سلام به همه
مینا جون از میگرن نگو که من 24 ساعته دارم
هوا گرمه و خشک توی این اصفهان...
شدم مثل زاینده رود یه روح برهوت
یه ذره باد هم که میاد بی جنبه ام دیگه سینوزیت میگیره . خلاصه نمیدونم چه کنم
بیگ بنگ عزیز هم که با نمک هاش خنده ای بر لب میاره و دستش درد نکنه
امضات قشنگه
واقعا راست میگی هزینه ی گواهینامه اینقدر شده؟ یا میشه؟ اونزمان سخت تر بود عزیز گواهینامه گرفتن اینطوریام نبود ها . نگران نباش آیین نامه هر چند صد صفحه هم که باشه به راحتی سوالاتشو جواب میدی . قابل فهمه و چیزای روز مره . فقط سرعت عمل می خواد
شهری هم تو رد نشی اونا سری اول رو رد میکنن که بتونن شب راحت بخوابن
یه خاطره بگم بخندین:
منم بار اول رد شدم شهری اما اسفند 79
یه خانوم بسیار محجبه اومد نشست و منم از بدشانسی نفر اول 4 تا کله پشت سرم . کلاس هم نرفته بودم اصلا و کلا فله ای و بیابونی رانندگی یاد گرفته بودم . پیکان عهد بوق دادن برا امتحان زیر دستم که فرمونش کلا خشک بود. خلاصه تا نشستم اومدم اول حرف این و اونو گوش کنم . آینه رو تا اومدم تنظیم کنم رو شیشه چسبونده بودن افتاد !!! خانومه با کمال خونسردی گفت ردی پیاده شو
منم عصبانی گفتم چرا آخه؟ شما با تف اینو چسبوندین من چه گناهی دارم؟
خلاصه دوست داشت رد شم دیگه رفتم و سری بعد با سرهنگ نصر افتادم و قبول شدم
یکی نیست بگه مگه اینجا تاپیک خاطراته؟
خوب برای رفع دعوا بگم مهمترین اتفاق امروز سرودن یک شعر بود که به دلم نشست . تبلیغ مجازه کوروش؟
توی امضامه لینک سایتم برید بخونیدش حتما . به به هم یادتون نره . حالا تفاوت این شعر با شعرای دیگه چی بود . این بود که غمناک نیست شکر خدا . انگاری یه چیزایی میشم اگه ترشی نخورم