|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
|||||||
| تالارهای آزاد در این تالار پستهایی که شمارش نمیشوند ارسال میشود |
 |
|
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
|
#2681
11-13-2011
|
||||
|
||||
نقل قول:
... حتما باید بگم سردار رحیمی راجع به رقصیدن زیر بارونم چی گفته؟ برو توبه کن دست از این کارات بردار....
__________________
There's a fire starting in my heart Reaching a fever pitch and It's bringing me out the dark Finally I can see you crystal clear
|
| کاربران زیر از آريانا به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#2682
11-13-2011
|
||||
|
||||
|
برادر ما توبه نکردیم خدا مارو به قول مهدی Drared میبره جهندم
شما توبه کاران جایتان بهشت باد !! . . همین امروز زیر بارون راه رفتم چترم نداشتم.تو کجا بودی که ببینی ؟؟ اینکه نمیبینی مشکل خودته ! زیر بارونم توو حیاط خونمون می رقصم نه توو کوچه و خیابون که که سریع منکراتیارو خبر کردی !
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود! غزل/.
|
| کاربران زیر از GhaZaL.Mr به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#2683
11-13-2011
|
||||
|
||||
|
نقل قول:
خیر ببینی! مرسی!من خیلی باقالی دوس دارم!دستت درد نکنه! 
__________________
I know that in the morning now
I see ascending light upon a hill Although I am broken, my heart is untamed, still
|
| کاربران زیر از Saba_Baran90 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#2684
11-13-2011
|
||||
|
||||
|
نقل قول:
__________________
There's a fire starting in my heart Reaching a fever pitch and It's bringing me out the dark Finally I can see you crystal clear
|
| کاربران زیر از آريانا به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#2685
11-13-2011
|
||||
|
||||
|
نقل قول:
__________________
There's a fire starting in my heart Reaching a fever pitch and It's bringing me out the dark Finally I can see you crystal clear
|
| کاربران زیر از آريانا به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#2686
11-13-2011
|
||||
|
||||
|
باشه برادر ما رفتیم بخوابیم
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود! غزل/.
|
| کاربران زیر از GhaZaL.Mr به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#2687
11-13-2011
|
||||
|
||||
|
سلام منالیل، پسرخاله مهری دوس ندارم، همون مهرگان خوبه!
شرکتم که مال من نیس مال باباس! ولی من نمیتونم باید حتما حتما حتما اسم من تو اسم شرکت فیلمسازی باشه! آقا خوش باشید. شکوفه خانوم من عاشق باقالی ام! ذرت هم دوس دارم! آنا صبا مشتی از او باقالیت میدی منم بخورم؟ اصن بیا تا با هم بریم در فنی  باقالی بخوریم! نظرت چیه؟ آواتارمم بشت بعدا میگم یعنی چه!
__________________
|
|
#2688
11-13-2011
|
||||
|
||||
|
نقل قول:
در خدمت بودیم  مهرگان جون و صبا جون قابل نداشت نوش جون ایشالا ی روزی در تهران ازتون پدیرایی کنم 
__________________
یک پاییز فقط برای من و تو
|
| 2 کاربر زیر از shokofe سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش: | ||
|
#2689
11-13-2011
|
||||
|
||||
|
نقل قول:
مهری مخفف اسمت بود ...چشم خانوم دیگه تکرار نمیشه ...آخه این بر وبچه ها منو آری صدا میکنن.. دیگه توو دهنم افتاده این طرز بیان... علی ایها الحال موفق باشی در کار فیلم سازی....منم هر چی فکر کردم جز همونایی که گفتم و اسم های عجق وجق دیگه, اسمای استخون داری به ذهنم خطور نکرد دخترخالکم...
__________________
There's a fire starting in my heart Reaching a fever pitch and It's bringing me out the dark Finally I can see you crystal clear
|
| کاربران زیر از آريانا به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#2690
11-13-2011
|
||||
|
||||
|
نقل قول:
آواتار آدم باید یه نشونی از شخصیت آدم داشته باشه، ولی اونا به من نمی خورن! من دخترکم؟!  خدا!  بابا بخدا بزرگ شدم! هرکی هم قیافمو می بینه همینو میگه!رفتم خیاطی زنه فکر کرد اول دبیرستانم، رفتم کتاب بخرم یارو می گفت خانوم به سنت می خوره؟ امروزم رفتم یه خیاطی دیگه،سریع همه چیو حساب کردم خانمه گفت معلومه رشتت ریاضیه! بابا بخدا بزرگ شدم! نقل قول:
چی توایده کر مردم؟! اینا می گن باقالی تونم جو گرفتددها!باقله! فردا ساعت از صبح بیکارم ولی هستم برای گرافیک، بیا یه دقه با هم میریم سه راه مسکن باقله مخوریم میایم! نقل قول:
__________________
I know that in the morning now
I see ascending light upon a hill Although I am broken, my heart is untamed, still ویرایش توسط Saba_Baran90 : 11-13-2011 در ساعت 09:32 PM
|
|
| کاربران در حال دیدن موضوع: 18 نفر (0 عضو و 18 مهمان) | |
| ابزارهای موضوع | |
| نحوه نمایش | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 11:16 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.