بچه های کرماشان - گفتگوی کرمانشاهی -کلوپ بچه های کرمانشاه

[آناهیتا الهه آبها]

فرانک خانوم خاطره از بچه ها گفتی منم یاد دوران بچگیم افتادم و جمله چه وضعشه
خداو ریوار کس ناره یه شری بودم که خدا میدانه
یادمه 6 سالم بود نمیدانم از کجا شنیده یا دیده بودم که با کاغذ میشه خمیر و چسب درست کرد
منم دست به کار شدم دیدم جزوه های داداشم روی زمینه نامردی نکردم همشانه جمع کردم و ریختمشان تو یه تشت آب
دیه هرچی جلو دستم بود ریختم تو تشته
تاید و سفید کننده و شامپو و یه دانه از او چسبای رازی که بزرگ بودن کردم تو تشته و یواشکی یه ملاقه ای آورده بودم و هی همش میزدم یه کفی درست شده بود که نگو خودم یه ذوقی میکردم
آخرش درست نشد بی خیالش شدم همشه دور ریختم
داداشم آمد خانه تا دید برگه هاش نیست دانست کار منه و داد زد که ای چه وضعشه
و از دست ای (منظورش مه بودم)چه باید بکنیم منم خو بری خودم یه شخصیتی داشتم بهم برخورد
حالا چه جوری گیرم آورد و ازم حرف کشید بماند منم با خودم گفتم تلافی میکنم و نوشابه گازدار میریزم تو چشاش تا بسوزه
او موقعها هم از او نوشابه های شیشه ای بود اینقدر تکانش دادم که حسابی گازش درآمد
ولی از قدیم گفتن چاه مکن بهر کسی اول خودت بعد دیگری
خلاصه بلا سر خودم آمد و بیهوشی و بیمارستان و بخیه نتیجه کارم شد
هی یادش بخیر...

[GhaZaL.Mr]

سلااااااااااااام به بچه های کرماشان اللخصوص همه تان
قربانتان بشم .. میتانید کمک ِ غزل کنین ؟
این سید sms داده به مامان .. مامان هم گیر داده که بده رفقای کرماشانی ت ترجمه ش کنن.
ها قربان دستتان ... زودتر ترجمش کنین که بشش بگم تا از دار آویزانمان نکرده !
sms اش اینه :
گمان نيکم فلانی دچرخکيش برانی
یه شکلک ناراحتی هم ته sms اش گذاشته بود که کلا حالیمان نشد چه خواسه بگه !

[esygolden]

سلام به برو بچ گل کرماشان
غزل بانو اینی که شما گفتی یه ضرب المثله و معمولا در جواب کسایی میگن که میخوان یه کاری رو انجام بدن اما از عهده اونا خارجه.در واقع این ضرب المثل معادل همون ((چشم اب نمیخوره))هست.

[GhaZaL.Mr]

آها .. ینی مثلا دلش میخواد کمکمون کنه ولی نمی تونه .. نه ؟
چشم آب نخوردن که یچی دیگه ست ؟! چشمم آب نمی خوره ینی آینده ی خوبی براش نمی بینم !
اصن ترجمه دقیقش چی میشه ؟ بدون در نظر گرفتن مفهوم ضرب المثل ؟
لطفا کمک ...

[روناک]

سلام دوستای عزیز
اول جواب غزل جون ،یعنی مرد این کار نیستی
بعد از سه ماه بیکاری از فردا میرم سر کار جدیدم
ولی خدایی تو خانه و بیکاری صفایی دیگه داره
کلا تنبل شدم فقط به خاطر این همه زحمت که کشیدم و لیسانس گرفتم میرم سر کار که نگن لیسانس آشپزخانه گرفتی
خدایی کار برای لیسانسای حسابداری زیاده هر کی رشته ش حسابداریه ضرر نکرده نسبت به رشته های دیگه بازار کارش خوبه مخصوصا سابقه کار داشته باشی منت آدمه میکشن
انشالله همه بعد از فارغ التحصیلی استخدام بشین
آناهیتا جان من برعکس شما خیلی ساکت بودم
عوضش این دو تا جبران کردن

[فرانک]

هه هه هه لیسانس آشپز حانه حواستان به انگشتتان باشه
مردم از خنده
نه خدایی نیمرو بلده اگه زود برسه ته نگیره

خواستم ی چیزی بگم
آها تو این هفته دو بار موتوری کیف دو تا خانم رو تو کوچه ما زده
جرات نمیکنیم بریم بیرون دیروز از دور موتوری داشت میامد میخواستیم جیغ بکشیم
لامصبا بی رحم هم هستن میکشن و میرن خانم بیچاره دو متر کشیده شد رو زمین با صدای داد و هوارش رفتیم تو کوچه فکر میکنم تا ی مدتی ماموریتشان تو کوچه ماست

بچه من همیشه تو نوشتن حواس غلط املایی دارم با ه دو چشم مینویسم هیچ وقتم یاد نمیگیرم

[مهبا]

سلام سلام صدتا سلام

خوبین خوشین ؟ طاعات و عبادت همه قبول باشه

من که این روزا انگار همکار فرهاد بودم و بیستون رو باهاش کندم همه اش احساس

خستگی میکنم و سرحال نیستم بعد از افطار که احساس میکنم می میرم فقط

وقت سحر سرحالم اینقدر انرژی دارم که کس چارم نیکد

آبجی فرانک من همیشه کارای محمد و علی تو ذهنم می مونه

و هر بار یادم میاد کلی بهشون میخندم

آنا گیان میگم چنی شر بودی ها ولی من خیلی ساکت و آرام بودم

روناک بهت تبریک میگم خو بیا خوویشکه یه دستی بکش رو سر من شاید منم برم

سر کار من که خسته شدم از بس این لیسانس آشپزخانه رو تو آشپزخانه بکار بردم

منم درباره این موتور سواره شنیدم خیلی وحشتناکه خیلی خشن رفتار میکنن

خو دیگه برم تا بعد دوستتون دارم مواظب خودتون باشین خداحافظی

[آناهیتا الهه آبها]

سلام چجورین؟خوشین؟
روناک بعدا منم همکارت میشم هوامه داشته باشی ها
مهبا میگم کم پیدایی نگو داری کوه میکنی به فرهاد سلام برسان
کره موتورسوار چیه ؟
گوش بدین تا براتان بگم
امروز نزدیک خانه دانه اینا حمله مسلحانه به بانک سپه شده بود دقیق نمیدانم چندتا کشته و زخمی داشته
ولی میدانم کشته داشته
حالا داش کوروش آخرین بار کی تو سایت بوده کسی خبر داره؟اصلا کرماشان بوده یا نه؟بلا ملایی سرش نیامده باشه؟از دعوا هم خو بدش میاد حالا او وسط بره ناجویگری بکنه یه بلایی سرش آورده باشن

[shokofe]

سلام منم اومدم پیش شما
امشب 25 نفر مهمون داشتم حالا که رفتن هوس کردم برم ی جا شب نشینی
کجا از کلوپ کرمانشاه بهتر؟؟؟؟؟؟؟؟/
خوب اینجا هم که کسی نیست با هم بگپیم
به هر حال اومدیم تشریف نداشتین

راستی درباره خبری که آناهیتا گفت ناراحت شدم
قدیما تو ماه رمضون دزدا میرفتن مرخصی ولی الان خرج زیاد شده ی سره کار میکنن
خیلی بده که آدم هم کشته شده ای بابا
یکی از ادمینمان خبر نداره نگران شدیم

[باران.ف]

سلام
شب بخیر دوستان عزیز..
ای کورش تو همچنان پایداری..چون کشته شده ها همه نگهبان بودن
خبرداغ کرمانشاه ای بود امروز..حتی اخبار سراسری هم پخش کرد..عصری ما هم رفتیم تو سعدی شلوغ بود در بانک..صدا و سیما داشت گزارش تهیه میکرد..شاهکار کردن آخه...
امروز صبح که ماشین حمل پول میاد در بانک صادرات سعدی دزدها زدن و 3 تا نگهبان ماشین رو کشتن و 200 میلیون تومان ناقابل رو بردن...به همین راحتی تو روز روشن...
واقعا کرمانشاه داره به جای توپی تبدیل میشه!!!!!!!!!!!!!
فرانک خدا بهت قوت بده که میتونی روزه بگیری...من چند ساله فقط روز اول روزه ام از بس اخلاقم خوب میشهدیگه خانواده محترم مدیون میکنن که روزه نگیرم یا به مدت یک ماه انها را ترک کرده و
در کوه بیستون ساکن شوم....