مشاعره سنتی

[amir ahmadi]

یار دستنبوی دستش رابدستم دادودستم بوی دستنبوی دستش راگرفت من به قربان همان دستی که دستنبوی دستش را به دستم داد دستمبوی دستنبوی دستش را گرفت

[deltang]

تو را قدر تموم ملك هستي دوست دارم

تو را جانم به حق حق پرستي دوست دارم

[amir ahmadi]

دوست دارم شمع باشم دردل شبها بسوزم روشنی بخشم به جمعی وخودم تنها بسوزم

[deltang]

مزن بر سر ناتوتن دست زور

كه روزي در افتي به پايش چو مور

[suzanpishi@yahoo.com]

رفتنت آغاز ویرانیست حرفش را نزن
ابتدای یک پریشانیست حرفش را نزن

[کرشمه]

نیمیم ز آب و گل نیمیم ز جان و دل
نیمی ز لب دریا نیمی همه دردانه

[abadani]

هر كه آمد عمارتي نو ساخت
رفت و منزل بديگري پرداخت

سعدي

[آناهیتا الهه آبها]

تا نیفکنده سرت کوزه گر دهر به خاک
رخت در پای خم انداز و می افکن به سبوی

[abadani]

يكي زان ميان غيبت آغاز كرد
در ذكر بيچاره اي باز كرد
سعدي

[soha_yt]

دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم
نقشی به یاد روی تو بر آب می زدم