بچه های کرماشان - گفتگوی کرمانشاهی -کلوپ بچه های کرمانشاه

[ترنم]

سلام بچه ها

پس همه ایجوری هستیم درس نمیخوانیم ها
فک کردم فقط منم که درس نمیخوانم
نمیدانم چیزه کتابه شده سم تا میگیرمش دسم خوابم میبره
یه وقت بیدار میشم میبینم دو ساعته خوابیدم ها
ایجوری پیش برم حتما موفقم

دیدم چندتا پست زدین گفتم بزار منم حرفی زده باشم
مهباو گلبرگ و غزل غایب

[shokofe]

ترنم میای حاضر غایب میکنی و میری؟
الهی میدونم درباره درس چی میگی
منم دقیقا" همین طوری بودم خوابم نمیبرد ولی نمیخوندم
وقت درس همه فکرای عالم تو سرم بود

ایشالا که میخونی و موفق هم میشی

راستی ی سلام اساسی به همه کرمانشاهی ها

[مهدی]

نوشته اصلی توسط آناهیتا الهه آبها

سلام
آقا مهدي واقعا 72 شعب ابي طالبه ...خدا رو شكر ما از محاصره آزاد شديم

سلام
آره آناهیتا خانوم دو سال 72 اتاق 402 بودم
الان که دیگه اتوبان راه افتاده و از بن بست در اومده ما اون موقع با گذشتن از میدان مین و نرده های پشت میرفتیم همت از اون ور میرفتیم تهران نگردی

[مهرگان]

نوشته اصلی توسط فرانک

مهرگان گیان ای دیه سوال داره؟!

خو آسانه جوابش
اونی که روز اول اسمشه هشده وایساده تو یکی از خیابانا
در واقع وایساده تو یکی از راهها
سه تا ره دیگه میمانه اونا یه دیده گفته سه را

اگه بخوای درست بگی باید بگی دو رای شریعتی
از ی را داری میری دو رایم میبینی

متوجه شدی یا دوباره توضیح بدم

مرسی فرانک خانوم گیان
با ای حساب حکمت نام گذاری خیلی جاها دیه دسمان میاد!
یه چیز دیگه:
پل هواییه وختی درس کردن، هی او یه ی دانه بوده؟ که هی الانم فقط به او میگن پل هوایی؟

نوشته اصلی توسط ترنم

سلام بچه ها

پس همه ایجوری هستیم درس نمیخوانیم ها
فک کردم فقط منم که درس نمیخوانم
نمیدانم چیزه کتابه شده سم تا میگیرمش دسم خوابم میبره
یه وقت بیدار میشم میبینم دو ساعته خوابیدم ها
ایجوری پیش برم حتما موفقم

دیدم چندتا پست زدین گفتم بزار منم حرفی زده باشم
مهباو گلبرگ و غزل غایب

موفق باشی آقا، موفق باشی!
البته در امر خواب!
نه ولی دیدم هزارمین پستته اعتراف کرده بودی!!!!!
آقا دمت گرم، چنی سرعتت هس بالا! درو؟

نوشته اصلی توسط shokofe77

ترنم میای حاضر غایب میکنی و میری؟
الهی میدونم درباره درس چی میگی
منم دقیقا" همین طوری بودم خوابم نمیبرد ولی نمیخوندم
وقت درس همه فکرای عالم تو سرم بود

ایشالا که میخونی و موفق هم میشی

راستی ی سلام اساسی به همه کرمانشاهی ها

سلام به روی ماه شکوفه خانوم

[ترنم]

سلام

اری شکوفه جان من ناظمم

نه راس میگی مهرگان گیان

انا هیتا فرانک گلبرگ رزیتا فرگل مهبا غزل کوروش پوریا و... غایب

[ترنم]

عکسی که با دیدنش حتما دست مادرتان را خواهید بوسید!

در آسمان آبی دلم، جایی برای ابرها نیست
مادرم! دعایم کن که با دعایت، دلم خانه دردها نیست

[آناهیتا الهه آبها]

نوشته اصلی توسط poria

پوريا اينا چني باحالن مخصوصا سمت چپي ...بازم داري از اينا؟

نوشته اصلی توسط مهرگان

دیه برم درسمه بخوانم

حالت خوبه مهرگان؟درساته خواندي؟آقا اي رنگه خوبه؟

نوشته اصلی توسط shokofe77

وقت درس همه فکرای عالم تو سرم بود

راستی ی سلام اساسی به همه کرمانشاهی ها

سلام شكوفه جان حالت خوبه؟
راه گم كردي خانوم
آي گفتي شكوفه جان هرچي فكر عالمه مياد تو سرمان موقع درس خواندن
يكي از بچه ها ميگفت ما در حالت عادي به هيچي فك نميكنيم ولي تا مخوايم درس بخوانيم ميشيم متفكر

نوشته اصلی توسط مهدی

سلام
آره آناهیتا خانوم دو سال 72 اتاق 402 بودم
الان که دیگه اتوبان راه افتاده و از بن بست در اومده ما اون موقع با گذشتن از میدان مین و نرده های پشت میرفتیم همت از اون ور میرفتیم تهران نگردی

يا علي 72 اونم طبقه چهار
آقا ما طبقه پايين شما بوديم 313
الان 71 ميشينيم باز خوبه از ميانبر ميايم بالا كنار سوله ورزشي يه راه خاكي داريم ميايم بالا ازش

نوشته اصلی توسط ترنم

سلام

انا هیتا فرانک گلبرگ رزیتا فرگل مهبا غزل کوروش پوریا و... غایب

ترنم ما به اي عظمت هرروز هستيم چجو ميگي غايب روله؟
وييييييييييييييييييييييييي ترنم اي عكسه چني جالبه ...فك كنم نوزاد چند روزه اس كه اينقد پاش كوچيكه ها؟

[poria]

نوشته اصلی توسط آناهیتا الهه آبها

پوريا اينا چني باحالن مخصوصا سمت چپي ...بازم داري از اينا؟

آره آناهيتا جان دارم بهتريناشم داريم

ميزارم اينجا مديران كه دسترسي به قسمت مديريت دارن زحمت آپ كردن اينا رو بكشن چون خيلي بامزه تر از شكلكاي فعليه سايته

اينا كافين ؟؟؟؟؟

فقط تو سايت بريزيدشون

[مهرگان]

آقا سلام

مخلصدانم، بخصوص آناهیتا گیان، من خاسم، تو چونی ؟ او رنگم خوبه آقا، خوبه

آقا پوریا اینایه ا کوجا میاری هشتی ایجانه؟ ای انجمن علمیا چیزه هشتی؟ (درده لهجه مان بخوره تو سرم!)

ولا خوبن، درو؟

-----------------------------

منالیل، امروز هوا خیلی ابری بود، مه همیشه ا هوای ابری خوشم میا آنا ولی ای امرو یه ی جور دیه ابری بود . . .
البته آدمیزاد ایژوریه، همه چیزه به درون خودش ربط میده . . . مثلا مه کلی نمیتانم بگم از هوای ابری خوشم میاد، یا نه . . . بستگی به خودم داره!
مثلا اگه او روز امتحان خوبی داده باشم، میگم وای! هوای ابری هم چقد قشنگه ها!
یا اگه امتحان بدی داده باشم میگم شانسه گی مه . . . هوایم گرفته . . .

آقا. . .

[فرانک]

ای چیزه پوریا الان صاحبه تیای زگمان دره ها

م ی بار یکی از عکساشانه برداشتم نزدیک بود سکته قلبی بکنه یکی از دختراش

میگفت ای عکس مال محمد من بوده گفتم به جان عزیزت ندانستم مال محمدت بوده گفتم شاید محمد خودم گذاشته