شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود |
04-03-2015
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
بعضی از نشانههای عجیب ابتلا به بیماریها را كه در علاقه ما به خوردن بعضی غذاها ظاهر میشوند به شما معرفی كنیم. . . . . .
اگر عاشق چیپس هستید: بیماری احتمالی تیروئید یا مشكل در غدد فوق كلیوی
اگر عاشق یخ هستید :بیماری احتمالی كمخونی
اگر عاشق نوشابه هستید :بیماری احتمالی كمبود كلسیم
اگر عاشق ادویه كاری هستید :بیماری های احتمالی پاركینسون، كمبود روی در بدن
اگر عاشق نان و پاستا هستید : بیماری احتمالی افسردگی
اگر عاشق ماهی هستید : بیماریهای احتمالی آلرژی، آرتروز
اگر عاشق شكلات هستید :بیماریهاي احتمالی افسردگی، استرس، تنشهای قبل از شروع قاعدگی
اگر عاشق اسفناج هستید : بیماریهای احتمالی خستگی مزمن، نداشتن تمركز و بیماریهای قلبی
اگر عاشق خاك هستید: بیماریهای احتمالی كمبود مواد معدنی در دوره بارداری، بیماری سلیاك
اگر عاشق شیرینی هستید : بیماریهای احتمالی مشكلات روحی، حساسیت غذایی و مشكلات گوارشی
اگر عاشق سیر هستید : بیماری احتمالی كمبود ویتامین و مواد معدنی
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
04-03-2015
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
دگزامتازون- قاتل خاموش جامعه ایران -
این دارو که مدتهاست به عنوان یک داروی عادی در جامعه ما رواج پیدا کرده ست
به عنوان های
چاق کننده قوی کننده بدن ساز
کمکی پنی سیلین درمان سرماخوردگی
ضد حساسیت قوی
مطرح شده در واقع یک کورتون قوی با قدرت سرکوب شدید سیستم ایمنی ست که در مرحله اول باعث بهبود ظاهری بیماریهای التهابی شده ولی در واقع با سرکوب ایمنی بدن باعث پایداری بیماری مبشود
ایرانیها 25 برابر کل اتحادیه اروپا دگزامتازون مصرف میکنند
عوارض مصرف طولانی دگزا:
عفونت داخلی گسترده ، دیابت بیماری کلیوی و فوق کلیوی، عقیمی و سکته قلبی و مغزی و مرگ ناگهانی و آب مروارید و گلوکوم (آب سیاه چشم ). . .
خیلی از موارد سکته های قلبی که در اعلامیه ترحیم جوانان ذکر میشود به دگزامتازون برمیگردد...
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
04-03-2015
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
بسیار مهم !!!
دقت كنيد كه اگر درحين رانندگي در شب مورد اصابت تخم مرغ به شيشه جلو قرار گرفتيد از زدن برف پاك كن و پاشيدن آب به شيشه بپرهيزيد!!
زيرا تخم مرغ با آب مخلوط شده و بصورت يك مخلوط شيري مي گردد كه تا 92.5 درصد ديد شما رااز بين مي برد سپس شما مجبور به توقف در كنار جاده ميشويد و در اين موقع تبديل به يك قرباني براي دزدان خواهيد شد
اين يك تكنيك جديد مورد استفاده توسط دزدان است اخيرا سه مورد از اين گونه سرقت در جاده هاي اطراف تهران گزارش شده است. لطفاً قضيه را جدي گرفته و موضوع را براي تمامي دوستان حتي كساني كه رانندگي نمي كنند نيز بفرستيد . منبع : اداره اگاهی تهران دایره سرقت
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
04-03-2015
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
نجات از سكته مغزی !!!
در یک پارتی خانمی پایش به سنگی خورد و با بشقاب غذا در دستش به زمین خورد، علت زمین خوردنش کفش جدیدش بود که هنوز به آن عادت نکرده بود. دوستان کمک کرده و او را از زمین بلند و بر نیمکتی نشاندند و جویای حالش شدند.جواب داد حالش خوب است و ناراحتی ندارد.
مهماندار بشقاب جدیدی با غذا به ایشان داد.... خانم بعد از ظهر خوبی را به اتفاق دوستانش گذراند و بسیار راضی به اتفاق همسرش به خانه برگشت.
چند ساعت بعد همسرش به دوستانی که در پارتی بودند تلفن کرد و اطلاع داد که ژولی را به بیمارستان برده اند. خانم ژولی در ساعت 18 همان روز در بیمارستان فوت کرد و پزشگان علت مرک را سکته مغزیA.V.C (Accident vasculaire c.ébral) تشخیص دادند..
چند لحظه از وقت خود را به مطالبی که در پی می آیند معطوف کنید، شایدروزی شما با چنین اتفاقی برخورد کنید و بتوانید زندگی شخصی را نجات دهید
متخصص می گوید یک شاهد حادثه با آشنا بودن به علائم خون ریزی مغزی می تواند با سه سئوال ساده از مریض به سهولت او را نجات دهد.اگر در آن گاردن پارتی یک نفر سئوالهای زیر را از ژولی کرده بود حتما" آن زن زیبا و جوان اکنون زنده بود...
1 ــ از بیمار یا شخص ضربه مغزی خورده بخواهید بخندد.
2 ــ از بیمار یا شخص ضربه خورده بخواهید دو دستش را بالا نگه دارد..
3 ــ از بیمار یا شخص ضربه خورده بخواهید یک جمله ساده را تکرار کند. مثلا" بگوید خورشید در آسمان بسیار خوب می درخشد.
اگر بیمار یا شخص ضربه خورده قادر به انجام یکی از این کارها نباشد باید فوری امبولانس را خبر کرده و بیمار را به بیمارستان منتقل کرده و به مسئول مربوطه عدم اجرای یک یا چند اعمال فوق را اطلاع داده تا ایشان پزشک را در جریان گذارد.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
04-03-2015
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آب پرتقال رو با آب هویج مخلوط نکنید.
نوشیدن مخلوطی از آب هویچ و پرتقال یکی از مضرترین ترکیبهای غذایی است. مخلوط کردن این دو میوه با هم و مصرف آن موجب بالا رفتن میزان اسیدیته خون در بدن میشود. علاوه بر این، اختلال در عملکرد کبد و تحریکپذیری طحال نیز از دیگر عوارض مصرف این دو میوه با هم است
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
04-03-2015
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ﻣﻴﮕﺮﻳﻢ ﻭ ﻣـﻲ ﺧﻨﺪﻡ ، ﺩﻳﻮﺍﻧﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﺎﻳﺪ
ﻣﻴــسوﺯﻡ ﻭﻣﻴﺴﺎﺯﻡ ، ﭘـــــﺮﻭﺍﻧـــــﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﺎﻳﺪ
ﻣﻲ ﻛﻮﺑﻢ ﻭﻣــــﻲ ﺭﻗﺼﻢ ، ﻣـﻲ ﻧﺎﻟﻢ ﻭﻣﻴﺨﻮﺍﻧﻢ
ﺩﺭ ﺑـــﺰﻡ ﺟﻬــــﺎﻥ ﺷـــــﻮﺭ، ﻣﺴـــﺘﺎﻧﻪ ﭼﻨﻴﺂﻥ ﺑﺎﻳﺪ
ﻣــــﻦ ﺍﻳﻦ ﻫﻤـــــــﻪ ﺷﻴﺪﺍﻳــﻲ ، ﺩﺍﺭﻡ ﺯ ﻟـــﺐ ﺟﺎﻣﻲ
ﺩﺭ ﺩﺳـــﺖ ﺗــــــﻮ ﺍﻱ ﺳــــﺎﻗﻲ ، ﭘﻴﻤﺎﻧــﻪ ﭼﻨﻴـــــﻦ ﺑﺎﻳﺪ
ﺧﻠــﻘــــﻢ ﺯﭘـــــﻲ ﺍﻓـﺘـﺎﺩﻧــــــﺪ ، ﺗﺎ ﻣﺴــــﺖ
ﺑﮕـــــــــﻴﺮﻧﺪﻡ...
ﺩﺭ ﺻﺤــــﺒﺖ ﺑــــﻲ ﻋﻘـــــﻼﻥ ، ﻓﺮﺯﺍﻧــــﻪ ﭼﻨﻴﻦ
ﺑــــﺎﻳــــــــﺪ
ﻳﻜــــﺴﻮ ﺑـــــــﺮﺩﻡ ﻋــــﺎﺭﻑ ، ﻳﻜــــــﺴﻮ ﻛﺸــــﺪﻡ
ﻋﺎﻣﻲ
ﺑﺎﺯﻳﭽــــــﻪ ﻱ ﻫــــﺮ ﺩﺳﺘــــــــﻲ ، ﻃﻔﻼﻧﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﺎﻳﺪ
ﻣــــﻮﻱ ﺗــــﻮ ﻭ ﺗﺴـــــــــﺒﻴﺢ ﺷﻴﺨﻢ ، ﺑﺪﺭ ﺍﺯ ﺭﻩ ﺑﺮﺩ
ﻳﺎ ﺩﺍﻡ ﭼــﻨﺎﻥ ﺑﺎﻳـــﺪ ، ﻳــﺎ ﺩﺍﻧــــﻪ ﭼﻨﻴـــــــﻦ ﺑﺎﻳـــﺪ ﺑﺮ ﺗﺮﺑﺖ ﻣﻦ ﺟﺎﻧﺎ ، ﻣﺴﺘﻲ ﻛﻦ ﻭﺩﺳﺖ ﺍﻓﺸﺎﻥ خندیدن بر دنیا رندانه چنین باید.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
04-03-2015
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
گروه خونی افراد در شکل گیری شخصیت آنها
تابه حال به این موضوع اندیشیده اید که شاید
تابه حال به این موضوع اندیشیده اید که شاید گروه خونی افراد در شکل گیری شخصیت آنها موثر باشد؟
دربسیاری از کشورها از جمله ژاپن مردم عقیده دارند که گروه خونی در شخصیت وموفقیت های غلی نقش دارد وحتی هنگام ازدواج نیزبه گروه خونی یکدیگر اهمیت میدهند.
گروه خونی O: این یک گروه خونی کلی واصیل است وافرادی که این گروه خونی را دارند درسراسرجهان وجود دارند. به همین دلیل نیزاهداکنندگان عمومی هستند، چرا که گروههای دیگر از آن مشتق می شوند. پس همه می توانند دریافت کننده آن باشند.
افرادی که این گروه خونی را دارند ازنظر ویژگی های روان شناسی وشخصیتی افرادی اجتماعی وسالم بوده، تمایل به خوردن غذاهای گوشتی و میوه ها دارند ومیل چندانی به گروه غلات ندارند. چنین افرادی سیاستمدار، وزیر، سرمایه گذاریا ورزشکار خوبی می باشند.
گروه خونی A: گروه خونی بعدی گروه خونی A است که دومین رتبه را از نظرفراوانی به خود اختصاص میدهد.
افرادی که ای گروه خونی را دارا می باشند افرادی عموما خوشبین هستند ودر کارهای گروهی سازمان دهنده، مطیع ودر عین حال نیرومند هستند. انعطاف پذیر، توداروبدون اعمال خشونت هستند وبرای کارهای حسابداری، امورمالی واقتصادی، برنامه نویسی، مهندسی کامپیوتر ونویسندگی شایسته هستند، همچنین کتابداران خوبی نیزهستند.
گروه خونی B: افرادی که گرده خونی B دارند، علاقه مند به محصولات لبنی وگوشتی هستند وبه طور کلی به محصولات کشاورزی نیز تمایل دارند. این گونه افراد میتوانند خود را با شرایط وفق دهند. افرادی رک، حساس، دارای پشتکار، نا شکیبا وغیرقابل پیش بینی هستند.
رازدار خوبی نیستند ونمی توان اسرار خود را به آنها گفت. این افراد شایسته نویسندگی، روزنامه نگاری، هنر وکارهای فکری هستند ومی توانند مجری یک برنامه تلویزیونی، یک بازیکن گلف وآرایشگر خوبی باشند.
گروه خونی AB: چنین افرادی ویژگی ما بین گروه های خونی A وB رادارند وبه انواع غذا ها گرایش دارند. در بیشتر شرایط وموقعیت های پیچیده، صحبت خود را به آرامی می گویند. افرادی منطقی، حسابگروصادق، محافظه کار وروراست هستند.اگرعصبانی شوند براحتی کسی را نمی بخشند. چنین افرادی برای مدیریت، قضاوت، نمایندگی،کارمندی وکارفرمایی، هردومناسب هستند. بسیاری از آنها نیز ویژگی های لازم برای معلم بودن وتدریس را دارند.
آنها موثر باشد؟
دربسیاری از کشورها از جمله ژاپن مردم عقیده دارند که گروه خونی در شخصیت وموفقیت های غلی نقش دارد وحتی هنگام ازدواج نیزبه گروه خونی یکدیگر اهمیت میدهند.
گروه خونی O: این یک گروه خونی کلی واصیل است وافرادی که این گروه خونی را دارند درسراسرجهان وجود دارند. به همین دلیل نیزاهداکنندگان عمومی هستند، چرا که گروههای دیگر از آن مشتق می شوند. پس همه می توانند دریافت کننده آن باشند.
افرادی که این گروه خونی را دارند ازنظر ویژگی های روان شناسی وشخصیتی افرادی اجتماعی وسالم بوده، تمایل به خوردن غذاهای گوشتی و میوه ها دارند ومیل چندانی به گروه غلات ندارند. چنین افرادی سیاستمدار، وزیر، سرمایه گذاریا ورزشکار خوبی می باشند.
گروه خونی A: گروه خونی بعدی گروه خونی A است که دومین رتبه را از نظرفراوانی به خود اختصاص میدهد.
افرادی که ای گروه خونی را دارا می باشند افرادی عموما خوشبین هستند ودر کارهای گروهی سازمان دهنده، مطیع ودر عین حال نیرومند هستند. انعطاف پذیر، توداروبدون اعمال خشونت هستند وبرای کارهای حسابداری، امورمالی واقتصادی، برنامه نویسی، مهندسی کامپیوتر ونویسندگی شایسته هستند، همچنین کتابداران خوبی نیزهستند.
گروه خونی B: افرادی که گرده خونی B دارند، علاقه مند به محصولات لبنی وگوشتی هستند وبه طور کلی به محصولات کشاورزی نیز تمایل دارند. این گونه افراد میتوانند خود را با شرایط وفق دهند. افرادی رک، حساس، دارای پشتکار، نا شکیبا وغیرقابل پیش بینی هستند.
رازدار خوبی نیستند ونمی توان اسرار خود را به آنها گفت. این افراد شایسته نویسندگی، روزنامه نگاری، هنر وکارهای فکری هستند ومی توانند مجری یک برنامه تلویزیونی، یک بازیکن گلف وآرایشگر خوبی باشند.
گروه خونی AB: چنین افرادی ویژگی ما بین گروه های خونی A وB رادارند وبه انواع غذا ها گرایش دارند. در بیشتر شرایط وموقعیت های پیچیده، صحبت خود را به آرامی می گویند. افرادی منطقی، حسابگروصادق، محافظه کار وروراست هستند.اگرعصبانی شوند براحتی کسی را نمی بخشند. چنین افرادی برای مدیریت، قضاوت، نمایندگی،کارمندی وکارفرمایی، هردومناسب هستند. بسیاری از آنها نیز ویژگی های لازم برای معلم بودن وتدریس را دارند.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
04-03-2015
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
عشق ما-سهراب
سهراب سپهری نقاش و شاعر، ۱۵ مهرماه سال ۱۳۰۷ در کاشان متولد شد.
خود سهراب می گوید :
… مادرم میداند که من روز چهاردهم مهر به دنیا آمده ام. درست سر ساعت ۱۲٫ مادرم صدای اذان را میشندیده است… (هنوز در سفرم – صفحه ۹) پدر سهراب، اسدالله سپهری، کارمند اداره پست و تلگراف کاشان، اهل ذوق و هنر.
وقتی سهراب خردسال بود، پدر به بیماری فلج مبتلا شد.
… کوچک بودم که پدرم بیمار شد و تا پایان زندگی بیمار ماند. پدرم تلگرافچی بود. در طراحی دست داشت. خوش خط بود. تار مینواخت. او مرا به نقاشی عادت داد… (هنوز در سفرم – صفحه ۱۰)
درگذشت پدر در سال ۱۳۴۱
مادر سهراب سپهری، ماه جبین، اهل شعر و ادب که در خرداد سال ۱۳۷۳ درگذشت.
تنها برادر سهراب، منوچهر در سال ۱۳۶۹ درگذشت. خواهران سهراب : همایوندخت، پریدخت و پروانه.
محل تولد سهراب باغ بزرگی در محله دروازه عطا بود.
سهراب از محل تولدش چنین میگوید :
… خانه، بزرگ بود. باغ بود و همه جور درخت داشت. برای یادگرفتن، وسعت خوبی بود. خانه ما همسایه صحرا بود . تمام رویاهایم به بیابان راه داشت… (هنوز در سفرم – صفحه ۱۰)
سال ۱۳۱۲، ورود به دبستان خیام (مدرس) کاشان.
… مدرسه، خوابهای مرا قیچی کرده بود . نماز مرا شکسته بود . مدرسه، عروسک مرا رنجانده بود . روز ورود، یادم نخواهد رفت : مرا از میان بازیهایم ربودند و به کابوس مدرسه بردند . خودم را تنها دیدم و غریب … از آن پس و هربار دلهره بود که به جای من راهی مدرسه میشد…. (اتاق آبی – صفحه ۳۳)
… در دبستان، ما را برای نماز به مسجد میبردند. روزی در مسجد بسته بود . بقال سر گذر گفت : نماز را روی بام مسجد بخوانید تا چند متر به خدا نزدیکتر باشید.
مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد و من سالها مذهبی ماندم.
بی آنکه خدایی داشته باشم … (هنوز در سفرم)
سهراب از معلم کلاس اولش چنین میگوید :
… آدمی بی رویا بود. پیدا بود که زنجره را نمیفهمد. در پیش او خیالات من چروک میخورد…
خرداد سال ۱۳۱۹ ، پایان دوره شش ساله ابتدایی.
… دبستان را که تمام کردم، تابستان را در کارخانه ریسندگی کاشان کار گرفتم. یکی دو ماه کارگر کارخانه شدم . نمیدانم تابستان چه سالی، ملخ به شهر ما هجوم آورد . زیانها رساند . من مامور مبارزه با ملخ در یکی از آبادیها شدم. راستش، حتی برای کشتن یک ملخ نقشه نکشیدم. اگر محصول را میخوردند، پیدا بود که گرسنه اند. وقتی میان مزارع راه میرفتم، سعی میکردم پا روی ملخها نگذارم…. (هنوز در سفرم)
مهرماه همان سال، آغاز تحصیل در دوره متوسطه در دبیرستان پهلوی کاشان.
… در دبیرستان، نقاشی کار جدی تری شد. زنگ نقاشی، نقطه روشنی در تاریکی هفته بود… (هنوز در سفرم – صفحه ۱۲)
از دوستان این دوره : محمود فیلسوفی و احمد مدیحی
سال ۱۳۲۰، سهراب و خانواده به خانه ای در محله سرپله کاشان نقل مکان کردند.
سال ۱۳۲۲، پس از پایان دوره اول متوسطه، به تهران آمد و در دانشسرای مقدماتی شبانه روزی تهران ثبت نام کرد.
… در چنین شهری [کاشان]، ما به آگاهی نمیرسیدیم. اهل سنجش نمیشدیم. در حساسیت خود شناور بودیم. دل میباختیم. شیفته میشدیم و آنچه میاندوختیم، پیروزی تجربه بود. آمدم تهران و رفتم دانشسرای مقدماتی. به شهر بزرگی آمده بودم. اما امکان رشد چندان نبود… (هنوز در سفرم- صفحه ۱۲)
سال ۱۳۲۴ دوره دوساله دانشسرای مقدماتی به پایان رسید و سهراب به کاشان بازگشت.
… دوران دگرگونی آغاز میشد. سال ۱۹۴۵ بود. فراغت در کف بود. فرصت تامل به دست آمده بود. زمینه برای تکانهای دلپذیر فراهم میشد… (هنوز در سفرم)
آذرماه سال ۱۳۲۵ به پیشنهاد مشفق کاشانی (عباس کی منش متولد ۱۳۰۴) در اداره فرهنگ (آموزش و پرورش) کاشان استخدام شد.
… شعرهای مشفق را خوانده بودم ولی خودش را ندیده بودم. مشفق دست مرا گرفت و به راه نوشتن کشید. الفبای شاعری را او به من آموخت… (هنوز در سفرم)
سال ۱۳۲۶ و در سن نوزده سالگی، منظومه ای عاشقانه و لطیف از سهراب، با نام "در کنار چمن یا آرامگاه عشق" در ۲۶ صفحه منتشر شد.
…دل به کف عشق هر آنکس سپرد
جان به در از وادی محنت نبرد
زندگی افسانه محنت فزاست
زندگی یک بی سر و ته ماجراست
غیر غم و محنت و اندوه و رنج
نیست در این کهنه سرای سپنج…
مشفق کاشانی مقدمه کوتاهی در این کتاب نوشته است.
سهراب بعدها، هیچگاه از این سروده ها یاد نمیکرد.
سال ۱۳۲۷، هنگامی که سهراب در تپه های اطراف قمصر مشغول نقاشی بود، با منصور شیبانی که در آن سالها دانشجوی نقاشی دانشکده هنرهای زیبا بود، آشنا شد. این برخورد، سهراب را دگرگون کرد.
… آنروز، شیبانی چیرها گفت. از هنر حرفها زد. ون گوگ را نشان داد. من در گیجی دلپذیری بودم. هرچه میشنیدم، تازه بود و هرچه میدیدم غرابت داشت.
شب که به خانه بر میگشتم، من آدمی دیگر بودم. طعم یک استحاله را تا انتهای خواب در دهان داشتم… (هنوز در سفرم)
شهریور ماه همان سال، استعفا از اداره فرهنگ کاشان.
مهرماه، به همراه خانواده جهت تحصیل در دانشکده هنرهای زیبا در رشته نقاشی به تهران میاید.
در خلال این سالها، سهراب بارها به دیدار نمیا یوشیج میرفت.
در سال ۱۳۳۰ مجموعه شعر "مرگ رنگ" منتشر گردید. برخی از اشعار موجود در این مجموعه بعدها با تغییراتی در "هشت کتاب" تجدید چاپ شد.
بخشهایی حذف شده از " مرگ رنگ " :
… جهان آسوده خوابیده است،
فروبسته است وحشت در به روی هر تکان، هر بانگ
چنان که من به روی خویش …
سال ۱۳۳۲، پایان دوره نقاشی دانشکده هنرهای زیبا و دریافت مدرک لیسانس و دریافت مدال درجه اول فرهنگ از شاه.
… در کاخ مرمر شاه از او پرسید : به نظر شما نقاشی های این اتاق خوب است ؟
سهراب جواب داد : خیر قربان
و شاه زیر لب گفت : خودم حدس میزدم. …
(مرغ مهاجر صفحه ۶۷)
اواخر سال ۱۳۳۲، دومین مجموعه شعر سهراب با عنوان "زندگی خوابها" با طراحی جلد خود او و با کاغذی ارزان قیمت در ۶۳ صفحه منتشر شد.
تا سال ۱۳۳۶، چندین شعر سهراب و ترجمه هایی از اشعار شاعران خارجی در نشریات آن زمان به چاپ رسید.
در مردادماه ۱۳۳۶ از راه زمینی به پاریس و لندن جهت نام نویسی در مدرسه هنرهای زیبای پاریس در رشته لیتوگرافی سفر میکند.
فروردین ماه سال ۱۳۳۷، شرکت در نخستین بی ینال تهران
خرداد همان سال شرکت در بی ینال ونیز و پس از دو ماه اقامت در ایتالیا به ایران باز میگردد.
در سال ۱۳۳۹، ضمن شرکت در دومین بی ینال تهران، موفق به دریافت جایزه اول هنرهای زیبا گردید.
در همین سال، شخصی علاقه مند به نقاشیهای سهراب، همه تابلوهایش را یکجا خرید تا مقدمات سفر سهراب به ژاپن فراهم شود.
مرداد این سال، سهراب به توکیو سفر میکند و درآنجا فنون حکاکی روی چوب را میاموزد.
سهراب در یادداشتهای سفر ژاپن چنین می نویسد :
… از پدرم نامه ای داشتم. در آن اشاره ای به حال خودش و دیگر پیوندان و آنگاه سخن از زیبایی خانه نو و ایوان پهن آن و روزهای روشن و آفتابی تهران و سرانجام آرزوی پیشرفت من در هنر.
و اندوهی چه گران رو کرد : نکند چشم و چراغ خانواده خود شده باشم…
در آخرین روزهای اسفند سال ۱۳۳۹ به دهلی سفر میکند.
پس از اقامتی دوهفته ای در هند به تهران باز میگردد.
در اواخر این سال، سهراب و خانواده اش به خانه ای در خیابان گیشا، خیابان بیست و چهارم نقل مکان میکند.
در همین سال در ساخت یک فیلم کوتاه تبلیغاتی انیمیشن، با فروغ فرخزاد همکاری نمود.
تیرماه سال ۱۳۴۱، فوت پدر سهراب
… وقتی که پدرم مرد، نوشتم : پاسبانها همه شاعر بودند.
حضور فاجعه، آنی دنیا را تلطیف کرده بود. فاجعه آن طرف سکه بود وگرنه من میدانستم و میدانم که پاسبانها شاعر نیستند. در تاریکی آنقدر مانده ام که از روشنی حرف بزنم …
تا سال ۱۳۴۳ تعدادی از آثار نقاشی سهراب در کشورهای ایران، فرانسه، سوئیس، فلسطین و برزیل به نمایش درآمد.
فروردین سال ۱۳۴۳، سفر به هند و دیدار از دهلی و کشمیر و در راه بازگشت در پاکستان، بازدید از لاهور و پیشاور و در افغانستان، بازدید از کابل.
در آبانماه این سال، پس از بازگشت به ایران طراحی صحنه یک نمایش به کارگردانی خانم خجسته کیا را انجام داد.
منظومه "صدای پای آب" در تابستان همین سال در روستای چنار آفریده میشود.
تا سال ۱۳۴۸ ضمن سفر به کشورهای آلمان، انگلیس، فرانسه، هلند، ایتالیا و اتریش، آثار نقاشی او در نمایشگاههای متعددی به نمایش درآمد.
سال ۱۳۴۹، سفر به آمریکا و اقامت در لانگ آیلند و پس از ۷ ماه اقامت در نیویورک، به ایران باز میگردد.
سال ۱۳۵۱ برگذاری نمایشگاههای متعدد در پاریس و ایران.
تا سال ۱۳۵۷، چندین نمایشگاه از آثار نقاشی سهراب در سوئیس، مصر و یونان برگذار گردید.
سال ۱۳۵۸، آغاز ناراحتی جسمی و آشکار شدن علائم سرطان خون.
دیماه همان سال جهت درمان به انگلستان سفر میکند و اسفندماه به ایران باز میگردد.
سال ۱۳۵۹… اول اردیبهشت… ساعت ۶ بعد ازظهر، بیمارستان پارس تهران …
فردای آن روز با همراهی چند تن از اقوام و دوستش محمود فیلسوفی، صحن امامزاده سلطان علی، روستای مشهد اردهال واقع در اطراف کاشان مییزبان ابدی سهراب گردید.
آرامگاهش در ابتدا با قطعه آجر فیروزه ای رنگ مشخص بود و سپس سنگ نبشته ای از هنرمند معاصر، رضا مافی با قطعه شعری از سهراب جایگزین شد:
به سراغ من اگر میایید
نرم و آهسته بیایید
مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من
… کاشان تنها جایی است که به من آرامش میدهد و میدانم که سرانجام در آنجا ماندگار خواهم شد….
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
04-03-2015
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
یه روز یه خانوم حاجی بازاری خونه ش ر و مرتب کرده بود و دیگه می خواست بره حمام که ترگل ورگل بشه برای حاج آقاش. تازه لباس هاش ر و در ورده بود و می خواست آب بریزه رو سرش که شنید زنگ در خونه ر و می زنند. از پنجره ی حمام نگاه می کنه و می بینه حسن آقا کوره ست.
بنابراین با خیال راحت همون جور لخت میره پشت در و در ر و برای حسن آقا باز می کنه.حاج خانوم هم خیالش راحت بوده که حسن آقا کوره، در رو باز می کنه که بیاد تو چون از راه دور اومده بوده و از آشناهای قدیمی حاج آقا و حاج خانوم بوده. درضمن حاج خانوم می بینه که حسن آقا با یه بسته شیرینی اومده بنده خدا. تعارفش میکنه و راه میافته جلو و از پله ها میره بالا و حسن آقا هم به دنبالش. همون طور لخت و عریون میشینه رو کاناپه و حسن آقا هم روبروش. میگه: خب خوش اومدی حسن آقا. صفا اوردی! این طرفا؟
حسن آقا سرخ و سفید میشه و جواب میده: والله حاج خانوم عرض کنم خدمتتون که چشمام رو تازه عمل کردم و اینم شیرینیشه که اوردم خدمتتون!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
04-03-2015
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
سخنانی کوتاه اما جاودانه
بیل گیتس:
اگر فقیر به دنیا آمدهاید، این اشتباه شما نیست اما اگر فقیر بمیرید، این اشتباه شما است.
ویلیام شکسپیر
سه جمله برای کسب موفقیت:
الف) بیشتر از دیگران بدانید.
ب) بیشتر از دیگران کار کنید.
ج) کمتر انتظار داشته باشید.
آلن استرایک:
در این دنیا، خود را با کسی مقایسه نکنید، در این صورت به خودتان توهین کردهاید.
توماس ادیسون:
من نمیگویم که ١٠٠٠ شکست خوردهام. من میگویم فهمیدهام ١٠٠٠ راه وجود دارد که میتواند باعث شکست شود.
لئو تولستوی:
هر کس به فکر تغییر جهان است. اما هیچ کس به فکر تغییر خویش نیست.
آبراهام لینکلن :
همه را باور کردن، خطرناک است. اما هیچکس را باور نکردن، خیلی خطرناک است.
انشتین:
اگر کسی احساس کند که در زندگیش هیچ اشتباهی را نکرده است، به این معنی است که هیچ تلاشی در زندگی خود نکرده.
چارلز:
در زندگی خود هیچ وقت چهار چیز را نشکنید.
اعتماد، قول، ارتباط و قلب. شکسته شدن آنها صدائی ندارد ولی دردناک است.
مادر ترزا:
اگر شروع به قضاوت مردم کنید، وقتی برای دوست داشتن آنها نخواهید داشت.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 2 نفر (0 عضو و 2 مهمان)
|
|
ابزارهای موضوع |
|
نحوه نمایش |
حالت خطی
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 07:59 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|