اونی که میخواستی از مرجان
اوني که ميخواستي تو غبارا گم شد
مرغي شد و پشت حصارا گم شد
اسم تو رو رو بال مرغا نوشت
رو کنده سبز درختا نوشت
يه روز که بارون ميومد بهش گفت
يه روز ديگه رو موج دريا نوشت
دريا با موجاش اونو از خودش روند
مرغ هوا گم شد و اونو گريوند
اوني که ميخواستي تو غبارا گم شد
مرغی شد و پشت حصارا گم شد....
با تشکر فریبا