بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #3091  
قدیمی 07-17-2014
افسون 13 آواتار ها
افسون 13 افسون 13 آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026

3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

زندگی را دریاب ... که زندگی حبابی بیش نیست
با زندگی عطوفت نما ... که زندگی عطش کویری بیش نیست
زندگی را به فردا واگذار مکن ... که دقایقی بیش نیست
به زندگی بنگر با چشم دل ... که زندگی نقاشی بیش نیست
زندگی را به خاطر بسپار ... که زندگی خاطراتی بیش نیست
زندگی در غربت و سیاهی ... سرابی بیش نیست
زندگی را آنگونه که دوست داری نخواه ... که حسودی بیش نیست
زندگی تو را به دور دستها می برد ... رؤیای خوشی بیش نیست
زندگی را در انبوه گلهای دشت بیاب ... که زندگی شقایق عاشقی بیش نیست
زندگی درک زیبایی گلهاست ...


پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از افسون 13 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #3092  
قدیمی 07-17-2014
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


قضاوت
گاه یک تصویر چقدر زیبا می تواند، مفاهیمِ عمیق فلسفی و معرفت شناسی را نشان دهد.
نظریه «عینک ذهن» کانت، همه تلاشش را کرده تا همین نکته کاریکاتور را توضیح دهد.
قصه ی این کرگدن، قصه ی ماست؛
ما شاخی جلوی چشمانمان نداریم که با آن، همه جهان را در دو طرفِ یک شاخ ببینیم
اما ذهنمان پر است از پیشفرض ها و پیش داوری ها...
همه ما تصور می کنیم که بی طرفانه قضاوت می کنیم و منطبق با واقع...ا
مثلِ همین کرگدنِ رئالیست!
مثل او تصور می کنیم، که میانِ همه جهان شاخی است زیبا
و جهان دو نیمه است: نیمی این سوی شاخ، نیمی آن سوی شاخ
غافل از اینکه به ذهنمان عینکی است، نادیده!
قضاوت، کار سختی است...ا
قضاوت در هر کاری...ا


خدایا! به من کمک کن تا وقتی می خواهم درباره راه رفتن کسی قضاوت کنم، کمی با کفش های او راه بروم .

"دکتر علی شریعتی"

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #3093  
قدیمی 07-17-2014
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


نسیم تمدنها
ماهاتما گاندی در بخشی از نوشته های خود با عنوان « چه هستم » می گوید : من نمی خواهم خود را در چهار دیواری خانه ام با پنجره های بسته زندانی کنم بلکه می خواهم اتاقم دارای پنجره های گوناگونی باشد که نسیم اندیشه ها و فرهنگهای گوناگون از آنها بر من بوزد اما به آنها اجازه نخواهم داد که من را با خود ببرند .


و اندیشمندی دیگر می گوید ذهن و اندیشه همانند چتر نجات است تنها زمانی مارا نجات می دهد که باز شود .
ذهن بستر و مخزن دریافت و نگهداری اطلاعات ، حوادث و خاطره ها ست که به مغز کمک می کند تا با دسترسی و تفکیک و دسته بندی و تجزیه و تحلیل آنها چراغ هدایت ما در زندگی باشد .
اما مادامی که این اطلاعات تنها با هدف پر کردن این مخزن صورت گیرد ذهن را فرسوده ، راکد و ناپویا باقی خواهد گذارد . و از این رو هدف آموزش و پرورش در جهان امروز متوجه باز کردن ذهن است نه پر کردن و بستن آن ( محفوظات کم ، معلومات و تجربیات و یقین و باورهای زیاد )
بهرحال کسی که تغییر می کند جهان را تغییر می دهد کسانی که تاب شنیدن و تحمل اندیشه های گوناگون را دارند اندیشه آفرین می شوند .
کسانی که در پارادایم های منحصر به فرد گرفتار نیستند ، جهان را توسعه می دهند . کسانی که برای ذهن خود برنامه ریزی می کنند و ذهن خود را از رکود گذشته خارج می کنند کسانی که حتی پارادیم های آینده را می سازند . و زندگی آنها تنها بر اساس کامیابی ها و افتخارات گذشته استوار نیست و آخرین حرف قبل از تقدیم شعر « زندانی» اینکه : «ملتی که تنها به گذشته خود افتخار می کند ، دیگر یک ملت نیست ، یک موزه است ».
بکوشیم ملت خود را از موزه بودن خارج کنیم.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #3094  
قدیمی 07-17-2014
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


واقعیت تلخ روزگار ما

زمستان سردی بود برف و بوران ھمہ جا را فرا گرفتہ بود .کلاغ بیچاره نگران گرسنگی جوجه هایش ،هرجا رفت غذایی نیافت،از گوشت تن خود می کند و به جوجه هایش میداد،تا زمستان گذشت و کلاغ مرد.
جوجه هایش گفتن : خوب شد مرد! ،خسته شدیم از این غذای تکراری... .
آری این است واقعیت تلخ روزگار ما!

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #3095  
قدیمی 07-17-2014
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

ملی شدن صنعت نفت

می‌گویند زمانی که قرار بود دادگاه لاهه برای رسیدگی به دعاوی انگلیس در ماجرای ملی شدن صنعت نفت ایران تشکیل شود، دکتر مصدق با هیات همراه زودتر از موقع به محل رفت. در حالی که پیشاپیش جای نشستن همه‌ی شرکت‌کنندگان تعیین شده بود، دکتر مصدق رفت و به نمایندگی از ایران روی صندلی نماینده انگلستان نشست.

پیش از آغاز نشست، یکی دو بار به دکتر مصدق گفتند که اینجا برای نماینده هیات انگلیسی در نظر گرفته شده و جای شما آن جاست. اما پیرمرد توجهی نكرد و روی همان صندلی نشست...

جلسه داشت آغاز می‌شد و نماینده هیات انگلیس روبروی دکتر مصدق منتظر ایستاده بود تا بلکه دکتر مصدق بلند شود و او بتواند روی صندلی خویش بنشیند، اما پیرمرد اصلاً نگاهش هم نمی‌کرد.

جلسه آغاز شد و قاضی رسیدگی‌کننده به دکتر مصدق رو کرد و گفت: شما جای نماینده انگلستان نشسته‌اید. جای شما آن جاست.

کم کم ماجرا داشت پیچیده می‌شد و بیخ پیدا می‌كرد که دکتر مصدق بالاخره به صدا در آمد و گفت: «شما فكر می‌کنید نمی‌دانیم صندلی ما کجاست و صندلی نماینده هیات انگلیس کدام است؟ نه جناب رییس! خوب می‌دانیم جایمان کدام است. اما علت این كه چند دقیقه‌ای روی صندلی دوستان نشستم به خاطر این بود تا دوستان بدانند بر جای دیگران نشستن یعنی چه؟»

او اضافه کرد: «سال‌های سال است دولت انگلستان در سرزمین ما خیمه زده و کم کم یادشان رفته که جایشان این جا نیست و ایران سرزمین آبا و اجدادی ماست نه سرزمین آنان ...»

سكوتی عمیق فضای دادگاه را احاطه كرده بود و دكتر مصدق بعد از پایان سخنانش كمی سكوت كرد و آرام بلند شد و به روی صندلی خویش قرار گرفت.

با همین ابتکار و حرکت عجیب بود که تا انتهای نشست، فضای جلسه تحت تاثیر مستقیم این رفتار پیرمرد قرار گرفته بود و در نهایت نیز انگلستان محکوم شد.




__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #3096  
قدیمی 07-18-2014
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


مادر...

بدن انسان می تونه تا 45 واحد درد رو تحمل کنه.
اما زمان تولد، یک زن تا 57 واحد درد رو احساس می کنه
این معادل شکسته شدن همزمان 20 استخوانه!
مادرتون رو دوست داشته باشید...

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #3097  
قدیمی 07-18-2014
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

روز مادر



بیستم جمادی الثانی هر سال، روزی پر از خاطره و معنویت است؛ خاطراتی شیرین از مادران مهربان،فرزندان با محبت و همسران با وفا ؛ این روز به یُمن ِ زاد روز بانوی نمونه اسلام، فاطمه زهرا ( سلام الله علیها) ، روز مادر نام گرفته است ؛ بانویی كه گل سرسبد تمام بانوان عالم است؛ تنها زنی كه پدرش معصوم ، شوهرش معصوم و خودش نیز معصوم بوده و پیامبر گرامی اسلام (ص) به او لقب " اُم ابیها " داده است،یعنی زنی كه برای پدرش همچون مادر بود.
زندگی و سیره ی حضرت زهرا( س) به قدری آموزنده و جذاب است كه هر زن آزاده ای در جهان او را چونان قدیسه ای تحسین می كند؛ زنی كه تولدش از دامن خدیجه كبری ، همسر پیامبر گرامی اسلام (ص) و در كانون نخستین خانواده اسلامی با نغمه های آسمانی و تسبیح قدسیان همراه شد و شب میلادش را عرشیان به بانگ تكبیر و تسبیح جشن گرفتند و خداوند لقب كوثر به او عطا كرد؛ زیرا وی سرچشمه ی تمام خوبی های جهان است.
و چه زیبا تولد این بانوی گرانقدر به ابتكار بنیانگذار جمهوری اسلامی– امام خمینی (ره) – روز زن و روز مادر نام گرفت؛"اگر روزی باید روز زن یا روز مادر باشد،چه روزی والاتر و افتخارآمیزتر از روز ولادت با سعادت فاطمه زهرا سلام الله علیهاست؛زنی كه افتخار خاندان وحی است و چون خورشیدی بر تارك اسلام عزیز می درخشد."


روز مادر در كشورهای مسیحی

یك خانم امریكایی به نام آناجارویس (Anna Jarvis ) پس از مرگ مادرش ، در هشتم ماه مه 1905 به این فكر افتاد كه از تمامی مادران در زمانی كه در قید حیات هستند ، قدردانی شود. به همین دلیل تمام تلاش خود را بر این گذاشت كه روزی از سال به مادران اختصاص داده شود. او در آغاز از كشیش منطقه شان خواست كه موعظه ای در زمینه نقش مادر در جامعه ایراد كند. سپس نامه هایی به مردان روحانی ، سیاسی و با نفوذ فرستاد . پس از آن با خرید یك آژانس تبلیغاتی ، پیغام خود را با مضمون " اختصاص دادن روزی برای ارج نهادن به مادران ، آنان را جاویدان می سازد " به گوش مردم رساند و سرانجام در سال 1907 روز یكشنبه ، دوم ماه مه – زمان مرگ مادر آنا جارویس – روز مادر نامیده شد.
پس از تلاش موفقیت آمیز جارویس،با به پایان رسیدن جنگ جهانی اول،روز مادر به كشورهای اروپایی نیز راه یافت. در سال 1917 روز مادر در سوئیس رایج شد و سپس به اتریش و جزایر اسكاندیناوی رسید. در آلمان برای اولین بار در سال 1922 روز مادر را جشن گرفتند. اما در زمان ناسیونالیست ها روز مادر در این كشور دچار انحراف شد؛ زیرا آنان بر پایه این ایدئولوژی كه مادر ضامن دوام ِ نژاد آریایی است، روز مادر را جشن می گرفتند.
سمبل روز مادر برای مادری كه در قید حیات است یك شاخه میخك قرمز و برای مادری كه از دنیا رفته ، یك شاخه میخك سفید است.آنا جارویس با ارائه این طرح ، بردن گل برای مادران را در روز مادر رواج داد.
آنا جارویس،بانی روز مادر در كل جهان مسیحیت – زنی كه خود هیچ گاه مادر نشد- در سال 1948 در خانه سالمندان فیلادلفیا بدرود حیات گفت. جالب است بدانید كه تمام هزینه های نگهداری و اقامت او در خانه سالمندان را تاجران گل – افرادی كه بیشترین سود را از روز مادر می بردند- متقبل شدند.


روز مادر در میان ملل دیگر

فرزندانی كه نمی توانند در روز مادر در كنار مادر خود باشند، اغلب با یك تلفن،ارسال كارت، فرستادن گل یا هدیه،عشق و محبت خود را در روز مادر ابراز می كنند؛ و افرادی كه در این روز لذت بودن در كنار مادر را تجربه می كنند، با كمك در انجام كارهای خانه ، تهیه غذایی ویژه و گذراندن روز خود با مادرشان از محبت های او در روز مادر قدردانی می كنند.
كشورهایی چون تركیه ، دانمارك ، فنلاند ، ایتالیا ، استرالیا و بلژیك روز مادر را در دومین یكشنبه ماه مه جشن می گیرند.در نروژ دومین یكشنبه ماه فوریه و در سوئد و فرانسه نیز آخرین یكشنبه ماه مه ، روز مادر، جشن گرفته می شود. مردم فرانسه روز مادر را همچون جشن تولد برگزار می كنند. تمام خانواده دور هم جمع می شوند و با یك وعده غذای ویژه و كیك ، روز مادر را جشن می گیرند. بعضی از كشورها روز مادر را در فصل بهار برگزار می كنند.
در لبنان در اولین روز بهار و در ژاپن دومین یكشنبه ماه مه با برگزاری نمایشگاه نقاشی از مادران تجلیل می شود. كودكان شش تا چهارده سال با كشیدن نقاشی درباره مادرانشان از آنها در روز مادر قدردانی می كنند.هر چهار سال یك بار نیز نقاشی های برگزیده در نمایشگاهی به نام " مادر من" به نمایش گذاشته می شود.
تاریخچه روز مادر در یونان به گذشته خیلی دور بر می گردد. 25 سال قبل از ظهور عیسی مسیح (ع) ، الهه های یونانی وجود داشتند كه برای آنها نوعی جشن مادر برگزار می شد.
مردم هنگ كنگ ، پاكستان ، قطر ، عربستان سعودی و امارات متحده ی عربی روز مادر را در ماه مه جشن می گیرند. مردم این كشورها كه عموماً مسلمان اند،در روز مادر به دیدن مادران خود می روند و با در دست داشتن هدایایی چون گل، كیك، اشیای زینتی و قیمتی از ایشان قدردانی می كنند.
در آرژانتین و هندوستان مراسم روز مادر در ماه اكتبر برگزار می شود. مردم آرژانتین در دومین یكشنبه این ماه از مادران قدردانی می كنند؛ اما هندوها ده روز را برای روز مادر جشن می گیرند. این فستیوال بر اساس نام دورگا پوجا (Durga Puja) –زن و مادر قدیسه هندو – " دورگا " نامگذاری شده است. بنا بر افسانه ای ، این مادر الهی ده دست دارد و در هر دست اسلحه ای برای از بین بردن اهریمن ( شیطان ).

در پرتقال و اسپانیا روز مادر ارتباط نزدیكی با كلیسا دارد. در هشتم دسامبر، این مردم نه تنها از مادران قدردانی می كنند ، بلكه مراسم شكر گذاری برای مریم مقدس،مادر حضرت عیسی (ع) را نیز به جا می آورند.
عده ای از مردم یوگسلاوی سابق هم در ماه دسامبر یك روز را به نام " ماتریس " جشن می گرفتند. دو هفته بعد از كریسمس دختران و پسران جوان در سكوت و آرامش كامل دست و پای مادر خود را در حالی كه خواب بود، می بستند و مادر زمانی كه بیدار می شد با دادن هدایای كوچكی كه در زیر بالش خود مخفی كرده بود خود را آزاد می كرد.
اگر چه هر كشوری با فرهنگ خاص خود برای انتخاب روز مادر سمبل و دلیلی دارد. اما آنچه اهمیت دارد قدردانی و تشكر از مقام مادر است؛ و این مراسم بهانه ای است تا توجه بیشتری به مادران داشته باشیم و به آنها ثابت كنیم كه چقدر دوستشان داریم..../

وقتی محبتت را با همه وجودت به من تقدیم کردی و مرا شرمنده الطاف کریمانه ات کردی و

دل قشنگت را مالامال از عشق به من کردی بار دلدادگی را سخت بر دلم نهادی و امانت
عشق را در وجودم نهادی و عهد کردم که تکیه گاهت در همه لحظاتت باشم.
«مادر عزیزم روزت مبارک»


http://www.beytoote.com
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )

ویرایش توسط behnam5555 : 07-18-2014 در ساعت 11:45 AM
پاسخ با نقل قول
  #3098  
قدیمی 07-18-2014
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


روزي استاد شهريار نامه اي دريافت مي کند که روي پاکت يا داخل آن نشاني از فرستنده اش نبود…
“شهريار
...عکست را در مجله اي ديدم خيلي شکسته شده اي، سخت متاثر شدم. گفتم: خداي من اين چ...
هره ي دلداه ي من است؟ اين همان شهريار است؟ اين قيافه ي نجيب و دوست داشتني دانشجوي چهل سال پيش مدرسه دار الفنون است؟ نه من خواب مي بينم. سخت اشک ريختم. بطوريکه دختر کوچکم سهيلا علت دگرگونيم را پرسيد؟ به او گفتم: عزيزم، براي جواني از دست رفته و خاطرات فراموش نشدني آن دوران. به ياد آن شبي افتادم که مي خواستي مرا به خانه مان برساني، همان که به در خانه رسيديم گفتم نمي گذارم تنها برگردي و وقتي ترا به نزديک منزلت رساندم تو گفتي صحيح نيست يک دختر در اين دل شب تنها برود و دوباره برگشتيم و آنقدر رفتيم و آمديم که يکدفعه سپيده دميده بود… و يادت هست که والدينم چه نگران شده بودند. آيا يادت هست به ييلاقمان پياده آمده بودي و من در اتاق به تمرين سه تاري که بمن ياد داده بودي مشغول بودم و اکنون نيز گهگاه سه تار را بدست مي گيرم و غزل زير ترا زمزمه مي کنم:
گذشته من و جانان به سينما ماند
خدا ستاره ي اين سينما نگه دارد”
استاد که چهره اش دگرگون شده بود سپس به دوست و همدم خود مي گويد:
“درست نوشته است روزي از من خواسته بود تا از دارالفنون مرخصي بگيرم و به ييلاقشان بروم و وقتي همکلاسي ها از حالم با خبر شدند مرخصيم را از رئيس دارالفنون گرفتند و من شبانه خود را به ييلاق او رساندم. و چون چراغ اتاقش روشن بود در دستگاه شور با سه تار و با چشمان اشکبار غزلي را که سروده بودم را با صداي بلند خواند:



باز کن نغمه جانسوزي از آن ساز امشب
تا کني عقده ي اشک از دل من باز امشب
ساز در دست تو سوز دل من مي گويد
من هم از دست تو دارم گله چون ساز امشب
مرغ دل در قفس سينه من مي نالد
بلبل ساز ترا ديده هم آواز امشب
زير هر پرده ساز تو هزاران راز است
بيم آن است که از پرده فتد راز امشب
گرد شمع رخت اي شوخ من سوخته جان
پر چو پروانه کنم باز به پرواز ناز امشب
کرد شوق چمن وصل تو اي مايه ي ناز
بلبل طبع مرا قافيه پرداز امشب
شهريار آمده با کوکبه ي گوهر اشک
به گدايي تو اي شاهد طناز امشب


و تا صداي مرا شنيد مي خواست خود را از پنجره به بيرون بيندازد که با التماسهاي من منصرف شد و سپس پدر و مادرش مرا به خانه اشان بردند و هنگامي که ما را تنها گذاشتند غزل زير را سرودم:

پروانه وش از شوق تو در آتشم امشب
مي سوزم و با اين همه سوزش خوشم امشب
در پاي من افتاد سر از شوق چو دانست
مهمان تو خورشيد رخ و مهوشم امشب
در راه حرم قافله از سوسن و سنبل
وز سرو و صنوبر علم چاوشم امشب
بزداي غبار از دل من تا بزدايد
زلف پريان گرد ره از افرشم امشب
کوبيده بسي کوه و کمر سر خوش و اينک
در پاي تو افتاده ام و بي هشم امشب
يا رب چه وصالي و چه روياي بهشتي است
گو باز نگيرد سر از بالشم امشب
بلبل که شود ذوق زده لال شود لال
اي لاله نپرسي که چرا خامشم امشب
در چشم تو دوريست بهشتي که نوازد
با جام در افشان و مي بيغشم امشب
ما را بخدا باز گذاريد خدا را
اين است خود از خلق خدا خواهشم امشب
قمري ز پي تهنيت وصل تو خواند
بر سرو سرود غزل دلکشم امشب”

و روز بعد استاد پاسخ نامه دوست جوانيش را که پري خطاب مي کرد چنين سرود:

“پير اگر باشم چه غم، عشقم جوان است اي پري
وين جواني هم هنوزش عنفوان است اي پري
هر چه عاشق پير تر عشقش جوانتر اي عجب
دل دهد تاوان اگر تن ناتوان است اي پري
پيل مــاه و سال را پهلو نمي کردم تهي
با غمت پهلو زدم، غم پهلوان است اي پري
هر کتاب تازه اي کز ناز داري خود بخوان
من حريفي کهنه ام درسم روان است اي پري
ياد ايامي که دل ها بود لبريز اميد
آن اوان هم عمر بود اين هم اوان است اي پري
روح سهراب جوان از آسمان ها هم گذشت
نوشدارويش، هنوز از پي دوان است اي پري
با نــواهــاي جـــرس گاهـــي به فـــريادم بــرس
کيــــن ز راه افــتاده هم از کاروان است اي پري
کـــام درويشـــــان نداده خـدمت پيران چه سود
پيــــر را گــــو شــهريار از شبروان است اي پري”


__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #3099  
قدیمی 07-18-2014
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


چقدر بی چشم و روست این آدمیزاد!

فی‌الواقع که چقدر بی چشم و روست این آدمیزاد!
مثل گرگ، آدم را پاره پاره می‌کند.
و فردایش راست راست در خیابان راه می‌رود!
این چه جور گرگی است که تا روز پیش از غارت،
حتی تا ساعتی پیش از غارت از بره هم رام‌تر می‌نماید!؟

"محمود دولت آبادی" از رمان کلیدر

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #3100  
قدیمی 07-18-2014
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


یک «تصمیم درست»، برای تغییر یک سرنوشت کافی است!

آلفرد نوبل دانشمند، مخترع، شیمی دان، مهندس و صنعتگر سوئدی قرن نوزدهم میلادی ست که دینامیت و دیگر مواد منفجره ی قوی را اختراع کرد. او از جمله افراد معدودی بود که این شانس را داشت تا قبل از مردن، آگهی وفاتش را بخواند!
زمانی که برادرش لودویگ فوت شد، روزنامه‌ها به اشتباه فکر کردند که نوبل معروف (مخترع دینامیت) مرده است. آلفرد وقتی صبح روزنامه ها را می‌خواند با دیدن آگهی صفحه اول، میخکوب شد:
«آلفرد نو...
بل، دلال مرگ و مخترع مر‌گ آور ترین سلاح بشری مرد!»
آلفرد، خیلی ناراحت شد. با خود فکر کرد:
آیا خوب است که من را پس از مرگ این گونه بشناسند؟
سریع وصیت نامه‌اش را آورد. جمله‌های بسیاری را خط زد و اصلاح کرد.
پیشنهاد کرد ثروتش صرف جایزه‌ای برای صلح و پیشرفت‌های صلح آمیز شود.
امروزه نوبل را نه به نام دینامیت، بلکه به نام مبدع جایزه ی صلح نوبل، جایزه‌های فیزیک و شیمی نوبل و ... می‌شناسیم.
او امروز، هویت دیگری دارد.

☼ یک «تصمیم درست»، برای تغییر یک سرنوشت کافی است!




__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 5 نفر (0 عضو و 5 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 10:43 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها