مشاعره با حروف انتخابی

[Afshin_m05]

جوانی‌ها رجزخوانی و پیریها پشیمانی است
شب بدمستی و صبح خمار از میگساران پرس
قراری نیست در دور زمانه بی‌قراران بین
سر یاری ندارد روزگار از داغ یاران پر

پ

[FereShteH]

پستیم و بلندیم و کمالیم و کمیم
آئینه‌ی زنگ خورده و جام جمیم

و

[Afshin_m05]

و آن هیاهو که سحر بر سر کو می‌بینم
چون به نوروز کند پیرهن از سبزه و گل
آن نگارین همه رنگ و همه بو می‌بینم
تا یکی قطره چشیدم منش از چشمه‌ی قاف

ق

[FereShteH]

قدر مجموعه گل مرغ سحر داند و بس
که نه هر کو ورقی خواند معانی دانست

ع

[Afshin_m05]

عروس طبع را گفتم که سعدی پرده افرازد
تو از هر در که بازآیی بدین شوخی و طنازی
هر آنکو سرکشی داند مبادش سروری ای گل
که سرو راستین دیدم سزاوار سرافرازی


ز

[FereShteH]

ز نام و نشان و گمان برترست
نگارنده​ی بر شده پیکرست

ه

[Afshin_m05]

هوای پیرهن چاک آن پری است که ما را
کشد به حلقه‌ی دیوانگان جامه دریده
فلک به موی سپید و تن تکیده مرا خواست
که دوک و پنبه برازد به زال پشت خمیده


خ

[FereShteH]

خداوند نام و خداوند جای
خداوند روزی ده رهنمای


غ

[Afshin_m05]

غنچه‌ی شوخ پر از شکر و شیر آمده است
روح من نیز به دنبال تو گیرد پرواز
دگر از صحبت این دلشده سیر آمده است
سر برآور ز دل خاک و ببین نسل جوان


س

[FereShteH]

سرمایه​ی گوهران این چهار
برآورده بی​رنج و بی​روزگار

د