیبا باش نه صورتِ زیبا
زیرا هر آنچه زیباست همیشه خوب نمی ماند
امـا آنچه خوب است همیشه زیباست ...
.
.
.
هیچ وقت رازت رو به کسی نگو؛
وقتی خودت نمیتونی حفظش کنی،
چطور انتظار داری کس دیگه ای برات راز نگه داره؟
.
.
.
هیچ انسانی دوست نداره بمیره !
اما همه آرزو میکنن برن به بهشت.
اما، یادمون میره که برای رفتن به بهشت اول باید مرد ...
.
.
.
از 3 نفر هرگز متنفر نباش :
فروردینی ها، مهریها، اسفندی ها
چـون بهتـرین هستند
سه نفر را هرگز نرنجون :
اردیبهشتی ها، تیری ها، دی ـی ها
چـون صادق هستند
سه نفر رو هیچوقت نذار از زندگیت بیرون برن :
شهریوری ها، آذری ها، آبانی ها
چـون به درد دلت گوش میدهند
سه نفر رو هرگز از دست نده :
مرداد ـی ها، خرداد ـی ها، بهمن ـی ها
چـون دوست ِ واقعی هستند
.
.
.
زیباترین عکس ها در اتاق های تاریک ظاهر می شوند؛
پس هر موقع در قسمتی تاریک از زندگی قرار گرفتی،
بدان که خدا می خواهد تصویری زیبا از تو بسازد.
.
.
.
نتیجه زندگی، چیزهایی نیست که جمع میکنیم
بلکه قلبهایی است که جذب میکنیم
.
.
.
عجیب است که پس از گذشت یک دقیقه به پزشکی اعتماد می کنیم؛
بعد از گذشت چند ساعت به کلاهبرداری !
بعد از چند روز به دوستی
بعد از چند ماه به همکاری
بعد از چند سال به همسایه ای ...
اما بعد از یک عمر به خدا اعتماد نمی کنیم !
دیگر وقت آن رسیده که اعتمادی فراتر آنچه می بایست را به او ببخشیم.
او که یگانه است و شایسته ...
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
ویرایش توسط behnam5555 : 01-30-2012 در ساعت 05:23 PM
|
01-30-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
تصاویر دیدنی و زیبا از شهر شانگهای چین
تصاویر دیدنی و زیبا از شهر شانگهای چین
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 4 نفر (0 عضو و 4 مهمان)
|
|
ابزارهای موضوع |
|
نحوه نمایش |
حالت خطی
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 09:42 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|